روزنامه کیهان **
گزارههای آمریکا ادبیات شرخرهاست / محمد ایمانی
1- اهل شرارت آنجا که صریح باشند، تعدّی و خصومت نشان میدهند. هرجا هم که تیغ دشمنیشان نبرد، سیاست خود را در لفافه میبرند و دعوت به شراکت و معامله از نوعی میکنند که در عرف نام «شرخری» بر آن نهادهاند. اولین «شرخر» خود شیطان است. او با صراحت نسبت به حضرت آدم(ع) تکبر و تحقیر و بُغض نشان داد اما آن هنگام که منکوب و مغضوب پروردگار شد، گارد خود را عوض کرد و به شیوه وسوسه و فریب با حضرت آدم و همسرش روبرو شد. امیر مؤمنان علی علیهالسلام در اولین خطبه نهجالبلاغه از این مواجهه به عنوان معامله یاد میکند و میفرماید حضرت آدم در جنت الهی ساکن و از نعمتها بهرهمند بود اما شیطان او را وسوسه کرد «فباعالیقین بشکّه والعزیمه بوهنه. پس آدم یقین را به تردید، و عزم و اراده را در ازای سستی فروخت». دیگر شرورهای شرخر عالم از آن پس به شیطان اقتدا کردند.
2- آمریکا و انگلیس و برخی همنوعان آنها در طول چند دهه گذشته با ملت ایران از موضع دوگانه «شرارت» و «شرخری» برخورد کردهاند. مقامات این رژیم در طول چند ماه اخیر با بسامد بیشتری این ترجیعبند را اظهار میکنند که ملت و حاکمیت ایران دست از انقلابیگری بردارند و تغییر رفتار دهند تا بتوانند از انزوا خارج شوند و از مواهب جامعه جهانی استفاده کنند. فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس دیروز همین مضمون را در مصاحبه با اسکاینیوز گفته است «من امیدوارم تغییر رفتار ایران را در منطقه و جهان ببینم، چیزی که این امکان را میدهد تا بار دیگر به صف جامعه بینالملل بازگردند و از انزوا خارج شوند».
رهبر معظم انقلاب 22 فروردین 82 در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان فرمودند «یکی از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنهدلالها که اگر جنسی را بخواهند، توی سر جنس میزنند و آن را بیاهمیت میکنند تا دارنده آن جنس، راحت آن را از دست بدهد. نظام اسلامی شما بسیار مهم، ارزشمند و بزرگ است. استعداد ملت ایران هم بسیار درخشان است اما دشمن دائم توی سر جنس ارزشمند ما میزند. امام صادق علیهالصلاهًْ والسلام به صحابی خود فرمود اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند این ریگ است، باور نمیکنی؛ اگر یک ریگ هم در دست بگیری و همه دنیا هم شهادت بدهد که الماس است، باز هم باور نمیکنی مهم این است که بدانی چه در دست داری. تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه عظیمی در اختیار دارد و بداند چه استعداد با ارزشی در دنیای اسلام دارد». (ای هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم بگویند در دست تو مروارید است، تو را سودی ندهد در حالی که میدانی گردو است. و چون در دست تو مروارید باشد و مردم گویند گردو است، تو را زیانی نرساند حال آن که میدانی مروارید است).
3- بیانات دیروز مقتدای انقلاب در دیدار وزیر خارجه و دیپلماتهای ارشد کشورمان، تبیین «حکمت» سیاست خارجی جمهوری اسلامی و راز استقرار و استحکام آن بود. ایشان در این دیدار از مسئولان دیپلماسی به عنوان «رزمندگان و جنگآوران خط مقدم عرصه بینالملل» یاد کردند و دقیقاً همان تصویر کلانی را ترسیم کردند که در دیدار سپاه
- 25 شهریور 94- درباره «پاسداری از انقلاب» و «2 گزاره متناقض دشمن» مورد تأکید قرار داده بودند. «دشمن را باید شناخت و نقاط ضعف دشمن را به رخ کشید. دشمنان انقلاب اسلامی همان کسانی هستند که 10-15 سال قبل وارد منطقه شدند، شعارشان امنیت و مبارزه با تروریسم بود. امروز شما نگاه کنید کجای این منطقه امنیت دارد؟ ناامنی و تروریسم سراسر منطقه را گرفته، آن هم چه تروریسمی! وحشی و خشن... آمده بودند به ادعای خودشان دموکراسی درست کنند، امروز مرتجعترین و مستبدترین و دیکتاتورترین رژیمهای منطقه به کمک آمریکا و متحدانش سرپا میایستند و به جنایات ادامه میدهند. دشمن یک چنین موجودی است... مخالفان و دشمنان ما 2 گزاره متناقض را میگویند. یک گزاره را مکرر تکرار میکنند که شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذار در منطقه هستید... گزاره دوم این است که میگویند آقا شما این کلمه انقلاب و مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را این قدر دنبال نکنید! خب، اینها با هم متناقض است. اصلاً این اقتدار و نفوذ به خاطر انقلاب است. اگر انقلاب و روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ وجود نداشت. اینکه شما با نفوذ و قدرتمندید، انقلاب را بگذارید کنار که بتوانیم با هم زندگی کنیم، معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف... معنای این حرف این است که این قدرت تأثیرگذاری و عمق راهبردی را که در میان ملتها دارید کنار بگذارید و از دست بدهید، یعنی ضعیف بشوید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم».
4- افراد و جوامع انسانی و دولتها میتوانند طیفی از نسبتها را با هم داشته باشند؛ «اتحاد و اخوت»، «رفاقت»، «معامله و شراکت»، «معارضه و خصومت». نسبت ما و مستکبران عالم را 3 عنصر«اسلام، عقل و تجربه مداوم تاریخی و رفتار طرف مقابل» معلوم کرده است. آمریکا اگر شیطان بزرگ نبود یا آدم میشد و دست از «شرارت» در گارد خصومت و شرخری در موضع مذاکره و معامله برمیداشت، میشد به جای نگاه دشمن به او، نگاه رقیب مسابقه یا شریک و رفیق داشت اما اولاً جوهر شیطان، شرارت و شیطنت است و ثانیاً عملکرد پیوسته و بیانقطاع امثال آمریکا و انگلیس شهادت میدهد که آنها اتفاقاً بسیار متعصب، جازم، بنیادگرا و تغییرناپذیر هستند. طی همین هفتههای اخیر از اوباما و جانکری تا جانکربی و آلنایر- سخنگویان وزارت خارجه- به دفعات گفتند «توافق هستهای، هیچ تغییری در سیاست ما نسبت به ایران ایجاد نکرده است». به تصریح «کریس بکمایر» معاون جان کری «ایران به خاطر انقلاب 1979 تحریم است». حتی اگر آمریکا و غرب سر عقل آمده بودند و بنای صلح و تنشزدایی و شراکت هم داشتند، شرع و عقل حکم میکرد احتیاط به خرج دهیم و مانند ساده دلهای افتاده در دام معشوقهنماها، همه دار و ندار خود را پشت قباله آنها نکنیم یا در قبال خصم متظاهر به کنار گذاشتن خصومت، خود را خلع سلاح ننماییم. به تعبیر امیر مؤمنان «از دشمنت پس از صلح به تمام معنا برحذر باش چه اینکه بسیار اتفاق میافتد دشمن نزدیک میشود تا غافلگیر کند» (نامه 53 خطاب به مالک اشتر). در شرایطی که مثلاً توافق برجام نه به بار است و نه به دار، دعوت به شراکت با گرگهای خونخوار عالم بر سر سرنوشت سوریه و عراق و...، زیر پا گذاشتن عقل و دین و تجارب تاریخی است و به تعبیر امیرمؤمنان(ع) در نامه به ابوموسی اشعری «همانا شقی و بدبخت کسی است که از عقل و تجربهای که به او دادهاند، محروم بماند» (نامه 78 نهجالبلاغه).
5- آمریکا و «شروران شرخر» مشابه آن اصالتاً میخواهند سر به تن کشور و ملت ما نباشد. آنها خرداد ماه سال گذشته تروریستهای داعش را در شمال عراق و تروریستهای مشابه را در عمق سوریه علم کردند تا اصالتاً به جنگ نیابتی علیه ما عمق و دامنه بیشتری ببخشند. اگر خط دفاعی عراق و سوریه و حزبالله نبود، بیهیچ تردیدی آمریکا و اسرائیل و انگلیس آتش ناامنی و شرارت و بیثباتی و جنگ را به داخل مرزهای ما میکشاندند، چنان که هر جا توانستند مضایقه نکردند. نه صدام (در جنگ نیابتی غرب علیه ما)، نه اشغالگران آمریکایی عراق و افغانستان، و نه تروریستهای وحشی در عراق و سوریه، هرگز مضایقه نکردند که با لگد حتی درِ اتاق خواب مردمان مظلوم را در چهارگوشه منطقه بشکنند و به جان و مال و ناموس آنها دست درازی کنند. آیا امروز چیزی عوض شده که آمریکا و هم نوعانش را به جای دشمن متعدی پنداشتن، شریک و رفیق یا طرف مصالحه و سازش تلقی کنیم؟! ذات رویکرد جبهه استکبار در منطقه 180 درجه با بدیهیات انسانیت و اسلام و انقلاب و حتی وطن دوستی ما تفاوت دارد.
سیاست خارجی ما به این معنا بر هندسه و معماری مستحکمی استوار است که با جابهجایی دولتها قابل تغییر نیست، همچنان که نمیشود به نام تغییر تاکتیک، خلاف اصول مسلم این کل به هم پیوسته و غیرقابل تفکیک عمل کرد؛ مگر اینکه دشمن از موضع خصومت به موضع دوستی و رفاقت یا حداقل شراکت و تنشزدایی منتقل شود - که نشده- یا ما از حداقلهای عزت و اقتدار و عقلانیت و شرافت اسلامی و انسانی ساقط شویم. مجال دیپلماسی در کشور ما مانند هر کشور دیگری، مجال مانور در حوزه تاکتیکهاست و نه جابجایی اصول راهبردی و زدن ریشههای قدرت و بالندگی خویش. تجربه مذاکره با شیطان بزرگ در دولت اصلاحات پیش از اشغال افغانستان- که موجب فراهم شدن مقدمات اشغال شد- تجربه گرانسنگ و تلخی است که موجب جاگیر شدن بزرگترین دشمنان در همسایگی ما و سپس گسترش گستاخی و تهدید و شرارت شد. به مار فسرده گرما بخشیدند تا احیا شود و اژدهایی بکند. به نام گفتوگوی تمدنها سر دولت اصلاحات و رئیس آن را شیره مالیدند- اگر همکار و هم پروژه نبوده باشند- و در همان سال گفتوگوی تمدنها، با شعار علنی جنگ تمدنها همسایگی ما را شخم زدند و سپس دست تعدی به عراق گشودند و پس از آن ما شدیم عضو محور شرارت که باید با حمله اتمی نابود شود! آقای ابوموسی! مرد مذاکره! «بدبخت کسی است که از عقل و تجربه داده شده به او محروم بماند».
6- واقعیت این است که به تصریح واشنگتن تایمز «نفوذ آمریکا در خاورمیانه
]غرب آسیا[ به خاطر طراحی و نفوذ ایران رو به نابودی است». راز این نفوذ مؤثر جمهوری اسلامی نه در سلاح و قدرت نظامی و پول و امکانات، بلکه در جذابیت راهبرد ما مبتنی بر «یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله» و «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون» است. در غیر این صورت تبدیل به یکی از نوکران دم دستی آمریکا میشدیم که سواری میدهند و به وقتش زیرپا میروند و در هر دو صورت تحقیر و دوشیده میشوند. مگر امروز بزرگترین نوکران آمریکا در منطقه (عربستان) جز به کار دوشیده شدن و سواری و حتی انتحار در خدمت آمریکا میآید؟! راهبرد انقلاب اسلامی و شعارهای آن، مزیت ممتاز ما در منطقه است و نه آنگونه که القا میشود، اسباب مزاحمت و دردسر برای منافع ملی. نقطه قوت خود را
-به تلقین حریف- نقطه ضعف پنداشتن، هم افق شدن با «شرورهای شرخر» است. اگر جبهه آمریکا خصم آشکار و قسم خورده ماست، نصیحتها و وسوسهها و چربزبانی این جبهه را باید به حساب افعال معکوس گذاشت. اگر گزینهای برای گذاشتن روی میز داشتهایم، از سوخت 20 درصد تا نفوذ در چهارگوشه منطقه، حاصل جرأت و شجاعت و خطرپذیری و استقامت شهید شهریاریها و شهید همدانیهاست. در عرصه سیاست خارجی هم باید در تراز آنها رزمندگی کرد. اگر دشمن در دشمنی خود شب و روز نمیشناسد، نباید خدای نکرده خواب یا خیال به خط دیپلماسی ما نفوذ کند. انّ اخاالحرب الأرق و من نام لم ینم عنه. مرد جنگی بیدار است و هر جنگاوری بخوابد دشمن بر او چشم نمیبندد. منطق ما از عراق تا سوریه و از بحرین تا یمن منطق استوار و دنیاپسندی است و نباید این منطق درخشان و پربها را با وعده و وعیدهای بدلی دشمن معامله کرد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
آل سعود و این وزیر تازه کار
بسمالله الرحمن الرحیم
عادل الجبیر، وزیر امورخارجه عربستان سعودی، بار دیگر ترمز برید و گفت: ایران از رفع تحریمها برای «بهبود شرایط اقتصادی» خود استفاده کند نه «سیاستهای خصمانه» در منطقه. وی این سخن را شنبه نهم آبان در همایش امنیتی منامه پایتخت بحرین گفت. نکته دیگری در اظهارات وزیر خارجه عربستان در همین همایش وجود دارد که ریشه این ترمز بریدن وی را برملا میکند.
عادل الجبیر در ادامه سخنرانی خود افزود: «گفت وگوهای اخیر وین، هیچ تغییری در موضع ریاض مبنی بر لزوم برکناری آقای اسد از قدرت نداده و مطلوب این است که او همین بعد از ظهر برود. هرچه زودتر بهتر».
آنچه وزیر امور خارجه عربستان درباره اجلاس وین و ماندن یا نماندن بشار اسد در قدرت گفته نشان میدهد وی بیانیه 9 مادهای وین را یا نخوانده و یا برای مصرف داخلی آن را طبق میل خود تفسیر کرده است. این بیانیه که موضع کلیه کشورهای شرکت کننده در اجلاس وین به حساب میآید، نه تنها خواستار کنارهگیری اسد از قدرت نشده بلکه خواستار باقی ماندن کلیه نهادهای دولتی سوریه یعنی رئیس جمهور، دولت، دستگاه امنیتی، ارتش و حتی حزب بعث شده است. با توجه به این بیانیه و صراحتی که در مورد ضرورت باقی ماندن نهادهای دولتی سوریه دارد، آقای عادل الجبیر با سخنان رویائی و بیپایه خود، آب در هاون میکوبد. او میگوید: «مطلوب اینست که اسد همین بعد از ظهر برود» و لابد تصور میکند کشورهای شرکت کننده در اجلاس وین نیز به این فرمان او عمل میکنند و رئیسجمهور سوریه را طبق خواست او ظرف چند ساعت کنار میگذارند!
علت اینکه وزیر خارجه عربستان در اوهام سیر میکند اینست که او از تجربه کشورداری بیبهره است و نمیداند که در معادلات سیاسی منطقه و جهان، برای دولت عربستان جایگاهی که بتواند درباره ماندن یا نماندن یک دولت دیگر تصمیم بگیرد وجود ندارد. آقای عادل الجبیر، هنگامی که در آمریکا به عنوان سفیر عربستان فعالیت میکرد، با دلارهای نفتی افراد را میخرید تا هر طور که او میخواهد حرف بزنند و عمل کنند. بعد از آنکه او بر صندلی وزارت خارجه عربستان تکیه زد، با همان محاسبه که از آمریکا در ذهن داشت برای منطقه خاورمیانه هم نقشه کشید. او تصور میکند با پول و یا زور میتواند مردم یمن را تسلیم اراده آل سعود کند، با دلارهای نفتی میتواند تروریستهای تکفیری را بر سوریه حاکم کند و در عراق و بحرین و هر کشور دیگر به هرچه بخواهد برسد! از زمان وزارت عادل الجبیر، تهاجم نظامی عربستان به یمن شروع شد و اکنون که 7 ماه از آن گذشته، آنچه عاید آل سعود شده اینست که حتی نهادهای بینالمللی از قبیل سازمان عفو بینالملل اعلام کردهاند که سران عربستان مرتکب جنایت جنگی شدهاند. بمبارانهای شدید و مداوم شهرها و روستاهای یمن نه تنها آل سعود را به خواستههایش نرساند، بلکه آنها را که عنوان خادمالحرمین الشریفین بودن را یدک میکشند، عناصری جنایتکار که خانههای مردم مظلوم و مسلمان یمن را بر سرشان خراب میکنند، مساجد و بیمارستانها و مدارس را ویران میکنند و کودکان را جلوی چشمان مادرشان به خاک و خون میکشند معرفی کرده است. در نهایت نیز مردم یمن راه استقلال را بر تسلیم شدن در برابر زورگویان سعودی ترجیح میدهند و برای آینده کشورشان خود تصمیم میگیرند و آنچه برای آل سعود میماند، ثبت شدن نام آنها در تاریخ به عنوان جنایتکاران جنگی و مسلمان کشانی است که برای گسترش قلمرو قدرت و نفوذ خود مرتکب زشتترین جنایات شدهاند.
وزیر خارجه عربستان علاوه بر این، ایران را به قاچاق اسلحه و ارسال آن به بحرین و عربستان نیز متهم کرده است.
این اتهام، بسیار بیش از آنچه در تصور بیاید مضحک است. جمهوری اسلامی ایران با شفافیت کامل درباره بحرین، شیعیان عربستان و بحران سوریه و یمن و سایر کشورها موضعگیری کرده و تلاش میکند ناامنیهائی که عربستان با حمایت از تروریستها و خاندان دیکتاتور آل خلیفه و سایر شیوخ منطقه در این کشورها پدید آورده مقابله کند و این کشورها را به ثبات برساند. این اقدام جمهوری اسلامی ایران از آنجا که به زیان رژیم صهیونیستی و قدرتهای استعماری غربی به ویژه آمریکاست خوشایند دولت عربستان نیست و طبیعی است که آنها را عصبانی کند. سران دولت سعودی از جمله وزیر خارجه تازه کار این کشور باید بدانند که جبهه مقاومت در منطقه به پیروزیهای بزرگی خواهد رسید و اگر آل سعود در موضع خود درباره مسائل منطقه تجدیدنظر نکنند در آیندهای نزدیک بیش از این عصبانی خواهندشد، عصبانیتی که سودی برای آنها نخواهد داشت.
بدین ترتیب، با توجه به اینکه عادل الجبیر با ندانم کاریهای خود، آل سعود را به لبه پرتگاه برده و اعتبار و حیثیتی برای دولت سعودی نگذاشته، آیا بهتر نیست عقلای قوم در عربستان درباره ادامه کار او تجدیدنظر کنند؟
***************************************
روزنامه خراسان**
ترکیه با خودش درگیر است/دکتر علیرضا رضاخواه
روز گذشته مردم ترکیه بعد از پنج ماه نا آرامی بار دیگر پای صندوقهای رای رفتند تا کشور را از بن بست سیاسی موجود خارج کنند.
پنج ماه پیش پس از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی ترکیه مشخص شد که حزب حاکم «عدالت و توسعه» با از دست دادن اکثریت مطلق در پارلمان ،دیگر به تنهایی قادر به تشکیل دولت نیست و بایستی دولتی ائتلافی را شکل دهد.
امری، که نه با جاه طلبیهای اردوغان سازگاری داشت و نه با طرحهای سیاسی حزب عدالت و توسعه.
از همین رو تمام تدابیر اتخاذ شد تا انتخابات تجدید شود. فارغ از نتیجه انتخابات دیروز، پنج ماه گذشته را میتوان نقطه عطفی در عرصه سیاسی ترکیه دانست.
انتخابات پارلمانی جدید در حالی برگزار شد که طی هفتههای گذشته تلاشها برای دستیابی به صلح با گروه «پ ک ک» نا فرجام مانده و این گروه شبه نظامی دست به حملاتی تازه علیه نظامیان ترکیه زده است. بحران در سوریه، مرز جنوبی ترکیه، بدتر شده است.
بیش از دو میلیون پناهجوی سوری در ترکیه حضور دارند. در عین حال بدترین انفجارهای تاریخ معاصر ترکیه نیز جان دهها نفر را طی یک راهپیمایی در آنکارا گرفته است.
اردوغان میگوید «این انتخابات، ادامه ثبات و اعتماد در این کشور خواهد بود». این در حالی است که تحلیلگران مسائل ترکیه نظری متفاوت دارند.
عرصه سیاسی و امنیتی ترکیه در پنج ماه گذشته به گونهای مدیریت شد که مردم ترکیه دیروز بایستی از میان دوگانه دیکتاتوری و آشوب، یکی را بر میگزیدند. بسیاری از مردم در این کشور به ویژه بعد از بمب گذاریهای آنکارا به این نتیجه رسیدند که اگر حزب عدالت و توسعه بتواند اکثریت مطلق پارلمانی را به دست بیاورد، دولت ترکیه با خطر خودکامهتر شدن روبه رو است، اما اگر آنها شکست بخورند، پس از آن هیچ ائتلافی قادر نخواهد بود کشور را اداره کند و کشور به ورطه بیثباتی و نا امنی خواهد افتاد.
به بیان دیگر میتوان گفت تاکتیک اردوغان برای پیروزی در انتخابات پارلمانی مفید واقع شده است. اردوغان و تیم امنیتی وی به خوبی به این حقیقت واقف بودند که آنارشیسم ،بی ثباتی و نا امنی مقدمهای برای رشد فاشیسم است.
لذا با ذکاوت و هوشیاری پنج ماه گذشته را به گونهای مدیریت کردند که رای دهندگان، دموکراسی و آزادی را فدای امنیت کنند.
واقعیتی که در نتیجه افکار سنجی موسسه «A&G» بعد از انفجارهای آنکارا به خوبی نمایان بود. با این حال چنین تاکتیکهایی هرچند در کوتاه مدت مفید واقع میشوند اما در طولانی مدت همچون بومرنگ، دامان طراحان خود را خواهد گرفت.
ترکیه این روزها دیگر الگوی دموکراسی برای خاورمیانه نیست. همین دیروز در اتفاقی نادر بیش از 35 هزار روزنامه نگار از جمله سردبیران روزنامههای معروفی مانند، نیویورک تایمز، واشنگتن پست، لا استامپا (ایتالیا)، لا رپوپلیکا (ایتالیا)، ال پایس (اسپانیا)، ولت (آلمان) و ... در نامهای به رئیس جمهور ترکیه نسبت به سرکوب رسانههای ترکیه ابراز نگرانی کرده اند.
ترکیه دیگر الگوی اقتصادی و توسعه موفق هم نیست. در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی رشد اقتصادی ترکیه به حدود ۱۰ درصد رسید. با این همه در حال حاضر این رقم به ۲.۹ درصد (در سال ۲۰۱۴) سقوط کرده است. خبرگزاری فرانسه میگوید اقتصاد ترکیه از بحران مالی اروپا، جنگها و نبردها در عراق و سوریه و تنشهای سیاسی داخلی ضربه خورده است.
ترکیه دیگر کشوری امن برای صنعت توریسم نیز نیست. داعش و دیگر گروههای تروریستی پایشان به داخل خاک این کشور باز شده است. آنها نه تنها با دولت در جنگ هستند بلکه در خیابانهای آنکارا و استانبول به تسویه حساب با یکدیگر میپردازند. صبح جمعهای که گذشت جنازههای سر بریده دو فعال سوری مخالف داعش در جنوب ترکیه پیدا شد.
ترکیه دیگر پیرو سیاست به صفر رساندن تنش با همسایگانش هم نیست. آنکارا این روزها نه تنها با دمشق درگیر است بلکه تنش هایش با بغداد و تهران هم بالا گرفته است. مصریها هم دل خوشی از ترکها ندارند. اروپاییها هم بحران اخیر مهاجران را از چشم آنکارا میبینند و واشنگتن هم دیگر علاقهای به سلطان آنکارا ندارد.
ترکیه دیگر کشوری با عمق استراتژیک هم نیست. این روزها میان علویها و سنی ها، میان کردها و ترک ها، میان لائیکها و اسلام گراها به شدت شکاف ایجاد شده است. تکثر قومی، هویتی و مذهبی که قرار بود نقطه اتکای ترکیه جدید باشد، به پاشنه آشیل این کشور تبدیل شده است.
این روزها ترکیه همان گونه که ساموئل هانتینگتون در مقاله معروف "برخورد تمدن ها" تصریح کرده است کشوری از هم گسسته است که با خودش درگیر است. این درگیری فارغ از این که چه کسی پیروز انتخابات باشد، سالها مهمان این کشور خواهد بود.
***************************************
روزنامه ایران**
پایان پروژه متهم سازی دیپلمات ها/محمد نوری
در یکی از حساسترین دورههای دیپلماسی ایران، جمع دیپلماتها و کارگزاران سیاست خارجی به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند. همنشینی دیپلماتها و مرجع عالی نظام امری معمول است که در فصلی از سال انجام میشود اما نشست روز یکشنبه را به دلایلی میتوان خارج از این رسم و قاعده دانست. نشست دیپلماتها با رهبری در برهه ای از زمان رخ میدهد که تیم سیاست خارجی روحانی، مأموریتی خطیر را به نقطه پایانی رسانده و همزمان، مأموریتی دیگر را کلید زده است. مأموریت اول، مأموریت حل مناقشه هستهای بود که بیش از دو سال زمان و دهها جلسه پای آن صرف شد و بدرستی در زبان دیپلماتها «پرونده قرن» نام گرفت اما مأموریت دوم که همین هفته، گام اول آن در مذاکره ایران با روسیه، امریکا، اروپا، عربستان و ترکیه در وین برداشته شد، مأموریتی برای توقف خونینترین نزاع خاورمیانه و تراژدی جنگ و آوارگی در سوریه است. به این ترتیب همنشینی دیروز دیپلماتها با مقام اول نظام از نوع دیگری بود. رهبر معظم انقلاب در این نشست دو مفهوم آشنای «اصول و تاکتیک» در عرصه دیپلماسی را تشریح کردند و اینکه در میدان عمل چگونه سفرا و مجریان از هنر ابتکار و تاکتیک برای پیشبرد و تثبیت اصول بهره بگیرند.
سخن رهبری پس از بیان اصول و مبانی دیپلماسی جمهوری اسلامی دو جنبه روشن پیدا کرد، جنبهای که در آن ایشان قضاوت و ارزیابی خویش درباره شخص وزیر و تیم دیپلماسی روحانی را اظهار کردند و جنبهای دیگر که در آن خط خطوط کار دیپلماتها در بحرانهای منطقهای بویژه بحران سوریه را ترسیم کردند.
اتفاق مهم اما در نشست دیروز آنجا رقم خورد که رهبری با صریح ترین بیان موضع خویش را درباره ظریف و تیم دیپلماتها بیان کردند. حمایت دیروز رهبری از تیم دیپلماسی را میبایست خط بطلانی بر تبلیغات طولانی و دامنهدار جبهه مخالفان دولت اعتدال به حساب آورد به حکم این استنادات:
اول، رهبری دیپلماتها و شخص ظریف را با وصف «تدین و انقلابی بودن» ستودند؛ اوصافی که در قاموس جمهوری اسلامی والاترین منزلت به حساب میآید. ناگفته پیداست انقلابی بودن و متدین بودن در تراز نگاه رهبر معظم انقلاب عمق پایبندی یک مدیر و دولتمرد به آرمان های نظام را نشان میدهد. جالب اینجاست که طی ماههای اخیر محور و مدار حرکت تندروها همانا زیر سؤال بردن روحیه و منش انقلابی دیپلماتها بود. تندروها به سیاق گذشته در کارزار برجام ردای انقلابیگری بر تن کرده و تیم دیپلماتها را در معرض اتهام عدول از اصول و ارزشها قرار دادند. اکنون که مرجع عالی نظام، تدین را مهمترین نقطه قوت آقای ظریف خوانده و تصریح میکنند «بنده مکرر برای شما عزیزان دعا میکنم.» میتوان با اطمینان گفت پروژه متهمسازی دیپلماسی روحانی به بنبست رسیده است. زیرا دیگر نمیتوان دیپلماتهایی که رهبری آنها را «نمایندگان، سربازان و خدمتگزاران این اصول و آرمانها» مینامد، به دلسپردگی به خارج یا نفوذپذیری در مقابل بیگانه متهم کرد. البته رهبر معظم انقلاب پیش از این در گرماگرم مذاکرات ژنو مراتب اعتماد خویش به تیم دیپلماسی روحانی را ابراز کرده و آنها را فرزندان انقلابی، افرادی دلسوز و متعهد و معتمد لقب داده بودند، اما متأسفانه چرخه نزاع سیاسی بعد از برجام به سمتی رفت که تندروها این بذر بدبینی را در فضای افکار عمومی افکندند که گویی تیم دیپلماتها در مرحله تنظیم و امضای توافق وین، خط قرمزها را زیر پا گذاشته است. کار به آنجا رسید که آنها در حرکتی خطرناک مدعی شدند که ظریف و دوستانش راهی خلاف میل و منویات رهبری را پیش گرفتهاند.
دوم، جریان مخالف دولت تنور مناقشه بر سر برجام را هنوز داغ نگه داشته است؛ هنوز توپخانه تبلیغاتی آنها از روزنامهها گرفته تا آنتن تلویزیون، توافق هستهای را آماج حمله قرار میدهد. حتی بعد از اجرای برجام در عرصه اقتصاد، تندباد مخالفت آنها با حضور سرمایهگذاران و هیأتهای خارجی فروکش نکرد.
از همین منظر انتظار میرود با بیانات صریح رهبر معظم انقلاب، موج کارشکنیها و جنجالها قدری فروکش کند. بدون شک بعد از این، مشروعیت رفتار همه کسانی که با ادعای ولایتمداری در کار دیپلماتها تردید میافکنند زیر سؤال خواهد رفت زیرا رهبری به روشنی در ارزیابی کار وزارت خارجه از یک توفیق و موفقیت تیم در آزمون نخست سخن به میان آوردند. ناظران داخل و خارج حول این نکته اتفاق نظر دارند که دیپلماسی روحانی هنوز با مخالفان و موانعی روبهرو است که بی پشتوانه حمایت رهبری عبور از این سد مخالفتها ممکن نیست. سخنان دیروز رهبری را از این منظر باید تزریق انرژی امید و اعتماد به کالبد دیپلماسی به حساب آورد، آن هم در مأموریت خطیری که این بار ظریف و همکارانش در مسیر صلح و مصالحه در سوریه آغاز کردهاند؛ مأموریتی که در آن ایران نه تنها با صف قدرتهای امریکایی و اروپایی روبهروست بلکه حریفان دوآتشهای مثل عربستان و ترکیه را پیش رو دارد.
***************************************
روزنامه جام جم **
سیاست خارجی انقلابی و اسلامی / حسن قشقاوی
رهبر معظم انقلاب در فرمایشاتشان علاوه بر تبیین اصول و مبانی انقلاب اسلامی در سیاست خارجی، از مسائلی چون کمکهای بیدریغ به مستضعفان جهان، کمک به مسلمانان، رابطه برادرانه با دولتهای غیرمحارب و ایستادگی در مقابل ظلم و زور، بهعنوان اصول بنیادین و در واقع استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی یاد کردند. نکتهای که مقام معظم رهبری تاکید داشتند این بود که همه این اصول از همان دینی بودن و اسلامی بودن سیاست خارجی استنباط میشود، زیرا اصولا نظام ما یک نظام اسلامی است.
بخش دوم فرمایشات مقام معظم رهبری، نکاتی درباره مسائل مهم منطقهای که مسائل روز است که اشارهای هم در آغاز به بحث برجام داشتند و ابراز امیدواری کردند همان اصولی که توسط ایشان بیان شده، اجرایی شود. ایشان همچنین نسبت به کار خوب تیم مذاکرهکننده هستهای، ابراز تفقد و لطف داشتند و یکبار دیگر مثل همیشه این کار و تلاشها را تائید فرمودند و به طور ویژه، نسبت به شخص جناب آقای دکتر ظریف، ابراز لطف فرمودند و از ویژگی تدین ایشان صحبت کردند و گفتند من بیش از 20 سال است که آقای دکتر ظریف را به ویژگیهای فراوان مثبت از جمله ویژگی مهم تدین میشناسم.
در بحثهای منطقهای نیز، شاهبیت فرمایشات ایشان، تکیه بر مردمسالاری و دموکراسی بود و ایشان فرمودند راهحلهایی که ما هم در بحث فلسطین و موضوع رژیم صهیونیستی، هم یمن و هم سوریه و هم بحرین ذکر میکنیم، راهحل قابل قبول و قابل فهم جهانی است و آن این است که همه چیز از طریق دموکراسی حل و فصل شود.
فصل سوم فرمایشات مقام معظم رهبری هم سفارشهای ویژه به روسای نمایندگیها بود که از جمله آنها میتوان به حفظ تدین، توجه به خانوادهها در محیط خارج از کشور، تکیه روی انقلابی بودن و افتخار به این موضوع اشاره کرد و ایشان تاکید داشتند که تکرار و تاکید بر هویت انقلابی توسط دیپلماتها باعث عزت میشود و اسباب احترام را نزد طرف خارجی فراهم میکند.
سرفصلهای بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار سفرا و نمایندگیهای خارج از کشور، بسیار موثر و راهگشا بود و در ادامه این سمینار که رسما از امروز آغاز میشود، فرمایشات رهبر معظم انقلاب نصبالعین قرار میگیرد و معمولا تلاش میشود محورهای این بیانات به سفیران و روسای نمایندگیهای خارج از کشور ابلاغ شود و ملاک ارزیابی عملکرد آنها میزان تطبیق عمل آنها با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب خواهد بود.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
پشتپرده قراردادهای جدید نفتی
انحصار و محرمانگی!/علی هدایت
مهمترین سیستم دلالی نفت و گاز کشور در دوره کارگزاران در قالب شرکت آتیه به عنوان واسطه خصوصی و غیررسمی میان دولت و شرکتهای خارجی علاقهمند به حضور در بازار ایران شکل گرفت. حجم ارتباطات این مجموعه با دولتیها به حدی بود که عمده شرکتهای خارجی بدون جلب نظر آن قادر به ورود به بازار ایران نبودند.
اکنون تیم مذکور که در قراردادهای نفت و گاز مشکلدار ایران اعم از«استات اویل»، «توتال»، «شل»، «کرسنت» و... نقش داشت به واسطه تلاشهای دستگاههای اطلاعاتی کشورمان و رسانهها در حد و اندازه یک«لابی بدنام» با ارتباطات دولتی در حوزه روابط خارجی باقیمانده است. خبر دستگیری «س.ن»، عضو کلیدی شبکه دلالی یاد شده نیز پس از چند ماه رسانهای شده و حساسیت ویژه وزارت خارجه آمریکا را برانگیخته است. البته با توجه به افشاگریهای سالهای اخیر «وطن امروز»، این خبر بیش از آنکه برای مجموعه ضدامنیتی نایاک، وابسته به وزارت خارجه آمریکا در آستانه برگزاری «کنگره لیدرشیپ» هولناک باشد، میتواند برای عوامل کارگزارانی همچون «ب.ز» شماره 2 و برخی از نفتیهای دیگر و «م.ه» در اوین، بدشگونی به همراه بیاورد و البته اخمی مشدد نیز بر صورت بعضی مدیران اسبق امور خارجه به عنوان پدران ایرانی نایاک بنشاند. به گفته گروهی از عوامل مشهور و بدسابقه کارگزارانی نفت، دوره دلالی در حوزه نفت و گاز- احتمالا به واسطه ناامنی اطلاعاتی- گذشته است! برخی نیز زیاد شدن دست در بازار دلالی را در تغییر نوع بازی از «دلالمحوری» به بازی بدون واسطه، موثر میدانند. روزنامههای زنجیرهای که از مسیرهای
نفتی تغذیه میشوند در اعلام رسمی تغییر تاکتیک بازی نقشی کلیدی داشتهاند. یکی نوشت: «نخستین اقدام مسؤولان وزارت نفت در دولت یازدهم، حذف «مافیاهای خارج از صنعت نفت» بود که در این صنعت رخنه کرده بودند، در واقع با آمدن آقای زنگنه کار دلالها محدود شد». دیگری تیتر زد: «ارزیابی کارنامه دولت در حوزه انرژی؛ چگونه دست دلالان نفتی از نفت کشور کوتاه شد!» یک رسانه هم از قول کارشناسان حامی «صنعت نفت غیرملی» مدعی شد: «بخش خصوصی در فروش نفت
دلالی میکند!»
در حقیقت همانها که پیش از این برای رتق و فتق امور اقتصادی در کنار دولت لابیهای دلالی بهاصطلاح خصوصی همچون آتیه، هورتون و... را پدید آورده بودند، امروز به واسطه خراب شدن بازیهای بزرگی همچون قرارداد کرسنت و استات اویل و توتال؛ با افتخار به تخریب ساختار قبلی مشغولند.
اهمیت این ماجرا زمانی معلوم میشود که با تاکتیکهای جدید مدیران متهم قبلی در دوره جدید آشنا شویم. همراه باشید.
نفت ملی یا دولتی؟
1-دکتر ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و نویسنده کتاب «قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت» معتقد است: «ملی شدن صنعت نفت به دولتی شدن این صنعت ختم شد و با کودتای 28 مرداد، نفت ایران در اختیار کنسرسیوم غربی قرار گرفت که این کنسرسیوم با خود فرهنگی کاملا لیبرال را وارد صنعت نفت ایران کرد که تا به امروز نیز این فرهنگ سرمایهداری و لیبرالسرمایهداری در شالوده صنعت نفت باقی مانده است». بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت یازدهم با دستورات پی در پی بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، نام حدود 10 شرکت بزرگ نفت و گاز ایران از لیست خصوصیسازی در قالب سیاستهای اصل 44 قانون اساسی خارج شد تا عملاً خصوصیسازیهای نفتی در دولت تدبیر و امید به حالت تعلیق درآید. 5/1 سال پس از توقف بیسر و صدای خصوصیسازی توسط دولت، مجلس به دلیل انحلال شرکت پشتیبانی ساخت و تهیه کالای نفت، به این موضوع واکنش نشان داد. بر همین اساس نمایندگان مجلس به خارجشدن شرکتهای نفتی از لیست واگذاریها اعتراض کردند و این موضوع پای زنگنه را به مجلس کشاند.
اژدها وارد میشود!
2- یک سال بعد از توقف اجرای اصل 44 قانون اساسی در وزارت نفت، «شرکت اندیشهورزان انرژی و نیروی ایرانیان» با حضور مجموعهای از مدیران ارشد دولتی فعال شد. این شرکت بنا بر مستندات رسمی، از مسیر «باشگاه نفت و نیرو» با شرکتهای خارجی فعال در صنعت نفت و گاز وارد مذاکره میشود.
اعضای هیأت امنای باشگاه یادشده عبارتند از: محمدرضا نعمتزاده، بیژن زنگنه، محمد نهاوندیان، ابوالحسن خاموشی، مسعود نیلی و محمد ملاکی! همچنین در لیست اعضای علیالبدل هیأت امنا و هیأتمدیره و شورایعالی باشگاه نیز مشهورترین اعضای لابی صنایع مهم و بنیادین کشور و مدیران دولتی شرکتهای نفت و گاز به چشم میخورد!
لابی مذکور اخیرا در روزهای پایانی مهر 94، کنگره راهبردی نفت و نیرو را با حضور زنگنه و مجموعه بزرگی از دلالان و پیمانکاران خارجی حوزه انرژی برگزار کرد که در فهرست سخنرانان میتوان به نام «فریدون فشارکی» مشاور سابق رژیم پهلوی، عضو هیأتمدیره تشکیلات «شورای ایرانیان آمریکایی»، عضو شورای روابط خارجی نیویورک و مشاور وزیر انرژی آمریکا اشاره کرد! به این ترتیب هر چند برخی ریزهخواران مطبوعاتی صنایع نفت و گاز کشور معتقدند «زنگنه لابی دلالان را شکست داده»، اما به نظر میرسد استراتژی قدیمی کماکان با جدیت در حال اجراست و در این میان تنها تاکتیکهای واسطهگری بنا به افشای لابی قدیمی و هوشیاری منابع اطلاعاتی، تغییر کرده است.
بیم آن میرود پس از بهنامزنی بخش مهمی از صنایع و معادن و زیرساختهای سودآور کشور در دورههای گذشته به نام جمعی محدود از کارگزارانیها به اسم خصوصیسازی، در دور جدید کل صنایع نفت و گاز کشور با بهرهگیری از تاکتیک بهروزرسانی شده، از شمول زیرمجموعه حاکمیت مردمی خارج شده و حتی تغییر دولتها نیز منجر به خروج احتمالی توپ قدرت از دست مجموعه محدود و تمامیتطلب نشود.
محرمانههای بسیار مهم
3- شکل جدید قراردادهای وزارت نفت بناست در پایان آبانماه رسما به شرکتهای فعال در حوزه انرژی ارائه شود. سیر تهیه و تنظیم قرارداد جدید مشهور به IPC، به دور از دخالت کارشناسان و فعالان خصوصی حوزه نفت و گاز با قید «محرمانه» طی شده است و بنا بر برخی مفاد فاش شده، هیچ سهم معینی در ذیل قرارداد برای مشارکت شرکتهای خصوصی داخلی با غولهای خارجی در نظر گرفته نشده است! در عین حال کمیته تدوین الگوی جدید قراردادهای نفتی با تفسیری مغشوش از قانون نفت، الگوی جدید قراردادهای نفتی ایران را بدون نیاز به تصویب مجلس اعلام کرده و به تعبیر برخی کارشناسان به واسطه واگذاری «تولید» به طرف خارجی، مالکیت مخازن و حوزههای نفت و گاز را از حاکمیت ملی خارج کرده است. حدس بزنید قرارداد مذکور را چه کسانی نوشتهاند؟
سرطان انحصار!
از زمان ملی شدن صنعت نفت و تصویب اولین اساسنامه شرکت ملی نفت در سال 1330 تاکنون، این شرکت به عنوان نهاد انحصاری تصدیگر در طرحهای بالادست صنعت نفت و گاز شامل طرحهای اکتشافی، توسعهای و تولیدی حضور داشته است. آسیبشناسی عملکرد این شرکت نشان میدهد، انحصار در طول سالیان گذشته سبب شده تا این شرکت پیشرفت مطلوبی در حوزههای مدیریتی، فنی، تامین منابع مالی، برداشت صیانتی از میادین و ازدیاد برداشت نداشته باشد. شرکت ملی نفت ایران از لحاظ ساختاری شبیه هیچ یک از شرکتهای برجسته بینالمللی در حوزه نفت نیست. انحصار شرکت ملی نفت در کارفرمایی توسعه و تولید نفت و اخیرا واگذاری حق قانونی خود به طرف خارجی براساس تفسیر کارشناسان از متن قرارداد جدید، سبب شده است تمایل زیادی برای پیشرفت در حوزههای مدیریتی، تامین منابع، توسعه فناوری و ساخت داخل نداشته باشد. به این ترتیب همین میزان حضور محدود شرکتهای بینالمللی در پروژههای داخلی، تاکنون امکان رشد شرکتهای داخلی را در کنار آنها فراهم نساخته است، زیرا شرکت ملی نفت ایران از یک سو به عنوان حاکمیت و از سوی دیگر به عنوان متصدی با این شرکتها به عنوان پیمانکار خود قرارداد بسته است. با احتساب این موارد، نگرانیها بابت به وقوع پیوستن پیشبینی انعقاد قراردادهای پراشکال و فسادانگیز در حوزه دلالی کلان، با حداقلیترین بندها در حوزه تامین منابع ملی و بدون شک «محرمانه» در افق پسابرجامی صنایع نفت و گاز کشور، افزایش یافته است. آیا این بار نیز مجلس چشم بر کرسنتهای احتمالی پیش رو و خساراتهای میلیاردی و خصوصیسازیهای حزبی حوزههای حاکمیتی و ملی خواهد بست؟
***************************************
روزنامه قدس **
الیگارشی آقای وزیر! / خسرو معتضد
کابینه جناب آقای دکتر روحانی، کابینه جالبی است. جمع اضداد است. مثلاً در این کابینه آقای دکتر ظریف و آقای دکتر قاضیزاده هاشمی حضور دارند که هیچ ایرانی منصفی نیست که به این دو وزیر احساس دین نکند.
آنها در حال خدمت به کشور هستند. در عین حال وزیری مانند جناب آقای نعمتزاده هم شرف حضور دارند که حالا از زبان تند و تیز و حقیقتگوی آقای دکتر احمد توکلی میشنویم «ایشان و اعضای محترم خانوادهشان عضو هیأت مدیره چهارده شرکت پتروشیمی هستند و بوی نپوتیسم و الیگارشی (خانوادگی کردن) در صنایع به مشام میرسد.
در کابینه دکتر روحانی، مهندس زنگنه عضوی است که رک و راست از نفوذ بابک زنجانی در رسانهها و پولهایی که خرج میکند میگوید و راست هم میگوید، زیرا همه میدانند بابک زنجانی چه پولهایی خرج میکرد و میکند و حتی دفتر روزنامه و نشریه هم به چند نفر که نام روزنامهنگار برخود گذاشتهاند و من شک دارم بتوانند باسواد زیر دیپلم خود حتی یک مقاله بنویسند، گذاشته بود.
کسانی هم در این کابینه هستند که از صبح تا شام دل مردم را میسوزانند که ایها الناس مفت دارید هوا تنفس میکنید، مفت دارید زندگی میکنید و آب میخورید، مفت دارید راه میروید و باید بهایش را بپردازید.
کابینه آقای دکتر روحانی حکایت جالبی را تداعی میکند. وزیری در این کابینه است که نفس راحتی میکشد و خدا را شکر میکند وقتی میبیند توانسته شبح شوم جنگ را از ایران دور کرده، زمینه برچیده شدن تحریمها را فراهم کند تا اقتصاد کشور رونقی بیابد و مردم از سرگردانی و بیپولی و تورم نجات یابند.
در همین کابینه وزیری است که پزشک و کانتیز چشم پزشکی مجانی به نواحی محروم میفرستد و صدها چشم بیمار و نیمه کور یا آسیب دیده در جنگ را معالجه میکند.
در این کابینه وزیر اطلاعاتی هست که در کار خود تجربه دارد، اما با ملایمت و عطوفت و بخشودگی خطاکاران صحبت میکند و شخصیت معتدل و محجوبی دارد.
در همین کابینه وزیری مانند جناب وزیر صنعت و تجارت و معدن تشریف دارد که مردم او را الهه گران کردنها، حمایت غیرضروری از خودروسازان بیانصاف و حامی گرانفروشی میدانند و کارش به جایی رسیده که یک نماینده متشخص مجلس که به صراحت و رک گویی شهرت دارد و اگر در مجلس چهل نماینده مانند او پیدا میشد کار کشور به مراتب بهتر از این بود آشکارا او و اعضای خانوادهاش را اعضای هیأت مدیره 14 شرکت پتروشیمی مینامد و افشاگری میکند.
او سعی دارد صنایع پتروشیمی را از بورس خارج کند و خصوصی و خانوادگی سازد. من نمیدانم آقای روحانی چه اصراری دارد از این وزیر که به اندازه کافی مشغله مالی و اداری و شرکتی دارد دفاع کند و او را همچنان در رأس وزارتخانه مهمی که سرنوشت صنایع و بازرگانی کشور را در دست دارد، نگه دارد؟
یا آقای دکتر احمد توکلی که مرد تحصیلکرده و با صلاحیت و درستکار و خوش سابقهای است درست میگوید؛ که باید به اظهاراتش توجه شود یا دروغ میگوید که باید آقای نعمتزاده به دادگاه شکایت کند و رفع اتهام نماید.
آقای دکتر روحانی گویا چندان تاریخ نمیخوانند و نمیدانند بعضی از خوشنامترین و خدمتگزارترین رجال و سیاستمداران ایران درگذشته، چگونه با حمایت غیرضروری از افرادی که شایستگی نداشتند چه چیزهایی را از دست دادند.
روزنامهها مطالبی درباره عضویت جناب وزیر و اعضای خانوادهاش در چهارده هیأت مدیره شرکتهای پتروشیمی و کوششهای وی برای خارج کردن پتروشیمیها از بورس نوشته بودند که مصداق کامل سوءاستفاده از مقام و موقعیت اداری برای منافع شخصی و خانوادگی به شمار میرود. این افشاگریها را احمد توکلی میکند. مردی که در دوران حکومت اسلامی منصب وزارت و وکالت داشته، درجه دکترای او واقعی و انکارناپذیر است و از سابقون انقلاب اسلامی شناخته میشود.
من نمیدانم چرا آقای اسحاق جهانگیری و آقای ترکان که مو را از ماست کابینه درمیآورند درباره جناب نعمتزاده سکوت اختیار میکنند؟
سخنان دکتر توکلی به قدری روشن و واضح است که جای انکار ندارد. چرا باید وزیر سالخورده صنعت و معدن و تجارت که پیوسته بیاعتنایی و خصومت خود با مردم را به منصه ظهور رسانده مورد عتاب و سرزنش و پیگرد واقع نشود؟ خانواده سالاری که شاخ و دم ندارد. آن بار که رانت 650میلیون یورویی این آقا به یکی از دوستانش برملا شد، موضوع لاپوشانی شد، این بار چه خواهید کرد؟
***************************************