روزنامه کیهان **
جهاد کبیر در افق دولت دوازدهم/ محمد ایمانی
1- اتفاقاتی مانند انتخابات، جزو هیجانانگیزترین بخشهای سیاست است و چون نتایج آن را زود میتوان مشاهده کرد، بسیاری را دنبال خود میکشاند؛ از چپ تا راست، از مدعی اصلاحطلبی تا اصولگرایی. به همین دلیل فصل انتخابات - که غالبا هر سال هست - فصل رونق و طمطراق سیاست است. اما آیا تکلیف نیروهای انقلابی و حزباللهی نیز همین است که رونق و رکود فعالیتشان مانند برخی حرفهایهای سیاست، معطوف به سررسید یا سپری شدن ایام انتخابات شود؟ یا تکلیف دیگر و مهمتری متوجه آنهاست که انتخابات را - با همه اهمیتی که دارد - باید فرع بر آن مسئولیت مهمتر دید؟! اگر مثلا انتخابات ریاست جمهوری 96 مهم است، آیا باید متوقف در اسامی نامزدها شد؟
2- انتخابات، اگر برایش زحمت بکشید، مانند کاشتن سبزی است. اگر سبزی خوردن ظرف چند روز عمل میآید، انتخابات نیز نهایتا چند ماه کار و زحمت میبرد. اما کار عمیق و زیرساختی فرهنگی در عرصه افکارعمومی، مانند کاشتن و داشتن نخل یا درخت گردو است که گاه یک دهه حوصله میطلبد. کارهای زود بازده و پرطمطراق و پرعنوان سیاسی معمولا دیده میشوند، به چشم میآیند و نسبتا زود به ثمر مینشینند حال آن که کارهای ماندگار فرهنگی، دیر به بازدهی میرسند، کم جلوهاند و در نگاه ظاهراندیشان دیده نمیشوند. اینجا مرز باریکی میان «ایمان به غیب» و «صبر مومنانه» با «نگاه ماتریالیستی» وجود دارد. کاری که امام موسیصدر و شهید مصطفی چمران با گمنامی تمام در جنوب لبنان کردند، در زمان خود هیچ به چشم نیامد و با حوصلههای معمول جور درنمیآید اما امروز ثمره مبارک آن مجاهدت بیهیاهو نه فقط در لبنان بلکه به عنوان سمبل مقاومت و پیروزی (حزبالله) در چهارگوشه منطقه میدرخشد.
3- سیاستزدگی، انتخاباتزدگی و نامزدبازی بدون اولویت قائل شدن به موضوع افکارعمومی و حیات اجتماعی مردم، مانند جاده کشیدن بدون زیرسازی است. زیرسازی یک جاده و کوبیدن و محکم کردن آن چندین برابر آسفالت ریختن زمان میبرد و پیمانکارانی که بدون زیرسازی، آسفالت میریزند، خلاف قاعده عمل میکنند. چند ماه بعد هم، دل و روده بیرون زده همین جاده، اعتبار آنها را به چالش میگیرد. (چیزی مانند وعدههای روی زمین مانده دولت فعلی). اگر افکار عمومی درست و بر مبنای شعارهای ناب انقلاب پرورده شد، 80 -90 درصد راه سیاست و انتخابات در جمهوری اسلامی به درستی پیموده شده و آن وقت ریاست این یا آن نامزد چندان تفاوتی نمیکند، اما اگر روح ژرفاندیشی و حریّت و مطالبهگری اصول و آرمانها از افکارعمومی سلب شود، بهترین نامزدها نیز در پیمودن مسیر دچار مشکل خواهند شد تا چه رسد به انتخاب ناصالحان.
4- خلاصه چند رهنمود اخیر رهبر معظم انقلاب درباره «جهاد کبیر»، اهمیت نه گفتن به استکبار (عدم تبعیت از او) به واسطه تبیین درست واقعیتها برای افکارعمومی و مطالبه «پیشرفت و اقتدار ملی» از مسئولان و دستگاهها، به عنوان ابزار و ضرورت نه گفتن به دشمن است. ایشان درباره ویژگی جهاد کبیر فرمودند؛ «این جهاد هوشمندی لازم دارد، این جهاد اخلاص لازم دارد. این جهاد، مثل جهاد نظامی نیست که کسانی در آنجا بدرخشند و چه شهیدشان، چه زندهشان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند... این جهادی است که ممکن است کسی خیلی هم زحمت بکشد اما چهره او را هیچکس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد این جهاد». (3 خرداد، دانشگاه امام حسین علیهالسلام).
5- شبیه همین مضمون را معظمله 26 خرداد 91 در دیدار خانواده و همسنگران مرحوم حاجعبدالله والی (ره) فرمودند «... بعد از انقلاب، یک مرد جوان انقلابی پا میشود میرود آنجا ]بشاگرد[ همه دلبستگیهایش را از شهر و خانه و زندگی به مرکز مأموریت منتقل میکند... شما رفتید بیسروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید. بعضیها هستند هر کاری میخواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را میزنند! مدتها تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضیها هم نه، کار انجام میدهند، هیچ تابلویی هم ندارد. کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوع دوم است، یعنی بیتابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. بدانید این جورکارهای بی سر و صدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست میکند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر میگذارد، مثل سیمانی که در یک بنایی تزریق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام این جور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم میشود بدون اینکه کسی بفهمد. یعنی وقتی در گوشه و کنار کشور در بین مردم کسانی هستند که کار را برای خدا میکنند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این، بنا را مستحکم میکند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند».
6- مطالبه اصول انقلاب و عناصر اقتدار و پیشرفت از دستگاههای مختلف به ویژه دولت در کنار تمهید زیرساختی «دولت دوازدهم» میتواند یک اولویت مهم برای همه نیروهای انقلاب باشد، مشروط بر آن که این مطالبه، عمومی و اجتماعی شود.به تعبیر رهبر انقلاب« وقتی یک گفتمانی در افکار عمومی شکل بگیرد، مسئولان اجرایی را به دنبال خود میکشاند.» طیف سیاسی متزلزلی که امروز عار نمیبیند استقلال کشور (آزادی در مقیاس یک ملت) را به حراج بگذارد، همان طیفی است که از دو دهه پیش به بهانه شعارهای «آزادی و اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی»، اصل راهبردی «عدالت» را سر برید و امروز در حالی ادعا میکند آزادی (اباحهگری) را به ارمغان آورده، که اگر موفق شود، یک ملت را به اسارت دشمن میکشاند. در مجال این ستون نمیگنجد که همه اعترافات طیف «همجُ رُعاع - حزب باد» (کلمه قصار 147 نهجالبلاغه) در این زمینه ذکر شود. تاجزاده 28 تیر 82 به روزنامه ایران گفته بود، «در دوره اول انقلاب، گفتمان غالب، متأثر از نظام دو قطبی بود و مبارزه با امپریالیسم و عدالتطلبی حرف اول را میزد، ولی اکنون گفتمان جهانی عوض شده و دوره دفاع از اصلاحات و دموکراسی و حقوق شهروندی است».
محسن آرمین در همین راستا 25 خرداد 81 در مصاحبه با ایسنا تصریح کرد «گفتمان حاکم در شرایط انقلاب، عدالت بود و اصلیترین چالشها و آرایش نیروهای سیاسی حول محور عدالت شکل میگرفت... اگر فضای کشور مجدداً به گونهای شود که عدالت گفتمان اصلی شود، نیروهای انقلابی که بدنه اصلی جریان اصلاحی را تشکیل میدهند، دیدگاههای عدالتخواهانه خود را اعلام خواهند کرد]!![ البته این سخن به معنای آن نیست که تمام نیروهای جبهه اصلاحطلبان معتقد به عدالت هستند؛ از جریان معروف به راست مدرن و تکنوکرات در این جبهه حضور دارند تا نیروهایی که پیشینه و سابقه چپ دارند» بر همین سیاق علی شکوریراد 6 مهر 82 به روزنامه مردمسالاری گفت «انقلاب اسلامی در زمانی اتفاق افتاد که گفتمان سوسیالیستی در جهان عهدهدار و پرچمدار انقلاب بود و حتی انقلاب و قانون اساسی ما تحت تأثیر گفتمان سوسیالیستی قرار داشت]![ ... فروپاشی شوروی نقطه پایانی بود برای این قضیه و آن دیدگاه اقتصادی که بلوک شرق را اداره میکرد، سپر انداخت در برابر دیدگاه اقتصادی سرمایهداری... طبیعتاً وقتی این گفتمان سوسیالیستی فروکش کرد و گفتمان آزادسازی اقتصادی مطرح شد، اقتضای زمان این بود که تجدیدنظرهایی صورت بگیرد»! چنین رویکرد پردامنهای در حقیقت یک عوامفریبی تمامعیار و موجسواری مبتنی بر موجسازی دشمن است.
7- تبیین هویت حزب بادیها و نشان دادن نقش آنان در «تضعیف کشور» و «بردن مملکت به سمت دریوزگی بیگانگان» یک اولویت مهم ملی برای همه آنهایی است که دل گرو اسلام و انقلاب و ایران دارند. باید تناقض این جماعت در لاف آزادی زدن و در عین حال قربانی کردن استقلال کشور (آزادی در تراز ملی و جهانی) برای مردم روشن شود. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینکه بعضی در زبان یا شعار دنبال آزادیهای فردی باشند اما علیه استقلال کشور حرف بزنند این یک تناقض است. چطور ممکن است آزادی فردی اشخاص محترم باشد اما آزادی یک ملت در مقابل تحریمهای مخالفان و بیگانگان محترم نباشد؟!».(14 خرداد 94، حرم مطهر حضرت امام-ره)
8- انتخابات، نامزد جریان حزباللهی و دولت دوازدهم، فرع بر موضوع ترویج گفتمان انقلاب است. برای این مسئولیت، تجدید سازمان و کادرسازی و برنامهریزی و مدلسازی و رویکرد تیمی (نه ستارهای شخص محور) ضرورت دارد. مجاری ارتباطات سازمانی و ارتباط با افکار عمومی را باید لایروبی کرد. اگر 60 درصد ظرفیت تولید اقتصادی در کشور معطل باشد که باید راهاندازی مجدد شود، در همین حدود، ظرفیتهای سازمانی و فرهنگی و ارتباطی در اختیار جریان حزباللهی معطل و راکد مانده است که احیای آن متوقف به اقدام و عمل برآمده از امید و ایمان است. توقف در اشخاص یا حلقههای خاص، ناخواسته به فرقهسازی و محروم شدن از انبوه ظرفیتهای در خدمت انقلاب و نظام میشود. تصمیمسازان و تصمیمگیران در میان نیروهای انقلابی حق ندارند به اشخاص خاص محدود بمانند و اسباب کمانگیزگی در بدنه را فراهم کنند.
9- دولت دوازدهم مسئولیتهای مختلفی برعهده دارد که محصول بدعملی روسای دولتهای یازدهم و دهم است. کمکاری موجود در حوزههای اقتصادی و فرهنگی، زحمت دولت آینده را دو چندان میکند. به اینها علاوه کنید جبهه رسانهای هم افق با دشمن را که پس از شروع دور تازه تحریمها در سال 90، در خدمت فشار دشمن علیه دولت وقت عمل کرد و به تورم اقتصادی دامن زد. پیروزی در انتخابات بدون چارهاندیشی برای «شبیخون از تنگه رسانه»، اقدامی نیمهکاره است. با این اوصاف رئیس دولت دوازدهم قبل از هر چیز باید فردی «مسئولیتشناس» و برآمده از تعامل جمعی حزب اللهی و مبتنی بر اقدام «تیمی» سازمان یافته - معطوف به راهبرد جهاد کبیر در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست - باشد. آنها که اصالتا دنبال ستاره بازی و ستارهپرستی هستند و به برنامه و راهبرد جمعی اصالت نمیدهند، برای دولت کارآمد و مسئول تدارک نمیکنند. منطق رفتار شب امتحانی را باید کنار گذاشت و برای عبور از اضطرار زدگی و ناچاری، از همین حال رنج برد و تدارک کرد؛ حتی اگر زمانبر باشد. باید از گفتمان و مدل و تیم به شخص رسید، نه اینکه کار را کنترات سپرد و بعد دنبالش دوید. قدم را باید استوار برداشت؛ به تعبیر پیامبراعظم(ص) «رحمت خداوند بر کسی که کار را محکم و استوار انجام داد.»
***************************************
روزنامه قدس **
مجلس دهم بسوی تعامل و همکاری حرکت کند/پرویز سروری
مجلس دهم متشکل ازنمایندگان دو جناح سیاسی است که رقبای یکدیگر بشمار رفته و بر کرسیهایی تکیه زدهاند که به لحاظ عدد و ارقام نزدیکی قابل توجهی با هم دارد؛ طبیعتاً یکسان بودن کرسیهای اخذ شده میتواند منبع ایجاد چالشها و تضارب آرای بسیاری در آیندهای نه چندان دور باشد، آنچه که خواست عموم کارشناسان سیاسی و دلسوزان نظام و ملت شریف ایران است. با توجه به چینش مجلس دهم از نمایندگان انتظار میرود تا براساس این ویژگی بتوانند مجلسی مبتنی بر تعامل تشکیل داده و از تکرار اتفاقاتی که در سایر نهادها به وقوع پیوسته جلوگیری کنند. همانند آنچه در شورای شهر تهران به وجود آمد و اعضای شورای شهر بعد از پشت سرگذاشتن دورهای مملو از تنش و چالشهای سیاسی به این نتیجه رسیدند که در سایه سیاسیکاری از توجه به خواستههای شهروندان غفلت میشود، بنابراین در یک جمعبندی نهایی اعضای شورای شهر دریافتند بهتر است به جای تقابل به سوی تعامل و حرکتهای کارشناسی حرکت کنند.
مسلماً مجلس دهم به دلیل اینکه از دو جناح سیاسی از کرسیهای نزدیک به هم برخوردار است، ازاستعداد ایجاد چالش، تنش و درگیری بسیار بالایی برخوردار است، بنابراین با توجه به اینکه هر دو جناح از قدرت تعیین کنندگی بالا و نزدیک به همی برخوردار هستند، بیم آن میرود نمایندگان مجلس دهم از وظایف قانونی خود غفلت نموده و با دو قطبی کردن مجلس در سایه موضوعات سیاسی نسبت به مسایل اصلی کشور بیاعتنایی کنند. چنین مجلسی کارکرد اصلی خود را که باید مبتنی بر فعالیتهای کارشناسی و با دقت عمل باشد، عموماً مبتنی بر کارکردهای سیاسی میکند و در این فضا افراد خارج از مجلس و طرفهای درگیر در احزاب گوناگون میتوانند اهداف و مطامع سیاسی خود را از طریق باند بازی و سیاسی کاری به نمایندگانی که وارد مجلس کردهاند تحمیل کنند.
تحمیل دیدگاههای خارج از مجلس و درونحزبی میتواند چالشهای نگران کنندهای را برای کشور رقم بزند، به همین دلیل تشکیل فراکسیونهای قدرتمند که تعادل و تعامل را بین دو جناح سیاسی برقرار کنند امری ضروری و اجتنابناپذیر است، چرا که فراکسیونهای مردمی میتوانند با رویکردی کارشناسی خارج از قیل و قالهای سیاسی مطالبات مردمی را در رأس برنامههای کاری مجلس شورای اسلامی قرار دهند.
اگر فراکسیونهای یاد شده نیز از این مهم غفلت کنند و به جای توجه به مسایل مبتلابه جامعه و موضوعات مهم و اساسی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود را وارد گردونه مباحث سیاسی و جناحی کنند، آن زمان باید گفت چنین مجلسی کارآمدی خود را از دست داده و قابل اعتنا نبوده و خود منبع تولید نگرانی و چالش درکشور خواهد بود.
سال 95 در حالی سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامیده شد که مقام معظم رهبری بدلیل مشکلات اقتصادی مردم از مسؤولان خواستار عمل و اقدام شدند. بنابراین مجلس دهم میتواند یکی از بارقههای امید در تحقق شعار سال باشد.
هنگامی که نمایندگان مجلس دهم اولویتهای خود را مبتنی بر مسایل اقتصادی و حل چالشهای مهم اقتصادی از قبیل تورم، بیکاری، رکود و معیشت مردمی بگذارند، یکی از راههای رسیدن به اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل بدست نمایندگان هموار خواهد شد.
توجه به اولویتهای اصلی جامعه بخصوص تأمین اقتصادی و افزایش اشتغال جوانان، حل مسایل ازدواج و حاشیههایی که معضلات بسیاری را برای تشکیل خانواده و اشتغال جوانان فراهم کرده از اوجب واجباتی است که نمایندگان باید بدان بپردازند و با پرهیز از اولویت دادن به مسایل غیراصلی و حاشیهای بدنبال توسعه اقتصادی و اجتماعی باشند.
بیشک توجه صرف به توسعه سیاسی و موضوعات حاشیهای بسیار خطرناک است، از این رو امید میرود مجلس دهم با استفاده از مدلهای کارآمد بتواند با ایجاد تعامل بین جریانهای سیاسی کشور و استفاده از نگاه کارشناسی فضای سالم و امیدوار کنندهای را برای جامعه ایجاد کنند. حفظ شأن و شؤون مجلس شورای اسلامی و اهتمام به اولویتهای اصلی جامعه از ضروریترین مسایل و مطالبات مردمی است که یک بار دیگر با حضور در پای صندوقهای رأی اعتماد خود را به مسؤولان و نظام اسلامی نشان دادند.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
نقطه سیاه دیگر در پرونده آل سعود
بسمالله الرحمن الرحیم
سازمان حج و زیارت در بیانیهای رسمی از محروم شدن هموطنان زائران ایرانی خانه خدا برای حج تمتع در سال جاری خبر داد. این بیانیه پس از انقضای مهلتی صادر شد که در پایان دور دوم مذاکرات میان مقامات سازمان حج و زیارت و دولت سعودی برای اعلام موضع نهائی عربستان تعیین شده بود.
بدین ترتیب یکبار دیگر مقامات عربستان با توسل به انواع شیوهها برای کارشکنی در امر حج، حق شرعی برگزاری حج را از مردم ایران سلب کردند و با تلاش در این زمینه مرتکب ظلم بزرگی علیه این ملت مسلمان شدند. در این مقوله ملت ایران مظلوم واقع شده و علیرغم آنکه صبر و انتظاری طولانی از خود نشان داد ولی در نهایت نیز به خاطر رفتار کینهتوزانه مقامات ریاض، از حق شرعی خود محروم شد.
جای تعجب است که آل سعود با در پیش گرفتن رفتارهای غیراصولی که تحت هیچ شرایطی قابل توجیه و پذیرش نیست، چهرهای نامطلوب را از خود به تصویر کشیده است.
حج یکی از واجبات شرعی است و مسلمانان از سراسر جهان با اشتیاق فراوان برای اجرای این دستور الهی به سرزمین وحی سفر میکنند و رنج سفر را به جان و دل خریدارند. ایکاش آل سعود هم با درک مسئولیتهای تعطیل ناپذیر خود برای همراهی و هماهنگی با زائران خانه خدا به وظیفه خود عمل میکرد. حوادث تلخ و تاسف بار سالیان مختلف در طول برگزاری مراسم حج از جمله فاجعه خونین منا، تمامی زائران خانه خدا را داغدار و متاسف نمود. اگرچه دولتمردان سعودی هنوز هم اصرار میورزند که آمار قربانیان حوادث منا را تعمداً کمتر نشان دهند ولی گزارشهای موثق رقم این تلفات را بیش از 7 هزار تن اعلام کردهاند. کمترین انتظار از میزبانان این بود که ضمن اعلام همدردی با حجاج و بازماندگان حوادث دوران حج سال گذشته، با تمامی توان و ظرفیت خود برای خدمت رسانی به خیل ضیوف الرحمن در مراسم حج امسال قرار گیرد. آل سعود با این مانع تراشیها و کارشکنیها اقدام زشت و نادرستی را انجام داد که در قاموس فرهنگ قرآنی به عنوان کسانی که مانعی در مسیر حج ایجاد میکنند و مرتکب «صدعن سبیل الله» میشوند، مستوجب عذابی شدید و دردناک هستند.
روشن است که آل سعود مالک حج نیست بلکه باید خادم حجاج باشد و تمامی توان و استعداد خود را برای پذیرش و میزبانی از ضیوف الرحمن به کار گیرد. طبعاً خادم حجاج، مرتبه بزرگ و گرانقدری دارد که الزامات خاص خود را دارد و حق کارشکنی و ممانعت از حضور حجاج بیتالله الحرام را نداشته و ندارد. کارنامه درخشان جمهوری اسلامی ایران در این سالها همواره نشانگر رفتاری شایسته برای برپائی پرشکوه مراسم حج بوده و ایرانیان همواره از ممتازترین رفتارها و کاروانها برخوردار بودهاند که توانسته همواره الگوی نظم، بهداشت، اخلاق و رفتار اسلامی به ویژه تعامل با سایر ضیوف الرحمن و میزبانان محسوب گردد.
جای تعجب است که آل سعود، عربستان را که سرزمین وحی است و نزد ملتها و دولتها منزلت و قداستی دارد، به جولانگاه دشمنان اسلام تبدیل نموده و به طرز آشکاری با دولتها و ملتهای مسلمان سر ناسازگاری و عناد دارد درحالی که براساس تعالیم قرآنی باید به ملتها و دولتهای مسلمان به چشم یاران و یاوران بنگرد و رعایت اصول و معیارهای اسلامی – قرآنی را مدنظر قرار دهد.
هرگز انتظار نمیرفت دولت عربستان از جایگاه و موقعیت خود علیه ضیوف الرحمن سوءاستفاده کند و ذهنیتی منفی و غیرقابل دفاع از خود به جا بگذارد.
اگرچه فرصتهای زیادی در این مقوله به هدر رفته و شاید امکان جبران بسیاری از موارد به خاطر سپری شدن زمان طلائی، فراهم نباشد اما دولت عربستان هنوز هم فرصت دارد گذشتهها را تا حدودی جبران کند. در غیر این صورت، علاوه بر اینکه آل سعود باید پاسخگوی عواقب تضییع این حق شرعی باشند، این واقعیت را نیز باید بپذیرند که با چنین روشی قطعاً در جهان اسلام منزوی خواهند شد و این واقعیت که حکام سعودی کفایت لازم را برای مدیریت حج ندارند برای ملتهای مسلمان به اثبات خواهد رسید. تردیدی وجود ندارد که عملکرد آل سعود در محروم ساختن زائران ایرانی خانه خدا از انجام فریضه حج، نقطه سیاه دیگری در پرونده این خاندان به ثبت رسانده است.
***************************************
روزنامه خراسان**
مجلس دهم؛ پایان تحلیلهای کاغذی، آغاز مأموریتهای واقعی/ علیرضاقربانی
یکشنبه 12 اردیبهشت سال جاری، دو روز بعد از مرحله دوم انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، مثل فردای هفتم اسفند 94، بسیاری از روزنامههای کشور با برجستهسازی پیروزی جناح منتسب به خود و ترسیم نمودارهای گرافیکی در صفحه اول سهم جناح خود را تا هفتاد درصد و سهم رقیب را به 25 درصد محدود ساختند. بااینهمه کسانی هم چشم به گذر ایام سپردند تا واقعیت از پس برداشتها و تبلیغات نمایان شود و همه گمانه ها در ترازوی یک اقدام عملی موردسنجش واقع شود و خیلی نگذشت که چنین هم شد و در ساعات اولیه روز نهم خرداد آرایش سیاسی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی آشکارشده و سهم اصولگرایان از 12 عضو هیئترئیسه به 9 نفر رسید و ائتلاف امید نیز توانستند سه نفر از اعضای خود را به این جمع اضافه کنند.
بدون تردید اتفاقی که در نهم خرداد در بهارستان رخ داد را نمیتوان با آنچه در چند ماه گذشته بر صفحه اول بعضی روزنامهها نشست، متناسب دانست. اما هرچه بود اکنون فصلی جدید آغازشده و منطقی آن است که با فضای هیجانی انتخابات خداحافظی کرد.
مجلس دهم صرفنظر از اظهارنظر قطعی درباره ترکیب سیاسی آن و برجستهسازی سهم هریک از جناحهای سیاسی که چندان هم پوشیده یا حتی مهم نیست، باید وارد فضای کار و فعالیت معمول خود شود. اکنون مسابقه انتخابات تمامشده و رسانهها و فعالان سیاسی پشت پرده آن باید به نمایندگان ملت اجازه دهند که به کار اصلی خودشان برسند. مأموریتی که در کنار وظیفه عام قانونگذاری و نظارت، با پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی و تعیین اولویتهای فوری آن یعنی «اقتصاد مقاومتی» و «فرهنگ اسلامی» دستور کار ویژهای هم برای آن تعیینشده است.
بدیهی است فراکسیون اکثریت مجلس که عنوان «فراکسیون ولایت» را برای خود انتخاب کرده است، در کنار فراکسیون «امید» باید اولویتهای تعیینشده توسط رهبری انقلاب را در دستور کار فوری خویش قرار داده و برای برونرفت از مشکلات جاری کشور، قوه مجریه را هم به این سمت سوق دهند و دولت محترم هم باید به خواست اکثریت جامعه که در مجلس شورای اسلامی نمود یافته است تن داده و از ظرفیتهای مجلس برای غلبه بر مشکلات استفاده کند. مخصوصاً آن که آقای عارف رئیس فراکسیون اقلیت مجلس نیز در اولین اظهارنظر خود بعد از انتخاب هیئت رئیسه در اقدامی شایسته تقدیر اولویت خود را اقتصاد مقاومتی اعلام کرد.
مسئله پنهانی نیست که دولت یازدهم به خاطر تمرکز بیشازاندازه بر حوزه سیاست خارجی و چشم دوختن به معجزه برجام، فرصتی برای فعالسازی ظرفیتهای داخلی اقتصاد پیدا نکرده و نمیتوان برای آن کارنامه موفقی ترسیم کرد و همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها تأکید کردهاند، چاره مشکلات ناشی از تحریمهای ظالمانه، نه در امید بستن صرف به سرمایهگذاری نامطمئن خارجی، که در نگاه به داخل و تقویت اقتصاد مقاومتی است و مجلس دهم چه در قالب تصویب طرحها و لوایح مرتبط و چه با استفاده از حق نظارت خود میتواند کلیدی برای باز کردن قفل مشکلات اقتصادی بهویژه رکود سنگین حاکم بر اقتصاد کشور فراهم کند.از طرفی طی سال های اخیر کم توجهی نهادها و سازمان ها و بخصوص مسئولان دولتی به حوزه ترویج فرهنگ اسلامی هم پسرفتهای غیرقابل جبرانی بر جای گذاشته است که علاوه بر مسائل جاری و روزمره به بعضی زیربناهای فرهنگی چون اعتمادبهنفس عمومی آسیب رسانده و یا باعث ترویج فرهنگ غربگرایی و رواج اشرافیگری شده است. متأسفانه مجلس اصولگرای دوره نهم چه در تصویب قوانین و چه در حوزه نظارتی بهویژه نظارت بر عملکرد فرهنگی دولتهای دهم و یازدهم عملکرد قابل دفاعی را به ثبت نرسانده است و این مجلس دهم است که با نصبالعین قرار دادن پیام رهبر انقلاب، بدون کشانده شدن ماجرا به عرصه درگیریهای سیاسی و جناحی، میتواند جلوی ادامه این ماجرا را گرفته و فکری به حال فرهنگ کشور و اصلاح رویکرد فرهنگی دولت کند.ماجرای اجرای برجام و خلف وعده طرفهای خارجی این قرارداد که تقریباً همه ظرفیتهای کشور در سه سال گذشته را معطل خود کرده است، بیشتر از هر زمان دیگری از فزونخواهی و زیادهطلبی جبهه استکبار و در رأس آن شیطان بزرگ آمریکا پرده برداشته است. حالا نوبت نمایندگان مجلس دهم است که با پشتوانه عظیم رأی ملت، باید به پشتیبانی دولت برای درخواست اجرای کامل و بیکموکاست تعهدات طرف مقابل در برجام اقدام کرده و به نمایندگی از ملت مقاوم ایران، به تعبیر امام جامعه اسلامی «مجلس را سنگری استوار در برابر افزونخواهی گستاخانه استکبار» بسازند.
***************************************
روزنامه ایران**
نوید تعامل در مجلس دهم/جواد جهانگیرزاده
آنچه دیروز در مجلس شورای اسلامی رخ داد، از جهاتی قابل پیشبینی بود. ضمن احترام به شخصیت فردی و سیاسی جناب آقای دکتر عارف، انتخاب مجدد جناب آقای دکتر لاریجانی به عنوان رئیس دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، نشان از آن دارد که مجلس شورای اسلامی و منتخبان جدید آن با توجه به شرایط عمومی و مهم کشور تلاش دارند تا بسترهای مناسبتری را برای ایجاد یک وفاق عمومی جهت حل و فصل مشکلات عمده کشور برگزینند. این انتخاب از آنجایی مهمتر مینماید که حدود سه ماه پس از انتخابات هفتم اسفند سال گذشته عمده نگاههای سیاسی داخل و خارج از کشور به مسأله انتخابات رئیس آینده مجلس شورای اسلامی معطوف بود و آن را نمایانگر آینده سیاسی کشور میدانستند. فارغ از داوری درخصوص چنین نگاه و ارزیابی، میتوان چند نکته برجسته را در انتخابات داخلی دیروز مجلس شورای اسلامی یافت که میتواند سرآغاز فصل جدید و روشنی از ارتباطات و تعاملات مطلوب در یکی از قوای مهم کشور را نوید دهد. اگرچه انتظار درخصوص ایجاد تغییراتی جزئی در انتخابات هیأت رئیسه دائم امری بدیهی و دور از انتظار نیست اما میتوان از انتخابات انجام شده و هیأت رئیسههای شعب، سمت و سوی توزیع جایگاهی در مجلس آینده را تا حدود زیادی پیشبینی کرد.
1- انتخاب دکتر لاریجانی نشان از علاقه نمایندگان جدید ملت به استفاده از تجربیات پارلمانی دارد. این امر نه تنها خود برای دو وظیفه اساسی و قانونی مجلس یعنی قانونگذاری و نظارت مهم مینماید، بلکه توانایی آن را نیز دارد که از ظرفیتهای جدی مجلس در ارتباطات منطقهای و بینالمللی بویژه در IPO، اتحادیه مجالس اسلامی و اتحادیه مجالس آسیایی استفاده فراوانی ببرد. رئیس مجلس شورای اسلامی همیشه نسبت به تصویب قوانین پی در پی و انباشت قوانین که اجرای آن حتی برای مجریان توانمند نیز سخت مینماید و مردم را در تبعیت از آن دچار سردرگمی میسازد، پایفشاری کرده و پایش و پالایش قوانین را از جدیترین وظایف مجلس برشمردهاند. به طور مثال میتوان به اهتمام ایشان در یایش قوانین مزاحم یا مشوق و حتی خلأهای قانوننویسی در بحث اقتصاد مقاومتی اشاره داشت.
2- به نظر میرسد برخورد متین و مورد انتظار کاندیدای رقیب ریاست یعنی آقای دکتر عارف به هنگام پیروزی رقیب نوید روزهای مطلوبی از تعامل جریانات سیاسی درونی مجلس را در پی داشته باشد. تسری این امر به مجلس میتواند منجر به ظهور هنجار مورد انتظار از سوی نخبگان و عموم مردم از مجلس باشد که میتواند سخن را قاطع ولی آرام و بدون جنجال بیان کرد. باید بپذیریم که مجلس دهم متشکل از نمایندگان و علاقهمندان گفتمانهای متفاوت درون نظام است، پس انتظار از چنین مجلسی دمیدن فضای آرامش، منطق و کار کارشناسی به جامعه است که میتواند در مسیر حل و فصل مسائل مهم کشور باشد. امروز فضای سیاسی جامعه بیش از پیش به آرامش نیاز دارد. مردم درگیر مشکلات جاری باید از تریبون مجلس فضای آرامتر و عقلانیتری را دریافت کنند.
3- مطمئناً انتخابات دیروز مجلس بازتاب منطقهای و بینالمللی نیز خواهد داشت، پایبندی به رفتارهای دموکراتیک، واقعیت درونی جامعه ایرانی را مشهودتر به نمایش خواهد گذاشت و بر این امر صحه خواهد نهاد که رقابت در میان گفتمانهای درون نظام در ایران مسابقه خدمت بیشتر به مردم و انقلاب است و نیروهای انقلاب از هرگونه رقابتی که منجر به جراحت و آسیب افکار عمومی شود، پرهیز مینمایند. البته تعمیم چنین انتخاباتی به کمیسیونها نیز میتواند آنها را به مسئولیتهای اساسی خود متوجه و متمرکز کند.
4- باید از دولت قدردانی کرد که هم در سخن و هم در عمل اصل تفکیک قوا را به رسمیت شناخت و تلاش کرد تا از تأثیرگذاری در انتخابات هیأت رئیسه مجلس به دور ماند. این امر ضمن حفظ استقلال مجلس، دست نمایندگان را در همکاری و مشارکت با دولت برای حل و فصل مشکلات عمومی کشور و مردم بازتر گذاشته و از سایش بدون هدف و منفعت سیاسی مجلس و دولت جلوگیری خواهد کرد.
5- مجلس و نمایندگان محترم میدانند که امروزه مسئولیتهای بزرگی بر دوش آنان توسط مردم و رهبری نهاده شده است. توجه ویژه به مطالبات مردم و رهبری بویژه در حوزه اقتصاد و فرهنگ نیازمند استفاده از ظرفیت تمامی نمایندگان مردم است. توجه به این نکته ضروری است که تجربه سالیان پس از انقلاب نشانگر آن است که مسائل اساسی کشور فقط با دستان گرهگشای نیروهای انقلاب قابل حل بوده و یکی از موضوعات محوری و مهم آن تمرکز روی مشکلات و رفع آنها از طریق علمی بدون تعصبات قومی، منطقهای و سیاسی و خارجی است. امید که مجلس دهم موفقترین مجلس پس از انقلاب در این زمینه باشد.
***************************************
روزنامه جام جم **
دیپلماسی عمومی برای مقابله با عربستان / دکترحشمتاللهفلاحتپیشه
عربستان سعودی، در شرایط کنونی به موضوع حج در یک قالب سیاسی مینگرد و نه دینی و دلیل چنین رویکردی را میتوان در نگرانی این کشور از بیداری اسلامی در شش سال گذشته دانست.
دولت عربستان در همین چارچوب به حجاج برخی کشورها که نگاهی مترقی در حوزه سیاست دارند و بخشی از نگاه مترقی آنها در تضاد با نظامها و کشورهای مرتجع است، نگاه منفی دارد و همواره به دنبال ایجاد مانع برای برگزاری امن و توام با شان و حیثیت مردم این کشورها از جمله مردم ایران است.
بر اساس همین تحلیل میتوان گفت بخش عمدهای از اقدامات جنایتباری که سال گذشته در عربستان شکل گرفت از جمله فاجعه منا، حوادث عامدانهای بود، اما سیاستی که عربستان سعودی دنبال میکرد این بود که هزینههای ناشی از عدم حضور زائران کشورهای مسلمان را نپردازد و بخصوص در موضوع حج ایرانیان، تلاش کرد ایران را مقصر جلوه دهد. مذاکراتی هم به صورت صوری انجام دادند، ولی در این مذاکرات برخوردشان توهینآمیز بود، اما طرف ایرانی در راستای اصل دیپلماسی عمومی و البته با هدف عمل به وظیفه شرعی خود در این مذاکرات حضور یافت.
این در حالی بود که از ابتدا مشخص بود طرف عربستانی با انگیزه سیاسی سعی میکند مذاکرات به نتیجه نرسد و در نهایت هم همین اتفاق افتاد. دولت عربستان در این مذاکرات حاضر نبود هیچگونه تضمین موافقتنامهای برای برگزاری امن و توام با شأن ایرانیان ارائه کند و مسئولان ایرانی هم که در درجه اول خودشان را مسئول حفظ جان و مال و ناموس ایرانیان میدانند طبیعتا حاضر نشدند توافق نانوشتهای را بپذیرند که در قالب آن احتمال تکرار حوادثی مشابه فاجعه منا وجود داشته باشد.
به اعتقاد من بعد از این سلسله مذاکرات، بیانیه دیروز سازمان حج و زیارت به معنی مقصر دانستن عربستان در عدم برگزاری این مراسم آیینی است.
البته مسئولیت مقامات ایرانی در مقابل کارشکنی عربستان پایان نیافته و باید این موضوع در قالب دیپلماسی عمومی پیگیری شود؛ چراکه در قالب دیپلماسی رسمی، عربستان موضوع حج را موضوعی ملی کرده است و با استفاده از توان تاثیرگذاری که در میان کشورهای اسلامی دارد سعی کرده هیچ نقشی برای دیگر کشورها قائل نشود.
به اعتقاد من در قالب دیپلماسی عمومی، بیانیه سازمان حج باید به یک نامه رسمی برای مراجع بینالمللی از جمله سازمان همکاری اسلامی تبدیل شود و سفارتخانههایمان در تمام کشورهای اسلامی باید متن رسمی این بیانیه را به صورت رسمی در اختیار مقامات کشورهای اسلامی و بویژه وزارتخانههای مرتبط قرار دهند.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
موهومات ذهن سیاستمدار بازنده/آرمان علوی
«اشعب»، در تاریخ عرب مردی گول و بذلهگو بوده که در سده اول یا دوم قمری میزیسته است. اشعب را از شدت طمعورزی، «اشعب طماع» لقب داده بودند. این حکایت معروف درباره اشعب بر سر زبانهاست که روزی در معابر، کودکان دورش را گرفتند و به آزارش مشغول شدند. اشعب فریاد زد: «وای بر شما که دامن من گرفتهاید، حال آنکه در خانه فلان ثروتمند حلوای نذری میدهند»؛ اطفال که اشعب را رها کردند و به سمت خانه ثروتمند کذا رفتند، اشعب را هم طمع در دل افتاد که «مبادا واقعا حلوا بدهند و من از آن محروم شوم؟!» خود نیز به سمت خانهای که کودکان را به سویش فرستاده بود روان شد. رفتار «اشعب طماعگون» در میان کنشگران سیاسی نیز به کرات مشاهده شده و میشود. گاه دروغ یا تحلیلی که امید به صحتش داریم اما از واقعیت آن مطمئن نیستیم، به عنوان یک «واقعیت مسلم» عنوان میشود و خود سیاستمدار یا جریان سیاسی هم این ادعا را باور میکنند. این کار دلایل مختلفی دارد. گاه برای منسجم کردن جبهه خودی و دلگرم کردن آنهاست و گاه برای مقهور کردن جبهه مقابل، گاه به منظور ایجاد یک پروپاگاندای رسانهای و فریب افکار عمومی و زمانی به دلیل دیگر....
اعلام زودهنگام پیروزی قطعی در شب برگزاری انتخابات، اعلام پیروزی در کل کشور بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس در تهران و در حالی که دور دوم انتخابات باقی مانده است و پیروزی لیستی را که حاضرینش مواضع و گرایشهای متفاوتی با سرلیست دارند پیروزی جریانی خاص قلمداد کردن، همه مصادیقی از رفتار براساس حدس، گمانه و فریب و قطعی پنداشتن اطلاعات نادرست است.
اینگونه کنش و واکنش سیاسی، در بازیگران میدان سیاست «توهم پیروزی» پدید میآورد. حالتی وهمگرایانه و به دور از واقعبینی که سیاستورز و هوادارانش میپندارند پیروز عرصه انتخابات شدهاند و قدرت را قبضه کردهاند. حتی ممکن است کنشگر سیاسی خود توهم پیروزی نداشته باشد، اما به دلیل عمل کردن و وعده دادن براساس اطلاعاتی که اساسی در جهان واقع ندارند، چنان وانمود میکند که پیروز است و این توهم را در هوادارانش ایجاد میکند.
اما با اعلام نتیجه رسمی انتخابات یا وقایعی مانند انتخابات درون پارلمانی برای تعیین هیاترئیسه، وزن واقعی جریان مدعی پیروزی نمایان میشود. در این حالت کنشگر سیاسی 3 راه پیش رو دارد:
1- پذیرش شکست: البته این کار میتواند به معنای پایان حیات سیاسی شخص یا جریان مدعی پیروزی نیز باشد. پذیرش شکست نشاندهنده ناآگاهی و ناتوانی فردی است که مدعی پیروزی قطعی بوده و چنین فردی در نظر هیچکس شایستگی سردمداری عرصه سیاست را ندارد. پذیرش شکست میتواند به یأس مطلق و محو شدن بدنه اجتماعی هوادار شخص یا جریان مدعی پیروزی نیز بینجامد.
2- فرافکنی: مدعی پیروزی، تاب پذیرش شکست در برابر هواداران و افکار عمومی را ندارد و به ناچار اقدام به فرافکنی میکند. نتیجه رسمی انتخابات یا شکست در کسب ریاست پارلمان را معلول عملکرد شورای نگهبان، انزوای رسانهای، محدودیتهای خارجی، فریبکاری طرف مقابل و امثالهم میداند و به این مساله که ادعای پیروزی قبلی، بهرغم وجود همه این موارد و با اطلاع از آنها بوده است، بیتوجهی میکند. در این وضعیت مدعی پیروزی با فاصله گرفتن از استدلالات و بحثهای منطقی و با احساسی و رادیکالی کردن فضا، در عین سعی بر فراموش کردن ادعاهای قبلی مبنی بر پیروزی، تلاش میکند پیروزی طرف مقابل را نیز مخدوش کند. حذف آرشیو شمارههایی از روزنامهها که به ادعای پیروزی در انتخابات پرداخته بودند و تیترهای اخیر همین روزنامهها که به اظهار ناراحتی و خشم میپردازند از انتخاب شخصی به ریاست مجلس خبرگان که در تهران شانزدهم شده و در نظر نمایندگان سراسر کشور شایسته ریاست تشخیص داده شده است، موید این مطلب است.
3- مقابله خارج از قواعد بازی: اما خطرناکترین سناریوی پیش رو، زمانی است که «توهم پیروزی» با «توهم قدرت» همراه میشود. مدعی پیروزی که امروز شکستش- یا حداقل پیروز نشدنش- آشکار شده، با نپذیرفتن شکست، ممکن است حتی زمین و قاعده بازی را هم تغییر دهد. معمولا هم در این راه از هیچ کاری ابایی ندارد. گفته شد آشکار شدن شکست کسی که مدعی پیروزی قطعی و قاطع در انتخابات است، چیزی برای از دست دادن برای این شخص یا جریان باقی نمیگذارد. ادعای تقلب، تدلیس و مهندسی در انتخابات، زیر سوال بردن اصل و اساس انتخابات و پیشنهاد دادن راههای جایگزین برای سهم گرفتن در قدرت، کنار کشیدن از رقابت مستقیم در انتخاب ریاست مجلس و حمایت از دیگر جریانها و اشخاص از جمله راههایی است که مدعی پیروزی در همین انتخابات پیش روی خود میبیند.
البته جای امیدواری است که با شکست پروژه زیر میز انتخابات زدن در سال 88، این ابزار برای همیشه از دسترس خارج شود.
***************************************