از نگاه مارک لازار، استاد علوم سیاسى رم
انتخاب یک جامعه خسته
ترجمه: حسین قنبرى گرمى / منبع: لوموند
اغلب ناظران اروپا انتخابات ۱۴ آوریل را حادثه اى شگفت نام نهاده اند. اگر افول جریان تحت رهبرى پرودى به دلیل وضع بغرنج و نا بسامانى که اقتصاد ایتالیا دارد امرى پیش بینى پذیر بود اما بدون تردید کسى گمان نمى کرد جاى پرفسور پرآوازه ایتالیا و اروپا را یک سیاستمدار امتحان پس داده و جنجال ساز به نام برلوسکونى بگیرد.
اما گویى ایتالیایى ها در فصل ناتمام حیات پرودى انتخاب دیگرى جز یک نماینده و نماد راست نداشتند، ضمن آن که والتر ولترونى، که این بار پرچمدارى چپ را در مبارزه با راستگرایان تحت رهبرى برلوسکونى برعهده داشت، دفاع شایسته اى از تفکر جریان چپ به عمل نیاورد و این گونه شد که این کشور کهنسال اروپا باردیگر به تسخیر طیف راستگرایان درآمد و سیلویوبرلوسکونى براى سومین بار طى ۱۴ سال بر مسند نخست وزیرى نشست.
البته هنوز همه چیز درباره آینده سیاسى ایتالیا و افق هاى دولت برلوسکونى در هاله ابهام است. بسیارى از چالش هایى که اقتصاددان محبوب چپ (رومانوپرودى) را از پاى درآورد اکنون در کمین اریستوکرات میلان (برلوسکونى) نیز هست.
دولت پرودى سال ۲۰۰۶ با شعار سامان اوضاع آشفته ایتالیا برسرکار آمد. اما این تفکر او نتوانست تا پایان دوره پنج ساله یعنى انتخابات بعدى در سال ۲۰۱۱ دوام بیاورد. از نظر کارشناسان علت العلل ناکامى پرودى چیزى جزاختلافات داخلى و سهم خواهى در دولت ائتلافى نبود که از ۱۳حزب سیاسى تشکیل شده بود.
اکنون در فرداى به قدرت رسیدن برلوسکونى ۷۲ ساله این سؤال ذهن ها را به خود مشغول کرده که آیا به راستى پدیده «کابینه هاى بى ثبات» باردیگر بر رم سایه مى افکند.۵۹ دولت طى ۶۲ سال تاریخ جمهوریت در ایتالیا رکورد غمبارى براى ایتالیاى پس از جنگ است که نشانه وجود بى ثباتى مزمن در این کشور است، امرى که پروسه اصلاحات ساختارى را در ایتالیا با تأخیر تاریخى روبه رو کرده است. لوموند در مصاحبه حاضر این پرسش ها را واکاوى مى کند.
گروه بین الملل
*در سال ۲۰۰۶ شما کتابى را با عنوان «ایتالیا در مسیر انحراف» نوشتید. حال تحولات کنونى کشور را چگونه ارزیابى مى کنید
باید بگویم اکنون که دو سال اززمان انتشار آن کتاب مى گذرد ایتالیا باز هم در مسیرى خاص قرار دارد.
اکنون نشانه هایى از یک مخمصه و خطر شدیدتر مشاهده مى شود. اما با این وجود نمى توان منکر این واقعیت شد که علائم حرکت به سمت نوعى ثبات هم دیده مى شود. ایتالیا هنوز مشکلات ساختارى خود را حل و فصل نکرده است. طى ماه هاى اخیر بحران هاى متعددى کشور را فراگرفته است. رسوایى زباله هاى شهر ناپل، تداوم فعالیت تبهکارى هاى سازمان یافته و ناکارآمدى مقامات دولتى را نشان مى دهد. از دو سال پیش دولت رومانوپرودى اقداماتى را به ویژه در جهت سالم سازى مخارج دولتى انجام داد.
از سوى دیگر چپ هاى میانه در حال پرداخت هزینه هاى این سیاست سختگیرانه هستند. هر چند این سیاست نوعى اعتبار بین المللى براى ایتالیا به ارمغان آورده باشد.
از سیاست هاى خارجى دولت قبل مى توان به نقش ایتالیا در لبنان اشاره کرد که نیروهایى را به آنجا اعزام کرد و همچنین حضورى فعال تر در سطح اروپا داشت. انحراف ایتالیا بویژه در عقب ماندن این کشور در زمینه آموزش عالى و پژوهش به چشم مى خورد.
*ایتالیایى ها درباره توانایى هاى سیاسى کشورشان تردید دارند آیا این بحران عدم اعتماد سیاسى توجیه کننده بى علاقگى ابراز شده در مبارزات انتخاباتى است
ایتالیایى ها ظاهراً دچار نوعى خستگى سیاسى شده اند. آنها در سال هاى ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۶ ، ،۲۰۰۱ ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ رأى داده اند اما به آنچه خواسته اند نرسیده اند این بار چپ هاى میانه نتوانستند بیش از دو سال دوام بیاورند. مطمئناً این تعدد انتخابات باعث نوعى خستگى بیش از حد مى شود افکار عمومى دیگر از چپ ها ناامید شده اند به این خاطر است که تمایل مردم به سمت سیلویو برلوسکونى جلب شده است، از سوى دیگر نوعى رویگردانى از سیاست نیز در ایتالیا به چشم مى خورد که آن را در برخى برنامه هاى طنز تلویزیون این کشور مى توان دید.
سرانجام این که ایتالیا اکنون به دنبال کشف اشکال جدیدى از اعمال دموکراتیک و دموکراسى مشارکتى است زیرا در سال هاى اخیر مشاهده کرده ایم که بیش از سه و نیم میلیون کارمند به طور مستقیم به اصلاحات در زمینه حمایت هاى اجتماعى رأى دادند. همچنین بیش از چهار میلیون ایتالیایى که طرفدار چپ هاى میانه بودند خودشان در سال ۲۰۰۵ رومانو پرودى را به عنوان نامزد نخست وزیرى انتخاب کردند. از سوى دیگر سه و نیم میلیون نفر در پائیز ۲۰۰۷ مجلس مؤسسان حزب دموکراتیک را انتخاب کردند. اگر ایتالیا اکنون کشورى بیمار از لحاظ دموکراسى محسوب مى شود اما همین ایتالیا کشورى است که به دنبال مداواى این بیمارى است.
*در طراحى مجدد چهره سیاسى ایتالیا کلیسا چه جایگاهى دارد. کلیسایى که در اکثر احزاب جایگاهى خاص دارد.
کلیسا در فضاى عمومى ایتالیا حضور پررنگى دارد در واقع از زمان بروز بحران سیاسى آشکار در ده سال پیش و مطرح شدن سؤالاتى درباره هویت ملى، کلیسا به عنوان نهادعالى فراهم کننده این هویت ظهور یافت و به همان اندازه نیز اردوگاه لائیک ها تضعیف شد.
* بن بست سیاسى موجود در ایتالیا به نهادهاى این کشور بویژه سیستم انتخاباتى آن مربوط مى شود و همواره این خطر وجود دارد در انتخابات نتایج بسیار نزدیک یا حتى برابر براى رقیبان اصلى به دست آید آیا این امکان وجود داشت که یک ائتلاف بزرگ پس از این انتخابات به وجود آید
ایجاد ائتلاف به نتایج انتخابات بستگى داشت اما ایده ائتلاف بزرگ در طول مبارزات انتخاباتى از سوى دو رقیب اصلى یعنى ولترونى و برلوسکونى رد شده بود. با این حال به اعتقاد من رهبران راست و چپ بر لزوم اصلاح قانون انتخاباتى ایتالیا آگاهى دارند و با بیش از هشتاد درصد آرایى که براى دو حزب اصلى رقیب به دست آمد این دو حزب بدون اهمیت دادن به مخالفت هاى احزاب کوچک تر به تغییر شیوه رأى گیرى اقدام خواهند کرد. اما توافقات محدود حاصل شده در پارلمان براى برخى اصلاحات نهادى و تصمیمات اقتصادى و اجتماعى شاید قابل پیش بینى باشد با این حال فضاى مانور بسیار محدود خواهد بود زیرا اتحادیه شمال به خاطر حمایت از برلوسکونى براى مطالبه بیشتر فدرالیسم بهاى گرانى خواهند پرداخت چیزى که حزب دموکراتیک آن را نخواهد پذیرفت.
*در رابطه با برنده این انتخابات یعنى برلوسکونى چه مى توان گفت
از سال ۱۹۹۴ ایتالیا تحت سلطه برلوسکونیسم قرار گرفته است. این مجموعه ارزش هاى کم و بیش منسجم بر پایه هاى اجتماعى قدرتمند شمال و جنوب ایتالیا مبتنى است . تجار کوچک ، صنعتگران، مشاغل آزاد، مدیران شرکت ها و طبقاتى که از فرآیند مدرنیزه سازى از قبیل قانون مربوط به افراد مسن نگران هستند. این پدیده اى اساسى در ایتالیاست. برلوسکونى دیگر تغییر یافته و گفتمانش را ملایم تر کرده است او دیگر همانى نیست که همواره از صاحبان مشاغل قضایى، روشنفکران و چپ ها به طور عام انتقاد مى کرد.
وى گفته است تدابیرى اساسى براى احیاى مجدد اقتصاد ایتالیا اتخاذ خواهد کرد که سه دلیل براى آن وجود دارد. در این باره ابتدا مى توان از بحران مالى بین المللى یاد کرد. سپس وضعیت اقتصادى خراب ایتالیاست که برلوسکونى دولت پرودى را مسئول و مسبب آن مى داند. سرانجام فضاى تنش سیاسى که از آن حرف زدیم تمامى مسئولان را نسبت به خطر شکستى تازه نگران کرده است. از سوى دیگر برلوسکونى در ۷۲ سالگى به آینده خود فکر مى کند. وى پس از این که ایتالیا را بر سر زبانها انداخت و در عین حال این کشور را دچار تفرقه کرد به نظر مى خواهد کمى خود را بالا بکشد و به عنوان یک متحدکننده نشان دهد و در این راه به عنوان مثال به دنبال ریاست جمهورى است.
*آیا اساساً این آگاهى وجود ندارد که شیوه هاى برلوسکونى با وضع موجود دیگر سازگار نیست
مسلماً درباره سیاست هاى اعلام شده از سوى وى تردید وجود دارد. در سال ۲۰۰۱ همانند سال ۱۹۹۴ وى خود را به عنوان قهرمان سیاست لیبرال معرفى کرد اما وى واقعاً در عمل به وعده هاى خود عمل نکرد از یک سو به این خاطر که وى اغلب منافع شخصى خود را ترجیح مى دهد از سوى دیگر به این خاطر که وى متحدانى دارد که کمتر لیبرال هستند. در ظاهر اطرافیان سیلویو برلوسکونى درباره اولویت هاى اقتصادى وى اختلاف نظر دارند و طرح برلوسکونى تا حدى پویایى خود را از دست داده است.
*اولویت هاى قطعى براى این که ایتالیا داراى یک سیاست پویا و مثبت باشد چیست
ایتالیا کشورى با تناقض هایى است که امروزه بیش از هر زمان دیگر درباره آنها صحبت مى شود. کشورى با نابرابرى هاى اجتماعى و فرهنگى، کشورى که در رقابت هاى بین المللى جایگاه بدى دارد، کشورى که داراى اتحادیه هاى صنفى قوى نیست و همچنین داراى یکى از کمترین نرخ هاى زاد و ولد در اتحادیه اروپاست اما در عین حال ظرفیت بزرگى نیز دارد که در این میان مى توان به پویایى شرکت ها، خلاقیت، میل به کار و استعدادهاى فراوان در آن اشاره کرد.
در دهه هاى اخیر ایتالیا ظرفیت بسیار بالایى براى غلبه بر بدترین شرایط را نشان داده است. در سال هاى ۱۹۷۰ بمب هاى راستگرایان افراطى منفجر شد و چپ هاى افراطى به سمت مبارزه مسلحانه رفتند، با این حال کشور از این وضع خارج شد. امروزه اصلى ترین عیب ایتالیا این است که مدل توسعه آن مدلى فرسوده است. این مدل براساس یک دولت ضعیف پایه گذارى شده است و گاهى اوقات چشمان خود را بر برخى واقعیات مى بندد. با این حال شرکت ها و کارخانه ها و جوامع ما تنها به شرط داشتن دولتى کارآمد و هماهنگ کننده مى توانند توسعه یابند. بدین ترتیب براى رسیدن به اهداف مورد نظر تصمیمات سیاسى لازم است و تلاش هاى جامعه مدنى به تنهایى کافى نیست و باید گفت با این که مبارزات انتخاباتى به پایان رسید اما موضوع اساسى آینده ایتالیا حل و فصل نشد.