پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: «وائل الحلقی» نخست وزیر سوریه دوشنبه 24 آذرماه برای دیدار با مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی وارد تهران شد. وزیران صنایع، نفت، برق و بهداشت سوریه وائل الحلقی را در این سفر همراهی می کنند. در باره این سفر و مناسبات راهبردی تهران و دمشق به ویژه در شرایطی که سوریه چهارمین سال بحران را پشت سر می گذارد، نکات ذیل قابل ذکر است: 1) نخست وزیر سوریه در راس قوه مجریه قرار داشته و مقام اجرایی دارد، لذا سفر او به ایران در چهارچوب توافقات و همکاری های اجرایی انجام شده است. از طرفی وائل الحلقی در دولت جدید (پس از انتخابات ریاست جمهوری سوریه) در سمت خود ابقا شد، لذا این اولین سفر او در منصب جدید محسوب می شود. وائل الحلقی هدف رسمی سفر خود را دستیابی به مواضع مشترک با ایران درباره تحولات منطقه‌ ای و تعمیق روابط دمشق - تهران و نیز پیگیری مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای 1+5 اعلام کرده است؛ اما هدف اصلی امضای توافقات جدید، همکاری به ویژه در زمینه های اقتصادی و بازسازی است. نگاهی به ترکیب هیات همراه او نشان می دهد که اولویت سوریه در شرایط فعلی برخورداری از کمک های ایران در زمینه های صنایع، نفت، برق و بهداشت است. 2) نخست وزیر سوریه آذرماه گذشته نیز سفری به ایران داشت و در آن توافقاتی پیرامون همکاری های دوجانبه سیاسی و اقتصادی صورت گرفته بود. بر اساس توافقات سال گذشته، اقدامات بازسازی و کمک به بخش های مختلف سوریه که در جریان جنگ آسیب دیده است، ادامه یافت و چندین سفر از جمله سفر یک هیات اقتصادی به ریاست رستم قاسمی (رییس کمیته توسعه روابط اقتصادی ایران و سوریه) انجام شد و توافقات دو طرف به شکل عملی پیگیری شد. تجارب گرانقدر جمهوری اسلامی در زمینه بازسازی کمک شایانی به سوریه خواهد کرد و گام های اولیه این کمک ها از مدت ها پیش آغاز شده است. 3) در عرصه سیاسی، سفرهای دیپلماسی پیام خاص خود را دارد. برای نمونه سفر سال گذشته الحلقی به همراه وزیر خارجه سوریه (ولید معلم) در آستانه نشست ژنو 2 انجام گرفت که حاکی از حمایت سیاسی و دیپلماسی ایران از سوریه در برابر فشارهای بین المللی جبهه ضدسوری بود. سفر امسال نیز تاکیدی است بر حمایت مجدد و راهبردی جمهوری اسلامی از محور مقاومت و سوریه که در رأس این محور قرار دارد. البته شرایط فعلی برای سوریه نسبت به سال گذشته برتری محسوسی دارد؛ این کشور انتخابات موفق خرداد ماه گذشته را پشت سر گذارده و مشروعیت نظام بیش از گذشته تثبیت شده است. روند میدانی نیز به نفع نظام و ارتش سوریه پیش می رود؛ با این حال دشمنان جبهه مقاومت از پای ننشسته و با حمایت از گروه های تروریستی و یا طرح هایی مانند ایجاد منطقه حایل همچنان به نظام دمشق اعمال فشار می کنند. 4) سفر وائل الحلقی پس از سفر وزیر خارجه این کشور به تهران جهت شرکت در کنفرانس جهان علیه خشونت و افراطی گری انجام شد. در حاشیه آن کنفرانس، یک نشست سه جانبه میان وزرای خارجه ایران، سوریه و عراق برگزار شد و بر مقابله با تروریسم و همکاری های امنیتی و اقتصادی تاکید شد. قطعا سفر نخست وزیر سوریه مکمل آن سفر بوده و گام های عملی جهت تقویت ائتلاف کشورهای محور مقاومت برداشته خواهد شد. آثار این همکاری سه جانبه، حداقل در بعد میدانی (عملیات های موفق علیه داعش در عراق و سوریه) به وضوح قابل مشاهده است. 5) سفر وائل الحلقی در حالی انجام گرفته است که زمزمه های طرح مشترک ایران و روسیه در باره حل بحران سوریه از گوشه و کنار به گوش می رسد. موضع جمهوری اسلامی در قبال بحران سوریه از ابتدا مبتنی بر راه حل سیاسی و گفت وگوهای سوری ـ سوری بوده است. لذا سفر نخست وزیر سوریه به ایران حاکی از اهتمام ایران و نیز استقبال سوریه از چنین طرح هایی محسوب می شود. ائتلاف حامیان سوریه شامل ایران، روسیه چین و سایر کشورهای حامی سوریه (موسوم به گروه بریکس) موفق شده است نظام سوریه را در برابر توطئه براندازی غرب و متحدان منطقه ای اش حفظ کند. اهمیت این حمایت ها زمانی معلوم می شود که جبهه ضدسوری بر براندازی و حمایت مالی و تسلیحاتی از تروریست ها تاکید می ورزد، اما جبهه حامی سوریه و از جمله ایران قائل به مبارزه با تروریسم و حل سیاسی بحران در سوریه است. 6) روابط راهبردی ایران و سوریه که در جریان بحران این کشور ابعاد گسترده تری یافته است، قطعا در مرحله فرابحران نیز ادامه خواهد یافت. سوریه همان گونه که در عبور از بحران از حمایت های ایران برخوردار است، در مرحله بازسازی و ترمیم زیرساخت های خود از کمک ها و تجارب جمهوری اسلامی بهره مند خواهد شد. سفرهای دیپلماسی مسئولان بلندپایه دو طرف، نشانگر چنین عزمی برای ادامه همکاری های درازمدت بوده و می توان پیش بینی کرد دورنمای مناسبات راهبردی دو طرف جهت حفظ و تقویت محور مقاومت، دورنمایی روشن و کارآمدی خواهد بود. 7) شاید پرسیده شود جمهوری اسلامی در برابر کمک های بی دریغ خود به سوریه چه سودی خواهد برد؟ خصوصا آن که ایران خود در شرایط فشار و تحریم بسر می برد و اولویت با حل مشکلات اقتصادی داخلی است. چنین تشکیکی به ویژه در اوایل بحران سوریه، حتی از سوی برخی محافل و شخصیت های داخلی شنیده می شد. اما پاسخ این مسئله کاملا روشن است: بی تردید شرایط پیچیده منطقه و معادلات بین المللی اقتضا می کند ایران، اتحاد منطقه ای خود را حفظ کند. سوریه عمق راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه و خط اول مبارزه در برابر دشمن صهیونیستی محسوب می شود. شایان ذکر است توطئه براندازی نظام دمشق، ناظر به بیرون کشیدن این عمق از دست ایران بود. اگر ایران، سوریه را از دست بدهد، رژیم غاصب اسراییل یک گام به ایران نزدیکتر شده و گروه های مقاومت (لبنان و فلسطین) در تنگنا قرار خواهند گرفت. امنیت ملی و منافع راهبردی جمهوری اسلامی، مستلزم پرداخت هزینه جهت حفظ سوریه به عنوان حلقه اساسی محور مقاومت است؛ چرا که هزینه های از دست دادن این حلقه، در آینده به مراتب بیشتر خواهد بود./