یادداشت روزنامهها 26 فروردین
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
کیهان
پای آزمون همدلی/ حسین شمسیان
انتخاب عنوان «همدلی و همزبانی ملت و دولت» برای سال 94 از سوی رهبر عزیز انقلاب را نباید در محدوده یک شعار ساده تلقی کرده و به ارزیابی نشست. تأکیدات حضرت آقا در پیام نوروزی و سپس تشریح ابعاد موضوع در سخنرانی اول فروردین در حرم مطهر رضوی(ع) و سرانجام ورود جزئیتر به این عنوان مهم در سخنرانی تاریخی و فراموش ناشدنی پنجشنبه 20 فروردین، نشان از آن دارد که همدلی و همزبانی در سال جاری، بیش از همیشه نقشآفرین و تأثیرگذار بوده و در رسیدن جامعه به اهداف متعالی و بلند خود مؤثر است.
یقیناً التزام عملی به لوازم این رویکرد وحدتآفرین، مهمتر از تکرار دائمی و بدون پشتوانه آن است. این موضوع هم از سوی دولتمردان و هم از سوی آنان که سلیقه و مشربی غیر از مشرب دولتیان دارند، مهم و لازمالاجراست وگرنه ماندن در مرز کلام و استمرار روشهای پیشین، دردی را دوا نمیکند. باید همت کرد و از جان و دل به این مهم پرداخت و منتظر آثار و برکات آن بود. رهبر انقلاب در اجتماع نورانی روز میلاد حضرت زهرا(س) فرمودند: «همدلی و همزبانی که ما گفتهایم یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که؛ مردم! همدلی کنید، مردم هم بگویند: چشم! این همدلی نمیشود. همدلی مثل یک گل است. مثل یک نهال بوته گل است. باید نهال آن را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند. بدون این، همدلی نخواهد شد...»
این سخنان از نخستین روز پیام نوروزی تاکنون، مورد توجه بخشهای مهمی از جامعه قرار گرفته و با تمرکز مشفقانه و دلسوزانه به ارائه راهکارها برای تحقق آن پرداخته و سعی در التزام عملی به آن داشته و دارند. اما نمیتوان پنهان کرد که این همه ماجرا نیست! واقعیت این است که در همین مدت کوتاه، عدهای نشان دادهاند که علیرغم نیاز حیاتی جامعه به همدلی و همزبانی دولت و ملت، نمیخواهند یا نمیتوانند در این عرصه گام بردارند و شماری از آنان اصرار دارند که به خیال خودشان دودستگی و چند دستگی را در جامعه ایجاد کنند! گرچه این روشها در نهایت به نتیجه نمیرسد اما نباید تردید کرد که هر عملی برای دلسرد کردن مردم و یا ایجاد شکاف در جامعه، تیز کردن شمشیر دشمن است گرچه بیان مصادیق این رفتارهای نامناسب، موجب تکدر خاطر است اما ا��اره به برخی مصادیق میتواند به شناخت افراد و میزان پایبندی آنها به انتظارات مردم کمک کند.
1- یقیناً یکی از مصادیق همدلی، احترام به مقدسات یک جامعه و تلاش برای تکریم ��ن است. حال کسی را در نظر بگیرید که همین چند ماه قبل، فردی موهن به ساحت مقدس امام راحل را بعنوان مشاور ارشد خود برگزیده و البته او را به مسئولیت مرکز اسناد دانشگاه آزاد اسلامی هم گمارده بود و اکنون- و البته همان زمان هم- خود را یار صدیق حضرت امام(ره) دانسته و هر از گاهی از آن عزیز سفر کرده و اطرافیان درگذشتهاش، خاطرهای ��ر تعریف و تأیید خود نقل میکند که در مواردی وهن به ساحت امام است! بی آنکه بر صحت آن سند و گواهی وجود داشته باشد! مراجع قانونی و رسمی هم که باید به این دست سخنان واکنش نشان دهند، در سکوت مطلق مشغول صرف بودجههای کلان میلیاردی برای تماشای اهانت به ساحت امام راحل هستند! آیا این روش همدلی و همزبانی با مردم است و آیا میشود از کسی که به مقدسات او توهین میشود، انتظار همدلی داشت؟
2- رهبر عزیز انقلاب در سخنان نوروزی خود، یکی از راههای ایجاد و تقویت همدلی بین مردم و دولتمردان را، احترام به منتقدان، پاسخگویی محترمانه، پرهیز از تحقیر و عدم اهانت به آنها دانستند. حال اگر مشاور ارشد رئیس جمهور که منطقاً باید پایبندترین فرد به این رهنمود باشد و بیش از هرکس به تقویت همدلی دولتمردان و مردم اهتمام کند، ناگهان و تنها چند روز پس از سخنان رهبر انقلاب، وارد معرکه شود و منتقدان را با انواع اتهامات بنوازد، همدلی اتفاق افتاده است!؟ در شرایطی که همه منتقدان سند لوزان، بالاتفاق معتقدند مهمترین نقطه ضعف آن سند، «عدم لغو یکباره تحریمها»ست، جناب مشاور میگوید منتقدان ناراحتند چون با لغو تحریمها، راه بخوربخور آنها بسته میشود! این سخن از یکسو نشاندهنده دانش سطحی و آگاهی کمدامنه این مشاور ارشد از مباحث روز و نگرانیهای دلسوزان انقلاب است و از دیگر سو نشاندهنده میزان تلاش وی در ایجاد همدلی بین دولت و مردم است!
3- رهبرمعظم انقلاب، در دیدار تاریخی 20 فروردین 94، آگاهیبخشی به مردم در مورد جزئیات مذاکرات را مصداق همدلی دانستند. «من به خود مسئولین هم گفتهام، همین چند روز، مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از «جزئیات» و «واقعیات» مطلع کنند. ما چیز محرمانه نداریم. چیز مخفی نداریم این مصداق همدلی با مردم است، همدلی که ما گفتهایم» این یکی از صریحترین و غیرقابل تأویلترین فرمایشات رهبری است که بیتردید عمل به آن به خوشحالی مردم و تحکیم همدلی با دولت میانجامد. حدود یک هفته پس از این فرمایشات چه اتفاقی افتاده و مردم چقدر در جریان «جزئیات» قرار گرفتهاند؟ کدام مقام رسمی دولتی، کدام منتقد واقعی را به گفتگو دعوت کرده است؟! چرا علیرغم تصریح رهبر عزیز انقلاب، هنوز «فکتشیت ایرانی» منتشر نشده است؟ اینکه عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای صراحتا میگوید: «انتشار فکتشیت، مذاکرات را مختل میکند»!، به معنی بیاعتمادی به مردم نیست؟! چرا که فکتشیت، سند مبین جزئیات مذاکرات است و قطعا آمریکاییها، در جریان ریز آن هستند، پس اطلاع چه کسی قرار است مذاکرات را مختل کند!؟ یعنی آمریکاییها که فکتشیت- انشاءالله دروغ- خود را منتشر کردهاند، نمیدانستند که انتشار آن به مختل شدن مذاکرات میانجامد!؟ این رفتار، شایعه و قرینه رایج این روزهای جامعه را تقویت میکند که «در آنجا خبری بوده که حتی نمیشود به صراحت بیان کرد!» و اگر چنین نیست- که امیدواریم نباشد- چرا حقیقت را با مردم در میان نمیگذارید؟! قطعا پایبندی به این دستور صریح رهبر انقلاب، همدلی و همراهی مردم را با دولت به سرعت افزایش میدهد.
4- بیان کید و مکر دشمن، از جمله راههایی است که میتواند جامعهای همدل و منسجم در برابر هر توطئه و خصومتی ایجاد کند. رهبر عزیز انقلاب نیز بارها بر عدم اعتماد به دشمن و پرهیز از خدعه آنها تأکید ورزیده و مسئولان را از آن برحذر داشتهاند. هرچه این موضوع تبیین شود، مردم بیش از گذشته به ماهیت دشمن پی برده و بطور طبیعی با دولت خود برای غلبه بر مشکلات همدل میشوند. حال اگر ارادهای جدی برای پنهان کردن مکر دشمن و بالش نرم زیر سر جامعه گذاشتن وجود داشته باشد، این راه به همدلی ختم خواهد شد!؟ توافق ژنو در پائیز 92 منعقد و براساس آن مقرر شد تا پایان مذاکرات و رسیدن به توافق نهایی، هیچ تحریم دیگری از سوی 5+1 علیه ایران وضع نشود. اما بررسی اسناد آشکار و اعلام شده حریف نشان میدهد که در طول یکسال و نیم گذشته، بیش از یکصد تحریم درخصومت با مردم ایران اعمال شده است! همین چند روز پیش هم 32 شرکت و یک بانک ایرانی توسط اتحادیه اروپا تحریم شد! حال اگر کسی به روشهای مختلف این عهدشکنی و خدعه دشمن را از مردم پنهان کند و یا حداکثر با الفاظی مثل «غیرمسئولانه»، «خلاف روح توافق» و... با آنها برخورد کند چقدر در بیداری مردم و همدل کردن واقعی آنها با دولت محترم گام برداشته است!؟ آیا میتوان مردم را با وعدههای موهوم بهبود اقتصادی و گشایش در معیشت در صورت توافق- بصورت مقطعی- همدل کرد و اصلا نگران این نبود که تنها چند روز پس از پایان گفتگوها معلوم میشود که قرار نیست هیچ تغییری در زندگی آنها رخ بدهد!؟ در شرایطی که حتی ایالتهای مختلف آمریکا رسما اعلام کردهاند با سلیقه خود درباره تحریمها تصمیم میگیرند! آیا این نوع رفتار به همدلی می انجامد یا به باور عمومی نسبت به دولتمردان آسیب میرساند؟ اینجاست که به خوبی میتوان راز تاکید رهبر انقلاب در محرم دانستن مردم را دانست و به اهمیت آن برای همراهی با دولت در هر شرایطی پی برد. یقینا اعتماد مردم بالاترین سرمایه هر دولتی است.
البته در این بین هستند کسانی که صادقانه با مردم از خدعه دشمن میگویند و میکوشند مردم را آگاهتر از قبل کنند. بعنوان نمونه -که متاسفانه این نمونه پر تعداد نیست- باید به سخنان وزیر محترم نفت اشاره کرد که صراحتا اعلام کرده آمریکاییها علیرغم تعهداتشان در توافق ژنو، در بحث بیمه نفتکشها و نیز وصول درآمد نفتی، به تعهداتشان عمل نکردهاند. این سخن صادقانه از زبان یک مقام ارشد ایرانی میتواند بار دیگر به مردم یادآوری کند که با چه دشمنی دست به گریبانند و تنها راه چاره، ایجاد انسجام داخلی و همدلی مشفقانه با دولت است.
درباره همدلی گفتنی فراوان است اما هیچچیز بهتر از عمل به فرمایشات صریح رهبری دراینباره نیست و اکنون که کمتر از یک ماه از سال گذشته، میتوان- و باید- با همه وجود برای تحقق آن تلاش کرد تا دولت بتواند، با سرمایه اعتماد عمومی به حل مشکلات بپردازد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
روزنامه جام جم
کشورهایی که قصد تجاوز ندارند، نگران اس-300 نباشند/ منصور حقیقتپور
دستور رئیسجمهور روسیه درباره لغو ممنوعیت تحویل سامانه اس ـ 300 به ایران، نشان میدهد که مسکو در حال اخذ تصمیمات واقعبینانهتری در حوزه سیاسی است و دوستان خود را بهتر از قبل میشناسد.
روسیه اکنون این واقعیت را بخوبی میبیند که چاقوی تحریم که برای ایران تیز شده بود، حالا این کشور را به بهانه اوکراین هدف گرفته و همین امر موجب شده تا مسکو در جستجوی دوستان منطقهای بیشتری باشد. بنابراین بهنظر میرسد لغو ممنوعیت تحویل سامانه اس ـ 300 به کشورمان میتواند راه را برای همکاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی بیشتر تهران، مسکو و پکن هموار کند.
با وجود کارکرد دفاعی سامانه اس ـ 300، نگرانی برخی کشورها از تحویل این سامانه به کشورمان سوالبرانگیز است. من از آقای کری، وزیر خارجه آمریکا میپرسم که واقعا نگران چه چیزی هستید؟ ماهیت دفاعی این سامانه نشان میدهد که ایران نمیتواند از اس ـ 300 برای حمله به کشوری استفاده کند، زیرا این سامانه اساسا تهاجمی نیست. بنابراین تنها کشورهایی باید از این سامانه بهراسند که تصمیم به حمله به کشورمان دارند و بدیهی است که موشکهای این سامانه مهمان هواپیماهایی خواهد بود که خیال تجاوز به کشورمان را داشته باشند.
بنابراین آقای کری و دیگر مقامات آمریکایی نباید از دستور اخیر رئیسجمهور روسیه نگران باشند. اگر آمریکا هم بنابر فروش سلاح داشته باشد، ما موضوع خرید تسلیحاتی از این کشور را هم میتوانیم بررسی کنیم.
هدف از تحویل گرفتن سامانه اس ـ 300، تنها ارتقای توان دفاعی است و تاکنون نیز در این جهت از قدرت داخلی خودمان استفاده کردهایم. ما تلاش داریم تا در مراقبت از حریم هوایی کشورمان، سامانه نقطهای را به سامانهای شبکهای تبدیل کنیم. بنابراین هیچ کشوری نباید از تحویل اس ـ 300 به تهران نگران باشد، مگر رژیم صهیونیستی و دولتهایی که خیال تجاوز به آسمان ایران را دارند که البته قدرت دفاعی ایران آنها را ناکام خواهد گذاشت.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
شرق
نشاط اجتماعی بعد از «توافق»/فاطمه دانشور . رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران
انتشار بیانیه لوزان در واپسین روز نوروز و درحالیکه بسیاری از مردم، با بیم و امید منتظر اعلام نتیجه نهایی مذاکرات چندین ساله بر سر مسائل هستهای بودند، موجی از امید و نشاط اجتماعی را بر��نگیخته است. این شادی و امید در درجه اول ناشی از مباحث اقتصادی، معیشتی و مباحث مرتبط با تحریمهای بینالمللی علیه کشورمان بود. ازسویدیگر بار روانی ناشی از شایعات وقوع درگیری احتمالی که در سالهای اخیر بود، خوشبختانه با انتشار این بیانیه که مقدمهای بر رسیدن به توافقی پایدار و قابل قبول میان ایران و جامعه جهانی است، تا حد زیادی از بین رفته است. اما بخشی از این شادمانی و نشاط که در ویدئوهای منتشرشده هویداست، نشانگر این واقعیت است که مردم ایران علاوه بر سرنوشت شخصی خود و حل مشکلاتی همچون بیکاری و تورم، به عزت و افتخار کشور خویش در جامعه بینالمللی نیز پایبند و علاقهمندند؛ اینکه ساعتی پس از انتشار بیانیه، گروهی از مردم در مقابل ساختمان وزارت امور خارجه تجمع کنند و ��رود حماسی و خاطرهانگیز «ای ایران» را همخوانی کنند یا در اولین ساعات صبح جمعه، جمع کثیری برای استقبال از تیم مذاکرهکننده، در فرودگاه مهرآباد حاضر شوند، نشان از همدلی ملی و فرهنگ اجتماعیای دارد که برای آبرو و احترام کشور خویش، بیش از هرچیز اهمیت قائل است.
این همان وجهِ تحسینبرانگیز از شعور ملتی است که در طول این سالها، با صبوری و سعهصدر، سختیهای زیادی را تاب آورده و امروز از اینکه پرچم کشورش در میان پرچم قدرتمندترین کشورهای جهان قرار دارد و در عین حفظ اقتدار ملی و دستاوردهای هستهای، به تعاملی صلحآمیز و مبتنی بر درک دوطرفه با جامعه جهانی رسیده، خرسند و راضی است. اما ازآنجاکه در هر تهدیدی، فرصتی نهفته است و در هر موهبت و شادی هم تهدیدی، آنچه باید دولتمردان ما در این برهه حساس مدنظر داشته باشند، اطلاعرسانی کامل و صادقانه برای زدودن تصورات اغراقآمیز بخشی از جامعه از نتیجه توافق هستهای است. شاید این بیانیه برای عدهای از مردم بیش از آنچه در واقعیت قابل تحقق است، امیدواری و شادی به همراه آورده باشد و انتظارات بیش از حد خوشبینانه و نامعقولی همچون حل همه مشکلات کشور در طرفهالعینی، روبهراهشدن وضعیت اقتصادی و معیشتی، بلافاصله پس از لغو تحریمها و... را ایجاد کرده باشد که به مرور و پس از مواجهه با واقعیت باعث سرخوردگی، ناامیدی و بدبینی نسبت به عملکرد دولت شود. بهتر است در این مقطع، از طریق رسانههای همهگیری چون صداوسیما، برنامههایی روشنگر با هدف آموزش و اطلاعرسانی تهیه و پخش شود و به مردم یادآوری کنند؛ اولا تا رسیدن به توافق نهایی و اجراییشدن آن زمان لازم است و ثانیا در صورت خوب پیشرفتن همهچیز هم نباید انتظار داشت که تمام مشکلات کشور به یکباره و به شکل معجزهآسایی حل شوند. مردم باید این حقیقت را بدانند که مشکلات کشور ما تنها در اثر تحریمها به وجود نیامده که تنها با لغو تحریمها حل شود. این مشکلات زاییده سالها سوءمدیریت در بخشهای مختلف و ناشی از عوامل متعددی همچون نقصِ زیرساختهای اقتصادی و زیستمحیطی و نگاه غیرعلمی و زودبازده در برنامهریزی برای توسعه و همچنین قصور در اجرای برنامههاست. این نقایص باید به مرور زمان، با مدیریت صحیح و متکی بر دانش روز جهانی، با همت و تلاش دولتمردان و همکاری و اعتماد و واقعبینی مردم برطرف شوند و البته که این اعتماد و همکاری به دست نمیآید جز از راه شفافسازی و اطلاعرسانی مستمر و صادقانه. همچنین برای دوام نشاط اجتماعی ناشی از این توافق در ماههای آتی ضروری است که همدلی و همزبانی مجلس و دولت افزایش یابد و افراطیون از سیاه جلوهدادن توافقنامه اجتناب کنند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
رسالت
جاي خالي همدلي وهمزباني چگونه پرميشود؟
دولتي که باچالشهاي جدي اقتصادي مواجه است وهنوز منشوري از وعده هاي داده شده به مردم راپيش رو دارد......دولتي که مي خواهد از اقتدار وعزت به دست آمده دراثرمقاومت وپايداري ملت ،پاسداري کند....دولتي که براي رسيدن به عدالت اقتصادي ،اجتماعي وسياسي وزمينه سازي جهشهاي علمي به پشتوانه ايمان ومعنويت وحمايت وهمبستگي نيازمند است، ناگزيراست که فضاي اعتماد وهمدلي وهمزباني با ملت رافراهم کندوبه اقتضائات آن عمل نمايدتابتواند براي اين ظرفيت عظيم ، انگيزه حضوروهمراهي بادولت درعبوراز گردنه هاي حساس واهداف دشواررا فراهم آورد. مردم بامشاهده عدالت درسياستگذاريها ونحوه عملکرد کارگزاران، به دولت اعتماد مي کنند واين اعتمادزمينه همکاري ومشارکت عمومي درحل مشکلات رافراهم خواهد آورد.
( همدلي يک موضوع دستوري نيست بلکه بايد آن رابه وجود آورد همدلي مثل يک گل است، نهال آن رابايد درزمين نشاندوازآن مراقبت وآبياري کرد تارشد کند،شرايط کنوني فرصت مناسبي براي به وجود آمدن "همدلي بامردم" است). (1)
نهال همدلي اگردرست نشانده شود ومراقبت دلسوزانه نيز صورت گيردبه درخت تناوري تبديل ميشود که همه شئون اجتماعي فرهنگي وسياسي رادر سايه خود مي گيرد.
اگردولت برخلاف احزاب (مدعي طرفداري )موفقيت خودرا دريکپارچگي وهمبستگي عموم مردم جستجو کند، لازم است براي تحصيل همدلي بامردم ،ريل گذاري مناسب داشته باشد. تاهرجا بخشي از دولت درخط مقدم ارتباط بامردم قرار گرفت، دراين زمينه احساس مسئوليت کند ورفتار مناسب نشان دهد.
درخت همدلي ريشه وشاخ وبرگهايي دارد.همدلي بين خانه ومدرسه،مدرسه ومسجدمحل،معلم ودانش آموز،استاد ودانشجو،دانشگاه وحوزه، کارفرما وکارگرو.......شاخ وبرگ، وريشه قدرتمند اين درخت نيز دراحساس آرامش روحي وامنيت اجتماعي مردم است. ودرشرايط آرامش وآسايش روحي وآسودگي خاطر است که استعدادهاي انسان شکوفا مي شود(2).ودرچنين فضايي است که همدلي وهمزباني مي تواند بوجود آيد.
اکنون که دولت پيشگام همدلي وهمزباني شده است ابتدا بايدنسبت به برداشتن موانع اعتمادسازي اقدام نمايد. مثلااگر خودرامتعلق به همه مردم نداند(3)وآشکارا به برخي جريانهاي سياسي تعلق خاطر بيشترنشان دهد! اگرقانون گرايي براي عموم مردم بودولي باخواص ونزديکان رفتار متفاوتي صورت گرفت؟! اگرنورچشمي هايي
که هزاران ميلياردبدهي بانکي خودرا که ازوجوه عمومي مردم گرفته اندنمي پردازند، ازحاشيه امن برخوردارشده باشند؟ وبانک هاهم حاضرنباشندحتي از آنها شکايت کنند؟اگريارانه اي که باوعده وشرط کمک به توليدکشور،ازداوطلبان انصراف ،حذف وبه "جيب ثروتمندان" غيرمنصرف نيزريخته شد؟!
اگرسقف حقوق برخي کارگزاران دولت بيش از30 برابر کف آن شد؟!اگرمسائل جوانان واشتغال وازدواج وتأمين مسکن آنان درحدوعده باقي ماند! اگردفاع از "پاسپورت ايراني" به خاطره انتخاباتي تبديل شد!اگرحميت دفاع ازحيثيت وحرمت زائران ايراني (که درهفته هاي اخيربه اشکال گوناگون موردتعرض واهانت واقع شدند) بعدازاعتراض خياباني وشعارهاي مردم هشيارشد!،اگرنخبگان مردم هم درموردمسائل واخبار مذاکرات هسته اي نامحرم تلقي شدند!اگرخبرنگارشناخته شده رسانه صهيونيستي به سادگي واردکشورشد وبه کارجاسوسي خود پرداخت وبه راحتي هم کشوررا ترک کرد ودستگاه هاي دولتي مسئول هم غافل بودند ويا تغافل کردند!اگراظهار دوستي وهمکاري فردخائني که قصدپناهندگي سياسي به دشمن وفعاليت رسانه اي عليه نظام راداشت، پذيرفته ميشودامابسياري ازمديراني که باهزينه نظام سالهاتجربه اندوخته وصرفا به دليل اينکه دردولت قبل نيز مدير بوده اندمورداعتماد قرار نگرفته وبرکنار ميشوند!..... اگربراي امنيت اجتماعي واخلاقي جامعه تدبيري وجودندارد....نه شعاراعتدال باورميشودونه اعتمادقبلي بازسازي مي گردد!..... درچنين فضايي است که "جاي خالي همدلي وهمزباني" احساس ميشود! وبراي تحصيل آن همه بايد تلاش کنند تادولت بتواندباچالشهاي موجود مقابله کند وبرآنها فائق آيد.
مقام معظم رهبري درسخنراني روز اول فروردين درموردنسبت دولت به ملت فرموده اند: " دولت کارگزار ملت وملت کارفرماي دولت است".
کارگزار مي تواند با همه ظرفيت به دغدغه هاي کارفرماي خود بپردازد.يکي ازعوامل بسيارمهمي که انگيزه دولت رادرجهت خدمت خالصانه به مردم بازسازي مي کند،تجديدنظردربرخي از کارگزاراني است که برطبل اختلاف مي کوبند وجايگزين کردن خدمتگزاراني دلسوز که اولين مسئله آنان انصاف وخدمت به عموم مردم باشد.
احزابي که نان خودرا در سرخ و آبي کردن مردم وتشديدشکافهاي سياسي واجتماعي ميدانند وازوحدت وهمبستگي بين دولت ومردم آسيب مي بينند وبه حاشيه مي روند، نمي توانندمشاوران ومديراني امين تلقي شوند، خصوصا درسال همدلي وهمزباني دولت وملت.
اميرالمؤمنين عليه السلام درمنشورمديريت اسلامي به مالک اشتر فرموده اند:دوست داشتني ترين چيزها درنزدتو، درحق ميانه ترين ودرعدل فراگير ترين، ودرجلب خشنودي مردم گسترده ترين باشد، که همانا خشم عمومي مردم، خشنودي خواص(نزديکان) راازبين مي برد اما خشم خواص را خشنودي همگان بي اثر مي کند.خواص جامعه، همواره بارسنگيني رابرحکومت تحميل مي کنندزيرا درروزگار سختي
ياري شان کمتر، ودر اجراي عدالت از همه ناراضي تر، ودرخواستهايشان پافشارتر، ودرعطا وبخششها کم سپاس تر، وبه هنگام منع خواست ها
دير عذر پذير تر، ودربرابر مش��لات کم استقامت ترمي باشند. درصورتي که ستونهاي استوار دين، واجتماعات پرشور مسلمين، ونيروهاي ذخيره دفاعي، "عموم مردم" مي باشند. پس به آنها گرايش داشته واشتياق تو با آنان باشد.(4)
پي نوشتها:
1- مقام معظم رهبري-1/1/94
2- قرآن کريم -سوره فتح آيه 4
3- پايگاه خبري تحليلي صراط-مصاحبه مشاور
رئيس جمهور-کدخبر156847-24/10/92
4- نهج البلاغه نامه شماره 53
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
ایران
رؤیاهای عربستان؛ واقعیتهای یمن/ سعید علیخانی
روزنامه «الحیات» سالها پیش- 3 آگوست 2005- گفتوگوی منتشر نشدهای از رفیق حریری و خاطرات وی از ملک فهد پادشاه اسبق عربستان را منت��ر کرده بود. حریری به ماجرای درگیری هوایی جنگندههای ایران و عربستان در خلال جنگ ایران و عراق اشاره کرده و در نقل خاطرات خود گفته بود که در ملاقات با ملک فهد- شاه اسبق عربستان- از شاه وقت عربستان میپرسد که چرا نمیخواهد این درگیری علنی شود وی پاسخ داده بود که «علنی شدن این اقدام، کار عاقلانهای نیست. ما نمیخواهیم با ایران درگیر یا دچار مشکل شویم.» فهد ادامه داده بود: «ایران؛ کشوری با چند هزار سال تاریخ است و ما عربها هم ملتی چند هزار سالهایم، ما حریف ایران نیستیم آنها هم قادر به حذف ما نیستند بنابراین؛ باید خویشتندار باشیم و مشکلاتمان را با گفتوگو حل کنیم.»
هرچند در صحت ادعای درگیری هوایی میان ایران و عربستان، تردید جدی وجود دارد اما مضمون کلی این سخن نشان میدهد که زمامداران پیشین عربستان با درک دقیق از توانایی ایران و مخاطرات ایجاد چالش با تهران، همواره، میکوشیدهاند تا به نوعی، تعادل و عقلانیت را چاشنی رفتار خود در منطقه کنند. این رویکرد، اما اکنون و در سایه روی کار آمدن زمامدارانی بیتجربه، رنگ باخته است. هرچند، سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان- به عنوان بازماندهای از تبار پیشین مقامات واقع بین و تأثیرگذار سعودی- با اعلام اینکه «عربستان در یمن با ایران، نمیجنگد»، کوشید از پیامدهای بی تدبیریهای اخیر ریاض در قبال تهران را بکاهد، اما واقعیت آن است که رویکرد کنونی عربستان به ایران و یمن؛ از منطقی سست رنج میبرد.
از نگاه عربستان، ماجرای یمن تلاشی برای ایجاد توازن ژئوپلتیکی با ایران است. زمامداران سعودی بر این باورند که ریاض تا همین جا نیز دستاوردهایی داشته است. رسانههای وابسته به عربستان، برجستهترین این دستاوردها را شامل مواردی نظیر رفع کدورت میان مصر و ترکیه که بر سر دولت اخوانی مرسی رخ داده بود و اکنون به وحدت نظر در مسأله یمن رسیدهاند، رفع کدورت میان بحرین، امارات و عربستان با قطر و حضور هر چهار کشور در جبهه واحد یمن، کاستن از دخالتهای خارجی، تقویت وحدت عربی، ممانعت از تشدید افراطیگری و ممانعت از آنچه «دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی» معرفی میکنند.
این تصور اشتباه وجود دارد که دستاوردهای ادعایی در زمینه ائتلاف عربی، تنها از طریق شعلهور کردن جنگی با نتایج غیر قابل پیشبینی، امکان تحقق و تقویت دارد. همزمان با تشدید جنگ روانی؛ اتکا به نکاتی سادهاندیشانهای مثل توان آتش جنگندههای ائتلاف علیه غیرنظامیان؛ موجب شده تا مسائل مهم و تأثیرگذار بر فرجام «بازی با آتش» سعودیها، مورد غفلت واقع شود. موضوع رفع کدورت میان قطر با امارات و بحرین و عربستان نیز موضوعی مرتبط با جریان «اخوانالمسلمین» و در چارچوب خیزشهای موسوم به «بهار عربی» بود؛ خیزشی که هرچند در مسیر خود دچار انحراف و فرازو نشیبهای شد و در نهایت هم ناکام ماند، اما ریشه اصلی این خیزش، در خاستگاه غیردموکراتیک دولتهای عربی بود و به همین دلیل؛ تا زمانی که برخی حکومتهای موروثی و الیگارشی منطقه، مشروعیت خویش را از طریق روندهای دموکراتیک و مشارکت سیاسی تقویت نکنند، نه فقط در معرض تهدید قیامهای مردمی باقی میمانند بلکه مقابله آنان با مطالبات آزادیخواهانه ملتهای خود یا منطقه در قالب عملیات نظامی مانند «سپر جزیره» یا «توفان قاطع»، ناخواسته، به تقویت مخالفان تندرو منجر خواهد شد. بنابراین؛ پیشفرض مسکوت ماندن موقتی ناآرامیهای مردمی از سویی و پایداری ائتلافهای فصلی حکومتها از سوی دیگر، منطبق یا واقعیت موجود نیست.
برجستهسازی اتهام توسعهطلبی ایران و ادعای دخالت تهران در برخی کشورهای منطقه و از جمله یمن نیز از توجیهاتی است که فعلاً سوخت اصلی ماشین جنگ رسانهای علیه مردم یمن قرار گرفته است؛
حال آن که هر ناظر بیطرفی میداند که سابقه حوثیهای یمن و مطالبات توأم با درگیری آنان از زمامداران دورههای مختلف این کشور، به دوره زمانی پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران باز میگردد و از سال 2004 تاکنون نیز دستکم 6 درگیری گسترده نظامی میان حوثیها با حاکمیت این کشور ثبت شده است که حداقل، در دو مورد آن، عربستان نیز دخالت کرده است. اوج مداخله ریاض نیز سال 2009 بود که عربستان به منازعات داخلی یمن ورود نظامی کرد و به هیچ دستاورد ملموسی هم نرسید.
به هرحال عربستان، اکنون رهبری ائتلافی را علیه حوثیهای یمن- و عملاً علیه مردم این کشور- برعهده دارد اما خوشبینانهترین برآورد کارشناسان نظامی، بیانگر آن است که تداوم عملیات هوایی علیه حوثیها، حداکثر، بیش از 6 ماه دوام نخواهد آورد. زیرا تداوم طولانی مدت این حملات، با چالشهای جدی همانند نیاز به هزینه هنگفت نظامی، تشدید گرایشهای قومی و قبیلهای، تبعات تحمیل تلفات سنگین به غیرنظامیان؛ تداوم هرج و مرج در یکی از استراتژیکترین مناطق جهان و تقویت شاخههای تندرویی چون القاعده «یمن»، مواجه خواهد شد. به این ترتیب، عربستان در معرض پیامدهای فاجعهآمیز نزاعی قرار میگیرد که نمیتوان چشمانداز روشنی برای آن متصور شد. این نکته، آنگاه حائز اهمیت میشود که به یادآوریم که هادی عبد ربه- گزینه مورد حمایت ائتلاف در یمن- خود؛ پرچمدار افراطیترین مطالبات قومی و قبیلهای در سرزمینی است که توازن و ثبات در آن، جز از طریق به رسمیت شناختن حقوق تمام طوایف امکانپذیر نخواهد بود. در این میان، اراده جمعی کشورهای منطقه، قادر است زمینه را برای استقرار اراده اکثریت مردم یمن مهیا سازد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
ایران
نزاع اعتدال و افراط در فضای مجازی/ آفرین چیت ساز اول
دو حادثه جنگ یمن و مذاکرات هستهای باعث شد فضای مجازی در ایران به میدان کنش و واکنش سیاسی تبدیل شود. اینترنت در ایران این درجه از تب تند فعالیت سیاسی را پیش از این در ایام انتخابات سال 92 تجربه کرده بود. آن روزها دو شبکه فیسبوک و توئیتر عمدتاً میزبان فعالیت سیاسی نسل جوان یا طبقه متوسط ایران بود اما این بار به یمن ظهور نرمافزارهای موبایلی چندین شبکه نوپدید از وایبر و واتس اپ گرفته تا لاین و تلگرام محل بروز احساسات و علایق سیاسی ایرانیان شده است.
نفوذ رسانه قدرتمندی بهنام «تلفنهای هوشمند» مختصات دنیای سیاست ایرانیان را دگرگون کرده است. اکنون بازتاب حوادث و قضایای دنیای سیاست به فاصله اندکی در تلفن یا تبلتی که در دسترس میلیونها شهروند ایرانی است نمایان میشود. در این فضای پرالتهاب هیچ سیاستمدار ایرانی نمیتواند نسبت به آنچه در فضای مجازی میگذرد بیاعتنا بماند. از محمد جواد ظریف در وزارت خارجه تا علی مطهری در مجلس و علی دایی در ورزش و بهرام رادان در سینما اتفاقات پیرامون خویش را به صورت لحظه به لحظه برای نسل مشتاق ایرانی توئیت میکنند. از اینها بگذریم، هفته گذشته هر دو تجمع پرسر و صدا که یکی در حمایت از تیم هستهای و دیگری علیه تجاوزات نظامی سعودیها صورت گرفت سنگ بنایش در فراخوان شبکه مجازی نهاده شد.
اما بازتاب و اثرات این دو حادثه ساخته و پرداخته شده در دنیای وایبری یکسان نبود در حالی که فراخوان مربوط به حمایت از مذاکره هستهای آحاد ایرانیها را به وجد آورد. قضیه واکنش علیه سعودیها از مسیر واقعیاش منحرف شد و به اتفاق ناگواری در قالب ضدیت و اهانت به یکنژاد و ملیت تبدیل شد. این ماجرای تلخ و تکاندهنده برای نخستین بار نخبگان جامعه را نگران سرنوشت فضای مجازی کرد. روشن شد که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دچار آسیبها و آفتهای جدی است که اگر چارهجویی نشود میتواند به حوادثی تلختر بینجامد. اکنون با واقعیت جدیدی روبهرو هستیم که سیاست در فضای مجازی نه تنها عامل سرگرمی و تفنن بلکه عامل تنش و تضاد میان برخی اقوام و ملیتها شده است در بسیاری از موارد زبان نقد جای خود را به هجو و هزل داده است.
طبیعی است که در فضای آزادی مثل شبکه وایبر یا تلگرام ادبیات نقد و انتقاد بر گفتوگوها حاکم شود اما واقعیت تلخ این است نقدی که اغلب فعالان اینترنتی به راه انداختهاند از نوع بیقاعده آن است که سر از انکار و تخریب در میآورد. بار سنگین غلظت احساس و هیجان در شبکههای اینترنتی چنان است که شما ناگزیرید از میان دو قطب مخالف و موافق یکی را برگزینید. در فضای سپید و سیاهی که پیش روی کاربر گشوده میشود نشانی از لایه خاکستری نیست. در این عرصه نگاهها و نظرات تند سیاسی ستایش میشود، ساختارشکنی همچون یک فضیلت امتیاز می گیرد و دعوت به اعتدال و واقعبینی اغلب نشانه محافظه کاری به حساب میآید. تردید نباید داشت که غلبه فضای احساسی و نوعی عوامزدگی در فضای مجازی ایران تا به این جا نیز خسارتهایی را بر فرهنگ تربیتی ایرانی وارد کرده است. کم نبودهاند افراد منتقد و صاحب اندیشه که بعد از دیدن برخی بداخلاقیها عطای آن را به لقایش در فضای مجازی بخشیدهاند.
تراوشات و محصولات این هفته شبکههای مجازی یعنی موج نژادستیزی به کام نخبگان ایرانی تلخ آمده است. موجی که حتی صدای اعتراض ایرانیان ساکن در کشورهای دیگر را نیز در آورد. ایرانیان دور اندیش در این موج واکنشها�� وایبری نشانههای یک خطر برای منافع ملی را حس کردند.
در این سو جامعه شناسان ایرانی در چند میزگرد و نشست، نسبت به روندی که در فضای وایبر حاکم شده است هشدار دادند. آنها میگویند نباید فضای اینترنت به تسخیر احساسات و هیجانات در آید و نباید گذاشت فرصت آزادی افکار و عقیده در شبکههای اینترنتی به جنگ عقیده تبدیل شود. براساس توصیه این نخبگان، دنیای اینترنت بزرگترین امکان و فرصت برای گفتوگو و تعاطی افکار است و همه کاربران باید از این فرصت تاریخی بهره بجویند و اندیشهها و نظرات خویش را در معرض قضاوت دیگران قرار دهند. بدترین گزینه برای یک شهروند دوراندیش ایرانی آن است که با دیدن عوارض و آفات فضای مجازی، راه قهر و سکوت را برگزیند. نزاع دو جریان اعتدال و افراط در فضای مجازی جدی است و اصحاب اعتدال و مدارا نباید عرصه را به حریف واگذار کنند.
........................................................................................................................................................
روزنامه قدس
اما جدا از استقبال یا نارضایتیها، این رأی میتواند در نگاهی راهبردی در جهتگیریهای دنیای اسلام در ارتباط با مسایل مهم و حیاتی تأثیرگذار باشد، مشروط بر آنکه دولت نوازشریف تا پایان بحران یمن به رأی مجلس ملی پاکستان وفادار بماند.
اهمیت این رأی در آن است که در بین دو دیدگاهی که در ارتباط با چگونگی حل و فصل مسایل و مشکلات دنیای عرب، بویژه دنیای اسلام به صورت عامتر وجود دارد، میتواند دیدگاه معتقد به راه حل سیاسی درونزا در کشورها را در مقابل راه حل نظامی برونزا تقویت کند.
دخالت نظامی شورای همکاری خلیجفارس هر چند که با کنارهگیری کشور عمان از آن و احتمال کنارهگیری قطر از همان آغاز تجاوز نظامی محکوم به شکست بود، ولی خطر گسترش جنگ را در پروژه پیچیده آمریکایی-سعودی نباید کم اهمیت تلقی کرد.
حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی علیه یمن را اگر در کنار تحولات سوریه و عراق و بحرین و حتی لیبی و سومالی در شمال آفریقا در نظر بگیریم، میتوان تصور کرد که عصبیتهای قومی و مذهبی ادغام شدهای در آن وجود دارد.
تحولات یمن این عصبیتها را آشکارتر ساخت و دو دیدگاه را رویاروی هم قرار داد. دیدگاهی که راه حل بحرانهای موجود بر سر قدرت را در کشورهای عرب سیاسی میداند و خواهان گفت وگو و بازکردن فضای سیاسی و مشارکت همه جریانهای سیاسی، فکری، قومی و قبیلهای در قدرت است و دیدگاهی که راه حل نظامی را درپیش گرفته و میخواهد تحولات را از طریق اعمال مؤثر قدرت نظامی از خارج به سود یک جریان خاص هدایت کند.
رأی مجلس ملی پاکستان و رد درخواست سعودیها برای مشارکت این کشور در جنگ یمن، شکست نگاه نظامی و تقویت نگاه سیاسی است و از همین زاویه در صورت وفاداری کامل دولت نواز شریف میتواند اقدامی تاریخی شود.
تاریخ ساز از این زوایه که در ابعادی کلیتر میتواند تلاشهایی را خنثی سازد که در یمن در جهت فرقهای کردن جنگ در قالب شیعه و سنی صورت میگیرد.
در عربستان سعودی این تصور وجود دارد که دو محور قدرت در جهان اسلام در قالب دو جریان شیعی و سنی وجود دارد که بر سر قدرت وارد رقابتهای جدی و فشردهای شدهاند.
محور شیعی از نظر سعودیها با مرکزیت تهران و در همگرایی با عراق، سوریه و حزب ا... لبنان شکل گرفته و از طریق حوثیهای زیدی شیعه مذهب در حال گسترش است و محور سنی برحسب قاعده حول عربستان سعودی باید متمرکز شود و به مقابله بپردازد.
رأی مجلس ملی پاکستان و البته توافق آنکارا و تهران برای حل سیاسی بحران یمن این ذهنیت نادرست را به چالش کشید و اگر توجه داشته باشیم که عربستان سعودی در محاسباتش روی ارتش پاکستان در درجه اول و ارتش ترکیه به عنوان یک کشور سنی مذهب خارج از جهان عرب حساب ویژهای باز کرده بود، حالا میتوان گفت که گفتمان سیاسی در مقابل گفتمان نظامی و گفتمان وحدتگرای اسلامی در مقابل گفتمان فرقهای پیروز شده است.
هر چند که ممکن است این یک پیروزی شکننده باشد، اما در نهایت نشان خواهد داد که جهتگیری کلی افکار عمومی در جهان اسلام، فرقهای کردن تضادها در قالب شیعه و سنی نیست و اکثریت مسلمانان به این واقعیت پی بردهاند که جنگ قدرت سردمداران ربطی به تودههای مردم ندارد.
انتظار میرود که ترکیه نیز موضع مشابهی با پاکستان بگیرد و با نوعی راه حل سیاسی از طریق یمنی کردن بحران و جلوگیری از گسترش آن، زمینه اعلام آتش بس و آغاز مذاکره بین طرفهای درگیر در یمن را تسهیل کند.
واقعیت آن است که جنگ قدرت در یمن بین قبایل این کشور است و خود آنها باید راه حلی بیابند. از طریق تجاوز خارجی، بمباران و کشتار زنان و کودکان بیگناه یمنی راه حلی به دست نمیآید و یمن را تا سالها در جنگ و احتمال تجزیه دوباره نگاه خواهدداشت.
در هر حال اعلام بی طرفی پاکستان در کنار تأکید ترکیه بر حل سیاسی بحران و جنگ در یمن هر چند ممکن است بهای سنگینی برای اسلامآباد داشتهباشد و پاکستان را از حمایتهای مالی حوزه خلیجفارس محروم و حتی باعث اخراج هزاران نیروی کار شاغل پاکستان در عربستان و امارات متحده عربی شود، ولی از این جهت که طرح فرقهای کردن جنگ در یمن را خنثی کرده، اقدامی تاریخی است.
.................................................................................................................................................................................................................
روزنامه خراسان**
تنظيم رفتار، گام اول تنظيم بازار/ جواد غياثي
بسياري از مردم از دولت انتظار دارند که با گرانفروشي مقابله کند و برنامه ريزي لازم براي عرضه مقدار کافي مواد غذايي و کالاهاي ضروري را انجام دهد. اين انتظاري به حق است و در بسياري از کشورها وجود دارد و دولت هاي بسياري از ژاپن و کره تا نروژ و اسلواکي سياست هايي در اين زمينه دارند. اما نوع و ميزان انتظار مردم و نحوه دخالت دولت دو موضوع مهم و اثرگذار بر هدف نهايي است. بحث اصلي در اينجا اين است که اولا بهترين کارهايي که دولت در اين زمينه مي تواند انجام دهد چيست؟ و ثانيا چه کسي مسئول تنظيم رفتار دولت براي حرکت به سمت اين “بهترين کارها”ست؟
چرا تنظيم بازار مهم است؟
قبل از بحث درباره موضوعات اصلي بايد اهميت موضوع روشن شود چرا که نظرياتي وجود دارد که مخالف دخالت دولت در اقتصاد است و بدون در نظر گرفتن بسترها و مسائل موجود، نسخه هايي ارائه مي کنند که براي روزگار سلامتي اقتصاد است و درد امروز ما را دوا نخواهد کرد. به طور کلي در کشورهايي با اقتصاد مشابه ما بي ثباتي در برابر اتفاقات و شوک هاي مختلف، وجود بسترهاي سوءاستفاده و احتکار و قاچاق و تلاطمات کلان اقتصادي ناشي از آن زياد است. ملاحظه اين مشکلات در کنار آسيب پذيري اقشاري از مردم از نوسانات دليل اول بر حضور نهادهاي تنظيم گر است. اما به طور خاص در مورد کالاهاي کشاورزي، از سويي به دليل نوسانات بيشتر در توليد آنها و از طرف ديگر ضروري بودن مواد غذايي براي سلامتي مردم باعث شده است بسياري از صاحب نظران بر لزوم تنظيم اين بازارها اذعان کنند.
بهترين کارها براي تنظيم بازار چيست؟به طور کلي دخالت دولت براي تنظيم بازار را مي توان در سه مورد دسته بندي کرد:1- مالکيت دولت: اول آنکه دولت با در اختيار گرفتن مالکيت بنگاه هاي اقتصادي، توليد و عرضه محصولات خاص يا فقط خريد و عرضه را در انحصار خود بگيرد. اين موضوع همان مالکيت عمومي و اقتصاد دولتي است و اثرات منفي اين رويکرد بر بهره وري اقتصادي، تخريب فضاي رقابتي و ايجاد رانت مورد اجماع همگان است.2- سياست هاي مداخله گرانه: روش دوم آن است که دولت با وضع قوانين ايجابي بر سطح توليد و قيمت و کيفيت نظارت کند مثلا قانون حداکثر قيمت وضع شود يا با دريافت ماليات از سطح توليد بکاهد يا با ارائه يارانه باعث عرضه بيشتر شود، مثل اينکه گندم به طور تضميني از کشاورزان خريداري شود يا به روش خاص توليدي يارانه داده شود. اين دسته از سياست ها هرچه به تقويت طرف عرضه يا تنظيم رفتار آن منعطف شود دخالت در مرحله عرضه به بازار و تعيين قيمت کاراتر است. 3- بسترسازي و وضع قوانين سلبي: اما روش سوم آن است که دولت (و البته مجموعه حاکميت) فقط رفتارهاي سوداگرانه و تخريبي در اقتصاد مثل فساد، احتکار، قانون شکني و گريز از استاندارد را منع کند.
ادعاي اصلي اين است که بهترين کاري که دولت مي تواند انجام دهد که البته وظيفه اصلي اين نهاد هم هست مورد سوم است. مثلا در شرايطي که دولت توانايي مبارزه با احتکار را ندارد هر اقدام تنظيمي مثل تزريق ميوه به بازار ممکن است به راحتي بي اثر شود چنانچه در گراني شديد مرغ در سال 91 مداخله دولت افاقه نکرد و علت اصلي تداوم گراني احتکار خوراک مرغ اعلام شده بود و دولت هم اطلاعاتي براي پيگيري نداشت. ايجاد شفافيت درباره تعداد انبارها، سردخانه ها و تعداد فعالان هر حوزه براي تنظيم بازار بسيار ضروري تر از تنظيم بازار پرتقال در شب عيد است. علاوه بر آن ايجاد استاندارد و نظارت شديد و دقيق بر رعايت آن، پيشگيري از قاچاق که موجب بي ثباتي در توليد و تخريب انگيزه فعالان قانونمند اقتصادي مي شود يکي ديگر از وظايف دولت است.
رفتار دولت چگونه تنظيم مي شود؟
البته قطعا موضوعات فوق را دولتمردان بهتر از ما مي دانند لذا اين سوال مطرح مي شود که چرا دولت ها بعد از سال ها به وظايف اصلي خود کمتر توجه مي کنند و بيشتر سراغ کارهاي کم سودتر مي روند. نگاهي به ادبيات علمي اقتصاد سياسي اين موضوع را روشن مي کند. دولت هايي که با راي مردم سر کار مي آيند توجه زيادي به راي دوره بعد خود و جناح خود دارند لذا تلاش خود را از اقدامات مبنايي و بلندمدت به کارهاي زودبازده معطوف مي کنند. جنجال هاي اخير و صريح برخي دولتمردان و مجلسيان در مورد حذف يارانه ثروتمندان و هزينه هاي سياسي مواجهه با مردم اين موضوع را قابل درک تر مي کند. يعني رفتار دولت با مطالبات افکار عمومي و مردم تنظيم مي شود، حال هرچه اين مطالبات به مشکلات بنياني معطوف گردد و توسط افکار عمومي مطالبه شود دولت علاقه بيشتري به انجام آن خواهد داشت.
لذا نوع و ميزان انتظارات از دولت بسيار مهم است. مثلا تنظيم بازار ميوه که در دولت قبل باب شد يک انتظار غير ضروري است که منابع و انرژي زيادي در اين حوزه صرف شد چنانچه يارانه قابل توجهي براي تنظيم بازار مرغ و ميوه شب عيد صرف شد و مقدار فراواني ميوه نيز در انبار دولتي فاسد گرديد و بازار هم تنظيم نشد! اما دولت به خاطر انتظار ايجادشده خود را موظف به انجام آن مي داند. آنچه اين موضوع را تشديد مي کند رقابت هاي جناحي است؛ تا جايي که رسانه هاي جناح هاي مختلف با بزرگنمايي اين انتظارات بر رقيب خود که در مسند قدرت است مي تازند و حتي دولت را براي عدم توجه به تنظيم قيمت چغاله بادام هم مواخذه مي کنند! لذا دولت انگيزه بيشتري براي تمرکز بر سياست هاي ساده و کم سود خواهد داشت تا از رقيب عقب نيفتد.
بدون شک دولت در مورد کالاهاي ضروري - مثل گوشت مرغ- بايد تنظيم بازار را ادامه دهد اما رويکردهاي وضع قوانين ايجابي - مخصوصا با تکيه بر طرف عرضه- و همچنين قوانين سلبي - ايجاد شفافيت و مبارزه با احتکار و قاچاق- را هم بايد مورد توجه قرار دهد اما در مورد کالاهايي که وابستگي شديد به آن وجود ندارد، مردم بايد از قدرت تنظيم گري خود استفاده کنند( مثلا به جاي پرتقال کيوي بخوريم) تا دولت گام هاي بلندمدت خود براي تنظيم باثبات بازار را بردارد.