تبلیغ پیام بهمثابه امری تصورناپذیر و غیرقابل پذیرش؛ اگر پیام یا واقعهای در افکارعمومی غیرقابل قبول به نظر میرسد رسانه باید در گام نخست این واقعه را همانگونه که در ذهنیت جامعه است بهمثابه امری خلاف واقع و غیرقابل تصور تبلیغ کند تا زمینه مواجه بعدی جامعه با آن مهیا شده و در نهایت جامعه بداند که هر امری ولو در شکل کاملاً دروغین و خلاف واقع قابل تصور است.
در آستانه انتخابات هفتم اسفند، رسانههای نظام سلطه روزهای پرکاری را میگذرانند. سیاست راهبردی غرب در حوزه رسانه و تبلیغات با سایر راهبردها و سیاستهای آنها هماهنگ است.
غرب در راستای مبارزه با این الگو و تبلیغ و گسترش الگوی سکولار از طریق رسانه تلاش میکند با تمرکز بر جریانسازی خاص در محافل سیاسی و رسانهای راهبردهای انتخاباتی نظام جمهوری اسلامی ایران را با مهندسی معکوس در تقابل با مشارکت حداکثری مردم در انتخابات در وهله اول و انحرافسازی آنها از انتخاب خوب و هدفمند در وهله دوم با زمینهسازی انتخاب افراد و جریانهایی همسو با غرب و تفکر غربی تعریف کند.
جوزف اورتون، متفکر برجسته رسانه و افکار عمومی که در فاصله سالهای ١٩٩٢ تا ٢٠٠٣ تأثیر عمیقی بر اتاقهای فکر در کشورهای غربی داشته، در توضیح چگونگی انجام این فرایند از سوی رسانههای غربی نظریه معروفی با عنوان «پنجره احتمالات سیاسی» ارائه داده است که آشنایی با آن در حال حاضر میتواند از بخشی از سیاستهای رسانههای غربیها پرده بردارد.
اورتون معتقد است افکار عمومی از شش پنجره ساخته میشود، کافی است این پنجرهها را به دقت و به نوبت باز کرد تا بتوان امری محال، غیرواقعی و مذموم را در نظر مردم به امری اجتنابناپذیر، ضروری و حتمی تبدیل کرد:
1 ـ تبلیغ پیام بهمثابه امری تصورناپذیر و غیرقابل پذیرش؛ اگر پیام یا واقعهای در افکارعمومی غیرقابل قبول به نظر میرسد رسانه باید در گام نخست این واقعه را همانگونه که در ذهنیت جامعه است بهمثابه امری خلاف واقع و غیرقابل تصور تبلیغ کند تا زمینه مواجه بعدی جامعه با آن مهیا شده و در نهایت جامعه بداند که هر امری ولو در شکل کاملاً دروغین و خلاف واقع قابل تصور است. 2 ـ تبلیغ بر آنکه پیام و طرح مذکور افراطی به نظر میرسد؛ باید نسبت به افراطی بودن واقعه گفتوگوهای بسیاری صورت گیرد. این گفتوگوها سبب میشود که افکار عمومی این پیام را بهمثابه یک امر افراطی و نه چندان واقعی بپذیرد. 3 ـ تبلیغ بر آنکه پیام و طرح تا حدی قابل قبول به نظر میرسد؛ پس از گفتوگوهای بسیار به عادیسازی پیام پرداخته و موانع نظری و ذهنی این پیام رفع شود. 4 ـ تبلیغ بر آنکه پیام و طرح تا حدی معقول و بدیهی به نظر میرسد؛ در قدم چهارم تلاش شود موانع عملی تحقق پیام بررسی شده و به ذهنیت جامعه نزدیک شود تا زمینه پذیرش عملی طرح فراهم آید. 5 ـ تبلیغ بر آنکه پیام و طرح از محبوبیت و مقبولیت بالایی برخوردار است؛ در این مرحله با تبلیغات گسترده همسویی و همنوایی جامعه القا شده است و مخالفان طرح در جایگاه اقلیتی اندک معرفی شوند. 6 ـ تبلیغ بر آنکه طرح باید به یک سیاست تبدیل شود؛ در این مرحله طرح، پشتیبانی قانونی پیدا کرده و بهمثابه یک سیاست در جامعه اجرا میشود.
به نظر میرسد این دقیقاً همان وظیفهای است که رسانههای استکباری در مراحل پیش، هنگام و پس از انتخابات ایران در سال 88 که به فتنه منجر شد، انجام دادند و در اوضاع کنونی؛ نیز نسبت به حضور حماسی مردم و جهتدهی به انتخاب آنها در هفتم اسفند، نشر شایعات مختلف در جامعه چون تشکیک در سلامت انتخابات، اختلافنمایی در بین مسئولان کشور، ناامیدسازی و ... را در سر میپرورانند.