صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

حماسه و جهاد >>  حماسه وجهاد >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۳  ، 
شناسه خبر : ۲۹۴۳۴۳
عصر جمعه دل من باز گرفت باز شب بر سر خود چادر کرد
حماسه و جهاد / عبدالمجید فرائی شاعر پیشکسوت و آئینی کشورمان قطعه شعری را متناسب با حال و هوای روز جمعه و حضور حضرت صاحب(عج) سروده است که در ابیات زیر تقدیم می‌شود:

شب جمعه به خودم می‌گفتم
جمعه آن جان جهان می‌آید
ما به او عرض ارادت او هم
روی ما پنجره‌ای بگشاید

ملتهب بود دلم بی طاقت
مثل من عاشق اوبسیار است
در دلم بود عجب غوغائی
همچو من دلبر من بیدار است

بید مجنون به جنونم خندید
طعنه می‌زد تو عجب مجنونی
او چه دانست، غم شیفتگی
گفتم: از دایره‌اش، بیرونی

صبح شد ظلمت شب پنهان شد
نور خورشید جهان را پر کرد
عصر جمعه دل من باز گرفت
باز شب بر سر خود چادر کرد

انتهای پیام/
نام:
ایمیل:
نظر: