صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۲  ، 
شناسه خبر : ۲۸۳۸۸۰
پس از حملات خونبار تروریستی در بیروت و پاریس و کشته شدن صدها انسان بی‌گناه، بار دیگر صدای مدعیان مبارزه با تروریسم در خصوص ضرورت "خشکاندن ریشه تروریسم در سوریه" بلند شده است؛ اما آیا واقعا ریشه تروریسم در سوریه است ؟!
پایگاه بصیرت: تأکید کشورهای غربی و همپیمانان آنها بر ضرورت خشکاندن ریشه تروریسم در حالی است که این کشورها هنوز ریشه این تروریسم را در سوریه و عراق دنبال می‌کنند، و بر منشأ اصلی و حامیان واقعی آن سرپوش می گذارند.
در همین راستا روزنامه انگلیسی "آبزرور" دیروز (یکشنبه) در مطلبی تأکید کرد، "پس از حملات پاریس، جهان باید موضوع تروریسم در سوریه را به طور اساسی حل کند."
رسانه‌ها مختلف غربی و شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران نیز با حمایت از "مبارزه" ائتلاف آمریکا علیه داعش، بر ضرورت ادامه این حملات تأکید کردند.
اما مانند همیشه موضوعی که در گفته‌ها و موضع گیری‌های غرب و هم پیمانان منطقه‌ای آن جا افتاده است، منشأ واقعی تروریسم و تفکرات افراطی است؛ موضوعی که بعضی رسانه‌ها آن هم در برخی موارد نادر به آن اذعان کرده و درباره خطرات هولناک آن هشدار داده‌اند.
عبدالباری عطوان سردبیر نشریه "رای الیوم" حدود 5 ماه قبل و پس از وقوع حملات خونین در کویت، فرانسه و تونس تأکید کرده بود: "این سه کشور از بارزترین حامیان معارضان مسلح سوری بودند و از گروههای به اصطلاح جهادی پشتیبانی مالی، نظامی و رسانه ای می کنند .. با کمال تاسف باید گفت کسی که با آتش بازی می کند انگشتانش خواهد سوخت، و حالا می بینیم که شعله های حضور عناصر افراطی تا عمق عربستان و کویت و فرانسه رسیده و بسیار محتمل است که بحرین و اردن و حتی ترکیه را هم در آتش خود بسوزاند."
روزنامه آمریکایی "هافینگتون‌پست" نیز حدود یک سال پیش در گزارشی تحلیلی درباره ارتباط وهابیت و داعش نوشته بود: "یکی از جریانات اصلی درباره هویت سعودی‌ها، مستقیما به محمد ابن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) و برداشت جامع و افراطی او از دین،  وابسته است."
یکی از اصول مهم نظریه عبدالوهاب، به کلید عقاید تکفیری‌ها تبدیل شده است. در نظریه تکفیر‌ی‌ها، اگر فردی به گونه‌ای اقدام کند که به نوعی بتوان آن را علیه حاکمیت قدرت مطلق ( که می‌تواند پادشاه باشد) دانست، عبدالوهاب و پیروانش می‌توانند او را کافر بدانند.
عبدالوهاب در جایی نوشته است: "کسانی که از این دیدگاه پیروی نمی‌کنند باید کشته شده، به همسرها و دخترانشان تجاوز و تمام اموالشان مصادره شود."
لیست مرتدانی که در دیدگاه عبدالوهاب مستحق مرگ هستند شامل شیعیان، صوفی‌ها و سایر مذاهب اسلام است؛ کسانی که عبدالوهاب به هیچ وجه آن‌ها را مسلمان نمی‌داند.
خاندان ابن سعود پس از آنکه به وسیله نظریه عبدالوهاب قدرت را در عربستان دست گرفتند، توانستند به کارهای سابق خود ادامه دهند و به روستاهای همسایه حمله کنند و اموال آنها را به سرقت ببرند،‌ با این تفاوت که حالا آنها این کار را تحت عنوان "جهاد" انجام می‌دادند و نه طبق سنت سابق خود!
در این راه، استراتژی آنها - مانند استراتژی گروه داعش- اجبار مردم به تسلیم شدن در سرزمین‌های غصب شده بود. آنها به دنبال ترساندن مردم بودند. در سال 1801 این متحدان به شهر مقدس کربلا در عراق حمله کردند و هزاران شیعه حتی زن‌ها و بچه‌ها را قتل عام و بسیاری از مزارها، از جمله مرقد مطهر امام حسین (ع) را ویران کردند.
"فرانسیس واردن" ستوان انگلیسی که شاهد این اتفاق بود درباره آن نوشته است: آنها کربلا را غارت کردند؛ در طول آن روز آنها با خشونتی عجیب بیش از 5000 تن را قتل عام کردند.
"عثمان ابن بشیر نجدی"‌ مورخ و محقق "دولت سعودی اول" نوشته است که آل سعود در کربلا مرتکب یک قتل عام شدند. او با افتخار از این کشتار یاد می‌کند و می‌گوید: ما کربلا را گرفتیم. مردم آن را قتل عام و به عنوان برده اسیر کردیم، و سپس نماز خواندیم و به خاطر کاری که کردیم توبه نکردیم و گفتیم، برای کافران رفتاری مشابه در انتظار است.
در سال 1803، عبدالعزیز (پسر ابن سعود) وارد مکه شد، شهری که مانند مدینه زیرفشار و وحشت و ترس بود. پیروان عبدالوهاب تمام بقعه‌های تاریخی و مقبره‌ها و آرامگاه‌ها را ویران کردند. در پایان این سال آنها تمامی آثار معماری اسلامی نزدیک مسجد‌الحرام را تخریب کرده بودند.
هافینگتون پست درباره چگونگی گسترش وهابیت نوشت: با ظهور پولهای باد آورده نفتی، عربستان سعودی گسترش وهابیت را در دستور کار خود قرار داد .. میلیاردها دلار برای گسترش و آشکارسازی این قدرت نرم سرمایه‌گذاری شد و این سرمایه گذاری همچنان ادامه دارد.
ترکیب صرف میلیاردها دلار برای این پروژه قدرت نرم با تمایل مشترک سعودی و آمریکا برای مدیریت جهان اسلام باعث شد تا وهابیت در سطوح آموزشی، اجتماعی و فرهنگی در بیشتر مناطق اسلامی ریشه بدواند. این امر باعث شد تا غرب سیاست‌های خودش را با عربستان سعودی گره بزند؛ اقدامی که از زمان دیدار ملک عبدالعزیز و تئودور روزولت بر روی یک ناوجنگی آمریکایی تاکنون ادامه دارد.
چشم غربی‌ها به این پادشاهی بود و چیزی که نظر آنها را به عربستان جلب کرد ثروت، نوسازی ظاهری و ادعای رهبری بر جهان اسلام بود.
منبع: شبکه العالم
نام:
ایمیل:
نظر: