نوذر شفیعی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در یادداشتی مینویسد: طراحی رویکردها و جهتگیریهای منطقهای آمریکا در حوزه نظامی-امنیتی علیه داعش نیست.
حدود پنج سال از آغاز بحران و جنگ در سوریه می گذرد. در این مدت سوریه با فراز و فرودهایی در دو عرصه سیاسی و نظامی همراه بوده است. شاید در ماه های اول جنگ، کمتر کسی باور می کرد که دوران جنگ و خونریزی در این کشور طولانی شود. اما اکنون نیز کمتر کسی به این اعتقاد می رسد که جنگ در سوریه در کوتاه مدت پایان پذیرد.
در مورد ماهیت این جنگ، اهداف و نتایج آن تاکنون تحلیل های زیادی نوشته شده است. در بسیاری از مواقع نیز تحولات صحنه میدانی موجب شده اند تا فرضیه ها و سناریوهای جدیدی بر این تحلیل ها افزوده شود. در عین حال، به موازات جنگ و درگیری در جغرافیای سوریه، عرصه دیپلماسی نیز چندان بیکار نبوده و تلاش های زیادی در این خصوص برای غلبه بر خشونت و جنگ صورت گرفته است؛ اما محاسبات طرف های مذاکره کننده و گفتگوها در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی سوریه همواره تحت تاثیر حوادث و اتفاقات جدید قرار دارد و تاکنون روزنه های امید در عرصه سیاسی و دیپلماتیک برای پایان جنگ یافت نشده است.
در شرایطی که طی ماه های اخیر پس از دخالت نظامی جدی تر روسیه و تحرک بیشتر ارتش و نیروهای مردمی، روند تحولات میدانی تا حدود بسیار زیادی به نفع حکومت اسد در حال رقم خوردن است، شاهد تلاش های بین المللی برای گفتگوهای سیاسی بر پایه اصول و چارچوب های جدیدی هستیم؛ اما در این زمینه نیز هنوز نمی توان با امیدواری صحبت کرد و گفتگوهای سیاسی اخیر موسوم به ژنو 3 به سرعت با شکست مواجه گردید.
در این راستا، یکی از فرضیه های مهمی که در فضای بین المللی برای پاسخ به چرایی بن بست های سیاسی مذاکرات سوریه وجود دارد، عدم پایبندی آمریکا به موضوع مذاکره و دیپلماسی در این خصوص است.
اهمیت مواضع آمریکا به این دلیل است که اکنون در پرونده سوریه به نظر می رسد مانند گذشته قادر نیست اراده مطلق خود را در چینش طرف های مذاکره کننده و طرح های نهایی مذاکراتی تحمیل کند. بنابراین ترجیح می دهد به فرایندهای دیپلماتیک و گفتگوهای سیاسی پایبندی جدی نداشته باشد.
به عبارت دیگر، در پرونده سوریه تنوع قدرت ها و بازیگران مداخله گر بر سر میز مذاکرات بسیار زیاد است و اتفاقا طرف های مخالف نظر آمریکا، در عرصه میدانی دست برتر دارند. به همین دلیل آمریکا قادر نیست فرایندهای دیپلماتیک و تامین کننده مطلوبیت های استراتژیک خود را به جریان اندازد.
واقعیت های مواضع و رفتارهای آمریکا در پنج سال گذشته بیانگر آن است که اساسا این کشور دنبال صلح در سوریه نبوده و تمام تلاش های سیاسی و غیرسیاسی خود را بر دامن زدن به جنگی بی هویت در سوریه متمرکز کرده است. به همین دلیل، به رغم تمام مواضعی که در مورد جنگ با داعش اتخاذ نموده، حداقل چهار فرضیه زیر در مجموعه اهداف آمریکا کاملا ملموس است:
1-طراحی رویکردها و جهت گیری های منطقه ای آمریکا در حوزه نظامی-امنیتی علیه داعش نیست.
2-آمریکا داعش را فرصتی برای بازتنظیم حضور نظامی-امنیتی جدید در منطقه می داند.
3-آمریکا در زمان های مختلف از پیروزی جبهه های مردمی و ارتش سوریه و عراق در مقابل داعش ابراز ناخرسندی نموده است.
4-آمریکا برای جلوگیری از تغییر موازنه در منطقه، محور ترکی-عربی را تقویت و مدیریت می کند.
علاوه بر این، برخی گزارش های اطلاعاتی بیانگر آن است که آمریکا در حفظ رهبران و نیروهای اصلی داعش بسیار فعال است. ضمن اینکه سعی می کند فاصله مواضع رسمی خود با داعش را در سطح افکار عمومی جهانی حفظ نماید.
نکته حائز اهمیت آن است که آمریکا بیشتر مایل به اتخاذ رویکردهای نظامی در پرونده سوریه است. در آخرین نمونه آن، اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا از پیشنهاد عربستان برای اعزام نیروی نظامی به خاک سوریه استقبال کرده است. این در حالیست که آمریکا فاقد توانایی های لازم برای دخالت مستقیم و تعیین کننده نظامی در پرونده سوریه است. بنابراین پیش بینی می شود متکی بر ظرفیت های متحدین منطقه ای، زمینه دخالت های نظامی بیشتر در سوریه را فراهم و از این طریق امکان تاثیرگذاری بیشتر بر روندهای دیپلماتیک در آینده را پیدا کند.
منبع: دیپلماسی ایرانی