مقام معظم رهبري در ديدار وزير، معاونان و مديران وزارت اطلاعات با تأکيد بر اينکه مباني و جهتگيريهاي انقلاب اسلامي بايد به طور کامل در وزارت اطلاعات حفظ شود، مباني انقلاب اسلامي را آثار و بيانات صريح امام خميني(ره) خواندند و فرمودند: «ايجاد خط فاصل با رأس جريان استکبار؛ يعني آمريکا از مهمترين مباني قطعي امام بزرگوار ما است و اين مسأله جاي هيچگونه مسامحه و سهلانگاري ندارد.»
در واقع «مبارزه با استکبار و زورگويي» و مصداق اتم آن؛ يعني آمريکا يکي از مباني و اصول هندسه انقلاب اسلامي است که از يک سو عمق راهبردي اثربخشي را براي نظام اسلامي در سطح منطقه و جهان اسلام به ارمغان آورده است و از سوي ديگر، استحکام و اتقان دروني گفتمان و هويت انقلاب اسلامي را در پي داشته است. از اين رو، با توجه به نقش و اهميت حساس اين مقوله براي نظام اسلامي، دشمن ميکوشد تا آن را به طرق مختلف خدشهدار سازد تا هم مرزهاي متقن گفتمان انقلاب اسلامي را از درون دچار گسست و گسيختگي کند و هم دوستداران انقلاب در سراسر جهان را از انقلاب مأيوس سازد و در نتيجه، الهامبخشي و عمق راهبردي نظام اسلامي را مورد هدف قرار دهد. درست بر همين اساس است که مقام معظم رهبري بر حفظ و ارتقاي شاخصهاي انقلابيگري و جهادکبير در برابر استکبار؛ به معناي عدمتبعيت و مبارزه عملي با آن در تمامي ابعاد تأکيد دارند. در واقع، جهادکبير نسخهاي است که عمل به آن سبب ميشود که نه تنها در هاضمه سيريناپذير استکبار هضم و ادغام نشويم، بلکه با حفظ ويژگيها و جهتگيريهاي انقلابي، مرزهاي خود را با رأس استکبار و ايادي آن حفظ کنيم. به بيان ديگر، اگر قرار است که خطوط فاصل ما با دشمن حفظ شود، بايد بر اصول و شاخصهاي انقلابيگري پافشاري کنيم و جهادکبير در برابر استکبار را سرلوحه سياستها و اقدامات خود قرار دهيم. نکته مهم در اين ميان اين است که همين جهادکبير، وجه مشخصه نظام اسلامي در نسبت با حکومتهاي ساير کشورهاي اسلامي است که صرفاً نام اسلام را به يدک ميکشند. بنابراين، جهادکبير، به عنوان يک خصيصه هويتي و در عين حال، شاخص عملي براي نظام جمهوري اسلامي، هم تمايزبخش آن از استکبار و رأس آن؛ يعني آمريکا است و هم تمايزبخش آن از حکومتهاي محافظهکار و مرتجعِ حاکم بر کشورهاي اسلامي است.
توجه به اين نکته نيز مهم است که اصل ضرورت جهادکبير به اين دليل است که عرصههاي پيشروي نظام اسلامي، عرصههايي تمدني است و اين نظام خود را امالقري و پيشگام براي تحقق تمدن نوين اسلامي ميداند. به عبارت ديگر، چنانچه جمهوري اسلامي رويکرد تمدني نداشته باشد، مجاهدت آن در برابر استکبار نيز سالبه به انتفاع موضوع است. معناي اين سخن اين است که چون جمهوري اسلامي ايران خود را طلايهدار تمدن، افق و راهي ميبيند که متفاوت با تمدن و افقي است که در جهان و براي ساير کشورها تصوير ميشود، لاجرم اين نظام بايد در مقابل جريانات حاکم بر سياست، اقتصاد و فرهنگ جهاني نه تنها تبعيتپذير نباشد، بلکه با استحکام و اقتدار تمام راه متمايز خود را که برگرفته از آموزههاي وحياني و حياتبخش اسلامي است، در پيش بگيرد. هرگونه بيتوجهي يا کمتوجهي به اين مهم سبب ميشود که مسير حرکت ما مغاير با آرمانهاي ما باشد و در نتيجه، حاصل آن نيز براي ما مغاير با جامعه و تمدن مطلوب مدعاييمان باشد.