روزنامه کیهان **
رشته دشمن پنبه شد/ حسین شمسیان
بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی، سخنان روز پنجشنبه رهبرمعظمانقلاب در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری را برجستهترین و هوشمندانهترین موضع نظام از زمان اعلام توافق هستهای میدانند و معتقدند اکنون رهبر انقلاب، با هوشمندی و رصد میدان، راه را بر دو جریان سد کرد؛ از یکسو راه زیادهخواهی و خدعه دشمن را و از سوی دیگر راه جریانی که در داخل میکوشید با دور زدن قانون اساسی و مردمسالاری یا با انتساب سخنانی خلاف سخنان صریح رهبر انقلاب، راه دیگری را بپیماید.
مروری بسیار فشرده بر رخدادهای پس از انجام توافق، نشان میدهد که سخنان اخیر رهبر انقلاب از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و فصلالخطابی است برای آنان که سردرگم بودند و آنان که قصد دیگری داشتند.
1- با پایان مذاکرات، موج کاذب امیدواری که به جامعه تزریق شده بود، توسط دولتمردان فروکش کرد و چنین عنوان شد که قرار نیست اتفاق تازهای بیفتد! این سخن درست بود چون آنها بهتر از هر کسی میدانستند که تحریمها لغو نمیشود، چارچوب اصلی آنها برقرار است و دشمن تا همه چیز را در موضوع هستهای بدست نیاورد،کوچکترین قدمی بر نخواهد داشت.
2- تبلیغ زیادی شد که برنامههای ما و دشمن متوازن و برگشتپذیر است. اما بررسیهای دقیق و فنی ثابت کرد که اساسا چنین نیست نه توازن و همزمانی وجود دارد و نه برگشتپذیری! مثلا بر اساس بند 15 از پیوست 5 برجام لازم است ما حدود 38 اقدام اسمی و قریب یکصد اقدام رسمی و عینی را انجام بدهیم و آژانس آنها را راستیآزمایی کند تا بعد نوبت تعلیق -و نه لغو- برخی تحریمها آنهم با اما و اگرهای فراوان برسد! طبیعتا هیچ اهل منطقی این وضع را متوازن و همزمان نمیداند. تازه صرفنظر از اینکه حق برگشتپذیری ما به رسمیت شناخته نشده و صرفا از «اعتقاد ایران» به این موضوع- و نه پذیرش 1+5 - سخن به میان آمده است، تقریبا هیچ یک از اقدامات ما برگشتپذیر نبوده و یا تنها با صرف هزینههای بسیار هنگفت و زمان طولانی قابل ارجاع به وضع کنونی بود که عملا مصداق برگشتپذیری قلمداد نمیشود.
3- همزمان، مقامات آمریکایی در مقابل چشمان متعجب مردم رجزخوانی میکردند! ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرد «توافق وین، بخشی از رویکرد امنیتی ما برای خاورمیانه است»! و آن دیگری از مقدمه بودن توافق هستهای برای «تغییر در رویکرد آتی ایران» و حتی وقیحانهتر برای«تغییر نظام ایران و نسل آینده رهبران کشور» سخن گفت! این سخنان هیچ پاسخ درخوری نیافت و با ادعای تکراری، نخنما و بیارزش«مصرف داخلی»به سادگی از کنار آن گذر شد!
4- همزمان و به جای دادن پاسخ مناسب و درخور به دشمن دیرین، فرش قرمز زیر پای وزیر خارجه فرانسه و انگلیس پهن شد و نهتنها پاسخ انقلابی به لفاظیهای دشمن داده نشد بلکه حتی لفظ دشمن هم متروک و مهجور شد و به جای آن لفظ «طرف مذاکره» برای شیطان بزرگ و بریتانیای حقیر مورد استفاده قرار گرفت! این رفتار،جسارت و زیادهخواهی دشمن را افزون کرد.
5- بجز این کوتاهی و غفلت عدهای با نادیده گرفتن ساز وکارهای قانونی، از اجرای برجام سخن گفتند! این عده که معمولا ژست مردمسالاری و دموکراسی میگیرند و همه را جز خود، ضد مردم و ضد آزادی میدانند، بزرگترین میثاق ملی یعنی قانون اساسی را نادیده گرفته و از موضع دلسوزی و مصلحتاندیشی، مجلس و قانون اساسی را دور زدند! درصدد اجرای متنی برآمدند که هنوز هیچ یک از ساز و کارهای قانونی و بویژه مجلس شورای اسلامی برای آن طی نشده بود حال آنکه طبق اصل 77 قانون اساسی، مجلس مکلف به بررسی و اظهار نظر بود. این اقدام نه به منزله دور زدن مجلس،که به منزله دور زدن مردم و خواست عمومی بود چراکه بررسیهای دقیق و کارشناسانه یک موسسه معتبر و بینالمللی نظرسنجی نشان میداد 96 درصد از کسانی که متن توافق هستهای را خواندهاند، آن را مغایر صریح و آشکار منافع ملی و پیمانی یکطرفه میدانند. در چنین شرایطی دور زدن مجلس علاوه بر نقض قانون اساسی، بیتوجهی به مردم نیز بود.
6- در تمام این مدت،کیهان کوشید با تیترها و نوشتههای خود، از یکسو آگاهی فنی و کارشناسانه مسئولان و مردم را نسبت به متن برجام و قطعنامه 2231 افزایش دهد و از دیگر سو نسبت به عدم اتخاذ تدابیر قانونی و دور زدن قانون اساسی هشدار بدهد. طبیعتا این روشنگریها - مثلا اعتراض به تعطیلی مجلس در سختترین کارزار دیپلماسی، فرش قرمز پهن کردن پیش پای دشمنان ملت و یا قلب واقعیات آشکار در متن توافق و...- به مذاق عدهای خوش نیامد و تذکر و شایعهسازی و ... پاسخ این روشنگریها بود.
7- در همین شرایط خاص و در هنگامهای که تبلیغات گسترده، خبر از فتحالفتوح میداد و مردم در تعارض «تبلیغ مدام فتحالفتوح» و«ترس از تصویب فتحالفتوح»! به چیزهایی پی برده و نگران آینده کشور بودند و در شرایطی که وضع اقتصادی نه تنها هیچ تغییری نکرده بود بلکه نرخ دلار بصورت روزانه افزایش پیدا میکرد، جریان میانهای مشغول کمرنگ کردن خط قرمزهای صریح، تعیین کننده و حساس رهبر انقلاب شد! آنها معتقد بودند خطوط قرمز، نه خطوطی برای رعایت کردن،که ابزاری برای چانهزنی بوده و با همین نگاه که جفای بزرگی به حضرت آقا بود اینگونه القاء میکردند که اگر بخشی از خط قرمزها- در واقع تقریبا همه آنها- رعایت نشده، مهم نیست! چون آنها وسیله و ابزار بودند نه هدف! این جریان به انواع و اقسام شیوههای توجیه و تحمیل نظر غلط و خلاف نص خود متوسل میشد و در مقابل سخنان آشکار رهبر انقلاب، از برخی حرفهای غیردقیق و محفلی استفاده میکرد تا با استناد به آنها، حرف خود، را به کرسی بنشانند! این درحالی بود که رهبر معظم انقلاب آشکارا اعلام کرده بودند که سخن علنی و نهان ایشان یکی است و سخن ایشان را باید از خودشان شنید.
8- نگرانی مردم فداکار و دلسوز انقلاب ، بیم خدشه به استقلال کشور، زوزه گرگهای خونآشام غربی، رجزخوانی دائمی آمریکاییها و بیم از دور زدن قانون و ذبح «جمهوریت نظام» پیش پای توافقی سراپا عیب و مشکل که به گفته وندی شرمن«با مشورت و هماهنگی اسرائیل تنظیم شده»، با سروش آسمانی و الهی رهبر عزیز انقلاب به پایان رسید و فصلالخطاب آمد تا دلهای مومن به اسلام و انقلاب را آرام کند که «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَهًَْ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
رهبر انقلاب در یک جمعبندی تاریخی، به همه این دغدغهها پاسخ دادند و تکلیف هرکس در جایگاه خودش را روشن کردند بعضی از مهمترین فرازهای این فرمایشات را اینگونه میتوان برشمرد:
الف: ایشان با تاکید دوباره به خطوط قرمز و اشاره به مهمترین آنها یعنی «لغو تحریمها» ثابت کردند که درباره حقوق مردم و سرنوشت نظام با کسی تعارف ندارند و خط قرمز، قرمز است نه سفید و صورتی! اینکه در برجام و قطعنامه، با بازی با الفاظ روز انجام تعهدات ما و غرب ظاهرا یکسان بوده و در معنا پس از دهها اقدام ما و راستیآزمایی آژانس تازه نوبت غرب میرسد، هم از چشم تیزبین حضرت ایشان مخفی نمانده و هم سبب ناخرسندی و اعتراض ایشان شده و تصریح اکید ایشان را به دنبال دارد که اگر قرار است چارچوب تحریمها باقی بماند، پس برای چه مذاکره کردهایم؟ و اگر تحریمها برداشته نشود، معاملهای در کار نخواهد بود.
ب: عدهای به دنبال فرش قرمز زیر پای آمریکا پس از انعقاد برجام بودند! حتی برخی از بیاشکال بودن گشایش سفارت آمریکا سخن گفتند! آنها که تکلیفشان معلوم است و مردم بارها و بارها به آنان بی محلی کردهاند، اما رهبر عزیز، برای اتمام حجت، از نفوذ و خطرات پس از برجام گفتند و آن را مهمتر از برجام برشمردند. این نکته دقیقی بود تا عدهای غربگرا بوی کباب به مشامشان نخورد و فکر نکنند که میتوانند اصول و ارزشهای انقلاب در مبارزه با استکبار را به مذبح هوی و هوس خود ببرند. البته برخی سادهاندیشان و برخی مغرضان، تاکید رهبر عزیز بر خطرات پس از توافق را به منزله نادیده گرفتن خطر توافق موجود، نپرداختن به آن و بیاهمیتی آن قلمداد کرده بودند! در جواب آنها که در پی حق هستند و باید گفت: رخنه و نفوذ دشمن از این روزن ممکن است و منطقی نیست به بهانه خطرات آتی، این رخنه را رها کنیم! مثل اینکه وقتی سپاه دشمن پیدرپی به دژ شهر میکوبد و فرمانده دلسوز هشدار میدهد « هدف دشمن تنها شکستن مقاومت دژ نیست بلکه او به دنبال غارت شهر و کشتار مردان و زنان است» عدهای ادعا کنند؛ «پس دژ مهم نیست چون هدف دشمن داخل شهر است! ما باید به فکر داخل باشیم و نه دفاع جانانه از دژ»! و آنجا را رها کنند! در اصل رهبر انقلاب هشدار میدهد که دشمن در پی این توافق، درصدد نفوذ در قلب جمهوری اسلامی و پیاده کردن اهدافش است و طبیعی است که هیچ عاقلی مراد این جمله را بیتوجهی به ماهیت توافق نمیداند که اگر چنین بود چرا رهبر عزیز پیش از این توافق و مثلا 5 سال قبل چنین نمیگفتند!؟ پیداست بیم رخنهای مطرح است و ایشان در خشت خام، چیزی میبینند که عدهای در آینه هم نمیبینند!
ج: مدتهاست رجزخوانی آمریکاییها بیجواب مانده و آنها از موضع قلدری با ملتی که بارها به رویشان سیلی زده حرف میزنند! دست بزنی نبود که به دهان یاوهگویشان بکوبد،لابد به امید تنشزدایی و دوستی! رهبر عزیز به این مسیر غلط خط بطلان کشید. اولا؛ آنها را دو قرن از دنیا عقب دانستند چون با ادبیات بریتانیای حقیر در قرن نوزده با ما حرف میزنند، ثانیا؛ عزت و اعتبار و اقتدار مردم را بار دیگر به رخ دشمن کشیدند که ما فلان کشور ضعیف نیستیم و ثالثا؛ بهانهای چون مصرف داخلی را برای بیپاسخ گذاشتن جسارتهای دشمن، موجه ندانستند و تاکید کردند جواب بدهید تا حرف غلط آنها تثبیت نشود.
اینها - و نکات بسیار مهم دیگری که به ناچار و از اختصار در کلام باید از آنها چشم بپوشیم- قلههایی از سخنان یک رهبر الهی بود که عزت امت را بر هر چیزی مقدم میدارند و بر سر آن با احدی تعارف نمیکند. این سخنان -که رهبر عزیز پس از درمیان گذاشتن با رئیس جمهور، علنا با مردم در میان گذاشتند- اتمام حجت بود برای هرکس که در فرایند رسیدگی به برجام، سهم و نقشی دارد و اگر تاکنون نمیدانستند (!) چه باید بکنند، اکنون هیچ عذری ندارند و به اعتبار فرمایش عید فطر ایشان، باید کاری کنند که در پیشگاه خداوند سربلند باشند.
*************************************
روزنامه قدس ***
صداقت؛ گمشده طرح «دی میستورا» برای سوریه/ صادق مهدی شكیبایی
استفان دی میستورا، نماینده و فرستاده سازمان ملل متحد در امور سوریه اخیرا طرحی سه مادهای را برای پایان دادن به بحران پنج ساله سوریه ارایه كرده است.
این طرح، سومین طرح پیشنهادی وی است كه در این زمینه ارایه میشود.پیشتر نیز دو طرح دیگر را مطرح ساخته بود كه البته نتیجهای در بر نداشت. در طرح قبلی قرار بود چهار كمیته امنیت، مبارزه با تروریسم، انتقالی و مؤسسههای دولتی به موازات هم تشكیل شوند. در این طرح كه موافقت شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز كسب كرده است، سه مرحله دیده شده است:
1- مرحله اول، مذاكره میان دولت و معارضان است تا درباره دوره انتقالی به توافق برسند. البته اینكه این گفتوگوها در چه بازه زمانی انجام گیرد، در آن اشارهای دیده نمیشود، اما در این مرحله یك دولت انتقالی تشكیل میشود كه همه اختیارهای اجرایی را عهدهداراست، به استثنای امور تشریفاتی كه همچون سابق در اختیار مسؤولان فعلی خواهد بود.
این سند همچنین اشاره دارد كه دولت انتقالی از زمان تشكیل از اختیارهای كامل در امور نظامی و امنیتی برخوردار خواهد بود و بر عملكرد شوراهای نظامی مشتركی كه تشكیل میشود( ارتش و معارضان) و مدیریت جنگ با تروریستها تا بازگرداندن كشور به قبل از بحران، یعنی باز پسگیری مناطق اشغال شده از سوی تروریستها نظارت كامل خواهد داشت.
2- تشكیل مجلس ملی سوری با مشاركت دولت، معارضان و سازمانهای غیردولتی. این مجلس، كار قانونگذاری را بر عهده داشته و با حفظ ارتش، بخشهای امنیتی و قضایی به اصلاحات در آن میپردازد. در این مرحله دو طرف هر یك 120 نفر را معرفی میكنند كه این افراد در هیچ منصبی در دولت انتقالی مشاركت نخواهند داشت. البته برخی از دستگاههای امنیتی نیز منحل خواهند شد.
3- در مرحله سوم میباید نتایج گفتوگوهای ملی اجرایی شود و برای بازنگری قانون اساسی سوریه تصمیم گرفته شود و در پایان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس با نظارت سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد.
در مورد پیشنهاد آقای دی میستورا، ملاحظاتی چند است كه نشان میدهد وی فردی صادق نیست:
- در این پیشنهاد به آقای بشار اسد، رئیس جمهور فعلی سوریه اشارهای نشده است. حال آنكه بشار اسد در یك انتخابات قانونی به وسیله مردم سوریه به عنوان رئیس جمهور برگزیده شده و تا پایان دوره قانونی خود، رئیس جمهور سوریه محسوب میشود. ذكر نكردن نام اسد و نقش و جایگاه وی، با توجه به اینكه این دولت آقای اسد است كه باید با این پیشنهاد موافقت كند، دور از آداب دیپلماتیك است.
- این پیشنهاد پیش از آنكه خواستار توقف حملات تروریستی وتوقف حمایتهای كشورهای عربی و تركیه و غرب از تروریستها باشد، خواستار مذاكره دولت و معارضان و تشكیل هیأت حاكمه انتقالی و غیره شده است. هرچند گفتوگوی دولت با معارضان سوری، امری پسندیده است و این گفتوگو در واقع گفتوگوی سوری – سوری است، اما این در حالی است كه تروریستها با تمام شدت مردم سوریه را كشتار میكنند.
- طرح این پیشنهاد در زمانی است كه ارتش سوریه با كمك ارتش دفاع وطنی و نیروهای مقاومت اسلامی در عرصه میدانی، تحولات جدی ایجاد كردهاند كه آزاد سازی شهر زبدانی پس از دو ماه جنگ، سخت نتیجه آن است. این پیشنهاد در واقع به نوعی جبران شكست دولتهای غربی و عربی و تركیه در عرصه میدانی است.
- دولت سوریه همواره اعلام كرده است كه از راهكارهای سیاسی برای حل بحران این كشور استقبال میكند، اما به نظر میرسد كه آقای دی میستورا این موضوع را نشانه ضعف دولت دانسته، بدون توجه به مسؤولیتی كه دولت و ارتش در تأمین امنیت شهروندانش دارد. حال آنكه دولت سوریه با پذیرش این پیشنهاد، در واقع مردم سوریه را در برابر وحشیگریهای تروریستها تنها خواهد گذاشت و این موضوع هرگز از سوی دولت و ارتش سوریه پذیرفتنی نیست.
تردیدی نیست كه ارایه چنین پیشنهاد هایی كه یكسویه بوده ومنافع مردم ستمدیده سوریه را نادیده میگیرد، در همان مراحل آغازین شكست خواهد خورد، زیرا همانگونه كه بشار اسد نیز اشاره داشته است، غرب و فرستادهاش نشان دادهاند كه صادق نیستند.
************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
واقعیتی که دولتمردان آمریکائی باید بدانند
بسمالله الرحمن الرحیم
اظهارات خارج از چارچوبهای مشخص شده در توافق هستهای که در هفتهها و روزهای گذشته از بعضی مسئولان آمریکائی شنیده شده، در نهایت به زیان خود آمریکا تمام خواهد شد، زیرا این آمریکاست که بیش از همه به این توافق نیاز دارد.
اعترافات پیاپی رئیس جمهور، وزیر خارجه و سایر مسئولان سیاسی دولت آمریکا به اینکه اگر کنگره این توافق را تایید نکند در جهان منزوی خواهد شد، روشنترین نشانه نیاز شدید آمریکا به توافق هستهایست. اینکه جان کری، وزیر خارجه آمریکا، با پای شکستهاش 18 روز در وین ماند تا مذاکرات هستهای با ایران به نتیجه برسد و توافق اعلام شود، نشانه عملی نیاز شدید آمریکا به این توافق است. این را هم میدانیم که در جریان مذاکرات هستهای چند بار رئیسجمهور روحانی به اعضاء گروه مذاکره کننده کشورمان به دلیل زیاده خواهیهای طرف آمریکائی دستور داد میز مذاکره را ترک کنند و به ایران برگردند ولی چون گروه مذاکره کننده آمریکائی کوتاه آمدند، مذاکرات ادامه یافت.
اینها و بسیاری نشانهها و دلایل دیگر به روشنی اثبات میکنند که دولت آمریکا بیش از همه به پایداری توافق هستهای و اجرای آن نیاز دارد و چارهای غیر از تلاش برای جلوگیری از فروپاشی آن ندارد. در این نکته نیز تردیدی وجود ندارد که از مجموعه 1+5 فقط آمریکاست که طرف اصلی ماجراست و همانطور که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اعضاء مجلس خبرگان رهبری تاکید کردند طرف اصلی ما آمریکاست.
نکته قابل تامل اینست که دولتمردان آمریکائی علیرغم اینهمه نیاز که به توافق هستهای با ایران دارند، این روزها حرفهائی میزنند که با واقعیتهای مورد نظر و نیاز خودشان منطبق نیست. روشن است که اقتضائات رقابت انتخابات ریاست جمهوری آتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان و همچنین تلاش رئیسجمهور آمریکا و دستیارانش برای به تصویب رساندن برجام در کنگره این کشور، دو عامل مهم این سخنان غیرمنطبق با چارچوبهای توافق هستهای هستند. با اینحال، بهیچوجه قابل قبول نیست که آوارهای رقابتها و دعواهای دو جناح عمده سیاسی داخل آمریکا بر سرتوافقی که عمدهترین طرف آن دولت آمریکاست خراب شود و اساس توافق را زیر سئوال ببرد. مشکل رئیسجمهور آمریکا در مورد تصویب برجام در کنگره با عبور تعداد سناتورها از حداقل لازم که 34 نفر است و نزدیک شدن آن به 40 نفر، اکنون حل شده است. موضوع انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز باید در به نتیجه رسیدن توافق در مرحله اجرا به سود حزب دموکرات تمام شود و نباید آنها را وادار به گفتن حرفهائی کند که ممکن است در طرف ایرانی تردیدهائی نسبت به اصل توافق پدید آورد.
آن دسته از دولتمردان آمریکائی که این سخنان غیرمنطقی و خارج از چارچوب توافق را به زبان میآورند ممکن است در پاسخ به این اعتراضات بگویند در ایران هم افرادی سخنان تندی علیه آمریکا به زبان میآورند و چارچوبهای برجام را رعایت نمیکنند.
پاسخ اینست که گویندگان این سخنان در ایران دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی هستند که از آمادگی رزمی نیروهای مسلح ایران برای دفاع از کشور در برابر هرگونه تهاجمی سخن میگویند و دسته دوم آنها که نظر خود را درباره مفاد برجام و اینکه آیا منافع کشور را تامین میکند یا نه، اظهارنظر میکنند. به دسته اول باید کاملاً حق داد که قدرت رزمی ایران را به رخ تهدید کنندگان بکشند و به دولتمردان آمریکائی که حتی بعد از اعلام توافق هستهای با ایران هنوز هم از روی میز بودن گزینه نظامی حرف میزنند هشدار بدهند که برای دفاع از کشور آمادگی کامل دارند. تفاوت، بقدری روشن است که مقایسه این دو نوع سخن گفتن با همدیگر یک مقایسه ناشیانه است. سخن از گزینه نظامی گفتن، از جنس تهدید است ولی اعلام آمادگی برای مقابله با تهاجم نظامی کردن دفاع است و چه کسی است که تفاوت آشکار این دو را نفهمد؟
در مورد دسته دوم، نکته قابل توجه اینست که اظهارنظر در مورد هر اقدام یا توافق و یا برنامه و پیشنهادی آزاد است. علاوه بر این، طبیعی است که در ایران نیز جناحهای سیاسی براساس رقابتهای موجود به عملکرد همدیگر ایراد بگیرند ولی نکته اساسی اینست که دولتمردان ایرانی که مسئولیت کار را برعهده دارند و طرف مذاکره هستهای بودهاند و هستند، محتوای برجام را زیر سئوال نبردهاند. دولتمردان ایرانی و اعضاء گروه ایرانی مذاکرات هستهای تاکنون هر جا و هر زمانی سخنی درباره توافق هستهای گفتهاند، دفاع از محتوای آن بوده و اگر اعتراضی کردهاند اعتراض به سخنان نامربوطی بوده که دولتمردان آمریکائی خارج از چارچوب توافق هستهای به زبان آوردهاند. این اعتراض، حق دولتمردان ایرانی است و توجیهاتی از قبیل اینکه این سخنان دولتمردان آمریکائی مصرف داخلی دارد نیز قابل قبول نیست.
با توجه به این نکات روشن، میتوان به این نتیجه رسید که علاوه بر تکرار بیهوده و موهوم روی میز بودن گزینه نظامی، تردیدافکنیهائی که دولتمردان آمریکائی درباره لغو کامل تحریمها از لحظه اجرائی شدن توافق هستهای به عمل میآورند نیز مطلقاً قابل قبول نیست و همانگونه که رهبر انقلاب در بیانات روز پنجشنبه اعلام کردند و رئیسجمهور روحانی و اعضاء گروه مذاکره کننده ایرانی نیز همواره مورد تاکید قرار دادهاند، بدون لغو کامل تحریمها از لحظه اجرائی شدن برجام و تجدیدنظر دولتمردان آمریکا در لحن گفتارهایشان در مورد ایران، آنها نباید هیچ امیدی به توافق هستهای داشته باشند.
دولتمردان آمریکائی باید این واقعیت را درک کنند که نمیتوانند با ملت ایران با زبان و لحن قبل از انقلاب سخن بگویند. تجربه 36 سال گذشته اگر به مسئولین کنونی دولت آمریکا نیاموخته باشد که با ملت ایران نمیتوانند با زبان زور سخن بگویند، باید گفت آنها فاقد استعداد کافی برای اداره یک کشور هستند. آنها باید از فرصت توافق هستهای حداکثر استفاده را برای اینکه به ملت ایران ثابت کنند در نگاه خود به این ملت و در رفتارهای گذشته خود تجدیدنظر اساسی کردهاند به عمل آورند تا شاید بتوانند زمینهای برای کاهش نگاه منفی ملت ایران به دولت آمریکا فراهم آورند. این را هم باید بدانند که دولت و ملت ایران با تمام توان و در نهایت هوشیاری در هر حال، در برابر زیادهخواهی آمریکا و هر دولت دیگری خواهند ایستاد و با اقتدار به راه انقلابی خود ادامه خواهند داد.
*************************************
روزنامه خراسان ***
غر و لند يارانه اي به جاي تصميم/جواد غياثي
دولتمردان همچنان با ادبيات انتقادي خاصي، درباره يارانه ها صحبت مي کنند. "طرح اقتصادبرانداز"، "يارانه هاي له کننده"، "مصيبت عظما" را قبلا وزير راه و نفت و اقتصاد در توصيف يارانه نقدي به کاربرده بودند. آخرين گلايه هم مربوط به وزير نفت بود که اواخر هفته گذشته از "عذاب اليم" تهيه منابع پرداخت يارانه نقدي سخن گفت. علاوه بر آن وزراي نفت و نيرو – که سهم قابل توجهي از منابع يارانه نقدي توسط شرکت هاي متبوع اين دو وزارت خانه تهيه مي شود – گاه و بيگاه ارقام پرداختي خود به سازمان هدفمندي را رسانه اي مي کنند و از سختي تامين منابع شکوه.
اين گلايه هاي خاص در حالي انجام مي شود که منابع و مصارف هدفمندي يارانه ها در تبصره 20 قانون بودجه تعيين شده و دستورالعمل اجرايي اين تبصره – که خردادماه توسط معاون اول رئيس جمهور ابلاغ شد- نيز جزئيات پرداخت هر دستگاه به سازمان هدفمندي را مشخص کرده است؛
1- شرکت ملي پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي، 37 هزار تومان به ازاي هربشکه نفت فروخته شده به پالايشگاه ها و در مجموع براي کل سال 24.7 هزار ميليارد تومان.
2- شرکت ملي گاز، به ازاي فروش هر مترمکعب گاز طبيعي مبلغ 80 تومان و در مجموع 9 هزار ميليارد تومان
3- وزارت نيرو به ازاي هر کيلووات ساعت برق مصرفي مردم، 10 تومان و مجموع 2.2 هزار ميليارد تومان.
4- همچنين شرکت آب و فاضلاب به ازاي فروش هر مترمکعب آب 1 تومان و مبلغ 6.3 هزار ميليارد تومان هم از محل يارانه نان، برق و ساير کالاها به اين منظور اختصاص مي يابد.
با تجميع مبالغ فوق تکليف بيش از 38 هزار ميليارد تومان منابع لازم براي پرداخت يارانه نقدي مشخص است. با توجه به مشخص بودن منابع فوق بايد پرسيد علت گلايه هاي گاه و بيگاه دولتمردان چيست؟ البته با تمام اينها دولت براي اجراي قانون هدفمندي با حدود 12 هزار ميليارد تومان کسري مواجه است. دولت براي جبران کسري خود مي تواند يارانه ثروتمندان را حذف کند يا از برخي مصارف قانون هدفمندي ( غير از پرداخت نقدي) چشم بپوشد و يا بر قيمت حامل هاي انرژي بيفزايد.
اما دولتمردان موضع خود را در برابر هيچکدام از موارد فوق اعلام نکرده اند. در مورد حذف يارانه ثروتمندان، طبق گفته وزير نفت حذف يارانه 10 ميليون نفر ثروتمند با خطاي 10 درصد ممکن است. اما انجام اين کار به خاطر سخت گيري و حساسيت رئيس جمهور معلق مانده است. دولتمردان که در سال 93 مکلف به حذف يارانه ثروتمندان شده اند امسال هم هنوز تصميم نهايي خود را نگرفته اند و کژدار و مريز به حذف و اضافه يارانه بگيران مي پردازند و هرگز برنامه نهايي خود را اعلام نکرده اند. در مورد حامل هاي انرژي هم بدون اعلام قبلي و برنامه اي خاص، بنزين و گازوئيل را گران کردند و گاز را ارزان. تکليف اصل هدفمندي هم – يا اصلاح قيمت هاي نسبي که مرهمي بر مريضي عميق اقتصاد کشور است –همچنان نامشخص است و دولتمردان اعلام نکرده اند چه زماني براي ادامه اين جراحي بزرگ اقتصادي مناسب است.
دولت محترم به جاي تصميم گيري در مورد اينها و صحبت شفاف و صريح با مردم، استراتژي گلايه را در پيش گرفته و معلوم نيست کي به آن پايان خواهد داد و يک تصميم بزرگ خواهد گرفت. شايد اين گلايه ها به خاطر اختلاف نظرهاي دروني در دولت است که با گلايه بروز داده مي شود و باعث تخريب آرامش مردمي مي شود که نمي دانند روي يارانه حساب کنند يانه. شايد هم تاخير در تصميم گيري دولت به خاطر ترس دولت از اتخاذ يک تصميم است. چندي پيش مظاهري رئيس کل اسبق بانک مرکزي گفته بود: «اکثر اعضاي دولت تجربه اجرايي و شناخت از درون ساختار دولت و اقتصادي کشور را ندارند. اين کمبود، جرأت اتخاذ يکسري تصميمات را نميدهد». آيا بهتر نيست دولتمردان به جاي غرو لند، يک تصميم شفاف و زمانمند بگيرند؟
************************************
روزنامه ایران******
ایران را به یک تعاونی بزرگ تبدیل کنیم/علی ربیعی
امروزه تعاونی شیوهای اقتصادی، اخلاقی و انسانی برای رشد اقتصادی، تولید اشتغال و توسعه اجتماعی است. ایران امروز، همزمان به هر سه مقوله نیاز دارد چرا که در شرایط کنونی معضل بیکاری، میتواندآسیبهای اجتماعی را گسترش دهد. به اعتقاد کارشناسان شیوه تعاونی، با توجه به اصول و ارزشهای آن، تأثیر جدی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی جامعه دارد. اگرچه تعاون در ایران، همواره با بدبینی نگریسته شده و حتی برخی بر این باورند که این ابداعی ایرانی است که در قانون اساسی گنجانده شده و در نظامهای اقتصادی موفق دنیا جایگاهی ندارد، اما کنکاشی در نظام اقتصادی دنیا نشان از کاربرد و اهمیت تعاونی در جهان و اینکه این شیوه تا چه حد در دنیای توسعهیافته جاافتاده است و تعاونیها چه سهم قابل ملاحظهای در اقتصاد دنیا دارند، دارد.
بر اساس مطالعات انجام شده، تعداد کل تعاونیهای به ثبت رسیده کشور تا پایان سال گذشته، 194609 واحد بوده است که از این تعداد، 100557 تعاونی در حال فعالیت هستند که اگر این آمار را با آمار امریکا و فرانسه مقایسه کنیم، میبینیم که حتی تعداد تعاونیهای فعال ما سه برابر امریکا و پنج برابر تعداد تعاونیهای فرانسه است. بنابراین: آنچه بدان نیازمندیم، نه افزایش کمی تعداد تعاونیها، بلکه تقویت کیفی و بالا بردن عملکرد آنهاست. مسأله ما افزایش دادن تعداد تعاونیها نیست، بلکه بهبود و ارتقای عملکرد و کارایی آنها است.
برخی معتقدند نوع تصمیمگیری، یا قوانین تعاونیها مانعی پیشروی فعالیت آنهاست. اما میبینیم که هر کجا فضای کسب و کار خوب بوده است (از جمله در کشورهای توسعهیافته)، تعاونیها هم در کنار سایر بخشها رشد کردهاند و حتی درکشور امریکا به حدود 4 درصد اقتصاد بدل شدهاند و تا حدود 15 درصد سهم اقتصاد کشورها نیز پیش رفتهاند. بنابراین نیاز به تغییر نگرش در زمینه رویکرد به تعاونیها در ایران کاملاً احساس میشود. از سوی دیگر با اجرا کردن قوانین و ارتقای توان سازمانی و فناوری مدیریت تعاونیها، میتوان انتظار بیشتری از این بخش در ساختار کلی اقتصاد ایران داشت.
به هرحال تعاونیها طبق اصول و ارزشهایی که دارند و با توجه به تجربه موفقی که از آنها در دنیا وجود دارد، میتوانند به صورت «بنگاههای خرد و متوسط» که اقتصاد مقاومتی هم بر آنها تأکید میکند در خدمت توسعه اشتغال قرار گیرند. همچنین ارتقای درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط و همچنین ارتقای شاخصهای اجتماعی، دو محور عمدهای هستند که هم در ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی آمده است و هم دو ویژگی مهم اقتصاد تعاونی هستند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در تبیین اصول حاکم بر تدوین برنامه ششم توسعه، توجه به «علم و تکنولوژی» را مستقیماً بیان میکنند و تجربه دنیا هم نشان میدهد، میتوان تعاونیهای دانشبنیان را گسترش داد و اینها نقش مهمی در تبدیل تولید علم به تولید قدرت و ثروت ایفا خواهند کرد. از سوی دیگر، اعتدال در اقتصاد میتواند به معنی توازن بین نقش مردم و دولت در اقتصاد باشد. از این منظر، اقتصاد تعاونی میتواند نقطه تعادلی بین اقتصاد دولتی، بخش خصوصی و اقتصاد مبتنی بر مردم باشد. در واقع تعاونیها نوعی از فعالیت اقتصادی هستند که مشارکت انسانی بیشتری را بسیج کرده و رشد میدهند و از مشکلات ما در دیگر بخشهای اقتصادی که موجب گسترش بیکاری و بیعدالتی میشود کمتر آسیب میبیند.
از همان ابتدای پذیرش مسئولیت در این وزارت، یکی از اندیشههایی که ذهن مرا مشغول کرد چگونگی جایگاه سه حوزه تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود اما با تأملی دقیق، به این مهم رسیدم که برای پیشبرد جامعه، راهی جز این نیست که ما ایرانیان، با تعاون و همدلی در کنار هم قرار گرفته و با تعریف اهداف مشترک، کارهای بزرگ به انجام رسانیم تا در مبارزه با فقر و نابرابری و ایجاد رفاه اجتماعی به جایگاه مناسب و درخور شأن برسیم. در اقتصاد کوچک شده به همراه رکود عمیق و تورم لجام گسیخته و همچنین وجود نداشتن تشکلهای قوی و نبود باور مناسب حوزه تعاون دچار ضعف شده بود اما من بر این باورم که مسأله تعاون با مشارکت و همدلی نه تنها راهکاری برای جان بخشیدن به تعاون به عنوان یک بخش اقتصادی بلکه داروی نجات بخش مسائل جامعه ایران امروز است. من معتقدم برای پشت سر گذاشتن مشکلات امروز، ما ایرانیان باید بیش از گذشته با تعامل و گرفتن دستهای یکدیگر، نهضت یاریرسانی را احیا کنیم، غمخوار همدیگر باشیم و ایران را به یک تعاونی بزرگ تبدیل کنیم. در پایان هفته تعاون را به تمام تعاون گران عزیز تبریک میگویم.
************************************
روزنامه جام جم**
ضرورت عبور برجام از مسیر قانونی / اسماعیل کوثری
براساس اصول 77 و 125 قانون اساسی، مجلس باید به بررسی برجام بهعنوان توافقی تعهدآور برای کشورمان ورود پیدا کند و این همان نکتهای است که رهبر معظم انقلاب هم در بیانات اخیرشان بر آن تاکید کردند.
از یاد نبریم که حضرت آیتالله خامنهای چه در زمان ریاستجمهوریشان و چه در 26 سالی که از دوران رهبری ایشان میگذرد، همواره بر رعایت قانون تاکید داشته و از آنجا که مسیر قانون از مجلس میگذرد و نمایندگان مجلس هم منتخبان مردم هستند، بنابراین ایشان بار دیگر بر رعایت قانون و توجه به نقش مجلس در بررسی برجام تاکید کردند. در چنین شرایطی نمایندگان مجلس که از چندی قبل با دعوت از دیپلماتها، منتقدان، متخصصان و صاحبنظران، کار بررسی برجام را آغاز کردهاند، به سیر مطالعات تخصصی در این رابطه ادامه داده و در ادامه این مسیر، ضمن مذاکره با دولت، در صورت ارائه تقدیم لایحه برجام، رسیدن آن به صحن مجلس را پیگیری میکنند و در صورت نیاز به تدوین طرحی در این خصوص، اقدام خواهند کرد.
با توجه به اینکه موضوع برجام، فراتر از مجلس و دولت، موضوعی اثرگذار در تاریخ کشورمان است، این نیاز احساس میشود که نمایندگان بدون در نظر گرفتن ملاحظات جناحی، نظر نهایی خود را درباره برنامه اقدام مشترک اعلام کرده و ضمن هماهنگی با دیگر مراجع بررسی کننده این سند، بهترین نتیجه ممکن در جهت اجرای برجام را بهدستآورده و ارائه کنند.
***********************************
روزنامه وطن امروز**
کلید لغو تحریمها در مجلس است/سیدعابدین نورالدینی
مخالفتها با ورود مجلس به فرآیند تصمیمگیری درباره برجام، ماهیتهای متفاوتی داشت با این حال، مجلس شورای اسلامی مکلف است در این برهه حساس و نسبت به این موضوع بسیار مهم، تصمیم بزرگ را بگیرد.
مجلس شورای اسلامی میتواند با توجه به ایرادات برجام، این متن را رد کند. مستندات قانونی رد برجام نیز وجود دارد. برجام در مغایرت کامل با قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای ملت ایران است و 3 محور این قانون در برجام نقض شده است. در واقع اصول و خطوط نظام در موضوعات لغو تحریمها، تحقیق و توسعه و بازرسیها در برجام آسیب دیده است و از این حیث دست مجلس برای رد برجام کاملا باز است.
اما ارادهای که در مجلس مشاهده میشود، تلاش برای توافق است. و این موضوع از اغماضی که طی 2 سال اخیر نسبت به نقش مجلس در نظارت بر مذاکرات هستهای، و مماشاتی که با دولت صورت گرفته، پیداست. مجلس جایگزینی برای توافق ندارد. اما معتقد به توافق خوب است. و پیشانی این توافق خوب، هدف انجام مذاکرات یعنی لغو تحریمهاست!
آنچه از وین به تهران آورده شده، ایرادات شکلی و ماهوی دارد. و به همین خاطر متن برجام باید تمیز شود.
تکلیف مجلس شورای اسلامی، اصلاح برجام است. و مهمترین اصلاحات، متوازن کردن برجام است. در متن موجود توازن و تناسبی میان تعهدات ایران و طرف مقابل وجود ندارد.
تعهدات ایران در برجام شفاف و صریح است اما تعهدات طرف مقابل زمانبر، تابع اقدامات ایران و ناظر بر قضاوت آژانس. از سوی دیگر مکانیسم بازگشتپذیری تحریمها به وضوح در برجام گنجانده شده است و طرف مقابل بهسادگی میتواند تحریمها را اعمال کند چراکه هدف آنها، حفظ چارچوب تحریمها و تخفیف مقطعی آن است! با این حال اما بازگشتپذیری تعهدات ایران، مسیر کاملا متفاوتی را طی خواهد کرد بهگونهای که برخی تعهدات ایران اساسا غیر قابل بازگشت است و برخی دیگر نیز مدت زمان زیادی طول خواهد کشید تا به حالت قبل از توافق ژنو برسد! مجلس باید دراینباره ورود کند. تکلیف تاریخی مجلس شورای اسلامی در موضوع لغو تحریمها باید انجام شود. اکنون پس از هفتهها بررسی برجام، این واقعیت آشکار شده که تعهدات طرف مقابل در برجام، لرزان و غیر قابل اطمینان است! و این مجلس شورای اسلامی است که باید تضمینهای لازم برای تثبیت لغو تحریمها در برجام را تدبیر کند. در موضوع لغو تحریمها باید مکانیسم لغو چارچوب تحریمها در نظر گرفته شود. باید بازگشتپذیری تعهدات ایران در تصمیم مجلس لحاظ شود. بنابراین در این قاعده، تا زمانی که لغو چارچوب تحریمها در برجام محکم نشود، ایران اقدامی روی زمین انجام نخواهد داد! اما دیگر تکلیف مهم مجلس، جلوگیری از سوءاستفاده از برجام است! که از انسداد مجاری نفوذ آمریکا به ایران تا خنثی کردن اهرمهای فشار منطقهای را شامل میشود.
مجلس در فرآیند تمیزکردن برجام باید تعهدات دولت ایران را تبیین کند. در واقع باید نقشه تعهدات ایران در برجام به صورت شفاف ترسیم شود! برای درمان مناقشه بر سر الفاظ مربوط به تعهدات ایران در برجام، باید تکالیف دولتیها در برهههای مختلف اجرای برجام برای آنها تبیین و تبدیل به قانون شود. البته در کنار بایدها، «نبایدها» نیز در این حوزه بسیار مهم هستند. پس از جمعبندی برجام، مقامات دولتی آمریکا برای کسب رضایت کنگره، تفاسیر خطرناکی از برجام مطرح کردند! آنها به اهدافی اشاره کردند که بعضا در متن برجام وجود ندارد اما گویی آنها از تحقق این اهداف اطمینان خاطر دارند! باید زمینه تحقق این تفاسیر خطرناک یا همان اهداف فرامتنی از بین برود. اهدافی که عمدتا نسبت به حوزه مسائل تحولات داخلی ایران و همچنین جریان مقاومت در منطقه مطرح میشوند. مجلس باید چارهای برای این موضوع بیندیشد و البته این اقدام مجلس باید با استقبال دولتیها که معتقدند این مواضع همتایان آنها در آمریکا مصرف داخلی دارد، مواجه شود! بنابراین تصمیم مجلس در نهایت باید با استناد به اصول و خطوط توافق عزتمندانه، از هدف ایران در مذاکرات حراست و مانع تحقق اهداف فرامتنی آمریکا از برجام شود. در واقع باید مانع آن شد که برجام به یک اهرم فشار برای تحقق اهداف سیاسی آمریکا در ایران و منطقه تبدیل شود.
البته در حوزه شفافسازی تعهدات ایران، باید 2 نکته مورد توجه قرار گیرد. اول اینکه باید سرحد توافق و شرایط نقض آن برای دولت تبیین شود. یعنی نقض توافق باید تعریف شود. تجربه بدعهدی آمریکا پس از توافق ژنو و رفتار دولت ایران در قبال این بدعهدیها، باعث تولد این تجربه شده است که باید نقض توافق برای دولت تبیین و تشریح شود. و نکته دوم اینکه باید اقدامات ایران در صورت نقض توافق نیز تبدیل به قانون شود. افزایش تعداد سانتریفیوژها و افزایش سطح غنیسازی براساس انپیتی میتواند یک اهرم ضمانتی برای جلوگیری از بدعهدی و سوءاستفاده آمریکا از برجام شود. باید این را مورد نظر داشت که مواردی که درباره نقش تاریخی مجلس نسبت به برجام مطرح میشود، منطبق و متکی بر یک مطالبه عمومی است. مذاکره 2 دشمن پشتمیز بیاعتمادی انجام میشود. باید هدف ایران از مذاکرات که همان برچیده شدن سازمان تحریمهاست، محقق شود.
بنابراین مجلس شورای اسلامی یک تکلیف تاریخی دارد. متن فعلی برجام تکافوی مطالبه مردم درباره لغو تحریمها را ندارد. و از سوی دیگر شائبههای سیاسی درباره این متن نیز مطرح است. این 2 موضوع سرفصل همه بایدها و نبایدهای مربوط به تکلیف مجلس در قبال برجام است. یک باید و یک نباید!
اگر یک جریان سیاسی در ایران برکشیدهشدن خود در تحولات آتی کشور را مشروط به اجرای متن فعلی برجام میداند، این بزرگترین هشدار به مجلس فعلی است که باید مانع سوءاستفادههای سیاسی از برجام شود. پس نقش مجلس شورای اسلامی در تصویب یک توافق خوب با محوریت لغو تحریمها باید در جامعه ملموس شود.
***
تکلیف جریان متدین و انقلابی نیز مشخص است. این جریان باید با همه ظرفیت منسجم و بسیج شود. هدف اصلی مقابله با تثبیت فرهنگ تساهل و تسامح نسبت به آمریکا در ایران است. و پس از مقابله با نفوذ آمریکا، تبیین اصول مربوط به مذاکرات است. باید تفاوت آنچه از وین آمده با آنچه در مجلس اصلاح میشود در جامعه تبیین شود تا مشخص شود کلید لغو تحریمها کجاست.
*************************************