اگر حضور مستشاری و کمکهای ذیقیمت ایران در مقابله و مهار گروههای تکفیری دستساخته رژیم سعودی نبود،اکنون باید سران کشورهای اروپایی در داخل خاک خودشان به دنبال پناهگاه میگشتند.
پایگاه بصیرت: تأمل در تحریمهای جدیدی که پس از «برجام» و در دستور کار کنگره و کاخ سفید قرار گرفته است، بیانگر این است که از منظر سران نظام سلطه، آنچه فراتر از «توان هستهای» ایران عامل نگرانی آنهاست، اقتدار و توان دفاعی ایران و سرپنجههای آن در منطقه است که نقش اصلی را در شکست راهبردهای نظام سلطه در منطقه داشته و دستنشاندگان آنان را نیز به رغم تجهیز به پیشرفتهترین سلاحهای نظامی، شرمسار کرده است.
اشاره مستقیم به نام سپاه پاسداران در بسیاری از این تحریمهای جدید یا قدرت موشکی ایران و یا نام بردن از گروههای مقاومت نظیر حزبالله، این تصور را در ذهن آنها ایجاد کرده است که در امتداد تحریمهای گذشته، از این طریق قادر خواهند بود که توان دفاعی ایران را نیز محدود کرده و به زعم خود فضای تنفسی را نیز برای عربدهکشیهای برخی از متحدین منطقهای خود فراهم کنند.
آنچه که در مواجهه با این سناریوی جدید تحریمها باید مورد توجه قرار گیرد، این است که اقتدار و توان دفاعی ایران که توان موشکی تنها بخشی از آن است، پدیدهای نیست که در سالها و ماههای اخیر و آن هم با کمک آنها ایجاد شده باشد که حال با اینگونه تحریمها و یا فشارها قابل حذف یا محدودسازی باشد، چرا که این توانمندی درونزا و محصول تلاش دانشمندان و پژوهشگران ایرانی است که از همان سالهای آغازین دفاع مقدس با ساخت ابتداییترین تجهیزات نظامی آغاز و اکنون به پدیدههایی نظیر موشک عماد یا تجهیزات پیچیده دیگری منجر شده است که امریکاییها و متحدین منطقهای آنها حتی قادر به تصور آن نیستند.
اما نکته مهم در این روند این است که این توان بهرغم سمپاشیها و سیاهنماییهای سران نظام سلطه و دستگاههای رسانهای آنها، عملاً در خدمت استراتژی راهبردی ایران در منطقه و برای حل چالشهای اساسی به کار گرفته شده است، یعنی اگر حضور مستشاری و کمکهای ذیقیمت ایران در مقابله و مهار گروههای تکفیری دستساخته رژیم سعودی نبود و متناسب با همان روندی که در سوریه ایجاد و در یک شب بخش عمدهای از خاک عراق را به سیطره خود درآورد، ادامه مییافت، اکنون باید سران کشورهای اروپایی در داخل خاک خودشان به دنبال پناهگاه میگشتند، اما حضور بهموقع سپاه، حزبالله و دیگر نیروهای مقاومت این روند را مهار کرد و به انزوا کشاند، کاری را که از عهده هیچ نیروی دیگری برنمیآمد؛ نکتهای که اذعان اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا گواه بر آن است که رسماً اعلام کرد که کشورهای عربی فقط قادرند با هواپیماهای امریکایی در ارتفاع 30 هزارپا پرواز کنند، اما این نیروهای ایران هستند که روی زمین حضور دارند و میجنگند و البته نقشهها را اصلاح میکنند.
فراتر از تلاش برای تضعیف توان سختافزاری دفاعی ایران در اینگونه تحریمها، بخش عمدهای از این فضاسازیها با هدف تضعیف وجهه و جایگاه مردمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل و حتی در کشورهای منطقه صورت میگیرد تا بهزعم طراحان این جنگ روانی قادر باشند تا در تعاملات داخلی ایران اثرگذار شده و ظرفیت جریانهای حامی غرب را که این روزها جز «بزکسازی غرب» در داخل مأموریت دیگری ندارند، افزایش داده و به نوعی موازنه میان خود با نیروهای مؤمن به انقلاب را به نفع خود تغییر دهند و البته در امتداد آن زمینهای برای تسلیم کشور در برابر فزونخواهیهای نظام سلطه فراهم آورند.
این راهبرد که البته مبتنی بر یک گزارش آژانس اطلاعاتی امریکا پیرامون اوضاع داخلی ایران است، عملاً خیلی زود سرپلهای داخلی خود را نیز آشکار کرد، به گونهای میتوان فشارهای آن را به بهانه حوادث اخیر در کشور در برخی از این رسانههای سرپل دشمن در متهمسازی نیروهای مؤمن به انقلاب و در همنوایی به رسانههای بیگانه مشاهده کرد و جالب این است که با تأمل در گزارهها و نشانههای مصرح در این گزارشها، میتوان به سادگی نقش عوامل و سرپلهای نفوذ را دید که حاضرند برای کسب اعتبار سیاسی در داخل، منابع عزت و اعتلای ایران را هزینه کنند.
منبع: مشرق