صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۲۷۶۶۸۰

نویسنده: دکتر عبدالله گنجی

سیره و اندیشه امام همچون دو رودخانه‌ای است که هر کس به اندازه وسع، نیاز و فهم خویش از آن جوی کوچکی را جدا و بر دشت تشنه خود سرازیر می‌کند. امروزه و پس از سال‌ها از ارتحال آن عزیز سفر کرده تکثر فهم از امام متأثر از فضای موجود جهان و کشور بیش از پیش خودنمایی می‌نماید. بدون تردید در بین مفسرین و تأویل‌کنندگان امام، سه دسته از برجستگی خاصی برخوردارند که از آبشخور معرفتی متفاوت سرچشمه می‌گیرند. هر کس با علایق و نیاز خود سراغ امام می‌رود. اما هنر این است که امام را جامع و در متن اسلام و برای مسلمین و جهان ببینیم. مقام معظم رهبری و امثال سید شهیدان اهل قلم نماینده یکی از نگرش‌های سه‌گانه به امام هستند.

یعنی «حیات باطنی»، روح قدسی، حرکت الهی و مقصد عالی انسانی امام را برجسته‌تر از دیگران می‌بینند. این دسته امام را در سلسله جنبان انبیا می‌دانند و مسیر حرکت بشر را نه بر اساس «تاریخ و تمدن» که بر اساس تاریخ مبارزه انبیا معنی می‌کنند که «این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.» دسته دوم کسانی هستند که معنادهی به امام را با روش‌های پست‌مدرن واجد فهم می‌دانند، بنابر این بر سیالیت معرفت سوار شدند و امام را یک تصادف در تاریخ معاصر دانستند که از توسعه نامتوازن و وابستگی سیاسی پهلوی‌ها بیرون آمد و حجیت، حقانیت و قدسیت برای حرکت وی قائل نیستند. دسته سوم کسانی هستند که امام را نه امام مبارزه که امام زندگی می‌دانند و تلاش می‌کنند امام را «مرد توسعه» و رفاه معرفی نمایند. این جماعت نقطه عزیمت به هویت‌یابی خویش را در معنادهی به شخصیت و سیره امام جست‌وجو می‌کنند، به صورتی که نقطه ایستادن خود را توجیه‌پذیر و با تفسیر تاریخ حقانیت خویش را قالب‌سازی کنند.

نگارنده اعتراف می‌کنم که تا 14 خرداد امسال بر این انگاره ذهنی متمرکز بودم که امام دارای شخصیتی جامع و چند بعدی است. اما از همه ابعاد شخصیتی و فکری وی «فقاهت» و «سیاست» را برجسته‌تر از ابعاد دیگر می‌یافتم، یعنی اگر صفات امام را در هرمی می‌ریختم قله آن را فقاهت و سیاست‌ می‌دیدم و ابعاد دیگری همچون عرفان، اخلاق و فلسفه را مکمل آن دو ویژگی قلمداد می‌کردم. 14 خرداد امسال مقام معظم رهبری از قله شخصیت امام پرده‌برداری کردند و گویی حقیقتی که در مقابل ما بوده است، فراموش کرده‌ایم. شاید علت این فراموشی تفسیری باشد که پس از جنگ از امام ارائه کردیم تا زندگی عرفی را توجیه کنیم. اما مقام معظم رهبری آن صفات را فرع شخصیت امام دانستند: «امام البته یک  فقیه بزرگ بود، هم فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود، هم صاحب نظر در عرفان نظری بود، در این مسائل و بخش‌های فنی و علمی یک سرآمد به حساب می‌آمد، لکن شخصیت برجسته امام به هیچ‌کدام از اینها وابسته نیست بلکه شخصیت اصلی امام در تحقق مضمون آیه «وجهدوا فی الله حق جهاده» بود.

امام بزرگوار با داشتن آن زمینه‌های برجسته علمی وارد میدان مجاهدت فی سبیل الله شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد...» بنابر این برجسته‌ترین صفت امام «جهاد و مبارزه» است و همه صفات دیگر به پیشبرد این امر کمک می‌کردند. اتفاقاً وقتی مقام معظم رهبری می‌خواهند شخصیت علمی امام را از شخصیت روشنفکران متمایز کنند بر همین اصل یعنی «عمل امام» تأکید می‌کند، حال آنکه روشنفکران فقط حرف می‌زنند و تحول را مطالبه می‌کنند اما وارد گود عمل نمی‌شوند. وقتی کتابی را که یکی از اساتید دانشکده الهیات دانشگاه تهران به مناسبت این روزها برایم آورده بود تورق می‌کردم تصادفا به مطلبی برخوردم که مشابه جملات ذکر شده از مقام معظم رهبری است.

این کتاب که «امام و حیات باطنی انسان» نام دارد اثر شهید آوینی است. وی نیز در این کتاب مبارزه را قله شخصیت امام می‌داند: «امام ما را آموخت که عرفان را با مبارزه جمع کنیم و خود بهترین شاهد بود بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است و از این پس دیگر چه داعیه‌ای می‌ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملاً شخصی، بهانه واماندگی خویش گرفتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد که مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود، ما دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته‌اند» و به همین دلیل است که امام نه به توده مردم بلکه به مسئولان کشور متذکر می‌شوند که رفاه و مبارزه با هم قابل جمع نیست و به همین دلیل از همه مواهب دنیایی که بدون زحمت در اختیارش قرار می‌گرفت چشم پوشید. امام می‌فرمود: کسانی که معتقدند مبارزه و رفاه با هم قابل جمع‌اند آب در هاون می‌کوبند و همین رمز پایداری، استمرار، جذابیت و قلب‌نوازی امام شد.

اگرچه شاگردان قدیمی امام همه سطحی از علم و عالم بودن را داشته و دارند اما کسانی در سپهر سیاسی قیام امام ثابت قدم ماندند که مبارزه را بر عرفان، فلسفه، فقه و سیاست اولی دانستند و «مفتاح مبارک حیات خویش» را به «کلید توسعه» نفروختند و سیادت صاحبان فن و تکنولوژی را به بهانه افزایش درآمد سرانه نپذیرفتند. امام به ما آموخت که سازگار الهی در خلقت با دوگانه حق و باطل شروع شد و این دوگانه از آدم تا ختم زندگی وجود دارد و مگر می‌شود نسل پیامبران و مدعیان راه آنان در این مسیر بی‌تفاوت یا طعنه زننده عبور نمایند، تا بتوانند از توسعه بهتری برخوردار باشند. امام آموخت که عزت در مبارزه است که اگر غیر از این بود خود وی نیز عزتی فراتر از فیلسوفان و فقیهان و عرفای هم‌عصر خویش در حوزه نجف و قم نداشت. کلید عزت امام مبارزه فی سبیل الله بود و در این مسیر بدون سوءظن به نصرت الهی حرکت کرد و هیچ دستی را به امید توسعه بهتر نفشرد. این امام نباید در حد اینکه مهربان بود و خشونت نداشت، تقلیل یابد. این خصایص ریزه‌کاری‌های امام در روش مبارزه است. اصل موضوع این است که همه صفات و خصایص و داشته‌های امام ذیل مجاهد فی سبیل الله تفسیر می‌شود و معنا می‌یابد. مقام معظم رهبری پاسداری از این بعد از شخصیت امام را از شاگردان قدیمی وی مطالبه کردند. باید منتظر مواضع آنان ماند.

نام:
ایمیل:
نظر: