صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۴۰۸۹
ایران کشوری است که براساس سطح اعتمادپذیری دیگر بازیگران آماده ائتلافی مبتنی بر دوستی و اعتماد متقابل برای حفظ امنیت دسته جمعی در منطقه است.
پایگاه بصیرت / مصطفی رشیدی
پایگاه بصیرت: در پی حملات هوایی روسیه به مواضع مخالفان دولت سوریه که شامل گروه های مختلف تروریستی است، این تفکر شکل گرفته که روسیه در حال پوست اندازی در سیاست خارجی خود و ورود به مرحله و پارادایم نویی از رفتار بین المللی است. عده ای از اتحاد بین روسیه با ایران و گاه شکل گیری ائتلافی منطقه ای بین ایران، روسیه، عراق و سوریه سخن به میان می آوردند و برخی نیز ورود به جنگ سردی دیگر و شکل گیری بلوک بندی جدید در عرصه بین الملل را نوید می دهند. اما نمی توان براساس چنین وضعیت مقطعی به راحتی سخن از شکل گیری اتحادها و پیمان های طولانی مدت گفت، بنابراین این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دقیقی از سوی تحلیل گران و کارشناسان و اندیشمندان دارد.
در این بین پرداختن به رویه و رفتار و شخصیت بین المللی بازیگران درگیر می تواند ما را در ارائه تحلیلی درست تر یاری نماید. در ابتدا به سراغ ایران می رویم. ایران کشوری با نظام اسلامی و انقلابی و تجدیدنظر گرا در ساختار نظام کنونی بین الملل است. از ظهور انقلاب اسلامی در سال 1357 (1979 میلادی) در قالب شعارها، قانون اساسی و گفته های امام خمینی و بیانات رهبر کنونی ایران، مواضع کلی نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به منطقه و جهان مشخص شده است و این کشور در رفتار خارجی خود براساس این میثاق ها رفتار نموده و به نحوی رویه های ایران برای جهانیان شناخته شده است.
کشور ایران دائماً به دنبال اتحادهای منطقه ای بدون دخالت قدرت های جهانی بوده است و همواره در پیمان ها و سازمان های مختلف منطقه ای آمادگی مشارکت خود را اعلام نموده است و نسبت به سازمان ها و نهادهایی مانند شورای همکاری خلیج فارس که به نحوی اتحادی با محوریت قدرت های فرامنطقه ای مانند آمریکا بوده همواره اعتراض خود را نشان داده است و کشورهای عضو این سازمان ها را به ایجاد نهادهای بومی مبتنی بر امنیت دسته جمعی منطقه ای دعوت نموده است.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدا موضع خود را در قابل نهضت های آزادیبخش اسلامی مشخص نموده و خود را حامی آن ها می داند. هویت اسلامی و شیعی جمهوری اسلامی ایران سبب گرایش شیعیان و مسلمانان به این کشور شده که به نحوی منجر به شکل گیری یک شبکه از کشورها و هویت های مردمی به محوریت ایران در مقابل جریان و گفتمان مسلط در ساختار نظام بین الملل شده است. بنابراین کشور ایران از کشورها و نیروهایی که به نوعی متمایل به اداره منطقه ای امور منطقه خاورمیانه و سایر مناطق مرتبط با ایران هستند در تشکیل ائتلاف ها و سازمان های مختلف استقبال کرده است.
از این رو می توان ایران را کشوری آماده پذیرش ائتلافی جهت غلبه بر بحران های منطقه ای دانست که البته این ائتلاف ها با محوریت کشورهای منطقه باشد. ائتلاف ضمنی محور مقاومت به مرکزیت ایران نیز نشان از خصیصه ائتلاف پذیری کشور ایران است. بنابراین کشور ایران بازیگری با رویه های مشخص در ارتباط با مسائل منطقه خاورمیانه و مناطقی مانند آسیای مرکزی و نیز جهان اسلام است. در کنار این مسائل، تقابل آمریکا با ایران و فشارهای ناشی از رویارویی با این قدرت جهانی سبب شده تا ایران جهت خروج از انزوای ژئوپلیتیکی و دور کردن بحران و تهدیدات مختلف از مرزهای جغرافیای سیاسی خود دست به فعالیت های چند بعدی در توسعه حضور در منطقه بزند و مرزهای فرهنگی، سیاسی، دفاعی و امنیتی و نیز اقتصادی خود را فراتر از مرزهای فیزیکی خود تعریف نماید. این امر سبب شده تا ایران مادام به دنبال ایجاد پیوندها و اتحاد و ائتلاف های منطقه ای باشد. در این میان، کشورهایی مانند افغانستان، عراق و سوریه جزء فضای زیست سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دفاعی ایران به حساب می آیند که طبیعتاً ایران به دنبال ائتلاف با دولت های این کشورها است.
