صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۹  ، 
شناسه خبر : ۲۷۱۵۲۹
واکاوی دور جدید ناآرامی‌ها در آمریکا

علی تتماج

آمریکا در هفته‌های اخیر با مجموعه‌ای از اعتراض‌های خیابانی همراه است که جنس آن با سایر اعتراض‌ها از جمله اعتراض 99 درصدی‌ها متفاوت است، چراکه آن اعتراض‌ها بیشتر در قالب ابراز نارضایتی از ساختار اقتصادی و سیاسی آمریکا صورت می‌گرفت و سران آمریکا با ادعای بحران اقتصادی جهانی این اعتراض‌ها را توجیه می‌کردند، اما اعتراض‌های اخیر ماهیتی کاملاً متفاوت دارد و آن، اعتراض به چارچوب‌ها و اموری است که همواره سران آمریکا به‌عنوان امتیاز برتر این کشور به جهانیان القا می‌کنند و با این ادعا نیز به دخالت در امور سایر کشورها می‌پردازند. برابری نژادی، عدالت، آزادی‌های فردی و آزادی بیان، دستگاه قضایی عادل و مرد‌م‌نهاد، تلاش برای نجات بشریت از تبعیض، برابری در یافتن شغل و داشتن زندگی مطلوب، حمایت امنیتی از همگان و در یک کلام هرآنچه در باب حقوق بشر مطرح می‌شود از ادعاهای آمریکا در برابر جهانیان بوده و بر اساس آن نیز راهبردهای خود برای اعمال قدرت در صحنه جهانی و حتی اشغال نظامی کشورها را اجرایی ساخته است.

مردم آمریکا در حالی اکنون به اعتراض‌های ضد دولتی خیابانی در سراسر ایالات متحده روی آورده‌اند که محور شعارهای آنها این جمله است: حقوق بشر آمریکایی دروغ و فریبی بزرگ است و تنها اصلی که در آمریکا معنا ندارد، واژه حقوق بشر است. حال این پرسش مطرح است که ریشه تقویت تفکر عدم وجود حقوق بشر در آمریکا و لزوم طغیان برای رسیدن به آن چه بوده است و آینده این اعتراض‌ها چه خواهد شد؟ آیا ساختار قدرت در آمریکا می‌تواند به مقابله با این اعتراض‌ها بپردازد و یا اینکه روند اعتراض‌ها همچنان ادامه خواهد یافت؟

ریشه اعتراض‌های مردمی چیست؟

آنچه در باب اعتراض‌های مردمی این روزهای آمریکا در رسانه‌ها ذکر می‌شود، آن است که به دنبال رأی هیئت منصفه دادگاهی در فرگوسن مبنی بر عدم اعلام جرم و تبرئه ویلسون ـ افسر پلیسی که یک سیاه‌پوست 18ساله به نام براون را در این شهر کشته بود ـ هزاران تن در اعتراض به این رأی در ۱۳۰ شهر آمریکا از جمله فرگوسن، لس‌آنجلس، نیویورک و واشنگتن تظاهرات کردند. این معترضان در این تظاهرات اعتراض‌آمیز پلاکاردهایی در دست داشتند و فریاد می‌زدند: «دست‌ها بالا، شلیک نکنید». در حالی که رسانه‌ها و مقامات آمریکایی برآنند تا این امر را القا سازند که اعتراض‌ها صرفاً برای قتل جوان سیاه‌پوست و تبرئه پلیس قاتل است، اما بررسی ریشه‌ای آنچه در قبال قتل براون گذشت و نیز پرونده قطور نقض حقوق سیاه‌پوستان، دلایل واقعی اعتراض‌های مردمی که راه‌پیمایی 190 کیلومتری را به همراه داشت، آشکار می‌کند.

الف) سابقه تبعیض نژادی

بررسی کارنامه آمریکا نشان می‌دهد تبعیض نژادی در آمریکا به امری نهادینه مبدل شده به‌گونه‌ای که گزارش‌های عفو بین‌الملل و نهادهای حقوق بشری نیز نشان می‌دهد که برده‌داری در آمریکا هنوز به پایان نرسیده و همچنان ادامه دارد با این تفاوت که در گذشته اربابان و صاحبان مزارع برده‌داری را اجرا می‌کردند و اکنون ساختار حاکم بر آمریکاست که تبعیض نژادی و در یک کلام، برده‌داری نژادی را اجرا می‌کند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد سالانه صدها سیاه‌پوست به دست پلیس به قتل می‌رسند، اما پرونده آنها هرگز بررسی نمی‌گردد و پلیس نیز هرگز محاکمه نمی‌شود.

در آمریکا سانسور خبری مانع از آن می‌شود که حقایق بر همگان آشکار شود و دولتمردان آمریکا در لوای این سانسور، طرح‌های نژادپرستانه خود را اجرا می‌کنند. این حکم ناعادلانه، نشان داد که با وجود گذشت بیش از 50 سال از سخنرانی مشهور «مارتین لوترکینگ» رهبر جنبش حقوق مدنی در آمریکا در سال 1963، با عنوان «رؤیایی دارم» که در آن ابراز امیدواری کرده بود زمانی در آمریکا براساس آرمان خویش، زندگی کند و تحقق مساوات و برابری ذاتی انسان‌ها را به چشم ببیند، هنوز مشکل نژادپرستی و رفتار تبعیض‌آمیز با رنگین‌پوستان به‌ویژه سیاه‌پوستان در آمریکا، مشکلی جدی تلقی می‌شود. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد بسیاری از سیاهان آمریکا همچنان تبعیض را احساس می‌کنند و می‌گویند تا تحقق رؤیای «لوترکینگ» راه زیادی باقی است. هر چند «مارتین لوترکینگ» پایان نژادپرستی در آمریکا را خواستار بود، اما بسیاری از فعالان اجتماعی در آمریکا معتقدند شرایط با آن زمان تغییر زیادی نکرده است. همان‌گونه که نتایج نظرسنجی‌ها حاکی از آن است که ارتباط‌های سفیدپوستان و رنگین‌پوستان در کمتر از یک دهه اخیر، کاهش قابل ملاحظه‌ای یافته و 40 درصد از سفیدپوستان آمریکایی هیچ دوست رنگین‌پوستی ندارند و 25 درصد از رنگین‌پوستان نیز دوست غیر همرنگ خود ندارند. در این زمینه، اعتراف و اذعان مقام‌های آمریکایی قابل توجه و تعجب‌برانگیز است. از جمله «اریک هولدر»، اولین دادستان کل آفریقایی‌تبار آمریکا چندی پیش به‌صراحت اعلام کرد: تبعیض نژادی در آمریکا دیگر در تیترهای پر سروصدای رسانه‌ها اعلام حضور نمی‌کند، بلکه زخم‌های عمیقش را همچنان بر پیکر این کشور وارد می‌آورد.

برای نمونه میزان درآمد خانوارهای سیاه‌پوست حدود 5000 دلار است که این آمار برای سفیدپوستان به 97 هزار دلار می‌رسد.

مرکز ملی مطالعات جرائم در گزارشی اعلام کرد: کودکان سیاه‌پوست آمریکا سه برابر بیشتر از سفیدپوستان قربانی جرم علیه کودکان هستند؛ در مورد دزدی و قتل نیز سیاه‌پوستان سه و پنج برابر بیشتر قربانی این حوادث هستند.

در واقع، قتل دلیل اصلی مرگ بسیاری از سیاه‌پوستان بین 15 تا 24 سال آمریکا به حساب می‌آید. در حالی که این آمار نشان می‌دهد سیاه‌پوستان قربانیان اصلی این جرائم هستند، راهکار اتخاذ شده از سوی دولت نیز بر میزان خشونت علیه آنها می‌افزاید؛ زیرا با فرستادن نیروهای گسترده پلیس به مناطق زندگی آنها و کنترل شدیدشان، آنها را یک طبقه مجرم و تبهکار به حساب می‌آورد. 12 تا 14 درصد از جمعیت آمریکا را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند و جمعیت زندانیان سیاه‌پوست در آمریکا 40 درصد است. این نشان می‌دهد که دستگاه قضایی دولت آمریکا به گونه‌ای طراحی شده که یک مجرم سیاه‌پوست در برابر مجرم سفیدپوست بیشتر در معرض خطر محکوم شدن و به زندان رفتن است.

ب) فساد قضایی آمریکا

یکی از ابعاد نژادپرستی در ساختار آمریکا را در ساختار قضایی این کشور می‌توان مشاهده کرد چنانکه تاکنون پلیس سفیدپوستی به جرم قتل سیاه‌پوست محاکمه نشده است، چنانکه همزمان با تبرئه قاتل براون، پلیس آمریکایی که یک سیاه‌پوست مبتلا به آسم را خفه کرده بود، توسط هیئت منصفه دادگاهی در آمریکا از اتهام قتل تبرئه شد. ‫اوایل تابستان سال جاری افسران پلیس نیویورک یک مرد سیاه‌پوست آمریکایی را به علت فروش سیگار بدون پرداخت مالیات بازداشت کردند، اما رفتار وحشیانه پلیس با سیگارفروش سیاه‌پوست به مرگ وی منجر شد که به سبب آن هیچ پلیسی محاکمه نشد و عملاً پلیس آمریکا از جنایت هم تبرئه شد.

در یک گزارش ۲۲ صفحه‌ای به کمیته رفع تبعیض نژادی سازمان ملل در اوت ۲۰۱۴، دیده‌بان حقوق بشر موارد متعددی از نابرابری نژادی ناشی از سیاست‌های دولت ایالات متحده را برشمرده است. طبق این گزارش، باوجود نرخ مشابه مصرف مواد مخدر بین سفیدپوستان و سیاه‌پوستان، تعداد سیاه‌پوستان دستگیر شده نسبت به سفیدپوستان بیشتر است و در دادگاه‌ها تعداد بیشتری از آنان به زندان‌های طولانی‌مدت محکوم می‌شوند. در سال ۲۰۱۴، نیمی از اعدام‌شدگان در آمریکا، سیاه‌پوستان بودند، در حالی که آنان تنها ۱۳ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. نبود حمایت قانونی در مشاغل بخش کشاورزی که تعداد زیادی از کارگران آن را مهاجران کشورهای آمریکای لاتین تشکیل می‌دهند، بر کودکان آنان اثرات سوئی دارد و تصمیم ایالات جنوبی آمریکا مبنی بر عدم پذیرش گسترش پوشش درمانی، عواقب وخیمی برای سیاه‌پوستانی دارد که ۵۷ درصد از جمعیت این ایالات را تشکیل می‌دهند.

رندی شورت، محقق و مورخ آمریکایی و عضو «سازمان شبکه اجتماعی خودمختاری سیاه‌پوستان» می‌گوید: «آمریکا یک جامعه ریاکار و مستعمره‌نشین سفیدپوست است که در آن، آمریکایی‌های انگلیسی‌تبار اقدامات آپارتایدی و اصلاح نژادی، به‌ویژه علیه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، انجام می‌دهند.» دکتر شورت افزود: «رأی صادرشده برای درد اسکات (در سال ۱۸۵۷) که طبق آن اعلام شد هیچ سیاه‌پوستی هیچگاه نمی‌تواند شهروند آمریکا به حساب آید... لزوماً روح و فضای حاکم بر نظام قضایی آمریکا را نشان می‌دهد.»

ج) رفتار قابل تأمل دولتمردان

نکته قابل توجه در باب قتل براون، واکنش مقامات آمریکایی است. اوباما رئیس‌جمهور آمریکا به تبرئه افسر پلیس قاتل جوان سیاه‌پوست آمریکایی که در اوت سال جاری میلادی کشته شد، واکنش نشان داد و به مردم آمریکا به‌ویژه ساکنان فرگوسن تأکید کرد تا رأی و تصمیم دادگاه را بپذیرند و آرامش خود را حفظ کنند. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا گفت: تصمیم هیئت منصفه در تبرئه «دارن ویلسون» افسر قاتل نوجوان سیاه‌پوست آمریکایی که نهم اوت سال جاری میلادی به ضرب گلوله این پلیس کشته شد، باید مورد احترام قرار گیرد. وی ادامه داد: ما ملتی هستیم که بر مبنای اجرای قانون ساخته شده و زندگی می‌کنیم و باید تصمیمی را که هیئت منصفه گرفته است با احترام و بپذیریم. سایر مقامات آمریکایی از جمله سناتورهای کنگره نیز یا اعتراض مردمی را محکوم کردند و یا راه سکوت در پیش گرفتند در حالی که در قالب کنگره نیز موضعی در حمایت از مردم گرفته نشد. جالب توجه آنکه همزمان با اوج‌گیری اعتراض‌های فرگوسن خبر سر بریدن خبرنگار سفیدپوست آمریکایی به دست داعش منتشر شد که اکثر مقامات آمریکایی در باب آن موضع‌گیری کردند و حتی خواستار اقدام نظامی برای گرفتن انتقام خون وی شدند. چرا که وی یک سفیدپوست بود نه یک سیاه‌پوست.

د) سرکوب امنیتی علیه سیاه‌پوستان

نکته بسیار مهم در اعتراض‌های مردم آمریکا، نوع واکنش ساختار امنیتی آمریکا است که سرکوب را اولین و اصلی‌ترین راهکار در برابر مطالبات مردم قرار داد، چراکه این اعتراض‌ها برای حقوق سیاه‌پوستان بود.

با وجود مسالمت‌آمیز بودن تظاهرات‌ها، پلیس به‌شدت با معترضان برخورد می‌کند و آزادی بیان آمریکایی را به نمایش می‌گذارد. تدابیر بسیاری برای توقف این تظاهرات انجام شد. صدور فرمان حکومت نظامی و وضع قوانین منع ‌آمدوشد و استفاده از گارد ملی برای مقابله با معترضان توسط فرماندار ایالت میسوری تنها گوشه‌ای از این تدابیر است. شبکه «فرانس ۲۴» گزارش داد: تجهیز بیش از اندازه پلیس در آمریکا مردم این کشور را نگران کرده است. نیروهای امنیتی به شدت با مردم برخورد می‌کنند. از سوی دیگر خبرگزاری رویترز نیز گزارش داد: صدای شلیک گلوله‌های واقعی در مقابل یک دپارتمان پلیس شهر فرگوسن پس از اعلام رای این دادگاه شنیده شد. این در حالی است که پلیس همچنین از گاز اشک‌آور نیز علیه معترضان استفاده کرد.

برخورد نیروهای امنیتی با معترضان به حدی است که پایگاه آمریکایی «دیلی بیست» گزارش داد:‌ «فرگوسن» به شهری اشغالی تبدیل شده است. این پایگاه آمریکایی همچنین خبر داد: 52 نفر از مجموع ۵۵ افسری که در اداره پلیس این شهر خدمت می‌کنند، سفیدپوست هستند. این یعنی همچنان رژیم برده‌داری و اعمال فشار از سوی سفیدپوستان بر سیاه‌‌ها ادامه دارد. ممکن است برای برخی تعجب‌آور باشد که چرا با وجود سیاه‌پوس�� بودن رئیس‌جمهور آمریکا، این اوضاع ادامه دارد. نکته‌ای که در تحولات آمریکا مشهود است، سانسورهای شدید خبری است که به ویژه درباره وضعیت اقلیت‌ها اعمال می‌شود.

ویلسون و براون قربانی ساختار آمریکایی

با توجه به آنچه از ساختار قضایی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی آمریکا ذکر شد به‌صراحت می‌توان دریافت که براون و ویلسون هر دو قربانی یک ساختار هستند که ریشه و زمینه‌ساز شکل‌گیری تفکر تبعیض و برتری نژادی می‌شود. ساختاری که تلاش کرده تا سفیدپوست را عنصر برتر معرفی کند و سایر نژادها را به تنها برده برای سفیدپوستان بلکه افرادی بدون حق حیات در نظر گیرد و حذف آنها را از اصول و اهداف اصلی خود قرار دهد.

نتایج یک نظرسنجی نشان می‌دهد که ۶۴ درصد از مردم نیویورک رویکرد تبعیض‌آمیز پلیس ضد سیاهپوستان را تصدیق می‌کنند. این وضعیت تاکنون خشم بسیاری از سیاهان را برانگیخته و سبب اعتراضات گسترده‌ای شده است.

با نگاهی متفاوت، می‌توان آن پلیس خاطی را بی‌گناه دانست. این جرم تنها رفتاری موروثی در وجود اوست و کنترلی بر آن ندارد؛ ارث حکامی که تنها مدعی حمایت از حقوق بشر هستند، نه عامل آن. زمانی که او ناظر لشکرکشی و کشورگشایی نوینِ دولتمردان آمریکایی است، هنگامی که می‌بیند ارتش کشورش به کشتار مردم بی‌گناه در افغانستان، عراق و پیش از آن، بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، ویتنام و لیبی افتخار می‌کند و برخی نظامیان آن فخر می‌فروشند که جان افراد بیشتری را در این کشورها گرفته‌اند و وقتی که شاهد حمایت‌های همه‌جانبه از رژیم صهیونیستی در کشتار زنان و کودکان بی‌گناه غزه است، دیگر چه انتظاری از یک پلیس ساده می‌توان داشت. حال آنکه وی آموخته است جان یک آمریکایی سفیدپوست، بیشتر از جان یک سیاه‌پوست، سرخ‌پوست و مسلمان ارزش دارد.

نتیجه این ساختار آن می‌شود که «دارن ویلسون» پلیسی که براون را کشته است در نخستین مصاحبه تلویزیونی خود بگوید که از کار خود پشیمان نیست و اگر شرایط حادثه تکرار می‌شد، دوباره همین کار را انجام می‌داد. وی در این گفت‌وگو مدعی شد تنها وظیفه‌اش را انجام داده و عذاب وجدان ندارد. این مأمور پلیس 28 ساله از زمان وقوع این حادثه به مرخصی فرستاده شده است. سخنان ویلسون بیانگر این نکته کلیدی است که اگر پلیس آمریکا سالیانه صدها سیاه‌پوست را به قتل می‌رساند و یا بیشتر از 5/2 میلیون زندانی در زندان‌های آمریکا را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند، برگرفته از تفکراتی است که در ساختار این کشور ریشه دوانده و دولتمردان این کشور خود را ملزم به اجرای آن می‌دانند. زمانی در آمریکا از سیاه‌پوستان به عنوان بردگانی نام برده می‌شد که در ازای دریافت غذا باید به اربابان سفیدپوست خود خدمت می‌کردند حال آنکه در عصر حاضر در آمریکا سیاه‌پوستان حتی حق حیات ندارند و برای محو آنها اقدامات برنامه‌ریزی شده‌ای صورت می‌گیرد. نقض حقوق سیاه‌پوستان بدانجا رسیده است که ساختار سیاسی آمریکا با آوردن افرادی مانند اوباما رئیس‌جمهور، پاول وزیر دفاع، سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما، کاندولیزا رایس وزیر خارجه بوش و تعدادی بازیگر سیاه‌پوست در عرصه هالیوود تلاش می‌کند تا از آنها برای پنهان‌سازی وضعیت اسفناک سیاهان و تبعیض نژادی گسترده در آمریکا بهره گیرد و چهره‌ای مثبت از خود به نمایش گذارد. فریب بودن این اقدامات زمانی آشکارتر می‌شود که هیچ کدام از این افراد حتی اوبامای رئیس‌جمهور نتوانسته‌اند برای هم‌نژاد‌های خود کاری انجام دهند و هر روز بر تبعیض نژادی در آمریکا افزوده شده است. جالب توجه آنکه این افراد حتی نمی‌توانند با کشته شدن یک جوان سیاه‌پوست به دست نژادپرستی آمریکایی ابراز همدردی کنند و اجباراً همان سخنانی را می‌گویند که سران سفیدپوست آمریکا می‌گویند. در یک جمله می‌توان گفت ساختار آمریکایی دارای دو شعار است. ابتدا آنکه به غیر از آمریکایی هیچ کس حق حیات انسانی در جهان را ندارد و دوم آنکه در درون آمریکا هیچ رنگین‌پوستی حق حیات ندارد و محکوم به نابودی است.

نام:
ایمیل:
نظر: