با گذشت قريب به چهار ده از شکل گيري انقلاب اسلامي، تلاش براي همگرايي و وحدت حوزه و دانشگاه هنوز هم امري ضروري است. مبتني بر اين قرابت است که امکان توليد علم بومي و جنبش نرم افزاري فراهم آمده و بستر لازم براي تسريع قطار انقلاب در مسير پيشرفت اسلامي - ايراني فراهم خواهد آمد.
در آستانه فرار رسيدن روز وحدت حوزه و دانشگاه خبرنگار پايگاه بصيرت گفت و گويي را با آيتالله محمود رجبي عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از مؤسسان دفتر همکاري حوزه و دانشگاه ترتيب داده که شما را به خواندن آن دعوت مي کنيم.
* دفتر همکاري حوزه و دانشگاه چگونه شکل گرفت؟
نحوه ورود بنده بيشتر به سبب رفت و آمد و بازديد بود. در روز وحدت حوزه و دانشگاه، روحانيون به قصد تعامل بيشتر به دانشگاه ميرفتند و دانشگاهيان نيز از حوزه علميه بازديد ميکردند. بعدها مراسمي تعريف شد که دفتر همکاري حوزه و دانشگاه بود و به کار خود تا به امروز ادامه داده و امروز هم به عنوان پژوهشگاه حوزه و دانشگاه فعاليت ميکند.
در ابتداي کار تعامل بين حوزويان و دانشگاهيان در سطح اساتيد و دانشجويان در دفتر همکاري حوزه و دانشگاه ارتباط مداوم و مستحکمي بود که حدود صد نفر از اساتيد دانشگاههاي مختلف به همراه اساتيد حوزه برنامههايي تشکيل ميدادند. بسياري از دانشجويان هم براي استفاده از اين برنامهها شرکت ميکردند. در ادامه کار به دليل کارشکنيهاي بسياري از نوانديشاني که آن زمان در مسند کار بودند، اين کار به ضعف گرايش پيدا کرد و تقريبا به حالت نيمه تعطيل درآمد و تا مدتي به اشکال ديگري مانند کارهاي پژوهشي تداوم پيدا کرد.
تربيت اساتيد معارف هم در دفتر همکاري حوزه و دانشگاه محور کار بود که کلاسهايي را جهت ارتقاء سطح ديني و فرهنگي اساتيد برگزار کردند و کنفرانسهاي فراواني را در موضوعات مختلف علوم انساني برگزار کردند. اولين دوره تربيت اساتيد معارف به صورت يک ساله توسط آيت الله مصباح طراحي و اجرا شد که بسياري از آن اساتيد نيز جذب دانشگاه شدند. در ادامه نهادي متولي اين کار گرديد و در اين راستا تلاشهاي خوب و موثري نيز انجام گرفت. کم کم ارتباط در قالب مراجعي که رشتههاي علوم انساني را براي فضال حوزه علميه برگزار ميکردند ادامه پيدا کرد و نهادهاي مختلفي در اين زمينه فعال شدند. در اين عرصه نقش آيت الله مصباح نقش بسيار برجستهاي بود که دورههاي آموزشي را در رشتههاي علوم انساني از کارشناسي تا دکتري با همکاري اساتيد دانشگاه و حوزه براي طلاب حوزه علميه برگزار ميکردند و هدفشان تربيت متخصص آشنا به تعليمات علوم انساني و ديني بود که موفقيت بسيار خوبي داشتند. در کنار اين برنامهها، کنفرانسها و همايشهاي ملي توسط همانديشي حوزه و دانشگاه برگزار شده است.
* همينک دفتر همکاري حوزه و دانشگاه بر چه مسائلي تکيه بيشتري دارد؟
هم اکنون مشغول به تربيت فضلايي است که در رشته علوم انساني در سطح دکتري آموزش ديده اند و از نظر حوزوي تا سطح درس خارج را طي کردهاند. کارهاي پژوهشي به جهت تدوين متون منابع انساني از مدتي قبل آغاز شده است. همچنين رشتههاي مختلفي از علوم انساني تدوين شده است. اما تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله قابل توجهي وجود دارد. نياز به تربيت نيروهاي مسلط بر علوم و نياز به ارتباط مستحکمتر بين اساتيد حوزه و دانشگاه و دانشجويان عزيز به شدت احساس ميشود.
متاسفانه تمام تلاشها با سختي فراواني صورت گرفته و حمايت مسئولان مربوطه کمتر وجود داشته است، چرا که آنها مخالف ارتباط و همسوسازي علوم انساني بودند. بعضي از آنها به خارج از کشور گريختند و به مخالفت با نظام پرداختند و بعضي هم در داخل نظام هستند و موضعي عليه نظام دارند. اما به رغم کارشکنيها و مخالفتها ميتوان ارزيابي کلي از اين مسئله را ارزيابي مثبتي تلقي کرد. در عين حالي که بايد توجه داشت که تا نقطه مطلوب فاصله زيادي وجود دارد.
تمام کتابهاي علوم انساني نياز به بررسي دارند. اولا ضروري است فلسفه اين علوم از نظر علوم اسلامي نوشته شود و بر اساس آن فلسفهها اين متون وارد منابع درسي شود. در توليد منابع درسي توجه به نيازهاي جامعه اسلامي و در نظر گرفتن آرمانها و ارزشهاي اسلامي از نکات بسيار ضروري به حساب ميآيند که متاسفانه در اين زمينه کارهاي اندکي صورت گرفته است.
* گفتمان وحدت حوزه و دانشگاه بر کدام نقطه کانوني تاکيد دارد؟
وحدت حوزه و دانشگاه به معناي وحدت در هدف است به اين معنا که هم جهتگيري دانشگاه بايد به سمت تامين نيازهاي مختلف نظام اسلامي باشد و هم حوزه بايد در صدد تامين نيازهاي دانشگاه و نظام اسلامي باشد که اين امر به تلاش دروني، پشتيباني بيروني و به کار گرفتن نيروهاي توانمند نياز دارد.
رويکرد اساتيد حوزه و دانشگاه چه در آموزش و چه در تحقيقات بايد متوجه نيازهاي نظام باشد. نيازهاي فراوان اقتصادي و مديريتي که احتياج جدي به تبيين ديدگاههاي اسلامي دارند. نه تنها کشور ما بلکه کشورهاي اسلامي ديگر نيز نيازمند چنين تحقيقاتي هستند. اميدواريم که اين کارها به درستي انجام شود و نتايج آن تبديل به سياستگذاريهاي درست در سطح ملي و کشوري شود. همچنين شکي نيست که نظام آموزش و پرورش ما نيز بايد بر اساس همين علوم انساني و اسلامي برنامهريزي کند.
* مهمترين چالش پيش روي همکاري حوزه و دانشگاه چه مواردي است؟
ما بايد در راس مسئولان تصميمگير در اين حوزه افرادي را که از عمق جان و بن دندان معتقد به ضرورت بازخواني علوم انساني و ضرورت تحقق آن در نظام آموزش عالي و آموزش و پرورش هستند قرار بدهيم، تا خود را ملزم ديده و احساس مسئوليت کنند تا بدين وسيله تحولي رخ بدهد. اگر افراد انگيزه کافي نداشته باشند، تلاشها بينتيجه خواهد ماند. از آغاز انقلاب حضرت امام(ره) بر اين مسئله تاکيد کردند، هر چند که دفتر همکاري در دانشگاه تشکيل شد، اما کارشکنيهايي نيز در سطح مسئولان انجام گرفت و اين حرکت را متوقف کرد. در حال حاضر هم گروهي هستند که اعلام ميکنند علم، اسلامي و غير اسلامي ندارد، با اين وجود چگونه ميتوان انتظار داشت که تحقيقاتي در اين زمينه انجام شود و اگر هم انجام شد به آن عمل شود! به نظر من اين مسئله مهمترين چالش است. رهبر معظم انقلاب اين مسئله را فراوان مطرح کردند اما آن عزم جدي که بايد در مسئولان وجود ميداشت تا کنون وجود نداشته است.
در گذشته اين چالش را داشتيم که نيروهاي کارآمدي که بتوانند عهدهدار اين تحقيقات بشنود کم بودند، اما امروزه آن معضل تا حد زيادي حل شده است، ولي باز هم نياز به تربيت بيشتر اساتيد وجود دارد.
تهيه و تنظيم: سيد محمد مشکوة الممالک