قاسم غفوری
11 سپتامبر سال 2001، یکی از تاریخهای مهم در قرن بیستویکم است؛ روزی که آمریکاییها ادعا کردند برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی هدف حملات تروریستی قرار گرفته است. پس از این حادثه جرجبوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، در کنگره، از واژه جنگهای صلیبی استفاده کرد. پس از آن، لشکرکشی آمریکا به افغانستان آغاز شد، در حالی که ناتو نیز با ادعای تهدید امنیت یکی از اعضای خود، بر اساس ماده پنج این پیمان، حضور نظامی در افغانستان را اجرایی کرد.
این نخستین جنگ ناتو در خارج از اروپا بود که بعدها اهداف بیشتری از این حضور آشکار شد. زمانی در سال 2010، ناتو راهبرد جدید خود را رونمایی کرد که اساس آن را رویکرد به شرق و توسعه حوزه کاری خود از بعد نظامی به اقتصادی، سایبری و حتی هستهای تشکیل میداد، این دکترین در سال 2014 در نشست ولز، ابعاد گستردهتری یافت و ناتو بر تشکیل نیروی ویژه برای موارد حساس تأکید کرد. 11 سپتامبر در حالی زمینهساز تحرکات نظامی و سیاسی آمریکا در طول 13 سال اخیر شده که هر روز، ابهامات جدیدی درباره ماهیت حادثه 11 سپتامبر و ادعاهای آمریکا مبنی بر نقش گروههای تروریستی القاعده در این حادثه آشکار میشود. درحالی آمریکاییها از ایجاد گروه حقیقتیاب مستقل درباره حادثه 11 سپتامبر خودداری کرده و سانسور شدید خبری را اجرا کردهاند که اندیشمندان بسیاری به بررسی ابعاد این حادثه پرد اخته که نتیجه آنها نیز بسیار قابل توجه است و آن، تأکید بر ساختگی بودن این حادثه و نقش آمریکا در اجرای این سناریو است. آنچه درباره 11 سپتامبر بر این روند مورد توجه قرار گرفته، گزارشهای منتشر شده مبنی بر مفقود شدن 28 صفحه از گزارش دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در این حادثه است.
منابع خبری اعلام کردهاند، برخی سناتورها خواستار بازگشایی پرونده 28 صفحهای مفقوده و پاسخگویی دولتمردان آمریکا درباره دلایل و عوامل این مفقودی شدهاند. موضوع این 28 صفحه، اشاره به نقش عربستان در حادثه 11 سپتامبر است. بر اساس این گزارش، عربستان برای رسیدن به منافع درونی و منطقهای، وارد ساختن آمریکا به جنگ به حمایت مالی از عاملان این حادثه پرداخته، بهویژه اینکه افرادی مانند بنلادن، سرکرده القاعده دارای روابط خانوادگی با خاندان آلسعود بوده است. حال این پرسش مطرح است که چرا در مقطع کنونی مسئله نقش عربستان در 11 سپتامبر مطرح میشود، بهویژه اینکه چندی پیش، «جو بایدن» معاون رئیسجمهور آمریکا از عربستان بهعنوان حامی داعش یاد کرد
برخی ناظران سیاسی با برشمردن مجموع تحرکات آمریکا برای نمایش چهرهای پاک و پنهانسازی نقش خود در ایجاد و گسترش تروریسم، باز شدن پرونده عربستان را تعریف میکند. آمریکاییها با ادعای ایجاد ائتلاف ضدداعش، تأکید بر نقش کشورهای عربی و ترکیه در ایجاد تروریسم و نیز قرار دادن نام برخی گروههای تروریستی در لیست سیاه و نیز بزرگنمایی حمله تروریستی در پاریس با ایجاد کارناوال سیاسی در خیابانهای فرانسه با حضور مقامات 40 کشور، برآنند تا این حقیقت را که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ایجادکننده و حامی تروریسم بودهاند را پنهان سازند تا زمینهساز دخالتهای آینده آنها در جهان باشد. برخی نیز معتقدند که آمریکا در حال باجخواهی از عربستان و کشورهای عربی در حوزه اقتصادی و سیاسی است. آمریکا که با بحران اقتصادی مواجه است، نیازمند جذب سرمایههای خارجی است. هدایت پولهای نفتی کشورهای عربی به اقتصاد آمریکا در کنار فروش میلیاردها دلار تسلیحات به آنها از جمله این راهکارها است، البته کاهش بهای نفت که برخی آن را نتیجه عملکرد کشورهای عربی میدانند، بعد دیگر این سیاست است.
نکته بسیار مهم آنکه، عربستان با اعلام پایان حیات ملکعبدالله، پادشاه این کشور، دستخوش تغییرات بسیاری میشود. آمریکا با فشار به ریاض سعی دارد تا بیشترین تأثیر را بر ساختار آینده عربستان داشته باشد و از رقبای دیگر خود عقب نماند.
تمام این سناریوها در حالی مطرح است که یک اصل اساسی در این گزارش پنهان مانده و آن اینکه، تأیید این گزارش نشان میدهد که ادعای آمریکا مبنی بر نقش افغانستان در حادثه 11 سپتامبر فریبی بیش نبوده، بلکه خود متحدان آمریکا بودهاند که این جنایت را رقم زدهاند؛ متحدانی که البته بدون اجازه آمریکا اقدامی صورت نمیدهند و طراح و برنامهریز برای آنها خود آمریکا است.
بهعبارتی، افغانستان قربانی دروغپردازی آمریکا شده است. پس از 13 سال اشغال و کشتار مردم افغانستان، این حقیقت آشکار میشود که آمریکا نهتنها برای اشغال عراق به دروغ متوسل شده، بلکه برای اشغال افغانستان نیز این طرح را تکرار کرده که نتیجه آن، قتلعام هزاران انسان بیگناه بوده است. میلیاردها دلار پول مالیاتدهندگان آمریکایی برای جنگی هزینه شده که آمریکا به کمک متحدان خود زمینههای آن را فراهم کرده است.