صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۴  ، 
شناسه خبر : ۲۷۸۷۵۷

سیدمحمدعماد اعرابی

اواخر تیرماه 1394 درست پس از جمع‌بندی مذاکرات وین، از جانب یک مقام رسمی اروپایی که اتفاقا یک طرف میز مذاکره نشسته بود پیش‌شرطی مطرح شد که شاید بتوان آن را یکی از مختصات دوران پسا توافق از جانب غرب برشمرد. معاون صدراعظم و وزیر اقتصاد آلمان در سفر به تهران گفت: «ایران برای بهبود روابط اقتصادی‌اش با غرب؛ مسئله رابطه‌اش با اسرائیل را حل کند.»1 اظهار نظراتی این چنین تا وقتی در محدوده کلام و حرف باشد چندان قابل اعتنا نخواهد بود و با اخذ موضع از جانب مسئولان ایرانی پاسخ داده خواهد شد. اما «قصه دلواپسی» از آنجایی آغاز خواهد شد که شواهدی عملی برای این اظهارات بیابیم.

به همین منظور شاید بد نباشد نگاهی به برخی رفت و آمدهای به اصطلاح تجاری بیندازیم. جایی که گروهی آمریکایی تحت عنوان‌«تجار و بازرگان» به ایران آمدند و با تیترهای درشت نشریات زنجیره‌ای استقبال شدند.2 اما اساسا تاجر و بازرگانی در کار بود؟

اواخر فروردین 1394 گروهی 24 نفره از اتباع آمریکایی به ایران سفر کردند، گروهی که سعی می‌شد در اخبار نشریات زنجیره‌ای و رسانه‌های غربی از آنان به‌عنوان سرمایه‌گذاران و تاجران آمریکایی یاد شود؛ 3 اما این توصیف چندان با سوابق افراد حاضر در این گروه سازگار نبود. به‌عنوان مثال بابی ساگر که یک سرمایه‌دار آمریکایی است بیشتر به علت فعالیت‌های به اصطلاح خیرخواهانه‌اش برای کشورهای جهان سوم نظیر پاکستان، افغانستان، فلسطین و... شناخته می‌شود4 و یا دیک‌سیمون رئیس مؤسسه غیرانتفاعیPAN شخصیتی تجاری نیست؛5 همچنین لیندا میسون که در مؤسسات به اصطلاح خیریه و حقوق بشری متنوعی نظیرMercy Corps و یا Bright Horizons فعالیت دارد و با میشل اوباما در طرح «بیایید حرکت کنیم» همکاری کرد،6 شخصیتی اقتصادی نیست؛ او همچنین از اعضای هیئت امنای بنیاد کارنگی است، 7 بنیادی آمریکایی که با هدف فراگیر کردن اصول و ارزش‌های آمریکایی و کنترل فرهنگی کشورهای در حال توسعه فعالیت می‌کند. 8 سوابق و عملکرد بنیاد کارنگی برای محققین و اهل مطالعه کاملا روشن است.

به این فهرست اضافه کنید ند لامونت سیاستمدار دموکرات آمریکایی را که بارها نامزد سنا و کنگره آمریکا بوده و دستی هم در تاسیس مؤسسات به اصطلاح خیریه نظیر Mercy Corps دارد. 9 در واقع ترکیب افراد حاضر در این گروه هیچ شباهتی به گروه بازرگانان و یا هر تیم اقتصادی دیگر نداشت. در خوشبینانه‌ترین حالت این 24 نفر بیشتر به فعالان نهادهای اجتماعی و کنشگران مدنی شباهت داشتند تا تاجر! شاید به همین دلیل بود که در یک رستوران فرانسوی جلسه مشترکی با نصرالله جهانگرد معاون وزیر ارتباطات تشکیل دادند و آقای معاون با سخاوت هر چه تمام به ارائه توضیحاتی وافی و کافی درباره زیرساخت‌های اینترنتی ایران به خصوص در حوزه تلفن‌های همراه پرداخت،10 مسلما امروزه شبکه‌سازی‌های اجتماعی در فضای مجازی از طریق  تلفن‌های همراه در راه‌اندازی به اصطلاح جنبش‌های مدنی بسیار مهم خواهد بود. اما نکته مهم دیگری نیز در این سفر وجود دارد.

دو طرف آمریکایی و ایرانی در برپایی سفر تاجران آمریکایی(!) به ایران نقش داشتند. از یک طرف امیر سیروس رزاقی اصل کسی که ارتباطات نزدیکی با برخی افراد و نهادهای ایرانی و آمریکایی به صورت توأمان دارد11 و سوژه خبری جیسون رضاییان (روزنامه‌نگار متهم به جاسوسی) در روزنامه واشنگتن پست بود و رضاییان در برخی گزارش‌های خود ضمن مصاحبه با رزاقی اصل نظرات وی را پوشش می‌داد. 12 از طرف دیگر سازمانی غیرانتفاعی در آمریکا به نام PAN که سازماندهی این سفر را بر عهده داشت.13 این نام در واقع مخفف عبارت Peace Action Network به معنی شبکه اقدام صلح است. سازمانی که به صورت رسمی اهداف خود را نه اهدافی تجاری و اقتصادی بلکه برقراری صلح در جهان عنوان می‌کند.

(نگاهی به عملکرد این سازمان در تسهیل روابط کوبا و کره‌شمالی با آمریکا خالی از لطف نیست).14 این سازمان در معرفی‌نامه خود می‌نویسد: PAN به طور مستمر به دنبال برطرف کردن موانع با ترویج گفت‌وگو است و در این راستا انجمنی با تمرکز بر اسرائیل، فلسطین، اعراب، مسلمانان، یهودیان و... ایجاد کرده است.15 اگر با نگاهی خوش‌بینانه ادعای رسانه‌های غربی و نشریات زنجیره‌ای در معرفی این اشخاص به عنوان هیئتی تجاری را بپذیریم آیا به نظر نمی‌رسد برقراری چنین مناسباتی با هدف عادی‌سازی روابط نه با ایالات متحده بلکه با رژیم اشغالگر قدس باشد؟

شاید بهتر باشد تنها به یک نمونه اکتفا نکنیم و سراغ موارد دیگری از این دست نیز برویم، بنابراین مناسب به نظر می‌رسد اگر این بار سفر هیئتی تجاری از فرانسه را بررسی کنیم. اردیبهشت 1393 بود که سایت انتخاب (نزدیک به خانواده آقای هاشمی) خبر از حضور هیئت صد نفره فرانسوی در تهران داد اما پس از مدتی از خروجی این سایت حذف گردید، 16 خبری که تقریبا یک سال بعد در 31 تیر ماه 1394 توسط روزنامه آرمان با تیتری درشت این‌گونه منتشر شد. «هیئت 100 نفره فرانسه در راه ایران»17 تا حاکی از سفر مجدد این هیئت فرانسوی در طول یک سال باشد. وب‌سایت خبرگزاری فرانسه در 19 اردیبهشت 1393 به نقل از نشریه ابسسیون از یک زن ایرانی به نام شاه‌پری زنگنه در جریان برقراری این ارتباطات تجاری یاد می‌کند و او را الهه تجارت می‌نامد، «کسی که اکثریت قریب به اتفاق مدیران [فرانسوی] قبل از پرواز به ایران از مشورت‌های وی برخوردار شده بودند. زیرا شاه‌پری جزو نادر چهره‌های سرشناس فرانسه است که در ایران زاده شده و همچنان روابط نزدیکی با محافل ایرانی دارد.»18

شاه‌پری زنگنه فرزند پری‌رخ شاه‌یالانی و امیرحسین اعظم زنگنه است که در سال 1989 با عدنان خاشوقی، میلیاردر سعودی ازدواج کرد.19 خاشوقی ارتباطات صمیمانه‌ای با تجار و دولتمردان رژیم صهیونیستی دارد. (از جمله رونالد فوربر تاجر اسرائیلی و دیوید کیمخی (1928-2010) نماینده اسبق موساد در اروپا و رئیس سابق شورای روابط خارجی اسرائیل»20 خاشوقی در جریان سفر مک‌فارلین، منوچهر قربانی‌فر (مسئول شاخه تدارکات کودتای نقاب) را به‌عنوان دلال اسلحه به یعقوب نیمرودی (مسئول دفتر موساد در تهران پیش از انقلاب اسلامی) معرفی کرد. 21 عدنان خاشوقی و همسرش شاه‌پری زنگنه حتی در حوزه نفت و انرژی نیز فعالند تا جایی که «شاه پری» در سال‌های دهه 2000 میلادی به کریستوف دومارژوری مدیر عامل شرکت توتال در رسیدن به قراردادهای کلان نفتی و گرفتن سهم در ذخایر نفت و گاز پارس جنوبی کمک کرد.»22

با این اوصاف چندان عجیب به نظر نمی‌رسد اگر شاهد اجاره دکل‌های نفتی آبان از شرکتی صهیونیستی باشیم! 23 علاوه بر موارد فوق باید به این خبر حیرت‌انگیز توجه کنیم که رئیس شاخه زیتون موساد دست کم از سال 1386 در پروژه‌های نفتی ایران حضور مستقیم داشته است.24 مسعود عالیخانی که در اسناد متعدد ساواک از او به‌عنوان رئیس شاخه زیتون و مشاور مقامات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل یاد می‌شود، در قالب شرکت Dominion Energy معاملات و قراردادهای گسترده‌ای با برخی شرکت‌های تابع وزارت نفت به امضا رسانده است.25 فرض وجود شبکه‌ای منسجم برای مسعود عالیخانی در حوزه‌های مختلف چندان دور از ذهن نیست، به ویژه وقتی در حوزه فرهنگ، تصویر برادرش علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد فاسد دوران پهلوی) بر صفحات نشریات زنجیره‌ای نقش می‌بندد، نشریاتی که برخی دولتمردان از اعضای شورای سیاستگذاری آن هستند و ضمن تطهیر چهره علینقی عالیخانی، از او به نیکی یاد می‌کنند. 26 از همین خانواده که بخش قابل توجهی از آنان در سرزمین‌های اشغالی زندگی می کنند، 27محمدباقر عالیخانی رهبری شاخه سیاسی کودتای نقاب را بر عهده داشت. 28 و مهرداد عالیخانی در جریان قتل‌های زنجیره‌ای بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.29 و البته ما هنوز هم شاهد مقالات و یا مصاحبه‌های برخی «مسافران اسرائیل» با نشریات زنجیره‌ای هستیم.30

با مرور شواهدی اینچنین به نظر می‌رسد سخنان وزیر اقتصاد آلمان در سفر به تهران دست‌کم در برخی حوزه‌ها اظهاراتی خالی از عمل نبوده است. اکنون وقت آن است که نگاهی به سرمقاله فارسی روزنامه گاردین پس از پایان مذاکرات ایران و 1+5 بیندازیم و به این بخش از آن توجه بیشتری کنیم: «این نشانه‌ای کوچک بود اما شاید دلگرم کننده که حسن روحانی در سخنانش هنگام استقبال از توافق، اسرائیل را به جای «رژیم صهیونیستی» با نام «اسرائیل» خطاب کرد.»31

به همین دلیل است که لازم به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور محترم و مسئولان دولتی یک بار دیگر این کلام حضرت امام(ره) را که «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»32 با صدایی رسا در گفتار و رفتار خود فریاد بزنند تا خواب آشفته خیال‌پردازان غربی تعبیر نشود.

منابع در آرشیو مؤسسه کیهان موجود است.

نام:
ایمیل:
نظر: