صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۲۷۲۷۹۱

رحیم محمدی

نزاع بر سر تقسیم قدرت در عربستان، موضوعی است که از زمان مرگ عبدالعزیز تا کنون، همچون آتشی زیر خاکستر، پایه‌های این کشور را تهدید می‌کند و این آتش اگرچه با وجود برخی اختلافات در سال‌های گذشته، هنوز زبانه نکشیده است اما کارشناسان معتقدند که بعید است در سال‌های آینده نیز تغییر قدرت به همین روند ادامه یابد.

حرف و حدیث ها درباره پادشاهی، هر چند سال یک بار با مرگ یا بیماری یکی از پادشاهان این کشور، افزایش می یابد و این مساله درباره ملک عبدالله نیز صدق می کند. سعود بن سیف النصر، شاهزاده سعودی و نوه سعود بن عبدالعزیز تنها پادشاه عربستان که پیش از مرگش از قدرت برکنار شد، دراین باره هشدار داده و می گوید: «فتنه و اختلافات بر سر جانشینی عبدالله بن عبدالعزیز در خاندان آل سعود مانند آتش زیر خاکستر است.»

خاندان آل سعود از سال ۱۹۳۲ میلادی بر عربستان حکمرانی می کنند. ملک عبدالعزیز، به عنوان اولین پادشاه عربستان منشوری داشت که در آن گفته شده بود: «تازمانی که پسران من زنده اند قدرت به نوه هایم نخواهد رسید.» از این حیث برخلاف نظام های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می رسد، درخاندان سعودی قدرت به برادران پادشاه انتقال می یابد و به همین علت است که در این کشور قبیله ای، شاهزاده ها با پادشاهان سعودی اختلاف سنی زیادی ندارند. به همین دلیل بافت قدرت در عربستان سعودی پیچیده می شود و این پیچیدگی همواره هوس رسیدن شاهزادگان سعودی به قدرت را تشدید کرده است.

از زمان مرگ ملک عبدالعزیز موسس دولت آل سعود در سال ۱۹۵۳ تاکنون پنج پادشاه پس از وی به قدرت رسیده اند. با مرگ ملک عبدالله ششمین پادشاه این خاندان و دهمین فرزند ملک عبدالعزیز، سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد کنونی به قدرت خواهد رسید. فردی که 80 سال دارد و گفته می شود دچار بیماری است و نمی تواند بخوبی صحبت کند.

هرچند ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان، شاهزاده «مقرن» برادر دیگرش را در سمت بی سابقه «ولیعهد ولیعهد» منصوب کرده تا سنت به شاهی رسیدن برادران براساس وصیت پدر نقض نشود، اما گفته می شود پادشاه آینده که براساس قانون سلطنتی حق «تعیین ولیعهد» را دارد، در تلاش است تا پسرخودش، محمد را ولیعهد کند و به این ترتیب سنت بنیانگذار آل سعود برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.

اگر شاهزاده سلمان در مقام پادشاه بزرگ ترین تولیدکننده نفت جهان، شجاعت این را داشته باشد که ولیعهدی را از نسل اول (پسران) به دوم (نوادگان) منتقل کند، آن وقت در شبه جزیره آرام خاورمیانه، دوران تازه ای شروع خواهد شد. به این ترتیب باید گفت برخلاف تمام بحث های این روزها، مهم ترین تغییر قدرت در عربستان نه مرگ پادشاه فعلی که انتخاب ولیعهد آینده خواهد بود و مرکز ثقل آن «جنگ قدرتی» که می گویند در همین جاست.

کشوری در کنترل یک خانواده

عبدالعزیز بن سعود سال 1932 پس از غلبه بر دیگر قبایل این سرزمین توانست بر اریکه قدرت تکیه بزند و سلسله پادشاهی آل سعود را بنیان گذارد؛ سلطنتی که تا به امروز با به تخت نشستن پسران وی همراه بوده است. وی در مدت حیات خود به منظور تحکیم قدرت خویش از طریق ایجاد پیوند خانوادگی با قبایل مختلف کشور، به روایتی با 235 زن ازدواج کرد که حاصل آن دست کم 43 پسر و بیش از 50 دختر بود و در نتیجه اکنون شمار اعضای خاندان سلطنتی افزایش یافته و 20 تا 30 هزار نفر بر آورد می شود. شاهزاده ها تمام دستگاه های حکومتی عربستان را در چنگ خود داشته و پست های کلیدی را بین خود تقسیم کرده اند.

با به قدرت رسیدن فهد بن عبدالعزیز در سال 1982 شاخه آل فیصل، یا همان «آل سدیری» در راس قدرت قرار گرفت. آل سدیری به هفت برادر تنی گفته می شود که همه از فرزندان ملک عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان و همسر او حصه سدیری هستند. ملک فهد چهارمین فرزند پسر عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی عربستان بود. عبدالعزیز سال 1953 میلادی درگذشت و پس از او پسرانش به نام های سعود (1964ـ 1953)، فیصل (1975 ـ 1964)، خالد (1982ـ 1975) و فهد (2005 ـ 1982) حکومت کردند. فهد از سال 1995 و به دنبال سکته مغزی، عملا قدرت را به ولیعهد و برادر ناتنی خود امیر عبدالله سپرد.

فهد هفت برادر تنی داشت که سلطان (وزیر دفاع)، نایف (وزیر کشور) و سلمان (حاکم ریاض) از جمله آنها به شمار می رفتند. سلطان و سلمان از نزدیک ترین مشاوران سیاسی فهد بودند. فهد علاوه بر برادران تنی خود، هفت برادر ناتنی دیگر داشت. این برادران ناتنی عموما از زنانی هستند که پدر فهد از خانواده سدیری اختیار کرده بود.

پس از فهد، ملک عبدالله به پادشاهی رسید و امیر سلطان بن عبدالعزیز وزیر دفاع این کشور به مقام ولیعهدی تعیین شد، اما وی نیز به دلیل بیماری و کهولت سن سال 2011 درگذشت. بعد از او نایف به ولیعهدی منصوب شد که او هم در تاریخ شانزدهم ژوئن 2012 درگذشت. پس از مرگ نایف، سلمان، برادر ناتنی ملک عبدالله به ولیعهدی او انتخاب شد و به دنبال آن مقرن برادر تنی ملک عبدالله نیز به عنوان ولیعهد ولیعهد منصوب شد. وی پیش از بندر بن سلطان، رئیس سرویس اطلاعاتی خارجی عربستان سعودی بود.

گروه های بانفوذ

در کنار خاندان پرجمعیت آل سعود یکی دیگر از نیروهای شریک در قدرت را باید روحانیون سعودی دانست. عربستان سعودی یکی از معدود کشورهایی است که رهبران مذهبی و علما تا به این اندازه در آن صاحب نقش هستند.

قبایل نیز یکی دیگر از نیروهایی است که در ساخت قدرت در عربستان سعودی عنصر مهمی تلقی می شود. عربستان دارای هشت قبیله اصلی و حداقل 15 قبیله فرعی است.

خانواده های بازرگانان سنت گرا که دارایی های آنها با آل سعود نیز برابری می کند از دیگر گروه های ذی نفوذ و تاثیرگذار بر سیاست و حکومت در عربستان هستند. در دوران طولانی سلطنت عبدالعزیز، خانواده سلطنتی در زمینه مسائل مالی، وابسته به حمایت خانواده های بازرگانی بودند. پس از تبدیل شدن نفت به یک منبع درآمد ثابت برای دولت، رابطه آل سعود و خانواده های بازرگان نیز تغییر کرد؛ زیرا آل سعود دیگر نیازی به حمایت مالی اقوام بازرگان نداشت.

نظامی ناکارآمد

نظام سعودی از آغاز پیدایش هیچ گاه از یک نظام سیاسی مطلوب وکارآمد برخوردار نبوده است، به همین دلیل این رژیم هیچ گاه رشد سیاسی متناسب با توانایی اقتصادی خود نداشته و پس از چند دهه از ظهور آن همچنان براساس سنت های قبیله ای عمل می کند. جنگ قدرت و نیز دیدگاه ها و توانمندی های نه چندان قوی رهبران سعودی هیچ گاه به این دولت اجازه نداده است که به اصلاح واقعی سیستم سیاسی خود بپردازد.

این روند موجب ناکارآمدی وسیع در سیستم سیاسی عربستان شده که در شرایط بحرانی کنونی منطقه و جهان آثار خود را در زمینه های مختلف نشان داده است. تصمیمات نسنجیده و فردی ناشی از رقابت های مجهول موجب شده تا عربستان به جای داشتن نقشی مثبت، در جهتی منفی عمل کند که یک نمونه بارز آن را امروزه در کاهش قیمت نفت می توان دید؛ اقدامی که دودش به چشم همه ملت های محروم منطقه می رود.

نام:
ایمیل:
نظر: