صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

سیاسی >>  امام و رهبری >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۴۱۲
مدیر مسئول روزنامه جوان در گفتگو با سایت بصیرت
امروز اولين چيزي که دنبال مي‌کنند خاموش کردن شعار مرگ بر آمريکاست، اين مطالبه آنها در ادبيات سياسي مسئولين آمريکا به وفور شنيده مي‌شود. رئيس جمهور آمريکا اين کلام را در سازمان ملل تکرار مي‌کند. آنها بر اين باورند که مي‌توانند در تعاملات رسمي اين شعارها را کاهش دهند و احساس مي‌کنند اين زمينه‌ها در حاکميت ما و در بخشي از حوزه‌ها همنوايي با آنها وجود دارد
پایگاه بصیرت / گفتگو با عبدالله گنجی

گروه سياسي/ بعد از هشدارهاي جدي حکيم فرزانه انقلاب اسلامي، "مساله نفوذ" به دغدغه‌اي ميان کارشناسان و صاحبنظران سياسي تبديل شده است. اينک که در آستانه روز ملي مبارزه با استکبار جهاني نيز قرار داريم، بررسي ابعاد مساله نفوذ و پيوند آن با دکترين استکبارستيزي موضوعي است که در گفت و گويي با دکتر عبدالله گنجي مدير مسئول روزنامه جوان بدان پرداخته شده است که متن آن جهت مطالعه تقديم مي‌گردد.

* چه نسبتي بين خط نفوذ و طرح برجام وجود دارد؟

مسئله نفوذ بعد از برجام به صورت جدي در ادبيات رهبر معظم انقلاب در کشور طرح شده است.آمريکايي‌هاي بعد از آن که از طريق تست راهبردهاي مختلفي در مواجهه با ايران از جمله براندازي ساختاري، تغيير رفتار، اصلاح از درون به هيچ نتيجه قابل قبولي دست نيافتند، مدل برجام را به عنوان مدلي که قابل تعميم به حوزه‌هاي ديگر باشد انتخاب کردند. آمريکايي‌ها سعي دارند با برجام راهبرد تقابل را به تعامل تبديل کنند، علت هم اين است که آمريکايي‌ها بر اين باورند که در تعامل مي‌توانند نتايج بهتري به دست آورند چرا که در تقابل نمي‌توانند به مسائل دروني و راهبردي، معادلات دروني نظام خصوصا عرصه تصميم‌گيري و تصميم‌سازي ورود کنند. بنابراين نفوذ مد نظر آنها قبل از اينکه نفوذ امنيتي اطلاعاتي باشد نفوذ از طريق يک رابطه رسمي است به همين خاطر اصرار بر عادي سازي روابط دارند.

آمريکايي‌ها بر اين باورند که برجام مي‌تواند انسجام دروني و مديريت کلان نظام ما را دچار دوگانگي کند. آنها اين دوگانگي‌ها را به عنوان منفذ و شکافي براي ورود مي‌دانند.

آمريکايي‌ها به خاطر استقلال سياسي که نظام جمهوري اسلامي ايران دارد نسبت به تصميمات نظام در منطقه و ديگر نقاط جهان اشراف ندارند و اين تعامل آنها دقيقا با هدف دستيابي به تصميمات و اراده‌هاي نظام است تا بتوانند با دستيابي به اين اطلاعات جهت مواجهه اقدام کنند.

بيشترين اصرار آمريکايي‌ها بر عادي سازي و قبح شکني از روابط است و امروز احساس مي‌کنند زمينه اين گونه اقدامات در کشور ما وجود دارد.

* راهکار آمريکايي‌ها در اين مسير چيست؟

راهکاري که آنها انتخاب کردند به دو صورت است؛ راهکار اول روش "شرطي سازي" است، بخشي از مديريت کشور را شرطي کرده اند و آنها هم بخشي از باورهاي مردم را به اين سمت سوق دادند که ما در اين مسير به يک بهشت گمشده‌اي مي‌رسيم و دروازه‌هاي کشور به روي نعمت‌هاي بزرگ باز مي‌شود. شرطي سازي به شکل منتظر گذاشتن مردم اتفاق مي‌افتد مردم را بين خوف و رجا نگاه مي‌دارند.

روش دوم هم "عادي سازي" از طريق سناريوي "راه بنداز جا بنداز" است. تعاملات رسمي را کليد مي‌زنند، بعد اين تعاملات را به حالت عادي درمي‌آورند. نمونه اين روش همان تلفني بود که در نيويورک انجام شد، يا دست دادني که اخيرا اتفاق افتاد. اين نمونه‌ها نشان مي‌دهد که اين روش "راه بنداز جابنداز" و نظام را در عمل انجام شده قرار دادن، بخشي از روش آنهاست.

تصميمات نظام جمهوري اسلامي تا امروز مستقل بوده، حتي در زمان جنگ تحميلي نظام جمهوري اسلامي به تنهايي تمام تصميماتي را گرفت. اما دشمن قصد دارد در اين تصميمات دخالت کند و از اين طريق بتواند بخشي از اراده منطقه‌اي ما را در تعاملات رسمي کاهش دهد.

اين مسئله دو جنبه سياسي و اجتماعي دارد؛ از جهت اجتماعي از آنجايي که نظام ما يک نظام مردم‌سالار است براي آنها ذائقه اجتماعي مردم هم مهم است. زماني که رئيس جمهور آمريکا مي‌گويد بعد از برجام موافقان ما حاکميت را تحت فشار قرار مي‌دهند، نشان مي‌دهد که زمينه‌هايي مساعدي را در داخل براي خود احساس کرده اند. کار به جايي مي‌رسد که بعضي از اساتيد نامه‌اي به رئيس جمهور مي‌دهند و در آن نامه با صراحت مي‌خواهند که مرگ بر آمريکا در مراسمات مذهبي گفته نشود.

نفوذ يک بحث کاملا فکري، اجتماعي و فرهنگي است، اين نفوذ جديد علاوه بر آن نفوذ امنيتي اطلاعاتي است که دشمن همواره به دنبال آن بوده، "نفوذ در اراده" بيشتر مبتني بر تعاملات رسمي است. فرض کنيد ما تصميم گرفتيم در سوريه يا يمن به سبک خاصي عمل کنيم. آنها نمي‌دانند اين سبک چيست و قصد دارند در تعاملات از اين تصميمات باخبر شوند و بر اساس اين اطلاعات براي تغيير اراده ما برنامه‌ريزي ‌کنند.

* در فهرست مهمترين اهداف نفوذ، چه مباحثي وجود دارد؟

تمام اقدامات دشمن در دو مسئله خلاصه مي‌شود؛

اول "تحريک اجتماعي" است که پروژه ده ساله‌اي است آنها در اين ده سال اصراري بر براندازي صريح ندارند. سير حرکات خود را ملايم کرده و به دنبال يک "اعتمادسازي اجتماعي" در ايران هستند.

دوم "امنيت صهيونيست‌ها" است. مطالبه آنها مديريت منطقه‌اي ايران است. آنها بيشتر به دنبال حفظ امنيت صهيونيست‌ها هستند و قصد دارند به تصميمات نظام در اين مسئله دسترسي پيدا کنند.

آمريکايي‌ها اين دو باور را در مهندسي ده ساله برجام دنبال مي‌کنند و معتقدند بعد از برجام اتفاقات مهمي در ايران رخ خواهد داد.

آمريکايي‌ها مثل بقيه کشورهاي دنيا نيستند که در تعامل با ما متوازن باشند، معاملات و روابط جمهوري اسلامي ايران با روسيه يا بعضي از کشورهاي اروپايي در يک سطح متوازني رخ مي‌دهد، اما آمريکايي‌ها مانند ديگر کشورها از اين موضع وارد تعامل نمي‌شوند. آنها از آن جهت که نظام جمهوري اسلامي را يک ماهيت ناهمگون براي خود مي‌شناسند و مشکلات خود در خاورميانه را از اين ماهيت مي‌دانند به دنبال تغيير ماهيت نظام هستند.

* سناريوي نفوذ ، چگونه دکترين استکبارستيزي را هدف قرار داده است؟

رهبر معظم انقلاب هم در بياناتشان به اين مطلب اشاره کردند که آمريکايي ها به دنبال اين هستند که روحيه استکبار ستيزي نظام را از بين ببرند. امروز اولين چيزي که دنبال مي‌کنند خاموش کردن شعار مرگ بر آمريکاست، اين مطالبه آنها در ادبيات سياسي مسئولين آمريکا به وفور شنيده مي‌شود. رئيس جمهور آمريکا اين کلام را در سازمان ملل تکرار مي‌کند. آنها بر اين باورند که مي‌توانند در تعاملات رسمي اين شعارها را کاهش دهند و احساس مي‌کنند اين زمينه‌ها در حاکميت ما و در بخشي از حوزه‌ها همنوايي با آنها وجود دارد. تصور آن ها اين است که مي‌توانند در فضاي رسمي شعارهاي انقلابي را کاهش بدهند و در تعاملات رسمي با ما رئيس جمهور سوريه را بردارند. آنها از اين تعاملات رسمي مطالباتي دارند و سعي مي‌کنند در اراده ما نفوذ کرده و ما را از مسير انقلاب منحرف کنند.

* تغيير سناريو تقابل به تعامل مبتني بر کدام بسترهاي داخلي شکل گرفته است؟؟

دشمن زمينه‌هايي را در ما ديده است که به اين نتيجه رسيده با تعامل بهتر از تقابل به نتيجه مي‌رسد. در حال حاضر مسئولين آمريکا در کنگره يا سنا طوري صحبت مي‌کنند که گويي با بخشي از حاکميت ايران توافق کرده اند، مرتب مي‌گويند که اگر توافق نمي‌شد معلوم نبود چه بر سر روحاني مي‌آمد يا اين که مي‌گويند اگر توافق نمي‌شد همان طور که در ايران مرگ بر آمريکا مي‌گويند مرگ بر روحاني هم مي‌گفتند! يا اين که سپاه مخالف توافق است. دشمن سعي مي‌کند با اين روش فضاي دوقطبي را در ايران ايجاد کند که در اين فضاي دو قطبي يک طرف با آمريکا تناسب دارد و يک طرف هم مخالف پيشرفت و توسعه مردم ايران هستند. آمريکا سعي مي‌کند با ايجاد اين فضا روحيه انقلابي مردم را نابود کند.

کري در کنگره مي‌گويد که در اين ده، پانزده سال اتفاقات جدي در ايران خواهد افتاد و مديريت کلان نظام هم به جهت سني دچار تغيير خواهد شد. رهبر معظم انقلاب هم با کنايه گفتند که اينها به دنبال مرگ کسي هستند، لذا پروژه آمريکايي‌ها تا پايان برجام يک پروژه‌اي است که به دنبال اين هستند که جريان بي‌حسي نسبت به انقلاب ايجاد شود، شعارهاي انقلاب افول کرده و ماهيت حقيقي نظام اسلامي استحاله شود و در نهايت يک نظام جمهوري اسلامي اسمي و بي‌محتوا را بتوانند سامان بدهند.

تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک


نام:
ایمیل:
نظر: