پایگاه بصیرت،گروه سیاسی/ کودتای 28 مرداد سال 1332، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است. کودتا، سبب سقوط نهضت ملی ایران و استمرار رژیم استبداد سلطنتی گردید. این کودتا با طراحی گسترده و امکانات مالی و نظارت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و بهره گیری از کمک شبکه های جاسوسی انگلیس عملی شد. از همین رو و در آستانه روز 28 مرداد خبرنگار پایگاه بصیرت گفتگویی را با دکتر حسین الله کرم عضو هیئت علمی دانشگاه ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم. * اگر ممکن است مواردی از تلاش آمریکا برای به سلطه بر ملت ایران را بیان کنید؟ اگر سلطه را اشغال غیرقانونی و یا با استفاده از زور و ابزار دیگر، کشور و یا دولتی را تحت اختیار درآوردن بدانیم، ایالات متحده آمریکا سه سلطه؛ سلطه کشوری بر ایالات متحده آمریکا، سلطه منطقه ای بر آمریکای مرکزی و جنوبی و سلطه جهانی را در تاریخ 250ساله خود دارد. جنگ جهانی دوم زمینه ساز سلطه جهانی آمریکا شد که طی آن یعنی در 60 سال گذشته تلاش بر گسترش سلطه بر جهان از جمله ایران داشته است. هیتلر در جنگ جهانی دوم تحت عنوان فضای حیاتی ابتدا برخی مناطق آلمانی زبان از جمله اتریش را به کشور آلمان ضمیمه کرد. سپس با تصرف فرانسه و لهستان به دو قدرت جهانی یعنی شوروی سوسیالیستی در شرق و انگلیس کاپیتالیستی در غرب حمله کرد. امریکا در این وضعیت به کمک دو کشور شوروی و انگلیس آمد و آنها موفق به شکست هیتلر و هم پیمانان ایتالیایی و ژاپنی او شدند. گرچه حدود 50 میلیون انسان در پیکار میان فاشیسم هیتلر، کمونیسم روسی و سرمایه داری انگلیس و آمریکا کشته شدند اما جنایت آمیزترین این کشتارها حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی ژاپن بود که طی آن 250 هزار انسان در عرض چند دقیقه کشته شدند. امریکا با دست یابی به بمب اتم و استفاده از آن تبدیل به ابر قدرت جهانی شد و خود را نامزد اداره جهان نمود. در این میان انگلیس که خود را ابر قدرت جهان می دانست به دلیل ناتوانی مالی از سلطه گرایی در جهان کنار کشید و از جنوب ایران خارج شد و جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را از اشغال خود درآورد و به کشور اصلی آن یعنی ایران واگذار کرد. در این وضعیت کشور شوروی حاضر نشد از شمال ایران خارج شود، از این رو اولین گام سلطه گرایی امریکا آغاز شد زیرا ایران با شکایت به شورای امنیت سازمان ملل خواستار خروج شوروی از شمال ایران شد. در این میان آمریکا از ایران حمایت نمود تا در نهایت شوروی مجبور به خروج از شمال غرب ایران شد. * چگونه حمایت آمریکا از ایران در مقابل شوروی تبدیل به سلطه آمریکا در ایران شد؟ همانطور که عرض کردم، انگلیس به دلیل ناتوانی مالی از بخش هایی از مناطق اشغالی ازجمله جزایر سه گانه و خلیج فارس خارج شد. آمریکا در رقابت با شوروی تلاش کرد خلاء قدرت انگلیس در خلیج فارس را پر کند از این رو با انجام کودتای 28 مرداد 1332 به عنوان حامی محمدرضا پهلوی وارد ایران شد و سلطه خود به ایران را تثبیت کرده و طی 25 سال آن را گسترش داد. کودتای 28مرداد1332 علیه دولت ملی مصدق و علیه ملی شدن صنعت نفت ایران انجام شد. سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس در این کودتا دست داشتند، آنها با کمک بخش‌هایی از ارتش و گروه هایی از اراذل و اوباش این کودتا را انجام دادند و با برکناری دولت مصدق و بازگرداندن پهلوی دوم به ایران، موجبات واگذاری نفت ایران به کنسرسیوم نفتی غرب شدند تا پنجاه درصد منافع آن به کودتاچیان غربی واگذار شود. در این کودتا نقش منافقانه امریکا قابل بحث است زیرا آمریکا در مرحله اول حامی مصدق بود اما در ادامه به مصدق خیانت کردند و حاضر به حمایت از وی در مقابل انگلیس نشدند. در آن زمان انگلیس با ارسال ناوهای جنگی جلوی فروش نفت ایران را گرفت و با تحریم های دیگر دولت مصدق را ناتوان کرد اما امریکا نه تنها قول های حمایت آمیز از مصدق را عملی نکرد بلکه مانع استرداد ذخایر طلای ایران از شوروی شد و در نهایت در کودتا شرکت کرد. * آمریکایی‌ها برای تحکیم سلطه بر ایران چه برنامه‌ای داشتند؟ امریکا برای تحکیم سلطه خود به ایران به دکترین تغییرات اجتماعی پرداخت و الگوی توسعه اقتصادی خود را در غالب 5 برنامه هفت و پنج ساله در ایران طراحی کرد. این طرح ها به طور مستقیم توسط آمریکایی ها تنظیم و برای اجرا به ایرانیان داده می شد. توسعه فوق الذکر که با هدف وابستگی ایران به آمریکا تنظیم شده بود دارای 4 مجموعه زیر است: الف- تبدیل اقتصاد معیشتی مبتنی برکشاورزی ایران به اقتصاد صنعتی و سرمایه داری وابسته ب- تبدیل و تخریب فرهنگ اسلامی و ایرانی به فرهنگ بی بند و باری ج- تشکیل طبقه متوسط با نگرش سکولار د- ایجاد یک ساختار امنیتی- نظامی برای سرکوب نیروهای انقلابی داخل ایران و سرکوب نیروهای ضد امریکایی منطقه و جاسوسی از شوروی * آیا تبدیل اقتصاد معیشتی مبتنی بر کشاورزی به اقتصاد صنعتی به نفع کشور نبود؟ اساسا بررسی هر استراتژی بستگی به اهداف آن دارد. وقتی هدف اصلی آمریکا، تبدیل ماهیت اقتصاد ایران به یک اقتصاد وابسته به واردات است تا از این طریق منابع نفتی ایران را غارت نماید، بدیهی است که یک اقتصاد صنعتی تولید نخواهد شد. در این رابطه بهتر است به الگوی اقتصادی دکتر امینی نخست وزیر مورد اطمینان کندی در ایران توجه کنید. امینی با الگوی دکترین روستو به دگرگونی ساختار سنتی مالکیت و شیوه تولید در ایران پرداخت و برنامه سوم توسعه را با هیاهوی اصلاحات ارضی دنبال کرد. کندی تلاش داشت قبل از این که انقلاب کمونیستی در کشورهای همجوار شوروی رخ دهد با واگذاری زمین به روستائیان خوش نشین و مشارکت کارگران در سود کارخانه‌ها، دو عنصر اصلی روستایی در انقلاب مائوئیسمی و کارگر در انقلاب کمونیستی را جذب کند. به هر حال برنامه سوم توسعه اقتصادی ایران با سوء مدیریت و فساد مدیران نه تنها موفق نبود، بلکه موجب رکود کشاورزی و بیکاری روستائیان گردید و به ازدیاد فاصله طبقاتی و گسترش بی عدالتی تبدیل شد. برنامه پنجم در سال 1352 با 4 برابر شدن قیمت نفت و درآمد 20 میلیارد دلاری ایران انجام شد. این برنامه با رشد بلند پروازانه 25درصدی تدوین شد و ایران را تحت عنوان بالا بردن سطح زندگی، تبدیل به یکی از بزرگترین وارد کنندگان جهان نمود. کاهش قیمت نفت در سال 1354، ایران را دچار بحران اقتصادی کرد، طرح مبارزه با گران فروشی برای مهار تورم موجب نارضایتی طبقه متوسط شهر نشین شد. رشد قیمت‌ها خصوصا مسکن، اجاره و زمین به نارضایتی مردم رسید. بحران اقتصادی این دوران به فاصله طبقاتی کل کشور، فاصله طبقاتی در تهران، فساد گسترده مدیران، عدم بازدهی صنعت به دلیل ماهیت وارداتی و وابسته بودن آن، استفاده از صنایع سرمایه بد که نیاز به کارگر ماهر دارد با ورود کارگر خارجی به گسترش بیکاری دامن زد. * آیا آمریکا با تخریب فرهنگ اسلامی- ایرانی موفق به جایگزینی فرهنگ غربی شد؟ خیر، زیرا اگر در آن موفق می شد که انقلاب اسلامی رخ نمی داد. تخریب فرهنگ اسلامی به دوران پهلوی اول باز می‌گردد. پهلوی اول تلاش کرد هویت اسلامی را به هویت باستانی تبدیل کند. سه مرحله هویت سازی پهلوی اول با ترویج باستان‌گرایی افراطی، تجدد گرایی و تضعیف و تحقیر ارزشهای دینی و مبارزه با مذهب، دگرگونی نظام آموزشی و طرح حجاب زدایی از زنان کشور دنبال شد. ساختار فرهنگی پهلوی دوم نیز با عنوان توسعه هویت باستانی دنبال شد. پهلوی دوم با برگزاری جشن های شاهنشاهی، تغییر تقویم به شاهنشاهی و تغییر مبدا آن به کوروش به توسعه فرهنگ و هویت باستانی پرداخت تا هر آن چه می‌تواند مذهب زدایی نماید. ساختار هویت باستانی در دهه50 شمسی با سه پارادوکس روبرو شد و نه تنها شکست خورد بلکه مشاهده عملکرد پر قدرت مذهب در بوجود آمدن انقلاب اسلامی نیز شد. پارادوکس هویت ساز اول در تعارض آموزه‌های دینی با آموزه‌های سکولاریستی و باستانی شد. آغاز آموزه‌های ضد دینی با حذف سوگند به قرآن، تشکیل سپاه دین و دانشگاه الهیات و تبعید رهبران دینی مانند امام خمینی (ره) بود. پارادوکس هویت ساز دوم در تعارض با فرهنگ ایرانی و مذهبی در مقابله با احیای ظواهر فرهنگ غربی بود. افراط در حجاب زدایی و ترویج بی قیدی وضعیت را به حدی رساند که عمل منافی عفت در جشن هنر شیراز، حتی با اعتراض سفیران خارجی از جمله پارسونز سفیر انگلیس گردید. او به پهلوی دوم با اعتراض می گوید که اگر این نمایش در منچستر انگلیس هم بود اجرا کنندگان آن با مشکلات و اعتراضات فراوانی روبرو می شدند. پارادوکس هویت ساز سوم به شعار عزتمندی 2500ساله ایران باستان است که در کنار وابستگی تبدیل به اطاعت بی چون و چرا و تسلیم مقابل باج خواهی های آمریکا شده بود. گفت و گو: سید محمد مشکوة الممالک