مجتبی حسینی
«مرگ اصلاحات» و در تابوت گذاشتن و تدفین آن سالهاست که در صدر سیاستهای اصلاحطلبستیزان قرار گرفته است. شاهمهرههای طراح این جریان ضد رفرمیست از همان دوم خرداد٧٦ به این ادراک رسیدند که اگر سِحری برای کاریکاتوریزه کردن گفتمان اصلاحات نیابند، طنین «سرود اصلاحات» دیگر جایی برای شنیده شدن صدای آنان باقی نخواهد گذاشت. همین بود که با مواهب در اختیار، مصایب سلسلهواری را برای جناح اصلاحطلبی ایرانی ساختند و به جای آنکه دست از تصلب و تحجر گفتمانی خود بردارند و به رقابتی محترمانه با پایبندی به قواعد بازی تن دهند، همه همّ و غمّ و حشر و نشر خود را برای ساخت تابوت اصلاحات هزینه کردند. آنها از همان روز دوم خرداد ٧٦ که همای اوج سعادت به دام سید اصلاحات افتاد و قبای سیادت سیاسی بر دوش او نشست، مضطرب و پرهراس، کامشان تلخ شد؛ تلخیای که از آن روز و از آن پس، باعث شد با اصلاحطلبان تلخ سخن بگویند و تلختر رفتار کنند.
این ترس و آن واهمه باعث شد تا سپهر سیاستورزی اصلاحطلبان را با سناریوهای «تحدیدها و تهدیدها وتحذیرها» تیره سازند. آنها میخواستند جنبش دوم خرداد را کاریکاتوریزه کنند و چه بد آنکه رفرمیستها نه یک بار که بارها در تله سیاسی رقبایشان گرفتار شدند. خانهنشینی و حاشیهنشینی تنها روبنای اتفاقی بود که برای اصلاحطلبان رخ داد چرا که در پس اراده و نیت اصلاحطلبستیزان فقط سقوط رفرمیستها حک نشده بود. آنها میدانستند که اصلاحطلبان دیر یا زود با آسیبشناسی از درون، راه حل بازگشت به «سِن سیاست» را مییابند. همین بود که طرحی نو در انداختند تا اصلاحات و اصلاحطلبان رادر نظام سیاسی از «سوژهای سیاسی» به «سوژهای امنیتی» بدل سازند. ابر و باد و مه و خورشید دست به دست هم داد تا در نهایت آنها نیمبند به این هدف خود دست یابند. اما این پایان کار نبود.
چه آنکه غیبت اجباری اصلاحطلبان، راستگرایان سیاسی را نه تنها برآن نداشت تا معایب گفتمانی و کنشی خود را اصلاح کنند که آنها را غّره کرد و به نارسیسیم رساند. آنها که تا پیش از آغاز عصر عسرت اصلاحات، یکی بودند ساعت را برای رقابت با خود، کوک کردند. در روزهایی که اصلاحطلبان مجبور به بازخوانی قصّه غُصهدار حاشیهنشینی خود بودند و ناظر میدانداری رقیب سیاسی، راستکیشان برای هم خط و نشان کشیدند و از مختصات اصولگرایی ناب و مشخصات اصولگرایی غیر ناب دم زدند.
رقابت اصولگرایان با خود و تولد انشعابهای جدید در اردوگاه آنان توام شد با صبر و سکوت و آسیبشناسی اصلاحطلبان.
درخت «صبر و سکوت» اصلاحطلبان سال ٩٢ با «اتحاد وانسجام –اقناع و اجماع» میوه داد تا مخالفان و منتقدان اصلاحات بفهمند که عصر عسرت و دوران فترت اصلاحطلبان خاتمه یافته و «فصلی نو» سر رسیده است. حالا نه تنها اصلاحطلبان که اصلاحاتستیزان میدانند که وضعیت امروز اصلاحطلبی در ایران همان شرح حال بزرگان اصلاحات است. همین است که بازهم میخواهند به گفته خود دفع شر کنند. دفع شر در ادبیات سیاسی مخالفان اصلاحات چیزی نیست جز به بنبست کشاندن اصلاحطلبان. آنها با رویت و رصد کنش سیاسی اصلاحطلبان میدانند که اتحاد و انسجام رفرمیستهای سیاسی که سال ٩٢یادآور ققنوس برخاسته از خاک و خاکستر بود اصلاحات را به بلوغ و تولدی دوباره رسانده است.
مدیران این جریان سیاسی از همین منظر برای آنکه اصلاحطلبان نتوانند سرود وصل در انتخابات ٩٢ را به سرود فصل در انتخابات ٩٤ سنجاق نکنند عملیات روانی جدیدی را از فردای انتخابات ریاستجمهوری علیه اصلاحات و اصلاحطلبان مهندسی کردهاند. مختصات و مشخصات مدار عملیات روانی اصلاحطلبستیزان با توجه به تولید و توزیع سوژههایی برای جلوگیری از تاریخسازی اصلاحطلبان و بازگشت آنان به عرصه سیاسی و مدیریتی کشور بر محور «فشار از بیرون - اختلاف از درون» طراحی شده که این هدف کلان در ابعاد تاکتیکی و عملیاتی نیز دارای مختصات دیگری است.
اهداف جنگ روانی علیه اصلاحات
جنگ روانی جریان ضداصلاحات با هدف ماندگاری در قدرت، اثرگذاری در فضای سیاسی و کاهش اقتدار اجتماعی گفتمان اصلاحات و ایجاد بیاعتمادی عمومی به آنها و در راستای تغییر وضعیت فعلی اصلاحطلبان و اثرگذاری بر احساسات، نظرات، مواضع آنها و همچنین جداسازی اصلاحطلب از اصلاحطلب دنبال میشود. با نیمنگاهی به مباحث تولیدی و توزیعی جناح رقیب میتوان مهمترین سرفصلهای سناریوی عملیات روانی این جریان رادر حال حاضر اینگونه دستهبندی کرد:١- بازخوانی حوادث مجلس ششم (در راستای واهمهسازی برای اصولگرایان جهت رسیدن به ائتلاف) ٢- حوادث انتخابات ٨٨ (خطرناک نشان دادن اصلاحطلبان و کد دادن به برخی از نهادهای حاکمیتی) ٣- رودررو نشان دادن اصلاحطلبان. با شورای نگهبان (ارسال کد بدلی به شورای نگهبان برای رد صلاحیتها) ٤- اختلافاندازی اصلاحات با دولت (خبرسازی درباره عبور اصلاحطلبان از حسن روحانی) ٥- اختلافاندازی درون اردوگاه اصلاحات٦- حمایتهای تصنعی و بدلی از برخی چهرههای اصلاحات٧- برانداز خواندن اصلاحطلبان.
مدار عملیات روانی اصلاحطلبستیزان
کمیتههای عملیات روانی جریان رقیب برای مقابله با اصلاحات و تحقق اهداف فوقالذکر فرآیندی را طراحی کردهاند که بر اساس آن امیدوارند با عملیاتی شدن همه سطوح آن بتوانند به این اهداف دست یابند. فرآیند عملیات روانی این جریان سیاسی برای شکافاندازی میان اصلاحطلبان در راستای جلوگیری از بازیگری پرقدرت آنها در انتخابات مجلس و آینده سیاسی ایران مراحل ذیل را پشت سر گذاشته است: ١- جمعآوری اطلاعات مشهود و غیر مشهود درباره اصلاحطلبان با روشهای آشکار و پنهان ٢- مطالعه و ارزیابی اطلاعات جمعآوریشده٣- تمییز دادن اطلاعات صحیح و دقیق از اطلاعات سقیم و فریب٤- بررسی روحیات، خلقیات و رفتارهای عناصر کلیدی و میدانی اصلاحطلب٥- بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوریشده و انتخاب سوژهها٦- تعیین محورهای آسیبپذیری اصلاحات و انتخاب چهرههایی درون این جریان برای گرفتار شدن در تله عملیات روانی٧- انتخاب موضوع سناریو٨- طراحی و تعیین خوراک برای رسانهها (سوژهسازی) ٩- تولید و توزیع محتوای اختلافانداز ١٠- جمعآوری فیدبکها و واکنشهای گروه هدف (اصلاحطلبان) و اصلاح سناریوی اولیه با توجه به نتایج بهدستآمده (اصلاح نقاط ضعف سناریو و کنترل مراحل در عملیات روانی بعدی) ١١- بازنویسی دوباره سناریوی عملیات روانی با شناخت بهتر از نقاط قوت و ضعف اصلاحطلبان .
اختلافسازی در اردوگاه اصلاحات
ضد اصلاحطلبان هر چند سرفصلهای مختلفی را برای کاهش ضریب اثرگذاری اصلاحطلبان با توجه به کثرت رسانهها و اهداف مدیرانشان پیش میبرند اما با توجه به حدت و شدت برخی اتفاقات در اردوگاه اصلاحات و پافشاری و پیگیری رسانههای جریان رقیب برای زنده نگه داشتن این وقایع، مبرهن است که ایجاد انشقاق و اختلاف درون اردوگاه اصلاحات سوژه اصلی و نهایی این جریان برای عملیات روانی است. بیتردید مدیران مهندسان عملیات روانی جناح رقیب از این امر مهم، اطلاع دارند که تلهگذاری برای اختلافاندازی میان اصلاحطلبان و دامن زدن به آن از مفیدترین موارد عملیات روانی به شمار میآید. تحریک و تشدید اختلافات درونی اصلاحطلبان و ایجاد سوءظن و بدبینی میان گروهها و عناصر کلیدی طبقات مختلف این جریان و بهرهبرداری از شکافهای ایجادشده به نفع اصولگرایی از مهمترین خاستگاههای این سناریوی عملیات روانی است.
آنها در این سناریو که متشکل از در اختیار داشتن اطلاعات کافی در مورد صفوف مختلف جریان اصلاحات، روانشناسی هرکدام از طبقات موجود در اردوگاه اصلاحات و شناختی دقیق از خاستگاهها و مطالبات این طیفها به دنبال آن هستند تا دامنه اختلافات میان اصلاحطلبان را گسترش دهند. از همین رو رسانههای تحت مدیریت این جریان با پوشش گفتوگو با چهرههای اصلاحطلب اقدام به طرح پرسشهایی در این حوزهها میکنند که در صورت عدم توجه عناصر سیاسی اصلاحطلب انتخاب شده برای عملیاتی شدن این پروژه، ناخودآگاه در تله تعبیهشده رسانههای جناح رقیب گرفتار خواهند شد. از مهمترین نتایج عملیاتی شدن این سناریو مشغول شدن صفوف مختلف اصلاحطلبان به یکدیگر و انحراف آنها از جناح مقابل است. در واقع رقیب اصلی فراموش میشود و گروههای اصلاحطلب، پتانسیل خود را برای عبور از یکدیگر هزینه میکنند.
شاید اصلاحطلبستیزان در طراحی و نگارش سناریوی فوق این گفته گوبلز را به یاد دارند که گفته بود: «تضاد میان جناحها و صفوف گروه حریف مانند نهالی است که اگر به حال خود گذاشته شود بهتر رشد میکند.» بر این اساس به نظر میآید مدیران طراح عملیات روانی جناح رقیب و رسانههای آنها همچنان به دنبال کاشتن نهال اختلاف در اردوگاه اصلاحطلبان هستند. از این رو ضرورت دارد تا اصلاحطلبان همزمان که در اندیشه برداشتن گامی به جلو هستند باید نگاهی به گذشته خود و تلههای سیاسی جناح رقیب داشته باشند و یک بار دیگر در خلوت خود به این مساله بیندیشند که فضای اصلاحات چگونه تولید شد و چگونه رو به خاموشی گرایید. اگر چنین باشد آنها میتوانند دوباره انشایی بنویسند و حرکت تاریخی خود را ساماندهی کنند که رقبای اصلاحات تنها مجبور به خواندن این انشا و ناظر این حرکت تاریخی خواهند بود.
چه آنکه شرایط امروز اصلاحات، شرایط قبل از فتح و پیروزی است و این همان مسالهای است که نگرانی را راهی دلهای ضد اصلاحطلبان کرده. اصلاحطلبان با داشتن هاشمیرفسنجانی، رییس دولت اصلاحات، موسویخویینیها، عبدالله نوری و سید حسن خمینی در راس، بهرهگیری از چهرههایی همچون محمدرضا عارف در وسط میدان و تقویت همنشینیهای شورای مشورتی و شورای هماهنگی و شورای راهبردی اصلاحات میتوانند اصول اصلاحطلبی و اضلاع هویت اصلاحات را تدوین کنند و «همه اصلاحطلبان» بر اساس مانیفست، نقشهایشان را بازی کنند که نوای نتی ناهماهنگ و ناکوک در این ساحات و ساعات میتواند فرصتی برای رقیب پرغضب همیشه اصلاحات و اصلاحطلبان باشد.
همین است که اصلاحطلبان میدانند باید «آهسته و پیوسته» و «با هم» گام بردارند و بدانند خبر عبور اصلاحطلبان از روحانی، اختلاف میان محمدرضا عارف و صادق خرازی و کرباسچی و بیتوجهی شورای هماهنگی با شورای راهبردی و شورای مشورتی، سوژههای عملیات روانی جناح رقیب و تله پهنی است که برای گرفتار شدن اصلاحطلبان به خود تدوین شده است.