تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۶۷۱
پایگاه بصیرت / عليرضا اميري / كارشناس ارشد مطالعات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا

(روزنامه اطلاعات – 1394/10/23 – شماره 26350 – صفحه 12)

شيعه‌ستيزي را شايد نتوان واژه جديد يا پديده‌اي نو در جهان اسلام به‌شمار آورد و پيشينه‌ اين رفتار را در دهه‌ها و سده‌هاي قبل و در زمان ظهور تفكرات وهابي و سلفي قرن دوازدهم در سرزمين حجاز جستجو كرد، اما با توجه به گستره فعاليت و نوع مديريت شده اين حركت به‌‌وسيله برخي دولت‌ها، نهادها، سازمان‌هاي اطلاعاتي و حمايت كامل آنها از اين سياست، بايد شكل‌گيري آن را محدود به چند سال اخير در منطقه دانست كه مي‌توان از آن به شيعه‌ستيزي دولتي نام برد.

حركتي كه ريشه آن را بايد در شكست‌هاي پي‌درپي سياسي و ميداني جبهه غربي ـ عربي به رهبري آمريكا، رژيم صهيونيستي، عربستان و همپيمانان منطقه‌اي آنان در خاورميانه و مقابل محور مقاومت يعني ايران، سوريه، عراق، لبنان و يمن دانست. شيعه‌ستيزي دولتي به معناي در اختيار گرفتن مديريت اين حركت و سازماندهي آن از طرف نهادهاي اطلاعاتي و دولتي برخي كشورها براي محدود كردن هدفمند شيعيان در آن كشورهاست. اين امر از آنجا واقعيت بيشتري پيدا كرده اكه ستون فقرات محور مقاومت در برابر استكبار جهاني را شيعيان تشكيل مي‌دهند و در رأس آن جمهوري اسلامي ايران قرار دارد. از اين رو اتخاذ اين سياست از طرف دشمنان محور مقاومت دور از ذهن به نظر نمي‌رسيد.

استفاده ابزاري از اين سياست به‌وسيله كشورهاي مسلمان همپيمان آمريكا و با حمايت‌ها و كمك‌هاي گسترده مالي آل‌سعود شرايط بسيار نامطلوبي را براي شيعيان در اقصي نقاط جهان به‌وجود آورده و به عبارتي بهتر دشمن صهيونيستي ـ سعودي، جبهه جديدي را عليه محور مقاومت و در رأس آن جمهوري اسلامي ايران در منطقه گشوده است. سياستي كه مهمترين هدف آن جلوگيري از نفوذ جمهوري اسلامي ايران در آن كشورها از طريق شيعيان و به‌دنبال آن تضعيف محور مقاومت شيعه عليه استكبار و از طرفي ديگر مقابله‌اي ناجوانمردانه با جمهوري اسلامي از طريق جريحه‌دار كردن افكار عمومي ايران با توجه به حساسيت‌هاي موجود در كشور در قبال سرنوشت شيعيان در سراسر جهان است. از اين رو در بيشتر كشورهاي آسيايي و آفريقايي كه شيعيان در آنجا ساكن هستند شاهد رفتارهاي خشن و اعمال محدوديت‌ها و تبعيض‌هايي از طرف نهادها و سازمان‌هاي دولتي عليه آنان هستيم كه روز به روز بر دامنه اين خشونت‌ها افزوده و در همه آنها نفوذ و نقش جريان سعودي ـ صهيونيستي به وضوح ديده مي‌شود.

شدت و ضعف اين رويكرد در برخي كشورهاي مسلمان با توجه به نوع و گستردگي روابط آن كشور با جمهوري اسلامي يا وابستگي آن به محور غربي ـ صهيونيستي ـ عربي در منطقه متفاوت است. در كشورهاي مسلمان جنوب شرق آسيا مانند مالزي و اندونزي با توجه به روابط بسيار مناسب آل‌سعود كه در قبال كمك‌هاي گسترده مالي به‌دست آمده است و از طرفي مناسبات نسبتاً خوب با جمهوري اسلامي ايران، اين سياست فعلاً در حد ابراز نگراني از گسترش نفوذ شيعيان و برگزاري اجلاس‌ها و كنفرانس‌هاي دانشگاهي شيعه‌ستيزي و اظهارنظر برخي مقامات دولتي نمايان شده است.

«ماهاتير محمد» نخست‌وزير سابق مالزي همواره از سياست ضدشيعي عربستان حمايت و در ادعايي، ترس آمريكا از نفوذ شيعيان در منطقه را عامل تشكيل گروه تروريستي داعش به‌وسيله اين كشور عنوان كرده است. نخستين تحركات شيعه‌ستيزي دولتي مالزي در سال 1392 و توسط فرزند ماهاتير محمد يعني «مخزير ماهاتير» كه هم‌اكنون وزير ايالت «كداح» مالزي است، كليد زده شد. علاوه بر آن «جميل خير» وزير امور اسلامي مالزي مدعي شده كه شيعيان تهديدي براي مالزي هستند و از تحت نظر قرار دادن آنان در مالزي خبر داده است.

اين وضعيت در كشور اندونزي و براي شيعيان اين كشور هم محدوديت‌هايي ايجاد كرده است. كاربرد واژه «ويروس» براي شيعيان اين كشور و برگزاري كنفرانس‌هايي با اين اصطلاح، همچنين تشكيل ائتلاف‌هاي ضدشيعه در اين كشور اقدامات ضدشيعي در مراكز علمي و دانشگاهي جاكارتا، از نفوذ گسترده وهابيون در اين منطقه از آسيا خبر مي‌دهد. كمكهاي مالي گسترده عربستان سعودي به برخي كشورهاي مسلمان از جمله مالزي و اندونزي كه ميلياردها دلار را شامل مي‌شود همواره در جهت تبليغ وهابيت و تضعيف و نابودي تشيع به‌كار برده شده است.

اين وابستگي به آل‌سعود تا آنجا پيش رفته است كه اخيراً در تشكيل ائتلاف خود ساخته ضد تروريسم آل‌سعود، بدون هماهنگي و اطلاع برخي كشورها از جمله كشورهاي مسلمان جنوب شرق آسيا، نام آنها در اين فهرست گنجانده شده بود تا جايي كه برخي از مقامات اين كشورها از عضويت در آن اظهار بي اطلاعي مي‌كردند و اين نشانه سردرگمي سران آل‌سعود به دنبال شكست‌هاي پي‌درپي سياست‌هاي آنان در منطقه توسط محور مقاومت است كه منشا اتخاذ سياست‌هاي عجولانه‌اي نظير اين ائتلاف كاغذي به تعبير پوتين رئيس جمهوري روسيه مي‌شود.

وضعيت شيعيان در پاكستان نيز به دليل وجود گروه‌هاي تروريستي طالبان، سپاه صحابه و لشكر جهنگوي، بسيار وخيم‌تر از ديگر كشورهاي منطقه است. بمب‌گزاري‌هاي گسترده در بازارها و مناطق عمده شيعه‌نشين يا انفجار وسايل نقليه عمومي حامل شيعيان همواره كشته شدن شمار فراواني از آنها را به‌دنبال داشته است. وجود گروه‌هاي تروريستي و تندروهاي سني در اين كشور و تأسيس مدارس ديني با حمايت آل‌سعود براي ترويج وهابيت و افراطي‌گري مذهبي، شكل گرفته است. علاوه بر حمايت مالي و سازماندهي اطلاعاتي آنان توسط عربستان سعودي عليه شيعيان را به‌دنبال دارد چرا كه اخيراً اين گروه‌ها دست به يك سري اقدامات تروريستي كاملاً هدفمند نظير ترور «علامه محمد نواز عرفاني»‌ از شخصيت‌هاي برجسته شيعيان پاكستان و نماينده آيت‌الله‌العظمي سيستاني در شهر شيعه‌نشين پاراچنار زدند.

از ديدگاه ناظران سياسي، ترور هدفمند شيعيان در پاكستان با هدف تضعيف موقعيت آنان در محافل علمي، مذهبي، تجاري، قضايي و اجتماعي صورت مي‌گيرد. روابط بسيار مناسب پاكستان با عربستان، به‌ واسطه كمك‌هاي مالي و اقتصادي گسترده آل‌سعود و نياز مبرم اقتصاد پاكستان به اين كمك‌ها، در پياده كردن سياست‌هاي آل‌سعود در اين كشور تأثير فراوان داشته است. هرچند دولت پاكستان به دليل برقراري روابط نسبتاً مناسب با ايران از شيعه‌ستيزي در اين كشور حمايت نمي‌كند اما عدم برخورد قانوني و امنيتي مناسب با اين پديده در پاكستان و بي‌تفاوتي سران اين كشور نسبت به اين كشتارها، همگي از نفوذ وهابيون عربستاني در بدنه دولت و دستگاه‌هاي امنيتي اين كشور خبر مي‌دهند.

عدم همكاري لازم با نيروهاي اطلاعاتي، امنيتي و مرزباني جمهوري اسلامي ايران در كنترل مناسب مرزهاي مشترك و برخورد با فعاليت گروه‌هاي تروريستي و ضد انقلاب و ضد شيعه از جمله جيش‌العدل و انصارالفرقان در خاك پاكستان كه وابسته به دستگاه‌هاي اطلاعاتي سعودي ـ صهيونيستي هستند خود گوياي اين حقيقت است كه نقش و نفوذ آل‌سعود در مراكز امنيتي و اطلاعاتي پاكستان تا چه اندازه در تقويت گروه‌هاي تروريستي اين منطقه مؤثر بوده است؛ گروه‌هايي كه فقط براي ناامن كردن جمهوري اسلامي ايران به‌وجود آمده‌اند و ابزار دست عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي هستند. جمهوري آذربايجان ديگر كشور مسلمان با اكثريتي 85 درصدي، دومين كشور شيعه بعد از جمهوري اسلامي ايران است. سياستهاي شيعه‌ستيز «الهام علي‌اف» علاوه بر تأثيري كه از حكومت هفتاد ساله كمونيست‌ها در اسلام‌ستيزي، در آن جمهوري به يادگار مانده است، متأثر از سياست‌هاي غرب‌گرايانه و نفوذ فراوان رژيم صهيونيستي در بين سران سياسي و امنيتي اين دولت است.

اين كشور در بيشتر سياست‌هاي خود از تركيه و رژيم صهيونيستي تبعيت كرده و براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران همواره با اين كشورها هماهنگ بوده است. به عقيده كارشناسان سياسي، رژيم صهيونيستي در پي تبديل جمهوري آذربايجان به كشوري ضد جمهوري اسلامي براي موازنه‌سازي با ايران در مقابل وجود حزب‌الله لبنان در همسايگي اسراييل است. اين سياست با شكل‌گيري همكاري‌هاي جمهوري آذربايجان با ناتو توسط تركيه و رژيم صهيونيستي كليد زده شده است. علاوه بر آن تحولات سياسي و امنيتي خاورميانه در عراق، سوريه، يمن و شكل‌گيري اتحادهاي منطقه‌اي جديد، عربستان سعودي را نيز به ائتلاف با تركيه و رژيم صهيونيستي و به دنبال آن سناريوهاي شيعه‌ستيزي جمهوري آذربايجان وارد كرده است. لذا اين كشور با وجود اين سياست‌ها در جهت واگرايي با جمهوري اسلامي و همگرايي با دشمنان آن عملاً گام در شيعه‌ستيزي به بهانه جلوگيري از نفوذ ايران در بين مردم جمهوري آذربايجان نهاده است.

شيعيان اين كشور همواره از طرف نهادهاي دولتي در فشار و تنگنا قرار دارند و در ايام مذهبي شاهد سركوب‌هايي از جانب نيروهاي امنيتي بوده‌اند. آخرين مورد اين سياست،‌ حمله نيروهاي امنيتي وابسته به اداره مبارزه با جرائم سازمان‌يافته وزارت كشور جمهوري آذربايجان در پنجم آذرماه 94 به منطقه نارداران واقع در 30 كيلومتري باكو بود كه پس از كشتن شماري از شيعيان و دستگيري شماري ديگر از جمله «حاج طالع باقرزاده» رهبر حزب اتحاد مسلمانان، اقدام به پايين آوردن پرچم‌هاي مساجد و حسينيه‌ها و تخريب آنجا كردند.

علاوه بر آن ساكنان روستاي نارداران را از امكانات اوليه زندگي نظير آب و گاز و برق محروم كردند. بلافاصله روزنامه‌‌هاي دولتي جمهوري آذربايجان با ادعاي دخالت جمهوري اسلامي ايران در اين كشور مطالبي را نوشته و انگشت اتهام را به سوي ايران نشانه گرفتند كه با واكنش و بيانيه وزارت خارجه مبني بر عدم دخالت ايران در امور داخلي ديگر كشورها، روبرو شدند. اين در حالي است كه نيروهاي امنيتي آذربايجان همواره با دستگيري شيعيان و رهبران آنها از جمله «حاج محسن صمداف» به اتهام‌هاي واهي از جمله حمل مواد مخدر و غيره آنها را به حبس‌هاي طولاني‌مدت محكوم كرده‌اند.

البته با روي كار آمدن دولت آقاي دكتر روحاني و سياست‌هاي تنش‌زدايي با جهان و به‌خصوص كشورهاي همسايه و سپس سفر رئيس جمهوري به باكو براي تجديد روابط و تقويت مناسبات در آبان ماه 93 و ديدار با الهام علي اف در ساختمان صلح و دوستي باكو، عملاً روابط دو كشور وارد مرحله‌اي جديد شده و فصل نويني در مناسبات دو كشور شكل گرفته است. متعاقب آن، سفر هيأت‌هاي اقتصادي دو طرف و عقد قراردادهاي مختلف به تعميق روابط و مناسبات افزوده است. علاوه بر آن با ميانجيگري‌هاي ايران و روسيه گفتگوهاي آذربايجان و ارمنستان در موضوعات مورد اختلاف ازجمله منطقه قره‌باغ از سر گرفته شده است؛ سياستي كه ضربه‌اي مهلك به تلاش‌هاي رژيم صهيونيستي، غرب و برخي كشورهاي عرب حوزه خليج فارس وارد كرده است. تا جايي كه حتي حادثه نارداران و سركوب شيعيان اين منطقه با همكاري سران نظامي وابسته به رژيم صهيونيستي هم خللي در اين روابط به‌وجود نياورد.

اين شرايط البته براي شيعيان عراق و سوريه در قالب حمايت‌هاي مستقيم عربستان و همپيمانان صهيونيستي و منطقه‌اي آن از گروه‌هاي تروريستي از جمله داعش در قتل‌عام‌هاي گسترده شيعيان نمود پيدا كرده است. شكل‌گيري اين حركت در سوريه و عراق علاوه بر انگيزه‌هاي مذهبي گروه‌هاي سلفي تكفيري، با اهداف و اغراض سياسي آن كشورها نيز همراه شده است. لذا شاهد گسترده‌ترين كشتارها در منطقه به‌دست تروريست‌هاي وابسته هستيم. اين شرايط در لبنان و مناطق جنوبي بيروت كه عمدتاً شيعه‌نشين و از حاميان مقاومت در منطقه هستند نيز به‌وجود آمده است. بمب‌گذاري‌هاي گروه‌هاي تروريستي مورد حمايت دستگاه اطلاعاتي سعودي ـ صهيونيستي در اين مناطق فقط شيعيان را نشانه رفته است.

كارشناسان سياسي نقش «بندر بن‌سلطان» رئيس سابق دستگاه اطلاعاتي و دبير شوراي امنيت ملي عربستان با همكاري دستگاه‌هاي اطلاعاتي صهيونيستي را در اين ناآرامي‌ها بسيار پررنگ مي‌بينند. شيعه‌ستيزي در كشور كوچك بحرين نيز مصداق مناسبي از شيعه‌ستيزي دولتي شكل گرفته در منطقه است. حكومت آل خليفه كه نماينده اقليت سني بسيار كوچكي را در اين كشور تشكيل مي‌دهند در بحرين سالهاست عرصه را بر فعاليت شيعيان اين كشور تنگ كرده و به دلايل واهي از جمله حمايت ايران از شيعيان اين كشور در صدد فرافكني در افكار عمومي براي ادامه دادن اين حركت است. 75 درصد جمعيت يك ميليون و 200 هزار نفري بحرين را شيعيان تشكيل مي‌دهند. شيعيان بحرين نيز در بحبوحه بيداري اسلامي و در تلاش براي به‌دست آوردن حقوق اوليه خود با حملات وحشيانه نيروهاي امنيتي بحرين روبرو شدند كه با دخالت مستقيم نيروهاي آل‌سعود و به تعبير خودشان نيروهاي سپر دفاع جزيره همراه بود. دخالتي كه اگر شكل نمي‌گرفت مي‌توانست وضعيت شيعيان را در اين كشور بهبود بخشد و آنان را از زير بار سال‌ها بي‌عدالتي و ظلم آل خليفه رها كند. هم‌اكنون اين رژيم دست به يكسري اقدامات در قالب تهديد و تشويق يا همان عبارت مرسوم امروزي يعني سياست چماق و هويج در ميان شيعيان زده است.

از سويي با دخالت دادن شيعيان در برخي امور اقتصادي و نه سياسي، در صدد بهبود وضع نسبي معيشت آنان است و از سويي با لغو تابعيت بيشتر شيعيان معترض و دادن تابعيت به مهاجران سني كه به اين كشور وارد مي‌شوند، در صدد بر هم زدن برتري مطلق جمعيت شيعه و برقراري توازن مذهبي بين شيعيان و سني‌هاي اين كشور است. همگي اين سياست‌ها با هماهنگي آل سعود و ايالات متحده صورت مي‌گيرد. دغدغه‌هاي آمريكا و حمايت گسترده از شيعه‌ستيزي در بحرين به لحاظ حضور گسترده نظامي آن و وجود پايگاه‌هاي متعدد آمريكا در اين كشور كمتر از وهابيون سعودي نيست. نگراني نسبت به از دست دادن اين پايگاه‌ها در صورت روي كار آمدن يك دولت شيعه، بارها به‌صورت علني از زبان سياستمداران و فرماندهان نظامي آمريكايي شنيده شده است.

ديگر كشور خاورميانه كه شيعيان در آنجا با سركوب و خفقان از سوي سران حكومتي روبرو هستند، عربستان است. سران آل‌سعود كه خود باعث و باني اين سركوب و خفقان با همكاري دستگاه‌هاي غربي ـ صهيونيستي در سراسر جهان هستند با برخوردهاي خشن و اعمال تبعيض‌هاي گسترده، اقدام به ايجاد محدوديت‌هاي فراوان براي اقليت شيعه كه عمدتاً در مناطق شرقي اين كشور در استان قطيف ساكن هستند، كرده است. فاجعه منا و كشتار حاجيان عمدتاً شيعه ايراني در مراسم حج امسال و عدم همكاري براي نجات مصدومان اين حادثه صرفاً‌ به دلايل مذهبي و سياسي، از ديگر رويكردهاي آل‌سعود نسبت به شيعيان است كه براي آن هيچ حد و مرزي نمي‌شناسد. مشابه اين حادثه در جمعه خونين مكه در سال 1366 روي داد.

دستگيري‌ها و سركوب معترضان و رهبران شيعه به همراه تحت نظر قرار دادن آنان و همچنين عدم برقراري امنيت لازم براي جلوگيري از اقدامات تروريستي و بمب‌گذاري‌هاي وهابيون، القاعده و حتي داعش در مساجد شيعيان، گوشه‌اي از سياست شيعه‌ستيزي دولتي آل‌سعود است. نيروهاي مردمي و شيعيان در شرق عربستان براي جلوگيري از بمب‌گذاري‌ها و دفاع در برابر تروريست‌‌هايي كه به آنان تعرض مي‌كنند اقدام به سازماندهي خودجوش مردمي در برابر آنها كرده‌اند كه با عكس‌العمل‌هاي تند و شديد «نايف» وليعهد عربستان روبرو شده است. اين سياست‌ عربستان در جهت تضعيف شيعيان و جلوگيري از رشد آنان همواره در دستور كار آل‌سعود قرار داشته و دارد. اقدام اين رژيم در اعدام شيخ باقرالنمر رهبر شيعيان عربستان، به ادامه سياست خشونت عليه اين قشر از جامعه عربستان منجر شده است. حركتي كه به يقين چهره زشت و خوي گرگ‌صفت سران وهابي عربستان با را به همگان نشان داد. سياستي كه اين بار جمهوري اسلامي نبايد نسبت به آن بي‌تفاوت بماند چرا كه اين سياست آل‌سعود بيش از آنكه اقدامي حقوقي باشد، تصميمي كاملاً سياسي براي جريحه‌دار كردن احساسات شيعيان منطقه و به‌خصوص جمهوري اسلامي ايران به‌شمار مي‌رود.

علاوه بر قاره آسيا، آفريقا نيز چند ساليست كه در آن شيعه‌ستيزي دولتي وارد مرحله جديدي شده است. نفوذ رژيم صهيونيستي در آفريقا سالهاست كه در سياست خارجي اين رژيم كليد خورده است. سياستمداران صهيونيستي به دنبال توصيه «بن‌گوريون» براي برقراري روابط با كشورهاي غيرعرب با هدف بيرون آمدن از محاصره اعراب، سعي در نفوذ و گسترش روابط با كشورهاي آفريقايي و به‌خصوص كشورهاي ساحلي درياي سرخ براي حضور سياسي، اقتصادي و نظامي در اين مناطق دارند. وضع نامناسب اقتصادي و امنيتي در بيشتر كشورهاي آفريقايي، شرايط مناسبي براي نفوذ در آنجا هموار كرده از همين رو نفوذ رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي در برخي از مناطق آفريقا را به دنبال داشته و اين امر در تغيير رويكرد سران اين كشورها نسبت به شيعيان بسيار مؤثر بوده است.

سودان و نيجريه به دليل رويكردهاي اخير خود نسبت به شيعيان، مي‌توانند مصداق‌هاي مناسبي براي اين امر باشند. سال‌ها حمايت همه‌جانبه مالي و تسليحاتي از شورشيان جنوب سودان به رهبري «جان گارانگ» عليه دولت عمرالبشير كه به كشته شدن بيش از دو ميليون نفر انجاميد به همراه فشار سازمان‌هاي بين‌المللي تحت نفوذ غربي‌ها مانند لاهه و صدور حكم تعقيب و بازداشت عمرالبشير و همچنين اعمال تحريم‌هاي گسترده سازمان ملل همگي در تجزيه اين كشور و شكل‌گيري سودان جنوبي در سال 2011 مؤثر بود. اين كشور به مجري تمام‌عيار سياست‌هاي رژيم صهيونيستي در آفريقا تبديل شده و با روابطي كه اسرائيل با آن برقرار كرده عمق تأثيرگذاري رژيم صهيونيستي را در آفريقا گسترده‌تر كرده است. شايد به جرأت بتوان سودان جنوبي را سرزمين دوم اسرائيل به‌شمار آورد.

اولين چالش اين نفوذ، فشارهاي همه‌جانبه بر خارطوم براي عدم همكاري با محور مقاومت و حماس، قطع روابط با جمهوري اسلامي و تغيير رويكرد خصمانه عليه صهيونيست‌ها در پي حملات هوايي اسرائيل برخي مناطق سودان از جمله كارخانه تسليحات‌سازي يرموك و مناطقي از بندر سودان با استفاده از عمق اطلاعاتي ايجاد شده در سودان جنوبي است. علاوه بر آن كمك‌هاي نظامي و مالي به ارتش سودان جنوبي براي درگيري در مناطق مرزي مورد مناقشه با سودان از جمله منطقه نفت‌خيز «ابيه» در استان كردفان جنوبي و حمايت از شورشيان منطقه دارفور كرده است.

از طرفي ديگر در ادامه اين سناريو و همزمان با اين سياست رژيم صهيونيستي، عربستان سعودي نيز با پيشنهاد كمك‌هاي ميلياردي به دولت عمرالبشير در بحبوحه انتخابات رياست جمهوري سودان و مساعدت براي برداشتن تهديدها و تحريم‌هاي بين‌المللي اين كشور در قبال تغيير سياست و قطع روابط با ايران و محور مقاومت، سياست چماق و هويج را در قبال سودان پياده كردند كه البته به خواسته‌هاي خود رسيدند.

اين سياست سرانجام به قطع روابط استراتژيك خارطوم و تهران منجر شد و سيل شيعه‌ستيزي در سودان به راه افتاد. دفاتر رايزني فرهنگي ايران بلافاصله تعطيل و ضرب‌الاجلي براي خروج كاركنان ايراني از سودان تعيين شد. تحولات يمن و اعزام نيروهاي ارتش عمرالبشير نيز عمق همگرايي جديد سودان با محور عربي ـ صهيونيستي را كاملاً‌ آشكارتر كرد و سودان را از كشوري حامي محور مقاومت در منطقه، به دليل همكاري با ائتلاف عربي ـ صهيونيستي عليه كشور مسلمان يمن و كشتار شيعيان حوثي، به كشوري عليه مقاومت در منطقه تبديل كرد. تغيير سياست خارجي سودان در قبال ايران به روشني نشان داد كه در روابط بين‌الملل دوست و دشمن دائمي وجود ندارد و اين منافع ملي كشورهاست كه دائمي هستند. به نظر مي‌رسد رژيم صهيونيستي و آل‌سعود از سياست چماق و هويج همچون دو لبه يك قيچي براي بريدن هر نوع مخالفتي با سياست‌هاي خود در منطقه و جلوگيري از نفوذ جمهوري اسلامي ايران بهره مي‌برند.

اين سياست در كشور بزرگ نيجريه با جمعيتي نزديك به 170 ميليون نفر كه 70 درصد آنان را مسلمانان و نزديك به 10 ميليون نفر از مسلمانان را شيعيان تشكيل مي‌دهند نيز محقق شده است. سال‌ها نفوذ رژيم صهيونيستي در دستگاه‌هاي دولتي و امنيتي نيجريه به لحاظ اهميت اين كشور در آفريقا براي اين رژيم، شرايط نامناسبي را براي شيعيان اين كشور و جلوگيري از رشد آنان در نيجريه به‌وجود آورده است. عربستان سعودي نيز روابط مناسبي با نيجريه دارد اما در مقايسه با گستره فعاليت رژيم صهيونيستي، كمتر حائز اهميت است.

رژيم صهيونيستي و آل‌سعود هر دو شيعيان نيجريه را تهديدي براي حفظ روابط رو به گسترش خود با اين كشور مي‌دانند و از طرفي وجود شيعيان و فعاليت آنان را در ارتباط با نفوذ جمهوري اسلامي ايران در نيجريه و آفريقا قلمداد مي‌كنند كه از نظر آنان با منافعشان در منطقه در تضاد است. هم‌اكنون رژيم صهيونيستي بيشترين روابط نظامي، اطلاعاتي و اقتصادي را در آفريقا با اين كشور دارد. انتخاب «موشه‌ رام» سياستمدار كاركشته و شيعه‌ستيز صهيونيستي در سال 2007 براي فعاليت در سفارت اين رژيم در ابوجا، از اهميت روابط با اين كشور آفريقايي و برخورد با شيعيان نيجريه حكايت دارد.

«ديك جرج» كاردار سفارت رژيم صهيونيستي در ابوجا نيز در ژانويه 2012 اعلام كردكه اسرائيل و نيجريه هر دو در مبارزه با تروريسم همسو و جدي هستند و اين سفارت آماده همكاري با دولت و دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي نيجريه در امر آموزش و تجهيز سازمان‌ها براي مبارزه با تروريسم است. بلافاصله بعد از اين اظهارنظر مقام صهيونيستي، همكاري‌ها در سطح گسترده‌اي بين اين رژيم و نيجريه كليد زده شد.

به‌دنبال آن سازمان‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي نيجريه براي تأمين امنيت اطلاعاتي، مخابراتي و ارتباطاتي خود قراردادهاي متعددي را با شركت‌هاي الكترونيكي رژيم صهيونيستي از جلمه البيت سيستم، الواريون و اتكو منعقد كرده‌اند تا جايي كه حتي نصب تجهيزات مخابراتي و الكترونيكي مركزي مجلس نيجريه و بانك مركزي اين كشور را نيز بر عهده گرفتند. علاوه بر آن در زمان رياست جمهوري «گودلاك جاناتان» در سال 2012 دسترسي مستقيم به رايانه‌هاي شخصي مردم نيجريه و كنترل ارتباطات مردم براي برقراري امنيت و مقابله با تروريسم به شركت صهيونيستي البيت سيستم واگذار شد و اين امر بدان معنا است كه تمامي ارتباطات عموم مردم اين كشور توسط سازمان‌هاي اطلاعاتي اين رژيم شنود مي‌شود.

گستره نفوذ رژيم صهيونيستي و عربستان در دولت و نيروهاي امنيتي نيجريه و سياست شيعه‌ستيزي اين كشورها، در ايجاد موج جديد اين پديده و تشديد آن در نيجريه نقش مهمي داشته است. علاوه بر آن بيشتر شيعيان نيجريه مورد احترام عموم مردم اين كشور و به‌خصوص مسيحيان هستند لذا صهيونيست‌ها در صدد تحريك برخي سران دولتي و فرماندهان امنيتي براي مقابله با آنان برآمده‌اند. سياست‌هاي اخير «محمد بوهاري» در كشف حجاب زنان شيعه و تروريست دانستن آنان نشان از پيروي دولتمردان نيجريه از رويكردهاي صهيونيستي در منطقه دارد. همچنين برقراري روابط بسيار نزديك با فرماندهان ارتش نيجريه و تحريك آنان بر ضد شيعيان، به قتل‌عام جنون‌آميز آنان از جمله سه تن از فرزندان شيخ ابراهيم زكزاكي رهبر شيعيان نيجريه در مراسم راهپيمايي روز جهاني قدس در سال 2014 انجاميد.

حادثه خونين زاريا و كشتار شيعيان از جمله سه تن ديگر از فرزندان شيخ ابراهيم زكزاكي ادامه اين سياست رژيم صهيونيستي و وهابيت آل‌سعود با همراهي دولت نيجريه عليه شيعيان مظلوم اين كشور است؛ پديده‌اي كه خشونت در آن با تحولات جاري منطقه خاورميانه و شكست محور صهيونيستي ـ عربي در سوريه، عراق و به‌خصوص در يمن، تشديد شده است. حمايت پادشاه عربستان از محمد بوهاري رئيس جمهوري نيجريه در قبال اقدامات ضد شيعي وي گوياي عمق كينه و سنگيني شكست سياست‌هاي آل‌سعود در برابر ايران در منطقه است كه پيروزي‌هاي شيعيان حوثي در يمن بر عمق عصبانيت آنان افزوده است. علاوه بر آن، نگراني دشمنان جمهوري اسلامي از نفوذ ايران در آفريقا بر موضع‌گيري‌هاي شديدتر آنان در قبال شيعيان در اين قاره تأثير داشته است. جمهوري اسلامي بايد در قبال اين‌گونه سياست‌ها بر حمايت بيشتر از شيعيان در سراسر دنيا كه تنها به حمايت جمهوري اسلامي ايران چشم دوخته‌اند تاكيد ورزد و عكس‌العمل‌هاي مناسبي در مقابل اين سياست‌ها‌ از خود نشان دهد.

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\01\01-12\20-18-33.htm&storytitle=%9D%D4%ED%DA%E5%9D%D3%CA%ED%D2%ED%20%C7%D2%20%C2%D3%ED%C7%20%CA%C7%20%C2%DD%D1%ED%DE%C7

ش.د9405533

برچسب اخبار