صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۲۷۷۴۸۴
فرید العطاس در گفت‌وگو با جام‌جم
معصومه زارع – مقدمه: گروه بیـن‌الملـل- فرید العطاس فرزند سید حسین العطاس جامعه شناس و روشنفکرِ فقید برجسته مالزیایی است که شهرتی جهانی دارد و در موضوعاتی چون دین، توسعه، فساد، سیاست، ایدئولوژی، سرمایه‌داری استعماری و روشنفکران صاحب آثار متعددی است. «گفتمان‌های جایگزین در علوم اجتماعی آسیا» نوشته فرید العطاس پیش از این توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و با ترجمه محمود عبدالله زاده روانه بازار کتاب شده است‌. او به دنبال پدر و عموی خود (سید نقیب العطاس) در حوزه نقد گفتمانهای علوم اجتماعی سال‌های زیادی را فعالیت کرده و در سطح آسیا از جمله مشهورترین دانشمندان علوم اجتماعی محسوب می‌شود. آشنایی عمیق وی با جریان‌های عمده فکری در کشورهای مختلف آسیا از جمله هند، ژاپن، چین، مالزی، سنگاپور، فلیپین و ایران باعث شده مقالات و سخنرانی هایش مورد توجه علاقه مندان این حوزه باشد. وی هم اکنون عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه ملی سنگاپور است و درباره جامعه شناسی ابن خلدون و تفکرات افراط‌گرایی تحقیقات گسترده‌ای را انجام داده است. در رابطه با رشد بنیادگرایی و سلفی گری در جوامع اسلامی و بروز و ظهور گروه‌های تروریستی و تکفیری برمبنای این تفکر با او گفت‌وگو کرده ایم که می‌خوانید:

* چه تفاوتی میان بنیادگرایی و سلفی‌گری وجود دارد؟

** بنیادگرایی یک واژه کلی است که سلفی‌گری را نیز شامل می‌شود و بوضوح میان مسلمانان دیده شده است. سلفی‌گری نمونه‌ای از افراط‌گرایی و حتی بنیادگرایی است. نمونه‌های دیگری از ایدئولوژی افراط‌گرایی نیز وجود دارد اما سلفی‌گری نمونه بارز و مهم‌ترین آن است. بنابراین، امروزه در جهان اسلام سلفی گری مهم‌ترین نمونه افراط‌گرایی در میان مسلمانان بوده که خوارج نمونه‌ای از آن است.

* لطفا زمینه‌ها و بسترهای شکل‌گیری گروه‌های افراطی را توضیح دهید.

** زمانی که درباره گروه‌های افراطی صحبت می‌کنیم باید میان گروه‌های افراطی و سازماندهی آن همچنین ایدئولوژی افراطی تمایز قائل شویم. در طول تاریخ اسلام با ایدئولوژی‌های مختلفی از افراط‌گرایی مواجه بودیم. موقعیت‌های متفاوت سیاسی و اقتصادی در جهان مدرن فرصت‌هایی را برای ظهور گروه‌های افراطی ایجاد کرده است. رقابت در خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول و درگیری میان عثمانی‌ها و انگلیسی‌ها تاثیر قابل توجهی را بر سیاست خاورمیانه داشت و شرایطی را ایجاد کرد تا عربستان سعودی و انگلیس علیه عثمانی‌ها متحد شوند. این موضوع به تقویت عربستان سعودی در سایه حمایت بریتانیا سپس آمریکا کمک کرد و باعث شد تا ایده وهابیون شکل بگیرد. بنابراین زمانی که درباره دلایل افراط‌گرایی صحبت می‌کنیم، نباید تصور کرد که این موضوع جدیدی است. افراط‌گرایی ریشه کهن دارد و عوامل جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی بر رشد افراط‌گرایی تاثیر بسزایی دارد. درگیری‌های فرقه‌ای نیز دلیل عمده افراط‌گرایی است که تاریخچه طولانی در میان مسلمانان دارد. این موضوع از مصر و پاکستان گرفته تا اندونزی و مالزی بوضوح دیده شده است‌.

* آیا ارتباطی میان دین و افراط‌گرایی وجود دارد؟

** زمانی که صحبت از مذهب می‌کنیم منظورمان دین نیست اما همواره دیده‌ایم که گروهی از مسلمانان تمایل به افراط‌گرایی دارند. هم اکنون این سوال مطرح می‌شود هنگامی که می‌گوییم اسلام آیا منظورمان دین است یا مکتب؟ البته نمی‌خواهم بگویم که تمایل به افراط‌گرایی در اندیشه پیامبر(ص) وجود داشته است، هرگز‌. دین مبین اسلام بر حفظ تعادل و میانه‌رویی تاکید داشته و دارد‌. اما گروه‌هایی هستند که این دین را تحریف کرده و آن را به سمتی پیش می‌برند که دیگر در آن اعتدال وجود ندارد. برخی از علمای اسلام نیز ترجیح می‌دهند این میانه‌روی را کنار گذاشته و به سمت افراط‌گرایی پیش بروند.

* دلایل رشد تروریسم در منطقه چیست؟

** دلایل بسیاری برای رشد تروریسم در منطقه وجود دارد اما می‌توانم بگویم دو دلیل عمده و اصلی است؛ یکی از آنها در ارتباط با فاکتورهای سیاسی و اقتصادی است و به طور کلی موضوع ژئوپلتیک منطقه را در بر می‌گیرد و دیگری به خاطر توسعه و رشد تفکرات افراط‌گرایی میان مسلمانان و رقابت میان آنها برای تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای است که در این رابطه برخی بازیگران خارجی از جمله آمریکا و روسیه نقش دارند. به عبارت دیگر، در طول تاریخ همواره شاهد وجود تفکرات افراطی میان مسلمانان بودیم. در تاریخ اسلام، تفکرات گروه‌های مختلف از جمله مسلمانان تندرو و افراطی یکباره پدیدار شد. در عصر مدرن در قرن 19 نیز وهابیون و در قرن 20 سلفی‌ها در عربستان سعودی ظاهر شدند. پس از آن ایده اخوان‌المسلمین مطرح شد که البته وهابی‌ها و اخوانی‌ها تفکرات نزدیکی دارند. مهم‌ترین تفکرات افراطی میان سلفی‌ها است اما فعالیت‌ها و تفکرات این گروه در ارتباط با موقعیت ژئوپلتیک منطقه است.

* بنیادگرایی در خاورمیانه را با آسیا و کشورهای اسلامی مقایسه می‌کنید؟

** این سوال بسیار خوبی است، بنیادگرایی و افراط‌گرایی به خصوص وجه تروریستی آن را بسیار در خاورمیانه می‌بینیم و دلایل بسیار متفاوتی دارد. این شکل از بنیادگرایی گسترده بوده و شاخه‌های متفاوتی دارد اما جماعت اسلامی اندونزی و لیبی بسیار محدود هستند. به طور کلی، موقعیت سیاسی و اقتصادی در برخی از کشورهای خاورمیانه از جمله سوریه، عراق و یمن فرصت‌ها را برای رشد افراط‌گرایی ایجاد کرده است.

افراد از آن جهت به سوی افراط‌گرایی متمایل می‌شوند که در زندگی خود با کمبودهای بسیاری مواجه بوده و از فشار سیاسی نیز رنج می‌برند. دلیل پیوستن این افراد به داعش فقدان شغل و داشتن مشکلات اقتصادی است. در خاورمیانه، فشار مستقیم سیاسی و اقتصادی و اقدامات دولت عامل جذب افراد به سوی بنیادگرایی می‌شود‌. این درحالیست که در جنوب آسیا وضعیت به گونه دیگری است و مردم تنها به درخواست کمک برادران مسلمان گوش فرا می‌دهند و به آنها می‌پیوندند. در مالزی و اندونزی و برخی از کشورهای مسلمان، مردم تنها به آن دلیل جذب ایدئولوژی افراط‌گرایی می‌شوند که رویدادهای خاورمیانه و کشورهای مسلمان آنها را تحت تاثیر قرار داده است.

* خب، چرا برخی از جوانان اروپایی جذب داعش می‌شوند؟

** مساله دلیل پیوستن جوانان اروپایی به داعش از کشوری به کشور دیگر فرق می‌کند. به عنوان مثال، در فرانسه مردم بسیاری از الجزایر هستند که در شرایط بد اقتصادی رشد کرده‌اند و از سیستم دولتی خشمگین هستند. آنها تصور می‌کنند پیوستن به داعش می‌تواند ضربه‌ای مهلک به دولت وارد کند. این وضعیت در دیگر کشورهای اروپایی همچون سوئد و نروژ به شکل دیگری است. در این کشورها درباره افرادی صحبت می‌کنیم که پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شده یا والدین معتاد به مواد مخدر دارند. بنابراین دلیل جذب آنها به افراط‌گرایی و پیوستن به سلفیون و داشتن احساس اخوت و برادری با آنها ریشه در مشکلات اجتماعی دارد. هرگز نمی‌توانید یک فرد اروپایی را پیدا کنید که از یک خانواده مذهبی مسیحی بوده و پس از گرایش به سوی اسلام تروریست شده باشد. یک فرد مسلمان مذهبی نیز هرگز به گروه‌های تندرو همچون القاعده و داعش نمی‌پیوندد.

* برنامه‌های کوتاه مدت و طولانی مدت بوکوحرام، القاعده، طالبان و داعش را با یکدیگر مقایسه می‌کنید؟ درباره نقاط مشترک و اختلاف نظر آنها توضیح می‌دهید؟

** بوکوحرام، القاعده و طالبان گروه‌های سنتی افراطی هستند که در تلاش برای گسترش نفوذ خود در منطقه و ایجاد بی‌ثباتی در کشورها هستند اما داعش یک پدیده جدید است. داعش اولین گروه تروریستی است که در پی ایجاد خلافت و پایه‌گذاری یک دولت جدید برای خود می‌باشد. این گروه تروریستی علاوه بر ایجاد مدارس و قوه قضاییه، وزارت آثار باستانی را برای خود تاسیس کرده و در پی مدیریت و تخریب این آثار باستانی است. اگرچه، جامعه بین‌الملل این گروه تروریستی را به رسمیت نمی‌شناسد اما داعش در پی شناساندن خود به مرور زمان در سال‌های آتی است. البته داعش به لحاظ محتوایی شباهت‌های بسیاری با عربستان سعودی دارد.

سر مردان و زنان عربستانی به اتهام ارتکاب جرم زده می‌شود و حکام مکه و مدینه نیز زمانی اجازه ادای مناسک حج را به محمد بن عبدالوهاب نمی‌دادند اما بعدها این نام و ایدئولوژی مطرح شد. از این موضوع بسیار می‌ترسم که داعش بعد از مدتی قسمت‌هایی از سوریه را تحت اشغال خود در بیاورد، در سیاست‌هایش نسبت به دیگران اعتدال ایجاد کرده و کشوری را با نام و ایدئولوژی خود به جهانیان معرفی کند و دیگران نیز در آینده وجود کشوری به نام داعش را بپذیرند.

* آیا می‌توان گفت داعش دین دارد؟

** هم می‌توان گفت داعش دین دارد و هم می‌توان گفت خیر‌. زیرا ترکیبی بسیار پیچیده از ایده‌های مذهبی و غیرمذهبی در اینجا مطرح است‌. بسیاری از اعضای داعش به ایدئولوژی سلفیون و محمد بن عبدالوهاب اعتقاد داشته و ایده‌های او را دنبال می‌کنند. اما بسیاری از افرادی که به همراه داعش می‌جنگند دلایل بسیاری برای اقدامات خود دارند. به عنوان مثال، بسیاری از افسران سابق ارتش صدام مذهبی نبوده و سلفی نیستند اما همراه داعش می‌جنگند چون مخالف دولت شیعه عراق هستند. بسیاری از قبایل سنی که همراه داعش می‌جنگند نیز چنین انگیزه‌ای را دنبال می‌کنند. همچنین بسیاری از مردم برای پول و ایده‌های رمانتیک جهادی و نه ایده‌های مذهبی، با این گروه تروریستی همراه می‌شوند‌.

* داعش چگونه خود را تغذیه می‌کند؟

** فرضیه‌های مختلفی در زمینه چگونگی تامین منابع مالی داعش وجود دارد. تصور می‌کنم داعش با تصرف بخش‌هایی از عراق و همچنین موصل به نفت عراق دسترسی پیدا کرد و با فروش آن توانست تسلیحات بسیاری را خریداری کند. در برخی از مناطق عراق که تحت کنترل داعش در آمد، منابع دولتی وجود داشت که این گروه تروریستی از آنها استفاده کرد‌. همچنین گفته می‌شود عربستان به لحاظ اقتصادی به داعش کمک می‌کند. البته خرید نفت از داعش توسط برخی کشورها از جمله ترکیه می‌تواند نمونه بارز حمایت‌های غیرمستقیم کشورهای منطقه از این گروه تروریستی باشد‌. از سوی دیگر بسیار شنیده‌ایم که برخی از شرکت‌های خصوصی عربستان سعودی در گذشته از داعش حمایت بسیار کرده‌اند. البته اسناد موثق و قابل اعتمادی در این زمینه وجود ندارد‌. این مسائل تصویر ناخوشایندی را از آینده عراق و چشم انداز فعالیت‌های داعش به تصویر می‌کشد.

* آیا آمریکا در مبارزه با داعش جدی است؟

** از نظر من این سوال بسیار مهم است. مطمئن نیستم که چه کسی از داعش حمایت می‌کند و چه کسی علیه این گروه تروریستی می‌جنگند و در این زمینه کشورها دقیقا در میدان نبرد چه می‌کنند زیرا تصویر واضح و روشنی در این زمینه وجود ندارد. فکر می‌کنم که دولت باراک اوباما به طور کلی علیه داعش می‌جنگد و بسیاری از کشورها مخالف داعش هستند. البته نظرات مختلفی در خود آمریکا وجود دارد مبنی بر این‌که ایالات متحده منافع بسیاری را در پیشروی‌های داعش و حمایت از این گروه تروریستی دارد. این افراد خواهان تضعیف و حتی تجزیه برخی از کشورهای خاورمیانه از جمله عراق و سوریه هستند. آنها در پی ادامه بی‌ثباتی منطقه بوده و می‌گویند نه ایران و نه عربستان سعودی نباید نقش پرنفوذی را در منطقه داشته باشند‌.

از سوی دیگر این جای تعجب دارد که جهان اسلام که از اقدامات داعش خسته شده است هنوز نتوانسته اقدام درخوری را برای مقابله با این گروه تروریستی انجام دهد و همچنان در برابر داعش ضعیف عمل می‌کند‌. به نظر نمی‌رسد با وقوع بحران یمن مسلمانان در شرایط کنونی با یکدیگر متحد شده و در مبارزه با داعش و توقف خشونت‌ها جدی باشند‌. حدود دو سال از ویرانی عراق و سوریه به دست داعش می‌گذرد اما باید بگویم مسلمانان بدترین دشمن خود بوده و با داشتن جمعیت چند صدمیلیونی هنوز نتوانسته اند این مشکل را حل کنند.

مقصر اصلی درگیری‌ها و گسترش ناآرامی‌ها خود مسلمانان هستند که اجازه دادند منافع‌شان این‌گونه به خطر افتاده یا تفکرات افراطی در بین آنها رواج پیدا کند‌. در دوران اشغال عراق بود که داعش به وجود آمد تا جای خالی القاعده را پر کند. هم اکنون نیز یمن به یک میدان جنگ برای رشد القاعده تبدیل شده و حتی می‌توان گفت این گروه تروریستی بخش‌هایی از این کشور را به اشغال خود درآورده است. این‌که فقط فعالیت‌های برخی از قدرت‌ها از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه را به باد انتقاد بگیریم، اشتباه خواهد بود‌. البته عربستان از این قاعده مستثناست زیرا به ویرانی یمن کمک کرده و با حمایت برخی از کشورها در حال تخریب این کشور است.

* نقش مسلمانان، اصحاب رسانه، علما و روشنفکران برای مقابله با بنیادگرایی چیست؟

** هر کشوری منافع سیاسی خود را دارد، مردم مسلمان کشورها باید بر دولت‌های خود فشار بیاورند تا موضع خنثی و بی طرفانه را در قبال بحران سوریه، یمن و عراق بگیرند. مسلمانان باید موضع عمان را در پیش بگیرند، با یکدیگر متحد شده و درباره صلح و حضور طرفین درگیر در بحران بر سر میز مذاکرات صحبت کنند. اگر هر کشوری موضع مشخصی را در پیش بگیرد، در این صورت خشم گروه‌های دیگر برانگیخته می‌شود و بحران یمن دامن آنها را نیز خواهد گرفت‌.

* نقش ترکیه و عربستان سعودی و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس را در عراق و سوریه توضیح دهید؟

** اساسا ترس از رشد شیعه در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد و همین موضوع باعث شده تا بحران یمن به صورت یک جنگ نیابتی به تصویر کشیده شود‌. فقط یک کشور در حاشیه خلیج فارس یعنی عمان موضع بی طرفی را در قبال این جنگ اتخاذ کرد‌. این متاسفانه موضعی نیست که اکثر کشورهای مسلمان در پیش گرفته باشند‌. کشورهای حاشیه خلیج فارس نقش غیرسازنده‌ای را در بحران یمن ایفا کردند و به سبب موقعیت ژئوپلتیک منطقه با آمریکا متحد شده و برای تسلط بر منطقه و کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه به تکاپو افتادند‌. جنگ یمن ابتدا جنگ مذهبی نبود و فقط یک جنگ ژئوپلتیک بود اما رسانه ها، عربستان سعودی و ابرقدرت‌ها آرام آرام در ذهن مردم این گونه متبادر کردند که گویی این جنگ یک جنگ فرقه‌ای میان سنی و شیعه است و عقبه‌های آن به ماورای منطقه کشیده می‌شود‌. کشورهای مسلمان برای این‌که از این فضا خارج شوند باید در چنین بحران‌هایی بی طرف باشند تا مشکل حل شود‌.

* آینده منطقه خاورمیانه را چطور پیش بینی می‌کنید؟

** آینده خاورمیانه ادامه درگیری و تجزیه کشورها است. یمن، عراق دوم خواهد بود. عراق و سوریه خود نیز به دو یا سه کشور مختلف تجزیه می‌شوند. البته همه این موضوعات فقط احتمال است که در مقایسه با حوادث 10 سال گذشته مطرح می‌شود و نمی‌توان در این باره با قطعیت سخن گفت زیرا تنها افرادی که می‌تواند در این باره با جدیت تمام صحبت کنند افرادی هستند که نقشه تجزیه کشورها را می‌کشند. گروه‌هایی در یمن حضور دارند که از انفصال و جدایی جنوب صحبت می‌کنند و می‌گویند باید این بخش از یمن جدا شود‌. به طور کلی، آینده تیره و تاریکی برای خاورمیانه دیده می‌شود و در اینجا مسلمانان باید نقش پررنگی را برای جلوگیری از تجزیه ایفا کنند.

نام:
ایمیل:
نظر: