ویژگیهای فردی امام خمینی(ره)
فقیه، عارف و معلم اخلاق
او فقیه، اصولى، فیلسوف، عارف و معلّم اخلاق، ادیب، شاعر بود، برترین کرسى تدریس و فشردهترین و گرمترین مجمع علمى حوزه در طول سالیان دراز به او تعلق داشت.
در او، خصلتهاى برجسته خداداد، در آمیخته با آنچه او خود از معارف قرآنى آموخته و دل و جانش را به آن زیور داده بود، شخصیت عظیم و جذّاب و تأثیرگذارى پدید آورده بود که هر یک از چهرههاى برجسته یک قرن اخیر جهان که قرن رجال بزرگ و مصلحان نامآور دینى و سیاسى و اجتماعى است در برابر آن کمجاذبه و یکبعدى و کوچک به نظر مىآمدند. (آیتالله سید على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62-63، پیام به مناسبت دهه بزرگداشت یکصدمین سال میلاد مبارک امام خمینى، 31/ 06/ 1378)
بیباکی و بیطمعی
آن هنگام که نظام جمهورى اسلامى در ایران به رهبرى قائد امت و انسان بزرگ دوران معاصر و چهره کمنظیر تاریخ ما، امام خمینى بزرگ )رضوانالله تعالى علیه( شکل گرفت و او پرچم اسلام را در این کشور برافراشت و چنین حکومت مقدسى را به وجود آورد. باورشان نمىشد که اسلام زنده شود و حکومت ایجاد کند. وقتى حکومت ایجاد شد و قدرتش را دیدند؛ نیروى نفوذ و تأثیرگذارىاش را روى انسانها دیدند؛ قدرتش را بر روى ملتهاى دیگر دیدند؛ بىباکیاش را در مقابل تهدیدها دیدند؛ بىطمعى و فریب نخوردنش را در برابر تطمیعها دیدند، فهمیدند حکومتى که باید با آن مبارزه کنند، این است. (آیتالله سید على خامنهاى، بیانات، سال1371، ص17، بیانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامنالحجج، على بن موسى الرضا(ع) در روز عید سعید فطر، 15/01/1371) در زمینه شجاعت و بیباکی رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر هم این چنین آمده است:
اما ناگهان حادثه بزرگى، انفجار عظیمى رخ داد که همه اوضاعِ اینها را به هم ریخت. یک مرد عالم، برجسته، حکیم، فقیه، مجاهد، شجاع، خطرپذیر و نافذالکلمه به نام امام خمینى در ملت ایران ظهور کرد که حقیقتاً ظهور این مرد، حضور این مرد، تربیت این انسان بزرگ، کار خدا بود. این تقدیر الهى بود که یک چنین اتفاقى بیفتد. مردم ایران هم آماده بودند، استقبال کردند، پذیرفتند، خطرها را به جان خریدند، وارد میدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد...
امام مثل کوه ایستاد، ملت هم پشت سر امام مثل کوه استوارى ایستادند؛ جبهه دشمن هم- یک دشمن نبود، یک جبهه بودند- هرچه توانستند، تلاش کردند؛ هر کارى از دستشان برمىآمد، کردند؛ از جنگهاى خیابانى، تا جنگهاى قومى، تا کودتاى نظامى، تا تحمیل جنگ هشتساله، تا تحریم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشین عظیم جنگ روانى در طول سى و دو سال. (آیتالله سیدعلى خامنهاى، بیانات، سال1389، ص360، خطبههاى نماز جمعه تهران در سالروز شهادت حضرت على بن موسى الرضا(ع)، 15/11/1389)
ایمان، عمل صالح، تزکیه و تهذیب نفس
اوّل از شخصِ امام آغاز مىکنم. اگرچه درباره امام، گویندگان گفتهاند، نویسندگان نوشتهاند و سرایندگان سرودهاند؛ لکن من امروز در ذهنم، مضمونِ دو آیه مبارکه سوره «طه» را که قرائت شد، با شخصیت امام بزرگوار، تطبیق کردم. در امام عزیز، سه خصوصیتِ درخشان وجود داشت که همان سه خصوصیت، در این دو آیه شریفه هم مطرح شده است.
در آیه اوّل مىفرماید: «و من یأته مؤمنا قد عمل الصّالحات» (طه، 75) ایمان، خصوصیّت اوّل و عمل صالح، خصوصیت دوم است. در پایان آیه دوم، خصوصیت سومى هم در عبارتِ: «و ذلک جزاء من تزکّى» (طه، 76) ذکر شده است که خصوصیّت تزکیه و تهذیب نفس است. قرآن کریم براى کسى که داراى این خصوصیّات است، وعده درجاتِ «عُلى» داده است: «فأولئک لهم الدّرجات العلى» (طه،75).
این سه خصوصیّت در امام بزرگوار برجسته بود. ایمان آن مرد بزرگ، نمونه و استثنایى بود. عمل صالح او، عملى بود که بعد از صدر اسلام تا امروز، کسى آن را انجام نداده است. یعنى تشکیل نظام اسلامى، که امروز اندکى به آن خواهم پرداخت. تزکیه او همچنان، بود که در اوج شهرت و قدرت و محبوبیت، اوج عبودیت را براى خود انتخاب کرد و هر روز که گذشت، بر الحاح و تضرّع و توسّل او به خداى بزرگ، افزوده شد.
این سه خصوصیّت، در امام بزرگوار وجود داشت. پس، حقّ است که گفته شود: او از جمله کسانى است که «فأولئک لهم الدّرجات العلى» (طه،75) این علوّ مرتبهاى که امروز شما در سراسر جهان، براى امام بزرگوار مشاهده مىکنید ناشى از این خصوصیّات سهگانه است. هرجا انصاف هست، امام در آنجا بزرگ است. هرجا عدالتخواهى هست، آنجا امام زیباترین چهره است. آنجا که به امام خمینىِ بزرگوارِ ما بىارادتى مىشود، عدل نیست، انصاف نیست، حقطلبى نیست؛ بلکه دنیا خواهى و فساد است. این سه خصوصیّت مربوط به امام بزرگوار است. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1373، ص47\بیانات در مراسم «پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام» (ره)، 14/ 03/ 1373)
عبادت و توسّل
من یقین دارم، آن پیرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبیارى و میوه چینى شد، اگر در جوانى، آن راز و نیازها و آن عبادتها، تفکّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پدید نمىآمد، این کارهاى بزرگ از او صادر نمىشد. مرحوم آقاى حاج میرزا جواد آقاى تهرانى که از علماى بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیارى ایشان را مىشناختند، نزدیک سى سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمىشناختم ایشان کیست. دیدم که یک سیّد طلبه جوان و نورانى در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز مىخواند و اشک مىریزد و تضرّع مىکند»
حاج میرزا جواد آقاى تهرانى مىگفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسیدم این آقاى نورانى کیست؟ گفتند این آقا روح اللّه خمینى است. وقتى آقا روحاللّه، در دوره جوانى، آن سرمایه و ذخیره را پدید مىآورند، آن وقت در سنّ هشتادسالگى، امام و بنیانگذار حکومت جمهورى اسلامى مىشوند» (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1374، ص133\ بیانات در دیدار روحانیون و طلّاب ایرانى و خارجى در صحن «مدرسه فیضیّه قم»، 16/ 09/ 1374) او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گریه نیمهشب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنویت و عرفان و ذوق و حال بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
زهد و پارسایى
نظامى که در رأس آن امام خمینى است؛ آن عظیمالقدرى که حتّى دشمنانش او را بزرگ و خارقالعاده مىشمارند و به عظمتش کینه مىورزند. هیچکس اعتلاى معنوى او و زهد و پارسایى او و دانش و معرفت او و صفاى روح بزرگ او را انکار نمىکند. هیچکس در او، کمترین شائبهاى از ضعف و تسلیم در برابر دشمنان ملت نمىشناسد و قلهیى برتر از او در عظمت روحى، گمان نمىبرد. (آیتاللّه سید على خامنهاى، مکتوبات، سال1369، ص52\ پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)،10/ 03/ 1369)
مقام معظم رهبری، در زمینه پارسایی و دیگر خصوصیات حضرت امام (ره)، میفرمایند: در هریک از کشورهاى جهان و در هر زمان، هرگاه انسانى با دانش و خردمندى و اندیشه بلند، یا با پرهیزگارى و پارسائى و ایمان استوار، یا با شهامت و دلیرى و همّت والا، یا با زیرکى و تیزبینى و پختگى سیاسى، قدم در میدان کارى بزرگ بگذارد و پایدار و صبور، هدف مقدّسى را دنبال کند، بىتردید کشور و ملّت خود و گاه بشریت را به افتخارات بزرگ و پیشرفتهاى ماندگار خواهد رسانید. همه کسانى که نامشان در فهرست نامآوران تاریخ قرار گرفته است به برخى از این ویژگىها آراسته بودهاند.
امّا نامآور بزرگ دوران معاصر یعنى امام روح اللّه خمینى همه این ویژگىها را با هم، آن هم در نصابى معمولًا دست نیافتنى و کمنظیر داشت. او دانشمندى پارسا، و خردمندى پرهیزکار، و حکیمى سیاستمدار، و مؤمنى نواندیش، و عارفى شجاع و هوشمند، و فرمانروایى عادل، و مجاهدى فداکار بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص62\ پیام به مناسبت دهه بزرگداشت یکصدمین سال میلاد مبارک امام خمینى، 31/ 06/ 1378)
او براى خودش هیچچیز نمىخواست. براى تنها پسرش که عزیزترین انسانها براى امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها این را از امام شنیده بودیم که مىفرمود اعزّ اشخاص در نظر من ایشان است در ده سال آن حکومت و آن زمامدارى و رهبرى بزرگ، یک خانه نخرید. ما مکرّر رفته بودیم و دیده بودیم که عزیزترین کس امام، در آن باغچهاى که پشت حسینیه منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مىکرد. آن بزرگوار براى خود، زخارف دنیوى و ذخیره و افزونطلبى نداشت و نخواست؛ بلکه بعکس، هدایاى فراوانى برایش مىآوردند که آن هدایا را در راه خدا مىداد.
آنچه را هم که داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بیتالمال نبود، براى بیتالمال مصرف مىکرد. همان آدمى که حاضر نبود آن روز با ده پانزده میلیون تومان خانه قابل قبولى براى پسرش بخرد و لو از مال شخصى خودش صدها میلیون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف براى آبادانى، براى کمک به فقرا، براى رسیدگى به سیلزدگان و جاهاى مختلف دیگر صرف مىکرد. ما اطلاع داشتیم که در مواردى پولهاى شخصى خود امام بود که به اشخاصى داده مىشد، تا بروند آنها را مصرف کنند؛ اینها هدایایى بود که مریدان و علاقهمندان و دوستان براى امام آورده بودند. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص45\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
توکل
کارى که او بدان همت گماشت و با ایمان و توکّل و تدبیر و صبر خود بدان دست یافت، نیز به همان اندازه بزرگ و باورنکردنى و اعجابانگیز بود.
شخصیت ممتاز و درخشان او در همه دورههاى حیات سیاسىاش خیرهکننده و منحصر به فرد بود، هم در آن روزى که از جایگاه مرجعیت دینى در قم، رژیم وابسته و فاسد پهلوى و حامیان مداخلهگر آمریکایى آن را با نهیب پیامبرانه خود به مبارزه طلبید و ظلم و استبداد و زراندوزى و دینستیزى شاه و دستیارانش را دستخوش طوفان خشم ملت ساخت، و هم در آن هنگام که پس از مبارزه فشرده و پرمحنتِ پانزدهساله، توانست با جهاد عظیم ملت ایران، نظام اسلامى را بر سر کار آورد و رژیم خائن و فاسد و بىکفایت را ریشهکن سازد.
در همه حال، او همین قلّه ایمان و شجاعت و فداکارى را در کنار ژرفاى حکمت و تدبیر و خردمندى، در وجود گرانبهاى خود به نمایش نهاد. (آیتاللّه سید على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پیام به مناسبت دههى بزرگداشت یکصدمین سال میلاد مبارک امام خمینى31/ 06/ 1378)
ملت ما با جوانانش، با رزمندگانش، با ارتش و سپاه و بسیج مردمیاش، با عشایر دلاورش، با مردم کوچه و بازارش، با خانوادههاى ایثارگرش، با زنان و مردان آگاه و هوشیارش، با شجاعت و ایمان و توکل بىنظیر رهبر عظیمالشّأنش، توانست در مقابل امریکا و اروپا و شوروىِ آن روز و امپراتورى شرق و غرب بایستد و بعد از هشت سال همه آنها را وادار بکند که به پیروزى ملت ایران و به شکست خودشان اعتراف کنند. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1370، ص206\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 05/ 07/ 1370)
صداقت
با مردم همیشه صادقانه و دلسوزانه سخن گفت و چون معلّمى بصیر و راهنمائى بَلَد، در مسیر طولانى مبارزه، عقل و حکمت و معرفت خود را در اختیار راهروان نهاد.
اقتدار و صلابت خود را با عدل و دادگرى مزیّن کرد، و تفوّقِ همهکس پذیرِ خود را با عبودیت و خاکسارى منوّر ساخت، و تمکّن و برخوردارى را با زهد و پارسائى درمان کرد. راه خدا و بندگى خدا را لحظهاى رها نکرد و چون بار امانتى سنگین بر دوش داشت مراقبت روح خود را مضاعف ساخت.
سخنِ از دل برخاسته و دلِ ذاکر و خاشع، و رفتارِ از دین الهام گرفته او، چشمه جوشانى از معرفت و حکمت و تدبیر الهى را بر فکر و ذهن ملّت ایران که عاشق صفا و معنویت او بودند، جارى ساخت و دولتمردان و مسئولان و آحاد مردم را براى مواجهه با انبوه دشمنىها و دسیسهها و حلّ کوه مشکلاتِ تحمیلى آماده و مجهّز کرد. (آیتاللّه سید على خامنهاى، مکتوبات، سال1378، ص63\ پیام به مناسبت دهه بزرگداشت یکصدمین سال میلاد مبارک امام خمینى31/ 06/ 1378)
رعایت تقوا
روز، روز متعلّق به امام بزرگوار است و سخن ما درباره خصوصیاتى از این مرد بزرگ و این یادگار پیامبران و اولیاى الهى در زمان ماست. به همه برادران و خواهران نمازگزار عرض مىکنم که خصوصیت امام بزرگوار ما رعایت تقوا بود. همه شما تقوا را دستورالعمل زندگى خود قرار دهید، تا همچنان که ابواب رحمت الهى بر روى آن مرد بزرگ باز شد، بر روى ما هم باز شود. تقوا، رحمت و هدایت الهى را متوجّه فرد و جامعه باتقوا مىکند.
دستورالعمل اوّل و آخر پیامبران و جانشینانشان، تقواى الهى است. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378) امام (رضوان اللّه تعالى علیه)، براى ما آیت تقوا بود. هرچه موفقیت در کار این انقلاب بود، در درجه اول، ناشى از تقواى قلبى آن رهبر و پیشوا و مجسمهى تقوا بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1369، ص94\ سخنرانى در دیدار با خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان شهرهاى خوى، بندر گناوه و استانهاى مازندران و آذربایجان غربى، گروههایى از دانشجویان، جمعى از مهاجران جنگ تحمیلى، کشاورزان و مسئولان هیأتهاى هفتنفره واگذارى زمین، 02/ 03/ 1369)
هرچه مسئولیت ما بالاتر باشد، تقواى بیشترى لازم داریم. در میدان جهاد هم تقواست که انسان را پیروز مىکند. در میدان مبارزه با استکبار هم که شما ملت سالها بودید و مثل این روزها در سال 57 به پیروزى رسیدید، تقوا شما را پیروز کرد؛ تقواى آن رهبر که جز به امر الهى و تکلیف شرعى، به هیچ چیز دیگرى نیندیشید، و تقواى شما آحاد ملت که براى خاطر خدا، از هوسها و منافع شخصى خود گذشتید. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1369، ص421-422\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 19/ 11/ 1369
مظهر نوآورى علمى و تبحر در فقه و اصول
او مظهر نوآورى علمى و تبحّر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ایشان استاد بزرگى را در مشهد دیده بودم یعنى مرحوم آیتاللّه میلانى که از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئیس حوزه علمیه قم که استاد امام هم بود؛ یعنى مرحوم آیتاللّه بروجردى حضور داشت؛ بزرگان دیگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى که دلهاى جوان و مشتاق و کوشا و علاقهمند به استعدادهاى خوب را جذب مىکرد، درس فقه و اصول امام بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص42\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
جمع بین صفات ممتاز
اغلب آن صفاتى که در زمامداران مختلف عالم، مایه امتیاز آنها مىشد، تا آنجایى که من بررسى کردم و به ذهنم رسیده است ما در امام مجتمع مىدیدیم. او، هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمنشناس بود، هم به دوست اعتماد مىکرد و هم ضربهاى را که به دشمن وارد مىکرد، قاطع وارد مىکرد. همه صفات و خصوصیاتى که براى یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حسّاس و خطیرى انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضى نماید، در این مرد جمع بود... این، بُعد حاکم و رهبر بودن امام در موضع یک انسان مقتدر و یک انسان بااراده بود؛ انسانى که اگر جنگ پیش بیاید، مىتواند تصمیم بگیرد؛ اگر صلح هم باشد، مىتواند تصمیم بگیرد. براى اداره یک کشور و براى مواجهه با دشمنان، مىتواند تصمیمگیرى کند.
اما همین انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، یک انسان زاهد و عارف و منقطع از دنیاست. البته منظور، دنیاى بد است؛ همان چیزى که خود او مىگفت دنیاى بد، آن چیزى است که در درون شماست. این ظواهر طبیعت زمین و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اینها دنیاى بد نیست. اینها نعمتهاى خداست؛ باید اینها را آباد کرد. دنیاى بد، آن خودخواهى، آن افزونطلبى و آن احساس تعلّقى است که در درون انسان است. امام از این دنیاى بد بهکلّى منقطع بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص45-44\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)
مهربان و لطیف
آن مردى که چهره باصلابتش دشمنانِ ملت ایران را مىترساند و به خود مىلرزاند آن سدّ مستحکم و کوه استوار وقتى که مسائل عاطفى و انسانى پیش مىآمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان بود. من این قضیه را نقل کردهام که یکوقت در یکى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگویید که پسرم در جنگ اسیر شده بود و اخیراً خبر کشته شدن او را برایم آوردهاند.
من پسرم کشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ براى من سلامت شما اهمیت دارد. آن خانم این جمله را در اوج هیجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده بود و من همین مطلب را برایش نقل کردم؛ دیدم این کوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى که ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل کسى که دلش بشکند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثیر این حرف مادر شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشک شد!
شبى در یک جلسه خصوصى، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بودیم؛ ایشان هم نشسته بود. یکى از ما گفتیم: آقا شما مقامات معنوى دارید، مقامات عرفانى دارید؛ چند جملهاى ما را نصیحت و هدایت کنید. آن مردِ با عظمتى که آنگونه اهل معنا و اهل سلوک بود، در مقابل این جمله ستایشگونه کوتاه یک شاگردش که البته همه ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بودیم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود آنچنان در حال حیا و شرمندگى و تواضع فرورفت که اثر آن در رفتار و جسم و کیفیّت نشستن او محسوس شد! در حقیقت ما شرمنده شدیم که این حرف را زدیم که موجب حیاى امام شد. آن مرد شجاع و آن نیروى عظیم، در قضایاى عاطفى و معنوى، اینگونه متواضع و باحیا بود. (آیتاللّه سید على خامنهاى، بیانات، سال1378، ص45-46\ خطبههاى نماز جمعهى تهران، 14/ 03/ 1378)