الگوهای نبرد در گذشته با دو معیار منظم(کلاسیک) و نا منظم شناخته می شد(چریکی، پارتیزانی و...) اما در سه دهه اخیر بخصوص با پیروزی انقلاب اسلامی این الگوها دچار دگرگونی های زیادی شد. نبرد نامتقارن و پس از آن نبرد ناهمطراز الگوهای جدیدی بود که در اثر کنش ها و واکنش های مربوط به شکل گیری انقلاب اسلامی طراحی و اجرا شد و همواره توانست کارآیی خود را در همه صحنه های نبرد نشان دهد. دفاع مقدس مبدأ شکل‌گیری الگوی نبرد ناهمتراز تجاوز رژیم بعث عراق به کشورمان در ابتدا تمام معادلات را به سمت پیروزی عراق نشان می‌داد. تا حدود یک سال اول پس از آغاز رسمی تجاوز، تنها مقاومت‌های مردمی بود که سبب شد دشمن از پیشروی باز ماند و پشت خطوط دفاعی مردمی زمین‌گیر شود. شکل‌گیری این نوع از نبرد در واقع از همان روزهای اول مهر سال 59 بود. از طرفی تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم از سوی شهید چمران و مقام معظم رهبری و سایر گروه‌های مقاومت مردمی در قالب سپاه و نیروهای مردمی و تلاش‌های راهبردی سردار شهید حسن باقری(غلامحسین افشردی) و همکارانش در قرارگاه جنوب موسوم به کربلا، در طی این یک سال موجب شد تا از جمع‌بندی همان تجربه‌های یک‌ساله و با نصرت الهی، آرام آرام نوع جدیدی از دفاع شکل بگیرد. همان زمان شاید کسی تصور نمی‌کرد جماعت جنگ‌ندیده و بی‌تجربه‌ای که بسیجی‌ها و پاسداران انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) بودند، کاربردی‌ترین نوع نبرد در دو تا سه دهه آینده را پایه‌ریزی کنند. جایگزینی معنویت محوری به جای تجهیزات محوری بازتعریف شهید حسن باقری از جنگ و نیز محور قراردادن معنویت به جای تجهیزات نقطه آغازی برای راهبرد نظامی انقلاب اسلامی بود. در شرایطی که به اقتضای آن دشمن در انبوه امکانات و تجهیزات بود، جبهه انقلاب اسلامی مجهز به معنویت و «میزان اتصال به خدا» بود و همین رویکرد با کش‌وقوس‌های فراوانی تا امروز ادامه یافته است. اولین بارقه‌های جنگ شبانه و استفاده از این امکان که دشمن نسبت به ما دید ندارد، در دفاع مقدس زده شد. دفاع مقدس تمام راهبردهای نظامی دنیا را در دوران خود زیر سؤال برد. عملیات ناممکن «والفجر هشت»، فتح‌الفتوح «الی بیت‌المقدس»، «فتح‌المبین» و... مقاومت 70 روزه در کربلای 5 در سرزمینی که متر به متر آن مقتل شهیدان است و جایگاه فرود هزاران گلوله توپ و موشک و... همه و همه نشان داد معنویت و تدبیر می‌تواند در مقابل تجهیزات و امکانات به بهتربن نحو عمل کند. ناهم‌ترازی به این معنا که ضعف تجهیزات خودی نسبت به دشمن را باید با خلاقیت، سرعت عمل، استفاده از ضعف دشمن، غافلگیری و... حل کرد، اما این نوع مبارزه مبادی دیگری دارد که توجه به این مبادی می‌تواند در تداوم این مسیر و عدم خروج از مسیر اصلی کمک‌کار باشد. بارقه های نهضت عاشورا و نهضت انتظار زیربنای دفاع مقدس عاشورا و نهضت حسینی و از طرفی، انتظار و نهضت مهدوی شاید منطق اصلی این نوع نبرد باشد. هر دوی این موضوعات در صورتی مؤثر واقع می‌شود که تحت لوای ولایت الهی باشد. در واقع اگر دفاع مقدس مبدا شکل گیری الگوی نبرد ناهمتراز است، خود دفاع مقدس نیز ریشه در اندیشه ناب اسلامی دارد و مبدا آن را باید در تاریخ اسلام از نبردها و غزوات صدر اسلام ��ا ماجراهای بعد از آن بویژه ماجراهای بعد از وفات نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت حضرت زهرا(س)، جنگ های امیرالمومنین(ع)، جنگ و صلح امام حسن(ع)، قیام عاشورا و... جستجو کرد. دفاع مقدس چنین مفاهیمی را به صورت وسیع وا��د مبانی نبرد در حیطه جمهوری اسلامی کرد و آرام آرام شکل جدید و میانه ای از نبرد کلاسیک و نامنظم با گرایش بیشتر به سمت نبردهای چریکی و گستردگی چینش نیرو در حد تیپ و لشکر به اجرا در آمد. از آنجایی که طراحی این الگوی پیشرفته و پاسخ داده در میدان توسط جوانان جنگ ندیده و کم سن و سال انجام گرفت، امام خامنه ای(مدظله العالی) طراحان این الگوی نبرد را معجزه انقلاب معرفی کردند، جوانانی که ذخیره های اللهی و تربیت یافته مکتب امام خمینی(ره) بودند. نبرد نامنظم و چریکی دیروز که اصلی‌ترین میدان آزمون آن در دفاع مقدس بود، بعدها در قالب نبرد نامتقارن و امروز نبرد ناهم‌تراز شناخته می‌شود. که بعدها در جنوب لبنان با اخراج رژیم صهیونیستی از خاک این کشور، جنگ‌های 33 روزه، 22روزه، 8 روزه و 5۱ روزه اخیر و البته درگیری‌ها در سوریه، لبنان، عراق و یمن هم به گونه‌های مختلف تجربه شد و موفق هم بود. نقش معنویت در نبرد ناهمتراز با توجه به آنچه که گفته و البته در دفاع مقدس و عملیات های بعد از آن اثبات شد، یکی از اصولی ترین مباحث در شکل گیری و اجرای نبرد ناهمتراز اصل معنویت است. به عنوان مثال چرا این الگو در مبارزات نیروهای پارتیزان و چریک در اندیشه های مارکسیستی نتوانسته هم افزایی برای ایجاد یک الگوی جدید و به روزتر را داشته باشد؟ به طور حتم علت اصلی آن عدم توجه به معنویت و اتصال به مبدا هستی بوده است. در اندیشه تشیع اصل بر انجام تکلیف و عدم نتیجه محوری است. آنچه که در تاریخ اسلام در رابطه با صبر امیرالمومنین(ع) در ماجرای توهین به دختر پیامبر مکرم اسلامف حضرت صدیقه طاهره(س) و شهادت ایشان، همچنین صبر 25 ساله ایشان، جنگ و صلح امام حسن(ع)، قیام امام حسین(ع)، گوشه نشینی و عبادت های امام سجاد(ع)، شروع نهضت علمی امام باقر(ع) و تداوم ان در دوران امام صادق(ع) و... همه و همه مبتنی بر انجام تکلیف بوده و در آموزه های اسلامی نیز تاکید شده نتیجه در صورت ادای درست تکلیف بر عهده خداست. لذا معنویت از یک سو موجب تکلیف محور شدن نیرو شده، بخصوص این که نیرو در نبرد باید تبعیت از فرمانده داشته باشد که اصل ولایت پذیری این مسئله را در نبرد ناهمتراز به خوبی حل کرده است. از طرفی معنویت که به مفهوم اسلامی آن در اثر مداومت بر تقوا بدست می آید و حفظ می شود باعث تقویت روح انسان در مهار نفسانیات و غلبه بر هواهای نفسانی می شود. که در احادیث بر این تاکید شده که شجاع ترین مردم آن هایی هستند که بر هواهای نفسانی خود غلبه کنند. این شجاعت و قدرت روحی، مقاومت انسان ها را در برابر سخت ترین شرایط جنگی بالا می برد و در واقع معنویت در نبرد ناهمتراز با عامل مقاومت رابطه مستقیم پیدا می کند. مسئله دیگر در عدم هراس از مرگ و به استقبال مرگ رفتن است. معنویت در رزمنده موجب می شود به جای هراس از مرگ به استقبال آن رفته و هراسی از مرگ نداشته باشد، در واقع عقبی نگری و پاداش قرب الهی بعد از شهادت باعث می شود رزمنده مومن در تمام صحنه ها بودن هراس و واهمه به انجام تکلیف خود فکر کند و نه چیز دیگر. البته باید توجه داشت که دشمن از همین امر با نفوذ در تفکر وهابیت اقدام به ایجاد یک الگوی زشت از عملیات های انتحاری علیه مردم مظلوم کرده است. اهمیت تحرک در نبرد ناهمطراز اشاره شد که نبرد ناهمطراز برداشت نوینی از جنگ چریکی است و نوع جدیدی از نبرد که مواردی را هم از جنگ های کلاسیک در خود جاد داده است. این‌گونه از نبرد در اثر ورود اثربخش و وسیع نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به‌ویژه سپاه پاسداران و نیروهای مردمی در قالب بسیج مستضعفین، روزآمد و کارآمدتر شده و توانسته به عنوان یک الگوی تئوریزه شده به دنیا معرفی شود. اصولاً در نبرد چریکی به دلیل ماهیتی که نمایندگان این نوع نبرد دارند، جنگ با یک نیروی کلاسیک از سوی چریک‌ها فرض است. علت هم در اثر عدم توانایی تجهیزاتی در مقابله با نیروهای مجهز و کلاسیک است. نمونه عینی این نوع نبرد را می‌توان در جنگ موسوم به ویتنام دید. «ویت کنگ‌ها» در برابر بزرگ‌ترین ارتش دنیا با جنگ چریکی سال‌ها مقاومت کردند. همچنین نبرد در کوبا با رهبری «چه‌گوارا» و «کاسترو» علیه آمریکا چنین ماهیتی داشت. با همین فرض باید این را هم اضافه کرد که امروز جمهوری اسلامی ایران دارای بزرگ‌ترین یگان‌های چریکی زمینی و دریایی در قالب نیروهای مسلح در سطح دنیا است. تهدیدات اصلی نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در شکل عیان، اول استکبار جهانی در قالب آمریکا، رژیم صهیونیستی، سپس ارتش‌های دیگر کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی و در مرحله بعد نیز تروریسم سازمان‌یافته همین کشورها با همکاری کشورهای مرتجع منطقه است. داعش، القاعده، گروه‌های وهابی در برخی مناطق مرزی و... از این جمله‌اند. در واقع، یکی از ابعاد اصلی تهدید علیه بزرگ‌ترین قدرت چریکی دنیا، خود ماهیتی چریکی دارد. در رویارویی با تهدید اول که کشورهای متخاصم استکباری هستند باید مبتنی بر نبرد ناهمطراز عمل کرد، اما در برابر نیروهای تروریست چگونه باید عمل کرد؟ پاسخ به این پرسش که یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های لازم در نبرد ناهمطراز است، برخورداری از تحرک بالا و عدم ایستایی است؛ یعنی در نبرد ناهمطراز نباید مقر استقرار نیروی مهاجم یا مدافع ناهمطراز باشد و این نیرو باید با پویایی و چالاکی عمل کند. این نوع عملکرد هم نیاز به تجهیزاتی متناسب با خود دارد. با این راهبرد در سطح نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در نبرد ناهمطراز دو هدف مهم محقق می‌شود؛ اول زمین‌گیر کردن و ناکام گذاشتن ارتش‌های استکباری در نبرد احتمالی آینده و دوم مقابله به مثل موثر با نیروهای تروریستی مورد حمایت استکبار و ارتجاع. البته باید توجه داشت که در مقابله با نیروهای تروریستی این‌چنینی که حمایت‌های شدیدی از سوی ابرقدرت‌ها و شرکت‌های سرمایه‌داری منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌شوند، اصل غافلگیری و ابتکار عمل هم باید لحظه به لحظه اجرا شود. در واقع اصل تحرک و چالاکی یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های نبرد ناهمطراز است. در شرایطی که هم دشمنانی وجود دارند که با ما وارد نبرد نامنظم شده اند و هم دشمنانی هستند که الگوی نبرد آن ها از نوع کلاسیک است اصل چالاکی و تحرک می تواند هر دو دشمن را از نیل به اهدافش باز دارد. در امر به‌روز رسانی و روزآمد کردن این مولفه نیز لازم است بر اساس فناوری‌های موجود و اتکا به خلاقیت و نوآوری های حوزه فناوری عمل شود. کما این که عراق در سال های انتهایی جنگ استراتژی دفاع متحرک را با ایجاد چند لشکر زرهی متحرک به خوبی مورد اجرا گذاشت. نمونه دیگر آن تجهیز یگان های واکنش سریع دشمنان به تجهیزاتی است که سرعت عمل و جابجایی آن ها در کمترین زمان ممکن صورت بگیرد که بررسی این موارد خود مجالی مجزا می طلبد. ابتکار و غافلگیری اصول نبرد ناهمتراز موضوع سرعت و تحرک و اهمیت آن در رابطه با نبرد ناهمتراز به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در صحنه جنگ شود. به این مفهوم که باید در این نوع نبرد نیز اصول چند گانه جنگ را در کنار هم دید. اما در این میان موضوع ابتکار و خلاقیت و نیز رعایت اصل غافلگیری در نبرد ناهمتراز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. هرچند امروز با پیشرفت سریع فناوری، موضوع غافلگیری دشوارتر از گذشته شده است، اما با حضور عنصر خلاقیت می‌توان ابعاد جدیدی از موضوع غافلگیری را رقم زد. شاید والفجر ۸ بارزترین نمونه غافلگیری دشمن بود. در کنار آن، کربلای۴ با توجه به عدم موفقیت نشان داد که نباید هیچ تجربه‌ای را در مقابل دشمن تکرار کرد. در واقع موضوع مهمی که در رابطه با غافلگیری دشمن از طریق خلاقیت و ابتکار باید در نظر داشت، عدم تکراری بودن آن است، چرا که تکرار موجب می‌شود فرماندهان عملیاتی و راهبردی دشمن بتوانند ذهن‌خوانی کنند. از طرفی، ابتکار و خلاقیت صرفاً به اصل غافلگیری ختم نمی‌شود و می‌تواند در رابطه با تجهیزات هم مطرح شود. همچنان که در دفاع مقدس نیز بخشی از نیازهای اساسی جنگ نه از محل روش‌های کلاسیک، بلکه از طریق خلاقیت و ابتکار تأمین می‌شد. این خلاقیت و ابتکار حتی می‌تواند به موضوع چالاکی و سرعت عمل هم ارتباط پیدا کند. اصولاً نبرد ناهمتراز موجد قواعدی است که عدم رعایت آنها موجب می‌شود که مسئله کم بود قوا و تجهیزات از طریق آن عوامل حل نشده و نبرد ناهمتراز به تعادل لازم نرسد که در این صورت نبرد نامتعادل می‌شود. در گذشته و پیش از دفاع مقدس و در واقع پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نهضت‌های چریکی و پارتیزانی که عمدتاً نگاه‌های چپ مارکسیستی داشتند به دلیل عدم توانایی تجهیزاتی و نیروی انسانی در مقابل استعمارگران و استکبار اقدامات خود را در قبال عملیات‌های خرابکاری و یا اقدامات محدود نظامی در کنار تحرکات سیاسی داشتند و به جز چند مورد محدود که در آن توانستند عده‌ای از مردم را با خود همراه سازند هیچ یک نتوانستند با اشغال یک سرزمین بر وسعت محدوده تحت سیطره خود بیفزایند. حتی کشورهایی چون بولیوی و کوبا هم که با شیوه‌های ضداستکباری چپ توانسته بودند مقابل آمریکا بایستند پس از تشکیل حکومت، صاحب همان ارتش کلاسیک ناکارآمد خود بودند و بساط عملیات چریکی برچیده می‌شد. اما پس از انقلاب اسلامی جریان طور دیگری رقم خورد و اساساً انقلاب اسلامی با الگوی مبارزه عاشورایی توانست بزرگ‌ترین یگان‌های عملیات نامنظم و چریکی ر�� در دنیا در قالب نیروهای مسلح خودی تشکیل دهد. دفاع مقدس نقشی اساسی در این میان داشت. نمونه تداوم این راه هم در لبنان و بارها در مقاومت مردم غزه و اخیرا در جنگ نیروهای بسیج سوری�� و لبنان علیه تروریست های تکفیری قابل مشاهده است. البته تجربه های درگیری یگان های ویژه لشکرهای نیروی زمینی سپاه را با تروریست های پژاک در شمالغرب و تروریست های منطقه جنوب شرق هم موید این مسئله شده ا��ت. نبرد ناهمتراز نبرد هوشمند در واقع نبرد ناهمتراز میانه ای از روش های نبرد کلاسیک و نبرد چریکی نامنظم است که با افزودن و کاستن از برخی اصول و روش های آن ها و مبتنی بر نیاز روز طراحی شده است و همواره مبتنی بر این امر در حال به روز رسانی و تطبیق خود است. این به معنی هوشمند سازی شیوه نبرد است. یعنی در نبرد در منطقه کوهستانی همزمان با بهره گیری از یگان های رزم تکاور، گروه های توپخانه و موشکی و نیز زرهی نیز عمل می کنند کهاین در منطقه شمال غرب کشور تجربه شد. یا مقابله موشکی حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین در نبردهای اخیر همزمان با اجرای عملیات شبیخون و کمین و عملیات در آسمان و دریا. این در واقع عاملی بوده که امروز بتوان مدعی بود الگوی نبرد ناهمتراز در تمام صحنه های راهبردی و میدانی جنگ در دهه های اخیر، الگوی موفق و پیروز باشد و تقریبا هیچ نمونه ناموفق از این نوع نبرد یافت نمی شود.