صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۵  ، 
شناسه خبر : ۲۸۷۸۳۵
در این زمینه، درباره مداخله‌نکردن آمریکایی‌ها در بحران سوریه می‌توان چند دلیل را یادآور شد:الف- قدرت داعش: این یک واقعیت است که آمریکایی‌ها در ارزیابی‌های خود، آمادگی و توانایی درگیری بلندمدت با چنین پدیده پیچیده و قدرتمندی را به لحاظ نظامی ندارند و ارتش ایالات متحده نیز عملاً آمادگی و توانایی مقابله با چنین پدیده‌ای را ندارد. ب-آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها با عدم دخالت فعال در این بحران‌ها و جهت‌گیری‌های همسو با کشورهای عرب سنی به دنبال این هستند که مفاهیم سنتی امنیتی خاورمیانه را از تهدید رژیم صهیونیستی علیه جامعه عرب، به سمت تهدید جمهوری اسلامی ایران علیه جامعه عرب تغییر دهند تا بتوانند این بحران را با کمترین هزینه مدیریت کرده و نفوذ ایران را مهار کنند. در این راستا، اگرچه آمریکایی‌ها، عرب‌ها را علیه ما می‌شورانند، ولی آن را نیز مدیریت می‌کنند تا از سطح مورد نظر فراتر نرود، مانند آنچه که در جریان قطع روابط ایران و عربستان پس از شیخ نمر اتفاق افتاد و آمریکایی‌ها نگران شدند. این تحولات ممکن است سبب پیچیده‌تر‌شدن روند صلح در سوریه شود، به همین دلیل وارد گفت‌وگوهای دیپلماتیک شدند. ج- مبارزه فعال ایران در سوریه و حمایت‌های نظامی و هوایی روسیه در این جهت بحران سوریه را بیش از پیش پیچیده‌تر کرد و عملاً گزینه دخالت نظامی آمریکا در سوریه به امری ناممکن بدل شد.  د- با شروع تحولات موسوم به بهار عربی و گرایش‌های فرقه‌گرایانه آن، آمریکایی‌ها نیروهای خود را از عراق خارج کرده، از تعداد آنها در افغانستان کاستند و از مداخله نظامی در بحران سوریه و یمن خودداری کردند که این امر بی‌میلی آنها را در دخالت فعال در بحران‌های خاورمیانه نشان می‌دهد و اینکه، آنها تمایل دارند برای مهار روزافزون تهدیدات چین و کره‌شمالی تمرکز نیروهای خود را به شرق دور انتقال دهند که این از تغییر در اولویت‌های امنیتی دولت آمریکا نیز حکایت دارد. 
از سوی دیگر، تمایل نداشتن آمریکایی‌ها به سرکوب حوثی‌های یمن به‌منزله یک نیروی ضدالقاعده و ضدداعش و عدم علاقه به سرنگونی کامل دولت اسد در سوریه را که سال‌ها باید با داعش بجنگد، باید در این چهارچوب تفسیر کرد. آمریکایی‌ها به ایران و متحدان ما، مانند حزب‌الله لبنان، دولت اسد و حوثی‌های یمن، به منزله پایگاه‌های مهار اشاعه و مهار تروریسم در منطقه می‌نگرند؛ اما به نظر می‌رسد، آمریکایی‌ها در حال حاضر به دلیل دوری‌ از نقطه بحران، تهدید تروریسم را خیلی جدی نگرفته باشند، ولی به‌یقین این سیاست به مذاق اروپایی‌ها خوش نخواهد آمد و تمایل آنها به سمت یک خاورمیانه با ثبات بیشتر خواهد بود. در این زمینه اروپایی‌ها، به‌ویژه انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها تلاش خواهند کرد با حمایت از یک موازنه دولت‌محور با حمایت‌های نظامی از کشورهای حوزه خلیج و مصر، قدرت روزافزون ایران را در قالب یک موازنه دولت‌محور مهار کنند، تا قومیت- مذهب‌محور.اما عربستان سعودی به دلیل موضع‌گیری افراطی‌اش نسبت به جمهوری اسلامی ایران، این مسیر را تا امروز به  بن‌بست کشانده است و ادامه این موضع‌گیری سبب خواهد شد تا کم‌کم معادلات خاورمیانه کنار گذاشته شود و مصر به‌منزله یک کشور معتدل عربی جایگزین عربستان در موازنه قدرت با ایران شود؛ زیرا مصر ظرفیت بیشتری برای اتحاد با کشورهای حوزه خلیج‌فارس دارد و از سوی دیگر می‌تواند نقش حلقه واسط را برای دیدگاه‌های مختلف کشورهای عربی بازی کند و از این نظر در آینده موضع مصر مورد استقبال اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه قرار خواهد گرفت.ازاین‌رو، آمریکایی‌ها در درجه اول امیدوارند که بتوانند ایران را از طریق دیپلماسی و سیاست‌های تشویقی با برنامه‌های خودشان در منطقه همسو کنند؛ در غیر این‌صورت آمریکایی‌ها در بدترین سناریو سعی خواهند کرد که برای جبران ضعف دولت‌های عربی موازنه دولتی را به سمت یک موازنه  قومی‌ـ مذهبی در قالب شیعه و سنی، عرب و عجم به نفع کشورهای عربی سوق دهند و همچنین نفوذ ایران را در قالب جنبش‌های ضدشیعه مهار کنند.

نام:
ایمیل:
نظر: