زهرا بادامچی: "تعامل اصلاحطلبان با حاکمیت" موضوعی است که این روزها بسیار شنیده میشود عبارتی که در کنار خود سوالات بسیار ایجاد میکند؛ تعامل با حاکمیت به چه معناست؟ مگر اصلاحطلبان خارج از حاکمیت شمرده میشوند که اکنون بحث تعامل با حاکمیت مطرح میشود؟ چه شد که اصلاحطلبان از سوی برخی جریانات خارج از نظام تعریف شدند، مگرنه اینکه اصلاحطلبی برآمده از شعارهای اصیل انقلابی و باورهای دینی ماست؟ اصلاحاتی که برآمده از دل همین حکومت است چگونه از سوی برخی جریانها با برچسب ضد نظام مواجه شد؟ و هزاران سوال دیگر – فیاض زاهد، استاد دانشگاه و تحلیگرا سیاسی در گفتگو با آفتاب یزد، اینکه اصلاحطلبان در حاکمیت حضور دارند یا خیر را پرسشی انحرافی عنوان میکند و میگوید این سوال از سوی کسانی مطرح میشود که تلاش دارند جدایی اصلاحطلبان از حاکمیت را به عنوان یک امر مسلم جا بیاندازد. زاهد همچنین به اشتباه استراتژیک اصلاحطلبان در گذشته نیز اشاره کرد و گفت اصلاحطلبان در مقطعی از تاریخ خود را جدا از حاکمیت تعریف کردند در واقع او اصلاحطلبان را در شکلگیری چنین رویکردی سهیم دانست، البته شرایط سال 88 و سوءاستفاده برخی جریانات تندرو را در سرعت بخشیدن به شکلگیری چنین نگاهی بیتاثیر نداشت.
وی به چگونگی شکلگیری جریان اصلاحات اشاره کرد و اظهار داشت از همان روزی که امام(ره) در خواست آقای کروبی و مجمع نیروهای مبارز را پذیرفتند که روحانیت در تهران و کشور دارای دو سلیقه و دو نگرش نسبت به رویدادهای سیاسی داخلی، فرهنگی و اجتماعی است نطقه جریان اصلاحطلب بسته شده مشخص بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی خود میداند که یک قرائت رسمی و ثابت از مجموع کنشهای انقلابی وجود ندارد.
اصلاحطلبان اصیلترین نیروهای وفادار به انقلاب هستند
این اسناد دانشگاه افزود: بالاخره ما به خوبی میدانیم چه کسانی با مسئولان دوران دفاع مقدس مخالف بودند در حالی که امام از ایشان حمایت میکرد ما میدانیم در سالهای اول انقلاب چه کسانی خواهان ایزوله کردن یاران و افکار نزدیکان امام بودند ما میدانیم چه کسانی در سالهای مبارزه سکوت کردند و حتی به جان شاه دعا کردند یک سیلی نخوردند یک روز به زندان نرفتند و همین افراد پس از انقلاب خود را ظاهر کردند و این موضوع مسئله پنهانی نیست.
زاهد با بیان اینکه اگر به گذشته اصلاحطلبان بنگریم، آنها اصیلترین نیروهای وفادار به انقلاب هستند اظهار داشت به طور طبیعی نه از نظر تئوری و نه از نظر علمی، اصلاحطلبان هیچگاه بیرون از حاکمیت معنا نمیشوند اما نقدهایی را به صورت ساختاری بر کشور داشته و دارند و بخشهایی از آن را در مدیریت کشور اعمال کردند اصلاحطلبان معتقد به فعالیت سیاسی در چارچوب ارزشهای نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، به همین دلیل در تمام انتخاباتهای گذشته شرکت کرده و کاندیدا داشتند
اینکه اصلاحطلبان در حاکمیت حضور دارند یا خیر پرسش انحرافی است
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر بخواهیم دورههای متخلف جمهوری اسلامی را تقسیم کنیم، 8 سال نخست وزیری دوران جنگ، 8 سال ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی و 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی به این جریان تعلق دارد، شاهد هستیم که از کل فعالیت قوه مجریه در این کشور، بیشترینش متعلق به جریانی است که در دل خانواده اصلاحطلبی با همه تنوعهایی که وجود دارد معنا پیدا میکند.
وی افزود: اینکه اصلاحطلبان در حاکمیت بودند با نبودند یک پرسش انحرافی است پرسشی است که همان جریان اقلیت که در مبارزه نبود اما زمانی که سفره پهن شد، تلاش کرد بالای سفره بنشیند، مطرح میکند آنها تلاش میکنند جدایی اصلاحطلبان از حاکمیت را به عنوان یک امر مسلم جا بیاندازد.
اصلاحطلبان مرز خواستههای خود را به دقت طرح نکردند
زاهد با بیان اینکه در یک مقطع تاریخی جریان اصلاحطلبی دچار این اشتباه استراتژیک شد و تلاش کرد خود را جدا از حاکمیت معنا کند اظهار داشت نباید این موضوع را پنهان کرد که ما این خطای راهبردی را داشتیم و برخی دوستان موضوع را پنهان کرد که ما این خطای راهبردی را داشتیم و برخی دوستان ما پروژه خروج از حاکمیت را مطرح کردند، یا حتی برخی پروژه عبور از خاتمی را مطرح کردند، که البته این پروژهها در اقلیت قرار داشت. اگر بخواهیم نقد منصفانه داشته باشیم باید این خطاها را در درون خانواده اصلاحطلبی در نظر بگیریم، اما امروز کسانی مسئله حاکمیت و اصلاحطلبی را مطرح میکنند که میخواهند پرونده اصلاحطلبی برای همیشه در دل مبارزات مدنی و سیاسی قانونی بسته شود.
وی با بیان اینکه در انتخابات سال 88، هر دو گروه مرتکب اشتباه شدند و هزینه آن را پرداختند یا پرداخت خواهند کرد، ادامه داد: برخی از جریانات 88، چارچوب یا مرزبندی روشنی از خواستههای خود از حاکمیت در نتیجه مشکلاتی که پس از انتخابات بوجود آمد ندارند. در واقع اصلاحطلبان مرزهای خواستههای خود را به دقت طرح نکردند و خطای برزگترین این بود که در توانایی میزان قدرت و کنترل آن در دل حاکمیت دچار خطا شدند طرف مقابل نیز خطای استراتژیکی را مرتکب شده و سرنوشت خود را به خواست و سرنوشت اقلیت تندرویی بدون پایگاه اجتماعی گره زد برخی از نیروهای تندرو نیز، عامدا تلاش کردند جریان اصلاحطلب را منحرف کنند که با هوشیاری این پروژه شکست خورد. (روزی که خاتمی به دماوند رفت و رای داد، علیرغم اینکه برخی جریانات اصلاحطلب در خفا او را نقد کردند، آقای خاتمی با رای خود، تیر اخلاص را بر آن نگرشی زد که به خیال خود اصلاحطلبان را برای همیشه از دورن خانواده انقلاب و حاکمیت به بیرون پرتاب کرده است.
مسئله انتخابات 88 هنوز پایان نیافته است
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه باید بپذیریم که مسئله انتخابات 88 برای هر دو گروه هنوز پایان نیافته است، تصریح کرد: معتقدم هر دو طرف نیازمند این هستند که در یک فضای کاملا منطقی و تکیه بر منافع ملی، بنشینند و پروند 88 را بازخوانی کنند هنوز مسئله فراموش نشده هنوز هم از زبان عالیترین مقامات جمهوری اسلامی موضوع انتخابات 88 مطرح میشود، تنها ما در حال پاک کردن صورت مسئله هستیم. ما نباید اجازه دهیم انتخابات 88 به یک کینه تاریخی برای گزوهایی بدل شود که معتقدند پاسخی به پرسشهای آنها در سال 88 داده نشده است. اگر این اتفاق بیفتد بخش وسیعی از سوءتفاهمهای موجود مرتفع خواهد شد.
زاهد با بیان اینکه برای میزان تعامل حکومت و اصلاحطلبان نمیتوان مرزی را به صورت پوزیتیویستی معلوم کرد، اظهار داشت: مرز در قالب مذاکره و قدرت طرفین در صحنه سیاست شکل میگیرد. فارغ از شعارها و تعارفات اگر گروهی تصور کنند بدون حضور جریان اصلاحطلب میتوان کشور را اداره کرد. هیچگاه با آنها وارد مذاکره نخواهد شد اگر میبینید که بخشهایی با صدا یا بیصدا، آشکار و پنهان خواهان مشارکت اصلاحطلبان در صحنه عمل سیاسی هستند و در نتیجه همین عمل سیاسی در سال 92 اجازه میدهند که کاندیدای مورد حمایت آنها رئیسجمهور شود، واقعیت و قدرت اجتماعی و سیاسی اصلاحطلبان را نشان میدهد اما اگر اصلاحطلبان تصور کنند آن قدر قدرت مانور و تاثیرگذاری دارند که بدون رعایت قواعد محافظهکارانه، میتوانند هرگونه که بخواهند فضای سیاسی را تغییر دهند طرف مقابل نیز از هرگونه مذاکره سرباز خواهد زد.
دولت مستقر حاصل اراده اصلاحطلبان است
این استاد دانشگاه ادامه داد: مذاکره زمانی شکل میگیرد که طرفین میدانند که به هم نیازمندند و در حوزههای قدرت همپوشانی دارند. اصلاحطلبان نیازمند پذیرش برادری و دوستی از سوی بخشی از حاکمیت هستند تا بتوانند در ادراه جامعه نقش بازی کنند. وی افزود: اکنون اصلاحطلبان مشهور و معروف در دولت نقشی ندارند اما تردیدی نداشته باشید دولت مستقر حاصل اراده همین اصلاحطلبان است.
آنها هستند که در افکار عمومی پایگاه دارند و نقش نیروهای مرجع و حامی را بازی میکنند. آنها هستند که میپذیرند دولت حسن روحانی میتواند یک دولت انتقال باشد و نباید انتظارات فراخ و آرمانی از آن داشت و آنها میدانند که اگر دولت حسن روحانی موفق به توامندی اقتصادی، حل مشکلات بینالمللی، تقویت نهادی مدنی و بخش خصوصی شود، قدرت اصلاحات بیشتر خواهد شد.
حد و مرزهای از سوی جریانات اصیل اصلاحطلبی شکل میگیرد
زاهد با بیان اینکه اگر اصلاحطلبان در تمام انتخابات کاندیدا معرفی کنند پیروز انتخابات خواهند بود، اظهار داشت: هر دو طرف ماجرا به این موضوع آگاهند اما جریانات کاریکاتوری و یا جریانات شبه اصلی، گروههایی که خود را به اصلاحطلبان نزدیک میکنند و سعی دارند در غیاب چهرههای اصلی این جریان وارد گفتگو شوند، نقش آن قطعا تقلبی است حد و مرزها تنها در زمانی معین خواهند شد که از سوی چهرهها و جریانات اصیل اصلاحطلبی شکل بگیرد وگرنه در حد کاریکاتوری خواهد بود.
جریان تندرو با بر چسب فتنهگر خواهان بیرون کردن اصلاحطلبان از حاکمیت بود
زاهد در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه شد اصلاحطلبان خارج از نظام تلقی شدند اظهار داشت اصلاحطلبی در ذات خود، با توجه به اینکه جنبشی نوگرا، پویا و تحولخواه است، همیشه مورد دشمنی دو گروه قرار گرفته گروهی که طرفدار حفظ وضعیت موجود یا در واقع طرفدران حالت سکون و ایسنا هستند و در برابر هرگونه تغییری و کوچکترین ابداعات از خود مقاومت نشان میدهند و گروه دومی که تمایلات انقلابی و رادیکال دارند آنها نه تنها از وضع موجود راضی نیستند، بلکه ایدهآل اصلاحطلبان در اصلاح چارچوبها را ناممکن و نامقدور میشمارند و خواهان تغییرات اساسی و بنیادی هستند.
وی افزود: این دو گروه در ظاهر با هم مخالفند اما برای زدن اصلاحطلبان با یکدیگر اتحادی نانوشته و پنهانی دارند انقلابیونی که میخواهند وضعیت موجود را تغییر دهند و از سوی دیگر محافظهکارانی که در برابر کوچکترین ذرهای از تغییر مقاومت نشان میدهند هر دوی این گروهها دشمن اصلاحطلبان هستند چرا که اصلاحطلبان نمیخواهد بازی را به دست تندروها بسپارد و از سوی دیگر نمیخواهد چشم خود را بر روی معایب درون سیستم ببندد.
زاهد با بیان اینکه سیدمحمد خاتمی مانند تمام رهبران اصلاحطلب همیشه با این گروه درگیر بوده است ادامه داد: جریان اصلاحطلبی به خصوص از سال 76 به بعد، همواره در کنار خود یک رقابت سالم و ناسالم را دیده است. رقابت سالم قابل پذیرش است، چرا که شما هیچ زمان جامعهای را بدون محافظهکاری و اصولگرایی نمیتوانید داشته باشید و اتفاقا وجود چنین گروههایی به رشد و تعالی جامعه و کنشهای سیاسی بسیار کمک میکند اما جریان دیگری متشکل از گروههای فشار وجود دارد که دارای منافع اقتصادی است و تغییر وضعیت سیاسی موجود به منافع آنها لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد کرد.
این گروهها خواهان این موضوع هستند که اصلاحطلبان را خارج از نظام و انقلاب و یک عنصر خارجی و بیرون از فعل و انفعالات درون اجتماعی و جامعه و حمایت شده از سوی نهادها و اتاق فکرهای بینالمللی نشان دهند تا راحتتر این جریان را هدف قرار داده و سرکوب کنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه البته جریان اصلاحطلبی همواره غضنفرهایی هم داشته تصریح کرد افرادی ککه از اصلاحطلبی در بهترین حالت تعریف نادرستی دارند و در بدترین حالت شاید فریب خورده ، شاید ماموریت دارند و یا شاید متوجه نیستند که قاعده و زمینبازی به چه شکل است ناخواسته تن به نوعی افراط میدهند و تن به شعارهایی میدهند که باور جریان تندروی داخلی است، همان باوری که تلاش میکند جریان اصلاحطلب را خواهان اهداف و برنامههای خاصی نشان دهد. هر چند این افرد در جریان اصلاحطلب را اقلیت قرار دارند ولی میتوانند همواره خوراک و محصول مناسب را برای نیروهای تندرو فراهم کنند و بگویند جریان اصلاحطلب، یک جریان بیرونی است.
زاهد با بیان اینکه این فضا پس از انتخابات 88 شتاب بیشتری به خود گرفت ادامه داد: در انتخابات 88، مسائلی در کشور روی داد که جریان تندرو منتظر بود به وسیله آن، جریان اصلاحطلب معتقد به انقلاب و چارچوب را برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف و خود را از قویترین رقیب سیاسی درون نظام خلاص کند، برچسب ضد انقلابی و مخالفت با نظام و وابستگی خارجی به آنها زد و با عنوان فتنهگر تلاش کرد برای همیشه آنها را از صحنه سیاسی بیرون نگه دارد تا در یک زمین بدون رقیب خود به تنهایی حاضر باشد.
جریان اصلاحطلبی معتقد به تحقق شعارهای اولیه انقلاب است
زاهد در ادامه به بیان خواستههای اصلاحطلبی ناب پرداخت و اذعان داشت جریان اصلاحطلبی به شعارهای اصلی و اولیه انقلاب یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی باز میگردد آزادی به این معنا که تمام کسانی که به قانون اساسی پایبند و معتقد به رعایت اصول و چارچوب اصلی نظام جمهوری اسلامی هستند، براساس اصول مندرج در قانون اساسی حق دارند، حق اعمال حاکمیت، حق تشکیل گروه سیاسی فعالیت سیاسی، حق کاندیداتوری و حق رای دارند.
وی افزود: اصلح طلبان معتقد به جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد هستند جمهوری اسلامی به معنی خواست اکثریت جامه ایران برای تشکیل دولتی برآمده از ارزشهای اسلامی، اسلامی که مورد پذیرش مردم است حتی تعبیری که اصلاحطلبان از حکومت دارند، به تعبیر حضرت امیر(ع) باز میگردد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: جریان اصلاحطلبی معتقد به تحقق شعارهای اولیه انقلاب اسلامی است و معتقد است ایران برای همه ایرانیان است که به قانون اساسی اعتقاد دارند امکان فعالیت سیاسی برای همه آنان وجود دارد و عمل ارکان حاکمیت براساس قانون اساسی و نه تفاسیر شخصی و جناحی خواهد بود احترام به حقوق بشر، احترام به حقوق اقلیتها انتخابات در چارچوب قانون اساسی، احترام به باورهای اکثریت جامعه و تشکیل دولت در دل یک انتخابات استاندارد از خواستههای جریان اصلاحطلبی است.