در جریان بحران های اخیر در سوریه و عراق، کشور ایران فعال ترین بازیگر منطقه ای در قبال این مسئله بوده که همواره به دنبال حمایت از دولت های قانونی این کشورها بوده و سعی نموده تا مانع از تسخیر فضای بازیگری خود توسط بازیگران فرامنطقه ای و هم پیمانان منطقه ای آن ها شود که دارای تضاد معنایی و منفعتی با ایران و نظام های حاکم بر کشورهای محور مقاومت هستند. سقوط سوریه به مثابۀ عقب کشیده شدن مرزهای قدرت منطقه ای ایران به داخل و افزایش فشار بر جبهه عراق و فرسایش بیشتر نیروهای مقاومت و از بین رفتن لجستیک سرزمینی برای حزب الله لبنان و جنبش های آزادی بخش فلسطین است و به نحوی فضای تنفسی ایران را تنگ تر می کند و این امر سبب واکنش ایران از همان روزهای ابتدایی بحران در سوریه شده است. از این رو ایران کشوری است که براساس سطح اعتمادپذیری دیگر بازیگران آماده ائتلافی مبتنی بر دوستی و اعتماد متقابل برای حفظ امنیت دسته جمعی در منطقه است.
اما آنچه مسئله ائتلاف را پیچیده می نماید شخصیت سیاست خارجی روسیه و رویه های تاریخی این کشور است که به نحوی به دنبال بازی براساس منافع دوره ای خود بوده و کمتر به دنبال ائتلاف های طولانی مدت در مناطق ژئوپلیتیکی است. روسیه کشوری است که بیشتر ائتلاف های خود را مبتنی بر حس خطر و تهدید و با جنس دفاعی و امنیتی شکل می دهد. به عنوان مثال پیمان شانگهای در ابتدا یک پیمان صرف نظامی و امنیتی بوده است و سپس با ورود کشورهای دیگر و با حمایت کشوری مانند چین وارد مرحله اقتصادی نیز شده است. بلوک بندی دوره شوروی سابق نیز در نمای بین المللی بیشتر چهره ای دفاعی و امنیتی داشت. در کنار این هویت سیاست خارجی روسیه، باید رفتارهای این کشور در قبال کشورهایی مانند ایران و عراق (پس از دولت بعثی) و سوریه را نیز باید در نظر داشت. عدم وجود رویه ثابت از سوی روسیه در قبال مسئله هسته ای ایران و نهایتاً تن دادن به تحریم های سازمان ملل علیه ایران و عدم وتوی آن از سوی این کشور، امتناء از تحویل سامانه اس 300 به ایران و رفتارهایی از این قبیل را می توان نشان از نوعی تردید از سوی ایران در اعتماد به روسیه دانست. روسیه تا قبل از ورود بحران داعش به منطقه خاورمیانه سلاح هایی را به القاعده در عراق نیز می فروخت و این نشان از نداشتن راهبرد ائتلافی روسیه در قبال کشور خاصی از جمله عراق یا ایران است. جدای از این مسائل روسیه کشوری با قدرت تک بعدی نظامی، خام فروش و تک محصولی است که به شدت از سوی غرب آسیب پذیر است که تحریم های اخیر غرب نیز با علم به این نقطه ضعف روسیه تنظیم شد. بنابراین روسیه توان نمایش قدرت خود در منطقه را ندارد و زمینه های فرهنگی مناسب برای ایجاد بسترهای فرهنگی را جهت تغییرات سیاسی در کشورهای منطقه را نیز ندارد و به عبارتی روسیه تمامی ابعاد قدرت جهت تبدیل شدن به یک قدرت جهانی را ندارد و این امر استقلال عمل در برابر غرب را از روسیه سلب می کند. مسئله دیگر شباهت ایران و روسیه در تولید انرژی گازی و نگرانی روسیه از تبدیل شدن ایران به رقیب اصلی خود در بازارهای اروپایی است که گاهی روسیه را از حمایت کامل از ایران باز می دارد. گذشته از این امر قدرت های خارجی همواره از بابت تسلط کامل ایران بر منطقه کنونی بحران نیز نگران هستند؛ چرا که ایران دارای پیوندهای عمیق فرهنگی با این مناطق است و در صورت شکل گیری ائتلاف طولانی مدت محوریت از آن ایران خواهد بود.
به رغم تمامی این محدودیت های موجود در مسیر شکل گیری یک ائتلاف چهارجانبه بین ایران، روسیه، عراق و سوریه، شرایط کنونی منطقه و رفتارهای غرب به رهبری آمریکا و هم پیمانان منطقه ای اش در قبال ایران و روسیه و نیز عراق و سوریه، سبب شکل گیری وضعیتی شده که این کشورها را به سوی یک ائتلاف هرچند کوتاه مدت سوق می دهد که حتی می تواند یک تغییر در نظم منطقه ای خاورمیانه و با گسترش آن، حتی اوراسیا ایجاد کند. حرکت گام به گام غرب به رهبری آمریکا به سمت مرزهای روسیه و محاصره فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی این کشور که نمونه آن را در انقلاب های رنگی و گسترش ناتو می توان دید، روسیه را به نتایج و تصمیم گیری های جدیدی سوق داده است. به طوری که کشور روسیه که همیشه براساس تهدیدات به ایجاد ائتلاف و شکل دادن به پیمان های دفاعی و امنیتی سوق پیدا می کند، با احساس خطر از این رفتار آمریکا این بار به فکر ایجاد یک ائتلاف طولانی مدت در برابر این خطرات و تهدیدات طولانی مدت است که هدف این ائتلاف ها می تواند کشورهایی مانند ایران و چین و کشورهای دیگری مانند عراق و سوریه و غیره باشد.
بنابراین رفتار غرب ناخواسته روسیه را ناگزیر به یک انتخاب تاریخی نموده که به ارتقاء جایگاه رقبای اصلی غرب مانند ایران و محور مقاومت کمک خواهد نمود. روسیه در جریان بحران اکراین و تحریم های غرب و نیز رزمایش های سالانه ناتو در فضای ژئوپلیتیکی خود که نمونه اخیر آن  رزمایش «ترایدنت جانکچر 2015» بود و نیز با درک تهدیداتی مانند تغییرات نرم و نیز خطر تروریزم افراطی سلفی در جمهوری های خودمختار و حتی خاک روسیه از سوی کشورهایی مانند آمریکا، عربستان، قطر و غیره، به این نتیجه رسیده که موضع منفعلانه و حتی تدافعی در قبال مسائل خاورمیانه نه تنها دست روسیه را از این منطقه کوتاه می کند که منجر به تنگنای ژئوپلیتیکی و تنگ شدن فضای تنفسی روسیه می شود، بلکه بحران این منطقه را وارد فضای سرزمینی روسیه نیز می نماید.
این امر روسیه را به این نتیجه رساند که موضعی تهاجمی تر را در قبال مسائل خاورمیانه اتخاذ نماید و وارد ائتلافی همیارانه با ایران و سوریه گردد که انتظار می رود اثرات آن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در کشور عراق نیز مشخص گردد. این مسئله روسیه را دقیقاً به بازیگری با تهدیدات ایران تبدیل نموده که: دارای دشمنی مشترک به نام غرب (به رهبری آمریکا) و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و حتی ترکیه، تهدیداتی مانند خطر تروریستی سلفی ها، تغییرات براندازانه، تهدیدات امنیتی و نظامی، تنگ شدن فضای زیست و تنفس و انزوای ژئوپلیتیکی، عقب نشینی مرزهای قدرت ژئوپلیتیکی این کشورها، است.
از این رو فرصتی پیش روی روسیه و ایران برای ایجاد ائتلافی برای مدیریت بحران و تهدیدات منطقه ای قرار گرفته تا از تهدیدات موجود فرصتی با عنوان ائتلاف مقاومت را احصاء نمایند. این ائتلاف با پازل هایی مانند عراق و سوریه تکمیل می شود و به دلیل طولانی بودن تهدیدات این کشورها از سوی رقبا و دشمنان، روسیه را نیز به پایبندی به این ائتلاف ملزم نگه خواهد داشت. روسیه می تواند در اثر این ائتلاف به سمت یک پیمان منطقه ای با این کشورها حرکت کند و در مسئله مورد سوءظن بین خود با ایران یعنی رقابت گازی نیز به نوعی تقسیم کار و تعیین حوزه های صادرات بین خود دست یابد.
ایران سال ها است که دریافته رقابت و مقاومت در برابر جبهه غربی- ارتجاع عربی نیازمند ائتلاف با کشورهایی است که مورد تهدید این جبهه هستند و روسیه نیز دارای چنین شرایطی است که تا قبل از این بحران های اوکراین و تهدیدات پی در پی خود این کشور به چنین نتیجه ای نرسیده بود. این مسئله را می توان چنین تکمیل نمود که در اسناد دفاعی و امنیتی روسیه در سال 2015 این کشور به عنوان قدرت جهانی در آینده ساختار جهانی تعریف شده که رسیدن به چنین چشم اندازی در کنار چشم انداز ایران به عنوان قدرت اول منطقه ای قابل تصور خواهد بود.
منبع: فارس
برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: