صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

دیدگاه >>  بین الملل >> مقاله هادیان
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۲۸۷۲۵۵
پایگاه بصیرت / محمدمهدی آذری نجف آبادی
محمدمهدی آذری نجف آبادی
جمهوری یمن به پایتختی صنعا در جنوب شبه‌جزیره عربستان در منطقه جنوب غربی آسیا قرار دارد. از اتحاد جمهوری عربی یمن(یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک خلق یمن(یمن جنوبی) در ۱خرداد۱۳۶۹؛ ٢٦شوال١٤١٠؛ ۲۲مه۱۹۹۰ جمهوری یمن شکل گرفت.
علی عبدالله صالح از ۲۶تیر۱۳۵۷؛ ١١شعبان١٣٩٨؛ 17جولاي1978 تا ۱۹۹۰ رئیس‌جمهور یمن شمالی بود، پس از اتحاد یمن جنوبی و شمالی، همچنان رئیس‌جمهور ماند و از ۱۹۹۰ تا ۱۴خرداد۱۳۹۰؛ ١رجب١٤٣٢؛ ۴ژوئن۲۰۱۱ ریاست جمهوری یمن را بر عهده داشت. دوران حکومت وی بسیار طولانی بود و سرانجام در جریان بیداری اسلامی برکنار شد.
عبدربه منصور هادی در ۸ اسفند۱۳۹۰؛ ٥ربیع‌الثانی١٤٣٣؛ ۲۷فوریه۲۰۱۲ در انتخاباتی تک‌نفره به ریاست جمهوری رسید. با ادامه یافتن اختلاف‌های سیاسی دو گروه انصارالله  و القاعده وارد درگیری با حکومت مرکزی و یکدیگر شدند. منصور هادی با سرباز زدن از توافق «صلح و مشارکت ملی» منعقد شده با همه جریان‌ها و گروه‌های یمنی در سپتامبر 2014، و تلاش برای قبضه کردن کامل قدرت، با موج بیداری اسلامی مواجه شد و با استعفا از مقام ریاست جمهوری در ۲ اسفند۱۳۹۳؛ ٢جمادی‌الاولی١٤٣٦؛ ۲۱فوریه۲۰۱۵ به شهر عدن و سپس عربستان سعودی گریخت و سپس با حمایت‌های عربستان و قول‌های توخالی مبنی بر به قدرت رساندن مجدد او در یمن، با پس گرفتن استعفا، خود را تنها رهبر مشروع کشور یمن اعلام کرد!
عربستان سعودی بامداد پنج‌شنبه ۶فروردین۱۳۹۴؛ 5جمادی‌الثانی١٤٣٦؛ ۲6مارس۲۰۱۵ به بهانه حمایت از رئیس‌جمهور مستعفی یمن و برای به قدرت رساندن مجدد او در یمن پس از کنار زدن مخالفانش، به این کشور حمله کرد! البته باید گفت دوره ریاست جمهوری منصور هادی تمام ‌شده بود، استعفای وی در مجلس پذیرفته‌شده بود و دو مرتبه هم از کشور فرار کرده بود و اقدامات نظامی و تروریستی عربستان در به قدرت رساندن مجدد او بهانه‌ای بیش نبود.

دلایل ماجراجویی عربستان در یمن:

1-ادعای مقابله با گسترش نفوذ منطقه‌ای ایران:

به عقیده دولتمردان جوان و کم‌تجربه عربستان، جمهوری اسلامی ایران در عراق، لبنان و سوریه نفوذ گسترده‌ای داشته و سعی دارد از طریق انصارالله نفوذش را در یمن افزایش دهد. البته توهم مقام‌های سعودی بدیهی است، چرا که سیاست‌های اِعلامی و اِعمالی ضدصهیونیستی جمهوری اسلامی ایران در مناقشه اعراب و اسرائیل، حمایت از حرکت‌های مردمی در بیداری اسلامی و سیاست‌های خباثت‌گونه آل‌سعود در منطقه از جمله گسترش تفکر تکفیری، موجب محبوبیت ایران در جهان اسلام شده است. در یمن نیز با وجود این که جمهوری اسلامی ایران هیچ نیرویی در یمن ندارد و این کشور را اشغال نکرده، گرایش‌های مردمی به ایران به دلیل مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم و اندیشه‌های اسلام ناب محمدی‌(ص) برآمده از انقلاب اسلامی ایران بوده است.

2-هراس از حرکت‌های مردمی:
ترس و وحشت شدیدی در عربستان با شکل‌گیری بیداری اسلامی به وجود آمد و با هم پیمانان خود به مقابله با حرکت‌های انقلابی مردمی پرداختند. در مورد یمن نیز نگران تأثیر تشکیل دولت شیعیِ مردم‌سالار یمن بر مردم تحت سلطه عربستان به‌ خصوص جمعیت 6 میلیونی شیعه ساکن در مناطق نفت‌خیز بوده و هستند.

3-برقراری توازن راهبردی در منطقه:
در برهه فعلی، جایگاه راهبردی رژیم سعودی با شکست‌های پیاپی در لبنان، عراق و سوریه به ‌شدت تنزل یافته است. جنبش حزب‌الله در لبنان، قدرت یافتن شیعیان عراق، استمرار اعتراض‌های شیعیان در بحرین و افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران از نگرانی‌های رژیم آل‌سعود محسوب می‌شود. بدین‌ترتیب، بر اساس توهمات واهی با حمله به یمن سعی کرده است جایگاه راهبردی خود را با پیروزی سریع نظامی در یمن(اشغال یک‌ ماهه) ارتقا بخشند.

4-سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی داخلی و بازآفرینی وحدت ملی:
از جمله ناکارآمدی‌های داخلی آل‌سعود می‌توان به موارد زیر اشاره داشت.
تشدید درگیری‌های شاهزادگان بر سر قدرت پس از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، بی‌کفایتی و ناتوانی در مدیریت کنگره حج ابراهیمی، بازداشت، سرکوب و اعدام فزاینده منتقدها به‌گونه‌ای که تعداد اعدامی‌ها در سال2015 حداقل حدود پنج برابر نسبت به سال2010 افزایش‌یافته است. بحران اقتصادی: عربستان به دلیل 1) کاهش تعمدی قیمت نفت به‌منظور ضربه ‌زدن به جمهوری اسلامی ایران و 2) هزينه‌هاي جنگ عليه مردم مسلمان يمن، حمايت مالي از تروريست‌ها در سوريه، عراق و ديگر کشور‌هاي جهان با کسری بودجه بالایی مواجه شده است. پادشاه عربستان در جلسه شورای وزیران درباره بودجه سال ۲۰۱۶ اعلام کرد، این کشور حدود ۸۷ میلیارد دلار کسری دارد. به همین دلیل، براي جلوگیری از وخيم‌تر شدن اوضاع اقتصادي تصمیم گرفتند يارانه‌هاي دولتي را کاهش دهند و قيمت فرآورده‌هاي نفتي را 80 درصد و قيمت آب و برق را نيز 70 درصد افزايش دهند.
 
5-تقویت جایگاه وهابیت:
در سال‌های گذشته شيعيان زيدي و سني‌هاي شافعي در یمن زندگي مسالمت‌آميزي داشتند و پيوسته مانع از گسترش انديشه وهابيت و تکفيري شده‌ بودند. آل‌سعود از این طریق سعی در تضعیف موقعیت شیعیان، جلوگیری از اتحاد آن‌ها با اهل سنت و تقویت جایگاه تکفیری‌ها دارد.

6-بازگرداندن مجدد یک هم‌پیمان دیکتاتور به حکومت و قدرت‌نمایی برای اثبات نقش ادعایی رهبری جهان عرب 

حمایت‌های محور غربی- عبری از ائتلاف سعودی

با وقوع حادثه تروریستی 11 سپتامبر2001 بهانه لازم به ‌منظور اجرای سیاست‌های تهاجمی در اختیار آمریکا قرار گرفت. آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم با راهبرد جنگ پیش‌دستانه و پیش‌گیرانه به منطقه غرب آسیا لشکرکشی کرد و در آرزوی تبدیل‌ شدن به قدرتی هژمون و بلامنازع بود. سرانجام، ناکامی‌های فزاینده در مواجهه با مخالفین سیاست‌های چپاول‌گرایانه آن‌ها که در منطقه به محور مقاومت شناخته می‌شود، باعث روی ‌آوردن به راهبرد جنگ نیابتی شد. چرا که به عقیده اوباما به دلیل:
 1) تنفر شدید مردم آمریکا از آغاز هرگونه جنگ جدید
 2) ضعف و خستگی مفرط ارتش آمریکا
 3) مشکلات جدی اقتصادی
 4) تغییر جنس و ماهیت تهدیدهای نوین، آمریکا به‌جای راهبرد مداخله مستقیم در منطقه غرب آسیا، بر:
 1) مدیریت از راه‌دور
 2) واگذار کردن حل مشکلات منطقه‌ای به بازیگران منطقه‌ای
 3) تلاش برای نزدیک کردن عملیات نظامی به عملیات اطلاعات‌پایه و در نتیجه کوچک کردن ارتش
 4) تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای
 5) اجتناب از مداخله مستقیم
 6) استفاده جدی‌تر از ابزارهایی مانند تحریم‌ها و مجازات‌های چندجانبه
 تأکید دارد.
و حمله متحد اصلی این کشور در منطقه، یعنی عربستان به یمن به عنوان یکی از راه‌های رسیدن آمریکا به سیاست‌هایش، بدون دادن هزینه‌ها و تلفات گسترده نیرویی و مالی تحلیل می شود.
بر این اساس، به اهداف تجاوز نظامی ائتلاف سعودی به یمن به نیابت از محور غربی- عبری اشاره می‌شود. البته بدیهی است، عربستان به ‌تنهایی ناتوان بوده و از حمایت‌های تسلیحاتی، لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا و انگلیس بهره می‌برد.
کنترل و مدیریت جغرافیای یمن تأثیر بسیاری در رقابت حامیان غربی- عبری عربستان با سایر قدرت‌ها در تسلط بر اقیانوس هند و خلیج‌فارس خواهد داشت.
اهداف منطقه‌ای آن‌ها شامل تسلط بر تنگه باب‌المندب به ‌منظور راهی برای حفظ امنیت آل‌سعود به ‌عنوان متحد منطقه‌ای، استفاده از این تنگه برای هرگونه مقابله احتمالی با ایران، حفظ دسترسی رژیم صهیونیستی به اقیانوس هند و خلیج‌فارس از طریق دریای سرخ و جلوگیری از قدرت‌یافتن نیروهای انصارالله می‌شود. علاوه بر این صدور نفت عربستان از طریق تنگه هرمز و تنگه باب‌المندب صورت می‌پذیرد. در صورت بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران، تنها راه صدور نفت عربستان تنگه باب‌المندب است. از سوی دیگر، در صورت پاسخ مشروع ایران به هرگونه تجاوز و بستن تنگه هرمز خواهند توانست با کنترل تنگه باب‌المندب، کشتی‌های ایرانی را از طریق پایگاه‌هایی در خلیج عدن مورد تجاوز قرار دهند. با خارج شدن تنگه باب‌المندب از کنترل متحدان رژیم صهیونیستی، دسترسی آن‌ها به خلیج‌فارس میسر نخواهد بود. چرا که از طریق دریای سرخ به اقیانوس هند و از آنجا به خلیج‌فارس راه پیدا می‌کنند. از سوی دیگر، با افزایش قدرت نیروهای مقاومت انصارالله، توانایی امداد رسانی به مردم مظلوم غزه و مورد حمله قرار دادن رژیم صهیونیستی فراهم خواهد شد.  
هدف فرامنطقه‌ای حامیان غربی- عبری عربستان تسلط بر اقیانوس هند از طریق تسلط بر تنگه باب‌المندب است. مرکز ثقل قدرت جهانی با توجه به کاهش قدرت جهانی آمریکا و ظهور قدرت‌هایی همچون چین و هند در حال جابه‌جایی از غرب به شرق است. به همین دلیل، به‌منظور مدیریت رقبا در صدد کنترل بر آب‌راه‌های بین‌المللی هستند که نفت و تجارت بین‌المللی بر آن متکی است.
همان‌طور که می‌دانید، اقیانوس هند به دلیل دسترسی به تنگه‌های هرمز، باب‌المندب، و مالاکا و راه اصلی بودن تجارت دریایی چین مورد توجه ویژه قرارگرفته است. تسلط بر تنگه باب‌المندب و اقیانوس هند کمربندی جغرافیایی است که ایران و هند را محاصره می‌کند.
اکنون با گذشت 300 روز تجاوز وحشیانه و بی‌رحمانه ائتلاف سعودی به یمن و 160هزار حمله هوایی، منجر به کشته و زخمی شدن بيش از 23 هزار نفر شده و دریای سرخ رنگِ خون گرفته است. با این وجود جنگ نیابتی ائتلاف سعودی با حمایت‌های گسترده تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی و رسانه‌ای محور غربی- عبری ادامه دارد. عربستان بزرگ‌ترین واردکننده تسلیحات در جهان است و آمریکا نیز بزرگ‌ترین فروشنده تسلیحات به منطقه است. نیروهای هوایی آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل در کنار نیروهای ائتلاف عربستان در تجاوز به یمن مشارکت دارند. در میان مزدوران خارجی،نیروهای بلک واتر امریکا، اتباع سومالی و سودان و ...وجود دارند، ولی اکثر این مزدوران اروپایی، آمریکایی و کلمبیایی هستند. کارشناسان و مشاوران نظامی انگلیس در اتاق جنگ عربستان حضور دارند و هدایت بمباران یمن از سوی این کارشناسان انجام می‌گیرد.
علاوه بر این، ائتلاف سعودی به ‌شدت دروغ‌پراکنی کرده و از حمایت رسانه‌ای گسترده‌ای برخوردار است. رسانه‌های سعودی در پی القای حملات ائتلاف علیه کودتاچیان حوثی! نابودی توانایی نظامی آن‌ها، حمایت از مردم یمن و بازگرداندن ثبات و امنیت به یمن هستند! رسانه‌های وابسته به محور غربی- عبری حامی ائتلاف سعودی با آگاهی نسبت به اینکه حذف کامل برخی اخبار نتیجه معکوس دارد، اقدام به سانسور حقایق خبری به ‌عنوان روشی برای مصادره افکار عمومی منطقه به ویژه مردم خود عربستان هستند. در این راستا، از یک ‌سو با هدف باز گذاشتن دست ائتلاف سعودی در جنایات روز افزون، خبرهای مربوط به یمن را کاملاً در حاشیه نگه ‌داشته‌اند. از سوی دیگر، در خبرهای مدیریت ‌شده‌ای حوثی‌ها را عامل بدبختی مردم یمن و عربستان و آمریکا را ناجی مردم معرفی می‌کنند!
مردم مظلوم و مقاوم یمن همچنان اهداف انقلابی خود را ادامه داده و توانسته‌اند متجاوزان سعودی را از بخشی از قسمت‌های اشغال شده بیرون کنند و پایگاه‌های آن‌ها را مورد هدف قرار دهند. از جمله اینکه نیروهای ارتش و کمیته‌های مردمی منطقه "الریاشیه" در شهرستان "دمت" را تحت کنترل درآورده‌ و خسارت‌های سنگینی را به مزدوران سعودی وارد کرده‌اند.  همچنین موشک‌های ارتش و کمیته‌های مردمی یمن یکی از مراکز آموزشی نظامیان سعودی را در منطقه "الاخدود" هدف قرار داد و مواضع متعدد ریاض در مناطق "صله"، "خباش" و "رقابة‌الطلعه" را تا کنون در هم کوبیده و توانسته تلفات نیرویی قابل توجهی به مزدوران عربستانی وارد آورد.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند: چند جوان بی‌تجربه امور آن کشور[عربستان] را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازی غلبه می‌دهند که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.(20/10/1394) چرا که اشتباه راهبری آمریکا در پیگیری جنگ نیابتی، واگذاری مأموریت حل بحران به بازیگران بی‌کفایت است، حال آنکه آمریکا با توانایی‌های ادعایی از انجام آن عاجز است.
نام:
ایمیل:
نظر: