صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۲۷۳۳۱۴

قاسم غفوری

سرانجام، 13 سال حضور نظامی نیروهای ناتو در افغانستان 28 دسامبر 2014 به پایان رسید. ناتو در سال 2001 و پس از حوادث 11 سپتامبر به بهانه مبارزه با تروریسم و البته مواد مخدر، حضوری گسترده‌ای را در افغانستان آغاز کرد. 130 هزار نیرو در قالب ائتلاف ناتو در افغانستان حضور داشتند و در مقاطعی به 150 هزار نفر رسیدند.

ناتو در حالی وارد افغانستان شد که این حضور، اولین حضور ناتو در خارج از حوزه اروپا و آمریکا قلمداد شد. حضوری که هدف اصلی آن، نمایش چهره‌ای مقتدر از ناتو و تبدیل آن به پلیس جهان بود. ناتو در حالی با پایان سال 2014، اتمام مأموریت خود در افغانستان و البته آغاز دور جدید مأموریت خود در قالب پیمان امنیتی کابل- واشنگتن برای 10 سال آینده را اعلام کرد که یک اصل بسیار مهم مشهود است و آن اینکه، ناتو بدون جشن و هیاهوی رسانه‌ای، این خبر را اعلام کرد.

حال این پرسش مطرح است، ناتویی که با آن جنجال رسانه‌ای و با بوق و کرنا در سال 2001 وارد افغانستان شد و فریاد ناجی بشریت بودن سر داد، چرا در زمان خروج، راه سکوت در پیش گرفته است؟ پاسخ به این پرسش را باید در دستاوردهای ناتو در افغانستان جست‌وجو کرد. هر چند که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با قاچاق مواد مخدر و اورانیوم افغانستان و نیز باج‌گیری از کشورها، به بهانه مبارزه و یا حمایت از طالبان توانستند به درآمدهای بسیاری دست یابند و حتی آمریکا با ادعای مبارزه با تروریسم، سلطه خود بر اروپا را حفظ کرد، اما مجموع کارنامه ناتو در افغانستان حقایق دیگری را در بر دارد.

بخشی از حقایق جنگ، شامل هزینه‌های مالی و انسانی آمریکا و ناتو بوده است. آمارها نشان می‌دهد که 2485 نظامی ناتو در این اشغالگری کشته شده‌اند و یک‌سوم نیروهای حاضر در افغانستان با مشکلات روحی و روانی مواجهند. اداره آمار آمریکا اعلام کرده یک میلیارد دلار از بودجه جنگ در افغانستان به هدر رفته است، در حالی که هزاران میلیارد دلار پول مالیات‌دهندگان آمریکایی و اروپایی نیز صرف جنگی شده که در آن پیروزی نبوده است.

از بهانه‌های آمریکا برای اشغال افغانستان را مبارزه با مواد مخدر تشکیل می‌داد، در حالی که آمارها هر ساله از افزایش کشت خشخاش و تولید مواد مخدر در افغانستان حکایت دارد. گزارش‌ها نشان می‌دهد، در منطقه‌ای مانند هلمند که نیروهای انگلیسی حضور داشته‌اند، بیشترین آمار تولید مواد مخدر بوده که به اذعان نظامیان انگلیسی از سوی سران و مقامات ارشد سیاسی و نظامی انگلیس به خارج از افغانستان قاچاق شده است. میزان کشت خشخاش از 15 هزار هکتار به 20900 هکتار رسیده است که رشدی قابل توجه را نشان می‌دهد.

حقوق بشر مرحله دیگر ادعای اشغالگران افغانستان بوده است. از یک‌سو، اسناد گواه آن است که بسیاری از زندانیانی که در گوانتانامو محبوس شده‌اند، بی‌گناه بوده‌اند و در داخل افغانستان نیز زندان‌هایی مانند بگرام به قتلگاهی برای زندانیان افغان تبدیل شده که هرگز اتهام‌شان اثبات نشده است. نهادهای حقوق بشر بارها به شکنجه و رفتارهای غیرانسانی در قبال زندانیان افغانی از سوی نیروهای خارجی اعتراض کرده‌اند؛ البته آمار افرادی که در عملیات‌های زمینی ناتو مورد اذیت و آزار و تجاوز قرار گرفته‌اند را نیز باید به این آمارها افزود. جهانیان فراموش نکرده‌اند که سربازان آمریکایی و انگلیسی مردم افغانستان را سر بریده و با سر‌های آنها فوتبال بازی می‌کردند و انگشتان آنها را به عنوان یادگاری بر می‌داشتند. جنایاتی که امروز تروریست‌ها در عراق و سوریه انجام می‌دهند در طول 13 سال نیروهای خارجی در افغانستان انجام داده‌اند. بر این اساس است که به صراحت می‌توان گفت، تروریست‌های بعثی- تکفیری، در آموزشگاه‌های ارتش‌های آمریکا و ناتو آموزش دیده‌اند.

نکته قابل توجه آنکه، فسادی اجتماعی و اداری سراسر افغانستان را فرا گرفته و این کشور به یکی از رتبه‌های بالا در فساد اداری تبدیل شده است که آن نیز، البته از نتایج حضور بیگانگان است. اشغالگران تلاش دارند تا انتخابات سال 2014 ریاست‌جمهوری افغانستان را نمودی از عملکرد خود معرفی کنند، اما حقیقت آن است که محور این انتخابات نیز مردم و ارتش افغانستان بودند که برای تسریع در روند اخراج بیگانگان، حضور گسترده پای صندوق‌های رأی و تأمین امنیت انتخابات را اجرایی ساختند.

در نهایت، ادعای بزرگ ناتو، برقراری امنیت در جهان و مبارزه با تروریسم بود. در قالب خرد آن، طالبان همچنان در افغانستان و پاکستان کشتار می‌کنند که کشتار 600 دانش‌آموز در پیشاور پاکستان، از نمونه‌های جدید آن است. در سطح کلان نیز تروریسم نه‌تنها به آسیای مرکزی و قفقاز، بلکه به سراسر جهان از جمله آفریقا و غرب آسیا (خاورمیانه) رسیده است، در حالی که بخش قابل توجهی از نیروی آنها از کشورهای غربی هستند.

داعشی که امروز در عراق، سوریه و لبنان کشتار می‌کند، دست‌پرورده همان تروریسم گزینشی غرب است که ریشه در تحرکات غرب در افغانستان دارد. شاید بتوان گفت، مهم‌ترین دستاورد غرب در افغانستان آن بود که دریافتند با قوای نظامی نمی‌توانند بر جهان مسلط شوند و به دنبال نیروهای جایگزین بودند که نتیجه آن، ایجاد تروریست‌های جدید نظیر داعش بوده تا به‌واسطه آنها به کشتار جهان اسلام و سلطه بر کشورها بپردازند. ناتو در حالی افغانستان را ترک کرد که حاصل 13 سال اشغالگری، کشتار و جنایت و تقویت تروریسم بود، در حالی که هرگز پاسخگوی جنایات خود نبودند و حتی بهای خون مردم بی‌گناه افغانستان کشته شده حملات ناتو را ندادند و حتی با گرفتن حق کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی، سربازان جنایتکار را تبرئه کردند و حتی به بهانه مبارزه با تروریسم به آنها مدال داده شد. 

نام:
ایمیل:
نظر: