برای پذیرش یا رد این دیدگاه، باید به استدلالهای کسانی توجه کرد که معتقدند این حوادث از پیش برنامهریزی شده بود و موسوی و جریان همراه وی براساس یک نقشه قبلی این مواضع را اتخاذ کرده و کشور را به آشوب کشاندند.
دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حوادث سال ۸۸ که در بستر انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و پس از آن رخ داد، یک فتنه بود و این توطئه علیه نظام اسلامی، در بستر جنگ نرم و با طراحی استکبار جهانی در خارج از کشور و پیادهسازی در داخل به وقوع پیوست. شیوه استفاده شده برای طرحریزی این حوادث در بستر انتخابات ۸۸، انقلابهای رنگی، یا به عبارت صحیحتر کودتاهای مخملی است. به طور اساسی بستر وقوع کودتاهای مخملی، انتخابات است. در این نوع روش براندازی، غرب در کشورهای هدف، جریان غربگرا را از طریق انتخابات، در حالی که امکان رأیآوری ندارد، با برهم زدن بازی انتخابات و فریب حاکمیت، به قدرت میرساند. ادعای انجام تقلب در انتخابات از سوی جریان رقیب نظام حاکم بر اساس یک دروغ بزرگ و تأکید بر آن با بسیج هواداران متحدالشکل در خیابانها و تجمعات و بهکارگیری قدرت رسانهای، فریب افکار عمومی را در پی خواهد داشت. با فریب افکار عمومی و متهمشدن حکومت به انجام تقلب در انتخابات، مسئولان حکومتی چارهای جز پذیرش خواسته معترضان مبنی بر ابطال انتخابات و تندادن به برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید و بعضاً با پذیرش نظارت بینالمللی ندارند. در چنین فضایی، چون حکومت و جریان پیروز در انتخابات، در افکار عمومی به فساد سیاسی و خیانت در امانت (رأی مردم) متهم شدهاند، در انتخابات بعدی که با سازوکارهای دیگری برگزار خواهد شد، محکوم به شکست خواهند بود و اینگونه جریان غربگرا با پیروزی در انتخاباتِ تجدید شده، قدرت را به دست میگیرد.