روحانی از سخنان هشدارآمیز صالحی درباره برجام صرفاً به خاطر راستگویی وی برآشفته شده است.
رئیس جمهور در نشست مطبوعاتی تشریفاتی اخیر که بیشتر مانوری انتخاباتی بود، وقتی به هشدار علی اکبر صالحی درباره کندی غرب در اجرای برجام رسید، گفت: آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی است و در زمینه مسائل اتمی هر چه بگوید صاحبنظر است، ولی وزیر امور خارجه، وزیر اقتصاد یا رئیس بانک مرکزی نیست بنابراین میتوانید در رابطه با انرژی اتمی از وی سؤال کنید.»
خبرگزاری دانشجو با اشاره به این موضعگیری نوشت: آقای رئیس جمهور رسماً صالحی را از اظهار نظر درباره برجام خلع ید کرد، و توصیه کرد تا درباره مسایل برجام، طیبنیا و ظریف مورد سؤال قرار گیرند. اما چه بر سر برجام آمده است؟! جرم صالحی چیست؟ مگر چه چیزی گفته بود که از اظهار نظر درباره برجام منع شد؟ حرفهای چه کسی را باید باور کرد؟ در دولت راستگویان، چه کسی راست میگوید؟!
روحانی در مصاحبه اخیر از لوکوموتیوها و واگنهای جدیدی گفت که احتمالاً در آینده به ناوگان حمل و نقل گفت: «کسانی که در صادرات کالا و یا واردات مواد اولیه دستی دارند برجام را حس میکند. هر کس که میخواهد یک حساب السی را باز کند، برجام را به خوبی احساس میکند.» این تمام تعریف روحانی از معیشت مردم بود!
شاید آن روزها که آقای رئیس جمهور از فتحالفتوحی که گمان میبرد معامله اتمی برای دولتش به ارمغان آورده، سرخوش بود، حتی تصور امروز را نمیکرد. دوستان غربی روحانی با وجود تمام قول و قرارها از اجرای تمام تکالیفشان شانه خالی میکنند، نه از پولهای بلوکه شده خبری شد، نه حتی از برداشته شدن کامل تحریمها، دولت تدبیر مانده است و رکود و بیکاری و رشد منفی اقتصادی.
خبرگزاری دانشجو افزود: برجامی که قرار بود رونق و اشتغال و برکت را برای مردم این سرزمین به همراه داشته باشد، این روزها به حالی مبتلا است که روحانی برای نمایش آن، چارهای جز سرکوب رئیس سازمان انرژی اتمی آن هم در میان خبرنگاران، آن هم در مقابل یک دوجین دوربین ندارد. اما برجام را چه شد؟ صالحی چه چیزی گفته بود که روحانی برآشفت؟ چند هفته پیش بود که آقای رئیس جمهور به نام «تقدیر از افتخارآفرینان برجام» تمام دوستانش را در ماجرای مذاکرات هستهای نشانگذاری کرد، از صالحی گرفته تا ظریف و تا سایر رفقا؛ البته احتمالاً حتی گمان رسیدن روزهایی چنین را نداشت، روزگاری که نه تنها آبی از دیگ برجام برای اقتصاد ایران و معیشت مردم گرم نشد، بلکه بر رکود و فقر مردم افزوده شد.
برجام به فرجام نرسید، و روحانی این روزها برای نمایاندن آن چارهای جز آفتاب- آفتاب کردن ندارد. صالحی اما در این میانه مثل آن کودک خردسالی است که در نمایش لباس پادشاه پیش آمد و بانگ سر داد: «بابا! بابا! او لخت است!» جرم صالحی این بود که صالحی از واقعیت گفت، از اینکه غربیها با وجود انجام تمام تکالیف از سوی ایران، در اجرای کامل تعهداتشان دست-دست میکنند. هفته پیش رئیس سازمان انرژی اتمی در گفتوگو با وبگاه «العربی الجدید» بر ادامه فعالیت هستهای ایران تأکید و اعلام کرد هنوز برخی تحریمها برداشته نشده است. صالحی تحقیر شد، آن هم پیش چشم رسانهها، برای آنکه لختی پیکرهای را که از برجام تراشیده شده، برملا کرد.
ادبیات روحانی در خصوص رئیس سازمان انرژی اتمی، برای منتقدین چندان عجیب نیست، ایشان اساساً منتقدینش را یک مشت بیسواد بیشناسنامه میداند که باید حواله جهنم شوند، در این میان اما به نظر میرسد در اصل و اساس این مطلب توفیر چندانی میان دوستان و منتقدان ایشان وجود ندارد، کسی نباید از آفتاب روحانی انتقاد کند، حتی اگر همان کسی باشد که برای رأی آوردن برجام در مجلس شورا جامهدران به راه انداخت، حتی اگر همان کسی باشد که چند هفته پیش مدال درجه یک شجاعت را از دستان رئیس جمهور دریافت کرده بود،حتی اگر صالحی باشد.