نيروهاي درون حلب عمدتاً نيروهاي داعش، نيروي احرارالشام و نيروي جبهه النصره و برخي نيروهاي كوچك تر هستند و امکان تحمل فشارهاي جديد عملياتي را خصوصاً اگر شمال شهر حلب محاصره اش به شكل كامل برقرار شود را ندارند. می توان گفت این نيروهای تروریست اميدی براي دستيابي به كمك از بيرون را كاملا از دست بدهند و در زمان قابل قبولي امكان پايان حضور تروريست ها در حلب را ميتوانيم انتظار داشته باشيم.
اوضاع سوریه شاهد پیروزی های بی بازگشت ارتش این کشور و نیروهای مردمی است. بعد از آزادی منطقه راهبردی نُبل و الزهرا، زمینه برای آزادی حلب بیشتر فراهم شده است و نیروهای سوری، با ابتکار عمل، عرصه را بر تروریست ها تنگ کرده اند. طبق آخرین اخبار ریف حلب شمالی سوریه طی 24 ساعت گذشته، بر خلاف حمایت بیوقفه ترکیه از تروریستها، شاهد آزادی مناطق مهمی بویژه تلرفعت و تسلط کردهای سوریه بر آن بود.
همین پیروزی ها، کشورهای حایم تروریست ها، یعنی عربستان، ترکیه و آمریکا را واداشته تا از اعزام نیرو به سوریه خبر دهند، هرچند ادعا می کنند هدف آن ها مبارزه با داعش است.
درباره اهداف واقعی آن ها از این ادعاها و این که تا چه اندازه موضوع عملی است و مهم تر از همه آینده آزادی حلب و پاک سازی کامل تروریست ها، گفتگوی مفصلی را با هادی محمدی، کارشناس برجسته مسائل منطقه انجام داده ایم که در ادامه می آید:
بصیرت: طی روزهای اخیر، عربستان و ترکیه از اعزام نیرو به سوریه خبر دادند و در آخرین اخبار عربستان اعلام کرد اعزام نیرو قطعی است و آمریکا نیز از این موضوع استقبال کرده است. به نظر شما این موضوع تا چه اندازه عملیاتی می شود؟
هادی محمدی: دلیل فرستادن نيروي زميني به سوريه، ناشي از تحولات راهبردي سوریه و در نقطه مقابل مطالبات و اهداف كشورهاي حامي تروريسم است. می توان گفت به دليل به هم ريختن معادلهي داخلي و صحنهي ميداني سوریه، کشورهای ترکیه و عربستان با به كارگيري اين كارت برايایجاد فضاي رواني علیه روسيه استفاده می کنند.
دو کشور تركيه و عربستان و همچنین در كنار آن ها مقامات آمريكايي اعتراف ميكنند كه از دست دادن مرزهاي ارتباطي با گروههاي تروريست تمام ظرفيت و اميد آنها را براي سرنگون كردن نظام سياسي در سوريه نقش بر آب مي کند. به همين دليل ناچار هستند كه به جاي بكارگيري ظرفيتها و يا ابزارهاي اثرگذار، دست به پرخاش غيرقابل اقدام بزنند. اين كه كشورهایي مانند تركيه و يا عربستان مايل باشند كه نيروي نظامي به سوريه اعزام كنند، شايد يكي از اهداف این كشورها این است که بتوانند با مداخله در سوريه، آن را تبديل به يك جنگ بينالمللي كنند. این اتفاقات باعث می شود تا از طريق مداخله، كشورهاي غربي مانند آمريكا و ناتو را وارد اين منازعهي باتلاقگونه کنند.
آنچه اما عملی است و در صحنهي نظام جهاني و نظام منطقهاي و منازعات داخلي سوريه قابل درك است، این که این مداخله باعث می شود بازيگران در مقابل چنين رفتاری واکنش نشان می دهند. در این زمینه اولين واكنش جدي اثرگذار را از طرف آقاي مدودف شاهد بوديم كه گفت اين اقدام ميتواند به جنگ جهاني سوم منتهي شود. معنای صحبت های آقای مدودف اين است كه محاسبات آمريكايي ها دچار تجديدنظر خواهد شد. می توان در این زمینه بعد از مونيخ و قبل از مونيخ دو كليدواژهي متفاوت در مواضع آمريكایی دید. یکی کلید واژه ها به قبل از مونيخ بر می گردد که صحبت از اعزام وسيع نيروي زميني بود. دیگر کلید واژه ای که بعد از مونيخ است این که اقدام احتمالي اعزام نيروهاي ويژه به جاي نيروهاي وسيع نيروي زميني مورد تاكيد آمریکا قرار ميگيرد. وقتي راجع نيروي ويژه صحبت ميشود به اصطلاح حجم نيروها به شدت كاهش پيدا ميكند. يعني فرض كنيد كه کشورهای عربستان يا تركيه بخواهند نيروهاي كماندويي خود را آنجا اعزام كنند، اين موضوع از جهات بسيار معدودي نميتواند آثار تعیین کننده داشته باشد. اصلا كشورها مگر چقدر نيروي ويژه و كماندويي دارند كه بخواهند براي برهم زدن معادله نظامي وارد سوريه شوند ضمن اين كه جغرافياي تحرك چنين نيرويي هم بسيار محدود است.
سوال اين است كه آيا اين كشورها ميتوانند بگويند ما براي حمايت از تروريستها وارد ميشويم؟ در حالی که آن چيزي كه تا به حال از طرف اين كشورها عنوان شده اين است كه ما براي مبارزه با داعش وارد سوريه ميشويم. آنها نميتوانند در جايي به جز رقّه و يا دیرالزور وارد صحنه شوند و بقيه مناطق از دسترسي آنها دور است. این جغرافیای محدود نميتواند معادلهي كلي و مناطقي كه توسط نظام سوريه، ارتش روسيه و مقاومت که در حال سركوب تروريست ها هستند را تغيير دهد. لذا اين جمعبندي رو ميتوانيم داشته باشيم كه كارت اعزام نيروهاي نظامی زميني به سوريه قبل از اين كه يك واقعيت قابل اجرا باشد، براي مصرف رواني، تبليغاتي و تقويت روحيه تروريست هاست و در بدترين شرايط اين پروژه اگر به اجرا گذاشته شود، از ارقام بسيار محدودي فراتر نخواهد رفت.
بصیرت: اخبار دیگری هم منتشر شد مبنی بر این که، نیروهای ناتو اعلام کردند که ناوگان هواپیمایی آواکس به سوریه اعزام خواهند کرد. به نظر شما هدف اروپا از این موضوع چیست و چه نتایجی خواهد داشت؟
هادی محمدی: آن چيزي كه از خلال رفتار كشورهاي غربي در مقابل روسيه را می توان با بررسي دو تا پرونده اكراين و سوريه مورد ارزيابي قرار داد اين جمعبندي است كه كشورهاي غربي احساس ميكنند در مقابل ديپلماسي هجومي نظامي و امنيتي روسيه در حال عقب نشینی و پسرفت هستند. آن ها احساس ميكنند در اكراين اهداف روسيه به شكل جدي محقق شده و شرايط بيثبات براي بخش غربي اكراين كه نيروهاي غربي در آنجا استقرار دارند، شكل گرفته است. با حضور روسيه در سوريه معادله جنگ و براندازي از طريق تروريست ها به معادله برتری نظام سوريه در مقابل تروريست ها، مبدل شده است. مهم ترين كارت بازي آن ها براي اشغال دمشق که اشغال حلب بود هم در حال از دست رفتن است.
نگاه استراتژيك به این موضوع كه سطح جهاني است این که غربيها، ناتو و كشورهاي اروپايي احساس ميكنند بايد به نحوي دست به اقدامات جديدي بزنند كه روسيه را در شرايط بازدارنده قرار دهند. اعزام هواپیمای آواكس، اعزام نيروهاي مختلف هوايي و يا حتي كماندويي در چارچوب راهبرد ایجاد بازدارندگي در مقابل روسيه قابل معناست، چرا كه در كنار موضوع سوريه، موضوعات ديگري در غرب اروپا و به شكل مانورهاي دريايي ناوگان ناتو در درياي اژه، درياي سياه و حتي مديترانه انجام می شود. می توان گفت مجموعه اي اين تحركات و اقدامات پيامي فراتر از پروندهي سوريه دارد. قبل از اين كه به بازتاب اين مساله در سوريه بخواهيم توجه كنيم اين اقدامات در چارچوب يك راهبرد بزرگتر در قبال روسيه قابل تفسير هست.
بصیرت: آیا پیشروی های ارتش سوریه در حومه حلب و نُبل و الزهراء، زمینه را برای شکست کامل داعش در سوریه فراهم می کند؟
هادی محمدی: پیشروی های ارتش سوریه در حومه حلب، نُبل و الزهراء در مقابل داعش نيست، چون كه در آن منطقه، گروهک های جبهه النصره، احرارالشام و جيش الفتح قرار دارد. داعش در مناطق شمال شرقي حلب در منطقهي الباب، جرابلس و در شرق رودخانه فرات قرار دارد. بايد در اين زمینه طوري بگويم كه عملياتهايي كه در نبل و الزهراء انجام ميگيرد معادله كلي صحنهي نبرد رو به شكل نگرانكنندهاي براي غربيها و تروريست ها تغيير می دهد. چرا كه اگر چه جغرافياي اين عمليات چندان گسترده نيست، اما این موضوع می تواند شرايط و مزيت جغرافيايي برتر را در اختيار نظام سوريه، نيروهاي مقاومت و روسيه قرار دهد. این موضوع می تواند امكان پاكسازي مرزهاي مواصلاتي تركيه با تروريست ها را قطع كند. در واقع با قطع شدن اين شريان حياتي، معادلات ميداني تحت تاثير قرار ميگیرند. به اين شكل كه نيروهاي متمركز شده در حلب را در محاصره قرار ميگيرد. ارتباط بين نيروهاي شمال و جنوب در غرب حلب براي تروريست ها قطع ميشود. مرزهاي لجستيكي و امدادي تروريست ها هم از مرزهاي بین منطقه باب السلام تا جرابلس تحت تاثير قرار ميگيرد. لذا اين عمليات به واسطهي پيامدهاي بسيار سوقالجيشي كه در بر دارد معادلهي ميدان را به شدت تحت تاثير قرار ميدهد و ميتواند آيندهي جنگ را هم تقريبا مشخص كند
بصیرت: پیش بینی شما از آزادی حلب چگونه است؟ آیا نیروهای ارتش سوریه در موقعیتی هستند که طی چند ماه آینده حلب را آزاد کنند؟
هادی محمدی: اين مسأله به چند دليل با پاسخ مثبت همراه می باشد. دليل اول: راه هاي لجستيكي و امداد تروريست ها از مرزهاي تركيه به شدت آسيب ديده و يا متوقف شده است. دلیل دوم اين است كه بمباران هاي مستمری كه طي چهار ماه گذشته توسط روسيه انجام گرفته است امكانات، تجهيزات، مهمات و نيروهاي گروه هاي تروريست را در داخل حلب و همچنین پيرامون حلب به شدت مورد آسيب قرار داده است به شكلي كه امكان ماندگاري و مقاومت آنها را به شدت كاهش داده است. به همين دليل است كه وقتي نيروهاي ارتش سوريه و نيروهاي مقاومت به يكي از مناطق حمله ميكنند، اين مناطق در فاصله زماني بسيار كوتاهي سقوط می کنند و نيروهاي تروريست مجبور به فرار ميشوند. اين در حالي است كه در سال هاي قبل اگر به نقاط متمركز تروريست ها حملهاي صورت ميگرفت، اين حملات به اين سرعت امكان دستيابي به پيروزي را نداشت.
در واقع آثار سوقالجيشي كه عمليات هاي اخير به جا گذاشته و اخباري كه از خروج قابل توجهي از نيروهاي گروه نورالدين كه وابسته به تركيه هست، از حلب، موجب شده است كه نيروهاي درون حلب عمدتاً نيروهاي داعش، نيروي احرارالشام و نيروي جبهه النصره و برخي نيروهاي كوچك تر باشند. اين گروه های حاضر در حلب امکان تحمل فشارهاي جديد عملياتي را خصوصاً اگر شمال شهر حلب محاصره اش به شكل كامل برقرار شود را ندارند. می توان در این زمینه گفت که این نيروهای تروریست اميدی براي دستيابي به كمك از بيرون را كاملا از دست بدهند و در زمان قابل قبولي امكان پايان حضور تروريست ها در حلب را ميتوانيم انتظار داشته باشيم.
بصیرت: در مجموع روزهای آینده جنگ در سوریه را چگونه برآورد می کنید؟
هادی محمدی: ببينيد اين كه ما تصور كنيم كه مثلا در مقابل يك اقدام غربي و كشورهاي حامي تروريسم، كشورهاي حامي نظام سوريه دست روي دست ميگذارند، اين يك برداشت غير كارشناسي است. در مقابل هم تروريست ها و كشورهاي غربي و حامي تروريست دست روي دست نميگذارند.
دلیلی که در این زمینه خيلي مسلم و روشن هست اين كه ابزارها و كارت هاي بازي غربيها و كشورهاي حامي تروريست به شدت كاهش پيدا كرده و گزينههاي بسيار محدود و پرهزينهاي را دارند. ممكن است كه بتوانند در بخشي از مناطق مرزي مانند خبري كه همين الان در اختيار من قرار گرفت و آن اين كه دولت تركيه از طريق توپخانه، نيروهاي كردي را که به شهر اعزاز حمله كردند را مورد هدف قرار داده است. اين كار نميتواند توسط تركيه ادامه پيدا كند و زمينه ای که به وجود آمده را توجيه کرد، چرا که نيروهاي سوري و مقاومت هم در داخل تركيه دست به اقدام مشابه می زنند و با آتشبازي از داخل سوريه، اهداف نظامي تركيه را مورد اصابت قرار دهند. معنای این قضیه بروز و گسترش يك جنگ هست كه قطعاً بازيگران بزرگ تر اجازه ادامه چنين وضعيتي را نخواهند داد.
گزينههاي پرهزينهاي كه در اختيار غرب و حاميان تروريسم قرار دارد، اين اميد را به وجود مي آورد كه پايان بحران سوريه نبايد چندان طولاني باشد. با توجه به شرايط پيشبيني شده در مونيخ و يا مذاكراتي كه قرار است در ادامه ژنو 3 انجام بگيرد و عمليات هايي كه در روي زمين در صحنهي ميداني در جريان است، عمر تروريست ها را در داخل سوريه كوتاه ميكند و ميتوانيم انتظار داشته باشيم در زمان قابل قبولي اين بحران به پايان نزديك شود./
با تشکر از جناب آقای هادی محمدی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.