مسعود ندافان / دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
گروه دیدگاه: حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در مراسم ارتحال امام خمینی (ره) مهمترین آسیب پیشروی جامعه انقلابی کشورمان را وجود خطر «تحریف» آموزههای فکری-عملی امام خمینی (ره) قلمداد کردند؛ خط «تحریفی» که در تکاپو برای مبدل ساختن امام خمینی (ره) به شخصیتی «تاریخی» در افکارعمومی آیندگان است درحالیکه محکمات اندیشگانی و فعالیتهای تأسیسی ایشان چشماندازی امتدادی و مستمر در اعصار آینده دارد و ختم به مقطع خاص زمانی نیست بلکه منشأ اثرگذاری در آینده قلمداد میگردد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی برای جلوگیری از پروژه تحریف شخصیت امام خمینی (ره) بازخوانی «مبانی» و «اصول» ایشان را در جامعه مطرح کردند؛ بر این اساس هفت اصل از مهمترین اصول اندیشه امام خمینی در بیاناتشان مطرح کردند که یکی از این اصول حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخنشینی است که ایشان در همین راستا فرمودند «نکتهی چهارم در بُعد مسائل داخلی کشور؛ امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛
امام نابرابری اقتصادی را با شدّت و حدّت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پرتکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است، همه باید تلاش کنند که فقر را ریشهکن کنند؛ همه تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند و تا آنجایی که در توان کشور است، به محرومان کمک کنند.
از آن طرف به مسئولان کشور هشدار میداد دربارهی خوی کاخنشینی - این نکتهای که در قرآن هم آمده است: وَ سَکَنتُم فی مسکِنِ الَّذینَ ظَلَموا و همه را از خوی کاخنشینی برحذر میداشت، تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید؛ این را امام مکرّر میگفت که این کوخنشیناناند، این فقرایند، این محروماناند که این صحنهها را با وجود محرومیتها پر کردهاند، اعتراض هم نمیکنند، در میدانهای خطر هم حاضر میشوند؛ [امّا] آن کسانی که برخورداریهای بیشتری داشتند، در موارد مختلف اگر مشکلی پیش میآمد، اتفاقاً آنها بیشتر ابراز نارضایی میکردند.
این وفاداری طبقات متوسّط مردم و طبقات محروم مردم، از نظر امام یک امر برجسته بود و این را تأکید میکرد. بر مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد، بر پرهیز کردن از اسراف تأکید میکرد. این هم یکی از خطوط اساسی است. مسئلهی عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجملگرایی و عمل در این جهت.»1 که در این یادداشت بهصورت موجز به تبیین این اصل حیاتی میپردازیم.
هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی، اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا، و محرومین، در سرلوحهی برنامههای آن نباشد، غیراسلامی و منافقانه است.
الف) عدالت اجتماعی
عدالت و چگونگی تحقق آن یکی از دیرپاترین و بنیادینترین سؤالات و تأملات بشری برای پیشبرد و تعالی جامعه انسانی بهسوی اهداف ترسیمی است که پاسخ به آن یکی از محورهای مکتب فکری- سیاسی است. عدالت اجتماعی بهعنوان یک مفهوم اساسی و کلیدی از مهمترین مؤلفههای مکتب فکری امام خمینی (ره) محسوب میشود که منشأ و آبشخور اصلی آن جهانبینی توحیدی ایشان است؛ طبق موازین جهانبینی توحیدی اولین گام برای نهادینه شدن عدالت اجتماعی استقرار «حکومت دینی» است، امام خمینی بر همین اساس به پاس حضور گسترده مردم در رفراندوم به جمهوری اسلامی و پذیرش آن از سوی قاطبه مردم در پیامی اینچنین از عدالت اجتماعی در حکومت دینی روایت کردند «حکومت عدل الهی را اعلام نمودید.
حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده میشوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور میتابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همهکس به یکسان میبارد. مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاهوسفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست.
همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است.»2 و بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در اولین پیام خود به مناسبت ارتحال امام راحل پیرامون اساسیترین معارف انقلاب اسلامی که برخاسته از اصول و احکام اسلامی است؛ پیرامون اولویت و جایگاه رفیع عدالت اجتماعی فرمودند «فوریترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایهی قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نائل آیند.
دعوت به نظام اسلامی، منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص، بلکه غلط و دروغ است و هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی، اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا، و محرومین، در سرلوحهی برنامههای آن نباشد، غیراسلامی و منافقانه است.»3 و در گام بعدی قرار گرفتن کارگزارانی است که «خودشان لمس محرومیت» را چشیده باشند و از شکاف حاصل از بیعدالتی در جامعه بیزار باشند؛ در منظومه فکری امام خمینی (ره) بعد از اطمینان به تشکیل حکومت و کارگزاران عادل نوبت به «نهادسازی» مبنی بر وظیفه بسط عدالت اجتماعی است که در همین راستا جهاد سازندگی، کمیتهی امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مسکن و... را به وجود آورند که علاوه بر رفع نیاز قشر محروم و ارتقای سطح رفاهی آنان، شکاف حاصل از حکومت طاغوت میان جامعه ایرانی را کاهش بدهند.
طبقه مستضعفین در بزنگاهها و خطرهای مختلف بهعنوان «سرمایه اجتماعی پایدار» برای نظام اسلامی نقشآفرینی کردهاند و «اعتماد» حاصل از رابطه پایدار و دوجانبه حاکمیت و طبقه مستضعفین بهعنوان اصلیترین طبقه حامی نظام سبب شده است که نگاه رهبران انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف و چشماندازهای ترسیمی نظام اسلامی به آنان گره بخورد.
ب) مستضعفین سرمایه اجتماعی پایدار نظام
مستضعفین در منظر امام خمینی (ره) از جایگاه رفیعی برخوردار هستند؛ امام خمینی (ره) پیروزی انقلاب اسلامی را ماحصل مجاهدتهای مستضعفین در برابر رژیم ستمشاهی میدانند و در همین راستا میفرمودند «گروههایی که در سرتاسر کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم و همانهایی که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف میکنند و اینها ثابت کردند که کاخنشینها آنها را استضعاف میکنند و اینها ثابت کردند که کاخنشینها که ضعیفاند و پوسیدهاند و برای این ملت هیچ کاری نکردهاند و نخواهند کرد.» 4 و نقش مهم و اثرگذار مستضعفین تنها به پیروزی انقلاب اسلامی ختم نمیشود بلکه همراهان همیشگی و طبقه پیشرو و پیشبرنده اصول انقلاب اسلامی آنان هستند؛ امام راحل پیرامون وفاداری طبقه مستضعفین به آرمانهای جمهوری اسلامی ایران فرمودند «تنها آنهایی تا آخر با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
فقرا و متدینین بیبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است، خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم...ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.»5 و همچنین رهبر معظم انقلاب از مستضعفین بهعنوان سرمایه انقلاب اسلامی منبعث از حرکت امام خمینی (ره) تعبیر میکنند و میفرمایند «دو نکتهی اساسی در حرکت امام بزرگوار بود که همین دو نکته، سرمایهی ارزشمند این انقلاب بود و هست: یکی این است که هدف این انقلاب، اسلام است. دوم اینکه سربازان این انقلاب و لشکر این انقلاب، مستضعفان و پابرهنگان و همچنین قشر جواناند.»6
به همین دلیل طبقه مستضعفین در بزنگاهها و خطرهای مختلف بهعنوان «سرمایه اجتماعی پایدار» برای نظام اسلامی نقشآفرینی کردهاند و «اعتماد» حاصل از رابطه پایدار و دوجانبه حاکمیت و طبقه مستضعفین بهعنوان اصلیترین طبقه حامی نظام سبب شده است که نگاه رهبران انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف و چشماندازهای ترسیمی نظام اسلامی به آنان گره بخورد.
نتیجهگیری
مکتب فکری- سیاسی امام خمینی (ره) منبعث از جهانبینی توحیدی است که حمایت از مستضعفین و تحقق عدالت اجتماعی از مهمترین سویههای آن شمرده میشود. نقطه عزیمت تحقق عدالت اجتماعی در منظومه فکری امام خمینی (ره) تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی است و سپس انتصاب کارگزاران عادل و نهادسازی متناسب با آن است و از سوی دیگر طبقه مستضعفین سرمایه پایدار نظام اسلامی محسوب میشوند که علاوه بر وفادار «در میدانهای خطر هم حاضر میشوند» به همین خاطر در تعبیر امام خمینی (ره) به «نور چشمان ما و اولیای نعم همه» و «ولینعمت ما» از آنان یاد شده است.
بازخوانی اصول تفکری امام خمینی (ره) برای جلوگیری از «تحریف» این پیام را برای دولت یازدهم دارد که چرخ زندگی مردم نه با دستاویز به تئوریهای وابستگی و نه با بهرهگیری از آموزههای جان رالز، مارکس و.. نمیچرخد بلکه با تحقق عدالت اجتماعی بر پایه اصول اسلامی سعادت آنان تأمین میشود. دولت یازدهم باید بداند که «سوء التدبیر مفتاح الفقر» بنابراین باید بهعنوان کارگزار به این جمله بنیانگذار جمهوری اسلامی که «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» اقتدا کند.