صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

چند رسانه ای >>  عکس >> آخرین عناوین
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۴۱۱
یک جوان رشید باریک که خیلی تودل برو بود و آدم لذت می برد که نگاهش کند، من واقعا عاشقش بودم.

زمان جنگ حسین بادپا هم رزم من بود و خیلی دوستش داشتم. الان هم وی مفقود الاثر است. وی همشهری من بود، برای اینکه بیاید اینجا خانمش را واسطه کرد و این خیلی مهم است که زن انسان به جهت واسطه شدن برای مجاهدت شوهرش بیاید و التماس کند و بگوید که تو قبول کن که شوهر من به جبهه بیاید و شهید شود. این خیلی حرف مهمی است. نشان می دهد که هدف خیلی با ارزش است. حسین بادپا بار اول زنش واسطه شد. بار دوم آمد. من خیلی دوستش داشتم. برای بار چهارم نمی گذاشتم بیاید مجددا خانمش را واسطه کرد و گفت تو پیش فلانی آبرو داری و برو واسطه شو تا بگذارد من بروم. در ایام فاطمیه سال قبل که بعد به اینجا آمد و شهید شد.
 
من آن زمان در دیرالعدس دیدم یک صدای خیلی برجسته ای می آید، سید ابراهیم صدرزاده خیلی صدای مردانه ای داشت مثل داش مشتی های تهرانی، من او را نمی شناختم وقتی از پشت بی سیم حرف می زد گفتم او کیست که از تهران آمده و در تیپ فاطمیون جای گرفته است. حسین گفت: سید ابراهیم!
 
وقتی از دیرالعدس برمی گشتیم، از حسین سئوال کردم این سید ابراهیم کیست که با این صدای بلند و مردونه صحبت می کرد؟! سید را نشان داد گفت: این!
 
یک جوان رشید باریک که خیلی تودل برو بود و آدم لذت می برد که نگاهش کند، من واقعا عاشقش بودم. پرسیدم چطور به اینجا آمده است. این جوان چون ما راه نمی دادیم بیاید، رفت مشهد و در قالب فاطمیون و به اسم افغانی ثبت نام کرده و به اینجا آمده بود؛ زرنگ به این می گویند. زرنگ به من و امثال من نمی گویند. زرنگ فردی نیست که به دنبال مال جمع کردن و گول زدن مردم است. زرنگ و با ذکاوت شخصی است که فرصت ها را به این شکل بدست می آورد. زرنگ یعنی کسی که فرصت ها را به نحو احسن استفاده می کند. چرا وی این کار را کرد، چون خیلی قیمت دارد. خدا کسی را که در راهش جهاد می کند، دوست دارد. فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا
 
اگر کسی را خدا دوست داشته باشد، محبت، عشق و عاطفه اش را در دل ها آکنده می کند. امثال سید ابراهیم در خیابان های تهران بسیارند، اما آن چیزی که سید ابراهیم را بسیار عزیز کرد، این مساله بود. انسان می میرد، چه بخواهد چه نخواهد شاه باشد می میرد، امپراتور باشد، می میرد. عالم باشد، می میرد. یک مرگ اجباری است و ۹۹ درصد از مردم به این شکل می میرند و تنها یک درصد توفیق این را دارند که مرگ اختیاری را انتخاب کنند.

نام:
ایمیل:
نظر: