درواقع، اهل سنت این ناحیه که اغلب مذهب حنفی و ماتریدی دارند، از سه نظر؛ قوم، زبان و مذهب با بخشی از اهل سنت پاکستان، افغانستان و هند تجانس دارند و لذا رفتارها و مواضعشان همسو و هماهنگ با آنان است. اغلب نوع پوشش یا ساختوساز مدارس دینی و مساجدشان متأثر از شبهقاره و متفاوت با سبک و اسلوب ایرانی است. در این باره میتوان به چند شاخصه زیر اشاره کرد:
1ـ تأثیرپذیری از تفکرات افراطی در شبهقاره و عربستان: سالیانه صدها و بلکه هزاران جوان بلوچ به مدارس و دانشگاههای پاکستان، هند و کشورهای عربی میروند. آنها در آنجا با حمایت بنیادهای موسوم به خیریه وهابی تحصیل میکنند و در بازگشت به وطن خود، ناقل تفکرات انحرافی و افراطی وهابیت میشوند. گفتنی است، هجوم به شیعه و باورهایش از سوی برخی عالمان دینی شبهقاره سابقهای طولانی دارد که با پیروزی انقلاب اسلامی و درخشش نظام اسلامی وارد مرحله جدیدی شده است. به نوشته علامه عسکری، پس از شکلگیری نظام اسلامی برخی از دولتهای اسلامی مخالف با خط اهلبیت(علیهمالسلام) با انگیزههای سیاسی به مقابله با این نظام پرداخته و تنها در هند به نشر حدود دویست کتاب کمک کردند... . در همین زمینه آیتالله سبحانی نیز از برخورد سیاسی و دوگانه عالم و ادیبی چون سیدابوالحسن ندوی هندی که اتهامات ساختگی و نسبت¬های باطلی متوجه ایران انقلابی و شیعه کرده، اظهار شگفتی کرده است؛ چرا که ندوی پس از سفرش به ایران در زمان طاغوت مردم ایران را ستایش کرده است؛ اما پس از انقلاب به سبب امامیه بودن، بیشتر ایرانیان را به داشتن تردید در صحت و اصالت قرآن متهم میکند! به راستی، با توجه به این دیدگاه های عالمان شبهقاره، نگاه جامعه تسنن این ناحیه که از آنان الهام میگیرند، نسبت به نظام ما چگونه خواهد بود؟ به بیان دیگر، تأمل در سیر حوادث و تحول رفتار اهل سنت نشان میدهد، با افزایش رفتوآمد متقابل میان نخبگان دینی این ناحیه و شبهقاره و مکتب دیوبند از یکسو و عربستان و وهابیت از سوی دیگر، فرهنگ و رفتار این مردم تحت تأثیر آن حوزهها قرار گرفته است. در آموزههای هر دو فرقه مایه هایی از خشونت دیده میشود و انتقال آن به جامعه تسنن این ناحیه سبب افزایش این رفتارهای متفاوت شده است. ملاحظاتی در زمینه زیارت، توسل، عرفان و تصوف که در هر دو مکتب وجود دارد و نهایتاً به تکفیر منتهی میشود، زمینه ساز و هشدارگر آینده ای مبهم برای زندگی مسالمت آمیز در این ناحیه است.
2ـ حمایتها و فتنهانگیزیهای نظام سلطه: نظام سلطه، بهویژه در سطح جهان اسلام و از جمله در این منطقه در پی ترویج حرکات تکفیری است و اگرچه ما همواره در مقام دفاع برآمده ایم، اما امکانات دشمن نیز گسترده تر و صدایش بلندتر بوده است.
۳ـ حمایتها و فتنهانگیزیهای عربستان سعودی: عربستان سعودی در جایگاه رقیب اصلی جمهوری اسلامی ایران از فرصت حضور در افغانستان و مقابله با شوروی (با توجه به حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 و ورود مسلمانان از کشورهای مختلف اسلامی به افغانستان برای جهاد با کمونیسم که در نهایت به تشکیل القاعده منجر شد) و در جهت تقابل با نظام جمهوری اسلامی، به ترویج وهابیت در منطقه پرداخت که این امر تا امروز ادامه دارد.
۴ـ نقش مخرب رسانهها: از نقش مخرب رسانههای مختلف که هیچ مرز یا محدودیتی را نمیپذیرند نیز نباید غافل شد. مطابق برخی از گزارشها در منطقه بلوچستان ایران، مردم عموماً بیننده برنامههای شبکههای ماهوارهای، بهویژه شبکههای معاند «کلمه» و «نور» هستند. این در حالی است که در بسیاری از این مناطق، شبکههای داخلی اصلاً قابل دریافت نیستند، یا اینکه کیفیت مناسبی ندارند. پایگاههای متعدد اینترنتی، پیامکهای تحریکآمیز و شبکههای اجتماعی و... از دیگر وسایل ارتباطی مؤثر و مورد استفاده هستند.