* شرايط جريان اصلاحات در يك سال گذشته و با توجه به تغيير دولت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
** من فكر ميكنم گفتمان اصلاحطلبي پس از پايان دوره رياستجمهوري آقاي خاتمي و مجلس ششم در دوره اول رياستجمهوري احمدينژاد با محدوديتهاي جدي سياسي و رسانهيي رو به رو بود و پس از حوادث ناگوار انتخابات ٨٨ اين محدوديتهاي سياسي نه تنها تداوم پيدا كرد بلكه با افزون شدن بعد امنيتي مواجه شد و در نتيجه طي هشت سال گذشته و با توجه به يكدستي مجلس و دولت و تعلق اين دو نهاد به حوزه اصولگرايي عملا جريان اصلاحات در شرايط حذف، تخريب و تهديد قرار گرفت. اين تهديدات كه از بيرون به جريان اصلاحطلبي در هشت سال گذشته تحميل شد در عين دشوار كردن شرايط سياستورزي براي اصلاحطلبان فرصت جديدي را هم در اختيار آنها قرار داد. اصلاحطلبان در اين فضاي انزواي ظاهري به آسيبشناسي و بازشناسي نقاط قوت و نقاط ضعف خويش پرداختند. همچنين در اين مدت زمينه توسعه تفكر اصلاحطلبي به سطح و متن جامعه مدني بيشتر از گذشته فراهم شد.
حاصل تحمل اين فشارهاي ظاهري و كسب نتايج مفيد از خودارزيابي داخلي به نظر من امكان ماندگاري و اثربخشي بيشتري را نسبت به گذشته براي اصلاحطلبان فراهم كرد در نتيجه در سال ٩٢ و مقدمات و متن جريان انتخابات رياستجمهوري با وجود همه فشارها و محدوديتهايي كه بود باعث عدم حضور كانديداهاي اول جريان اصلاحات يعني سيد محمد خاتمي و همچنين كانديداي دوم جريان اصلاحات يعني آيتالله هاشميرفسنجاني شد اما با توجه به بلوغي كه جريان اصلاحات پيدا كرد توانست با استفاده از ابتكار عمل رهبري اين جريان يعني سيد محمد خاتمي و حسن استفاده از سلوك سياسي اخلاقمحور دكتر عارف سهم اصلي و منحصر به فردي را در نتيجه جابهجايي قدرت در سطح قوه مجريه به خود اختصاص دهد. اين دستاورد براي جريان اصلاحات از اين جهت مهم است كه تمركز اين جريان كمك به برون رفت كشور از شرايط دشوار قبلي و جلوگيري از ابتلاي مجدد جامعه ايران به رويكردهاي سابق بود و در اين مسير به كانديداي معتدل و معقول و خارج از منظومه فكري خويش راي داد. در شرايط فعلي هم همين شرايط وجود دارد كه توسط اصلاحطلبان با درايت و هوشمندي جريان دارد.
* به موانع و بحرانهايي كه جريان اصلاحطلبي و اصلاحطلبان در مدت اخير با آن رو به رو بودند اشاره كرديد. به نظر شما اين موانع و بحرانهاي گذشته در تصميمگيريهاي سياسي آتي اصلاحطلبان مثل انتخابات مجلس تاثيرگذار باشد؟
** من فكر ميكنم از انتخابات رياستجمهوري به بعد و نتيجهيي كه جريان اصلاحطلبي به دست آورد ما الان وارد مرحله جديدي شدهايم. از حيث موانع و محدوديتها هرچند برخي فشارهاي سابق كاهش پيدا كرده است اما همچنان جريان اصلاحات در مقايسه با اصولگرا در بهرهمند بودن از فرصتهاي عمومي در شرايط نابرابر قرار دارد. براي مثال صدا و سيما و ساير تريبون به اندازهيي كه به جريان فكري و سياسي اصولگرايي كمك ميكنند و در اختيار آنها هستند در اختيار اصلاحطلبان قرار ندارد. به هر روي نسبت به گذشته وضعيت اصلاحطلبان تا حدودي تغيير كرده است و با تكيه بر واقعيات امروز جامعه ايران با استفاده از تجارب هشت ساله سياستورزي غيرحكومتي و نيز به كارگيري الگوي سال ٩٢ جريان اصلاحات در سطوح مختلف در حال آمادهسازي خود براي ورود به دقيق و سازمان يافته به پروژه سياسي و ملي سال ٩٤ يعني انتخابات مجلس شوراي اسلامي است.
اما در مورد تاثير بحرانهاي گذشته بايد گفت كه ما قطعا با موانعي هم در انتخابات پيش رو به رو خواهيم بود. با توجه به محدوديتهايي كه در فضاي عمومي و رسانهيي براي اصلاحطلبان همچنان تا حدودي وجود دارد ما در پروژه انتخابات مجلس با محدوديتهاي ديگري هم روبهرو خواهيم شد. اين محدوديتها و موانع در حوزههاي اجرايي و نظارتي وجود دارد. مجري انتخابات وزارت كشور، استانداريها و فرمانداريها هستند كه به طور طبيعي انتظار جريان اصلاحات از دولت اعتدالي روحاني و مجري انتخابات كه وزارت كشور اين دولت است تلاش براي برگزاري انتخابات رقابتي، سالم و عادلانه است به گونهيي جمله تاريخي كه رهبر انقلاب فرمودند «راي مردم حق الناس است» سامانه اجرايي انتخابات در استانداريها، فرمانداريها و هياتهاي اجرايي و بازرسي به گونهيي سامان يابد كه اولا به صورت متعادل بخشهاي مردمي اجرايي انتخابات مثل هياتهاي انتخابات از معتمدين هر دو جناح در حوزههاي انتخابيه استفاده بكنند.
جلوي سوءاستفادههاي احتمالي از امكانات عمومي توسط مجريان انتخابات گرفته شود و در بحث تاييد صلاحيتها مجري انتخابات يعني وزارت كشور كه مسوول حسن اجراي انتخابات است در انجام وظايف قانوني خود در تعامل مثبت با بخش نظارتي انتخابات و كانديداهاي انتخابات مجلس آينده به گونهيي ايفاي وظيفه كند كه عدالت سياسي و شرايط برابر رقابتي بين كانديداهاي دو جناح كشور فراهم شود. همين تقاضا از شوراي نگهبان، هيات مركزي نظارت، هياتهاي نظارت استاني و حوزههاي انتخابيه و بازرسين ثابت و سيار در شعب اخذ راي مورد انتظار ما است. با توجه به سابقه امر ما نگران هستيم، به همين دليل براي رسيدن به يك شرايط متعادل كه تنظيمكننده برگزاري انتخابات با مشاركت حداكثر و رقابتي است اين تقاضاهاي قانوني را داريم چنانچه اين دو شرط محقق شود بستر مناسب براي خارج شدن جريان اصلاحات در سال ٩٤ از انزواي ١٠ ساله قبلي فراهم شود و ظرفيت اصلاحطلبي كشور در چارچوب قانون اساسي در خدمت رشد و توسعه كشور قرار بگيرد.
* فكر ميكنيد با توجه به شرايط متفاوت انتخابات مجلس و ويژگيهاي بومي و منطقهيي كه دارد اصلاحطلبان ميتوانند از استراتژي انتخاباتي سال ٩٢ براي انتخابات مجلس هم استفاده كنند و به نتيجه مطلوب برسند؟
** به نظر من در كليات اين استراتژي يكسان است. ما در انتخابات مجلس پيش رو هم تكرار و تعميم راهكار اجماعي را كه در رياستجمهوري به كار برديم مورد استفاده قرار ميدهيم. اما به هر حال انتخابات مجلس و رياستجمهوري تفاوت ماهوي از حيث سازمان اجماعسازي به صورت ملي، استاني و در حوزههاي انتخابيه خواهيم داشت كه در حال حاضر در بخشهاي مختلف حزبي و غير حزبي دوستان اصلاحطلب در حال نهايي كردن رويكردها و ساختار اين اجماعسازي هستيم. در حال حاضر اصلاحطلبان چگونگي اجماعسازي در حوزههاي انتخابيهيي را كه تعداد كانديداهاي اصلاحطلب بيشتر از كرسيهاي آن حوزه باشند بررسي ميكنند و در حقيقت محصول نهايي اين ساختار اجماعسازي ارايه يك ليست واحد از سوي اصلاحطلبان است و سازماني كه بتواند به ما كمك بكند براي رسيدن به اين ليست واحد جزيياتش الان در محافل كارشناسي و حرفهيي در حال طراحي است.
* در اين بررسيها احتمال اجماع با اصولگرايان معتدل در حوزههاي انتخاباتي و ارايه ليست متشرك وجود دارد؟
** بايد صبر كرد و ديد فضاي سياسي كشور در سال ٩٤ چه مسيري را طي ميكند، قطعا به صورت بالقوه امكان نزديكي جريان اصلاحات با بخش معتدل و ميانه روي جريان اصلاحات همچنان كه در سال ٩٢ هم شاهد بوديم در سال ٩٤ هم شاهد باشيم اما حد اين نزديكي كه منجر به ارايه ليست تركيبي بشود يا پس از نتيجه انتخابات ائتلافي در مجلس شكل بگيرد را نميتوان الان پيش بيني كرد. بايد منتظر وضعيت عمومي كشور بود.
* چندي پيش آقاي خاتمي در مورد تعامل با حاكميت صحبت كرده بود، اين موضوع در جريان اصلاحطلبي با چه سازوكاري اتفاق ميافتد؟
** تبليغات يكسويه و يكطرفه عليه جريانهاي اصلاحطلب برخاسته از متن انقلاب از جفاهايي بود كه در هشت سال دولت احمدينژاد به خصوص در چهارساله دوم انجام شد كه نوعي اصلاحاتهراسي در فضاي رسانههاي عمومي و برخي نهادهاي حكومتي شكل گرفت كه خوشبختانه به دليل ناموجه بودن اين تبليغات سوء در افكار عمومي تاثيري نگذاشت چون اگر اين تبليغات تاثيرگذار بود و با توجه به محدوديتها نبايد كانديداي مورد حمايت اصلاحطلبان رييسجمهور ميشد، به هر حال ما از اين مرحله عبور كرديم.
در گذشته هم تعامل با حاكميت از استراتژيهاي ما بوده است و آقاي خاتمي در هشت سال گذشته نزديكترين و صادقانهترين و شفافترين رابطه را با حاكميت داشته و به هيچ عنوان قهر و خانهنشيني نداشتند. مواضعشان هم تفاوتي نداشته است. الان هم در دولت، آقاي روحاني اين امكان بيشتر فراهم است كه به عنوان يك راهبرد مشخصا در مورد بحث انتخابات اين تعامل را با شوراي نگهبان و زير مجموعه نظارتي اين نهاد قانوني و بخش اجرايي يكي از راهبردهاي اساسي جريان اصلاحات براي خنثي كردن رسوبات برخي جريانهاي به جا مانده و غيرواقعهيي هشت سال گذشته است.
* با توجه به محدوديتهاي تشكيلاتي و ارتباطي چند سال اخير تعامل با بدنه اجتماعي از سوي اصلاحطلبان چگونه اتفاق ميافتد؟
** برخي از احزاب اصلاحطلب از حيث فعاليتهاي تشكيلاتي در دولت آقاي روحاني با محدوديتهاي كمتري روبهرو شدند. برخي هم كه هنوز به لحاظ حقوقي در شرايط بلاتكليفي قرار دارند كه البته شرايط جديد كشور براي فعاليت احزاب اصلاحطلب نسبت به گذشته قطعا بهبود خواهد يافت. در ميان احزاب اصلاحطلب هم نسبت به گذشته تحركاتي ديده ميشود اما هنوز با شرايط مطلوب فاصله داريم. در مورد تعامل اصلاحات با بدنه اجتماعي هم بايد بگويم در چند سال گذشته تلاش شد با قطع ارتباطات جريان اصلاحات و شخصيتهاي اصلاحات و در برخي برهههاي زماني با ممنوع التصوير كردن رهبري اصلاحات و منع رسانهها از درج اخبار اصلاحات پيوند چهرههاي شاخص اصلاحات با بدنه جامعه بريده شود اما انتخابات سال ٩٢ مهمترين شاخصي است كه نشان داده بلوغ اجتماعي و سياسي مردم فراتر از اين است كه بتوان با فعاليتهاي يك سويه يك جريان سياسي را از حافظه افكار عمومي جامعه حذف كرد.
اگر اين پروژه به نتيجه رسيده بود الان نبايد روحاني رييسجمهور بود بلكه يكي ديگر از كانديداهاي چندگانه جريان اصولگرا باشد جاي ايشان بودند. ارتباط تشكيلاتي جريان اصلاحات با بدنه جامعه از طرفي تابعي از ميزان فعاليتهاي تشكيلاتي احزاب اصلاحطلب است و از طرفي متاثر از بستر و زمينههايي كه از محل منابع و امكانات عمومي در اختيار دارند. براي مثال صدا و سيما در انعكاس مراسم ١٦ آذر امسال به استثناي يك خطا كه در مورد دكتر عارف اتفاق افتاد نسبت به هشت سال گذشته رفتار بيطرفانهتر و متعادلتري را داشت. ميزان استقبال از نشستهاي ١٦ آذر كه سخنرانان اصلاحطلب شركت داشتند هم يكي از شاخصها است. اما به هر صورت تحرك بيشتري از احزاب اصلاحطلب مورد انتظار است.
* در برنامههاي انتخاباتي اصلاحطلبان آقاي عارف چه نقشي خواهد داشت؟ آيا بحث سرليستي ايشان همچنان محتمل است؟
** آقاي عارف در منظومه جريان اصلاحطلبي به عنوان يك شخصيت علمي، دانشگاهي و تاثيرگذار مطرح بوده و هست اما به هر حال جريان اصلاحات ظرفيتهاي گوناگوني دارد كه شامل ظرفيتهاي حزبي و شخصيتهاي تاثيرگذار سياسي است. آقاي عارف هم جزو همين شخصيتهاي تاثيرگذار در جريان اصلاحات است. اما در مورد سر ليستي ايشان همهچيز بستگي به عقل جمعي و تصميم جمعي اصلاحطلبان دارد. اما اگر براي سرليستي ايشان در انتخابات مجلس تصميمي گرفته نشود عارف هنوز هم آمادگي اين را دارد كه از من به خاطر ما بگذرد.
* در مورد آقاي ناطق نوري چطور؟ آيا همراهي ناطق نوري با اصلح طلبان امكانپذير است؟
** من معتقد هستم آقاي ناطق از چهرههاي اصولگراي نزديك به اصلاحطلبان است اما اگر هم احتمالي محقق شود از پايگاه اصلاحطلبي و پيش از انتخابات نخواهد بود به اين دليل كه ايشان همچنان اصالت اصولگراي خود را حفظ كرده است اما در صورتي كه ايشان تمايلي به حضور در انتخابات داشته باشند ميتوان در مورد ائتلافهاي بعد از انتخابات در مجلس تصميم گرفت.