روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدهادی سیدافقهی» نوشت:
توافق آمریکا و روسیه بر توقف درگیریها و آتشبس در سوریه، موضوعی قابل توجه و بررسی است. پیشنهاد و اصرار آمریکا برای برقراری آتشبس از جهات گوناگونی قابل بحث و تأمل است چراکه هرگاه ارتش سوریه و محور مقاومت در ابعاد میدانی و امنیتی به توفیقاتی دست مییابند – به خصوص پیروزیهای سوقالجیشی و استراتژیک – پشتیبانان تروریستها از سازمان ملل و کشورهای منطقه گرفته تا قدرتهای غربی دست به کار میشوند تا از سرعت این پیروزیها بکاهند.
شکی نیست که دستاوردهای بزرگ اخیر ارتش سوریه در حلب، اصلیترین فاکتور تکاپوی آمریکا برای طرح موضوع آتشبس به شمار میآید و این مسئله از این زاویه دارای اهمیت است که به عقیده کارشناسان، 60 درصد مسئله سوریه، با تعیین تکلیف این شهر راهبردی در ارتباط است. حلب، نه فقط به عنوان یک شهر، بلکه به عنوان یک منطقه جغرافیایی کلیدی که هممرز ترکیه بوده و پایتخت اقتصادی سوریه به حساب میآید، از روز اول جنگ در این کشور، نقش تعیینکنندهای در پیروزیهای میدانی داشته است.
ظاهراً اینبار آمریکاییها به این تحلیل رسیدهاند که حلب در آستانه تصرف کامل و پاکسازی از لوث وجود عناصر تکفیری قرار دارد – محاسبهای که ما هم بر اساس آن، اعتقاد داریم همه چیز برای آزادسازی این شهر استراتژیک آماده است – و لذا شاهد انعطاف آمریکاییها در قبال روسها هستیم.
یکی از موانعی که بر سر توافق این دو کشور درباره سوریه وجود داشت، عدم اجابت و پاسخگویی کاخ سفید به کرملین درباره تفکیک گروههای تروریستی بود و این در حالی است که خود آمریکاییها، بدعت تقسیمبندی تروریسم را به «خوب» و «بد» پایهگذاری کردهاند. اختلاف روسیه با آمریکا بر سر این بود که پنتاگون، موقعیت جغرافیایی این گروهها را در اختیار روسیه قرار نمیداد و هنگامی که جنگندههای روسیه، مواضع تروریستهای به اصطلاح میانهرو را بمباران میکرد – حتی اگر جبههالنصره هدف قرار میگرفت- بانگ اعتراض آمریکاییها بلند میشد که روسیه به غیرنظامیان و معارضین مسلحی که امید است به گروههای سیاسی تبدیل شوند ، حمله میکند و این، نقض مصوبات شورای امنیت به شمار میآید ! در جریان گفتوگوهای اخیر که پس از 14 ساعت مذاکره، منجر به توافق گردیده است، ظاهراً ا بر روی چند مسئله مصالحه شده که به شرح زیر است:
1. تفکیک و توافق بر سر تعیین تروریستهای «بد» و اصطلاحاً «افراطی» در کنار مشخص کردن مناطق استقرار آنها و مناطق استقرار تروریستهای به اصطلاح «میانهرو». این مسئله بناست با تشکیل اتاق جنگ مشترک در سطح کارشناسان نظامی و امنیتی بین آمریکا و روسیه شکل بگیرد که نتیجه آن، عدم دخالت نیروی هوایی سوریه در بمباران مواضع تروریستهای داعش و جبههالنصره است ! نکته در خور تامل اینجاست که کشوری که نزدیک به 6 سال درگیر جنگ خانمان سوز با تروریستهایی از 83 کشور است، حق بمباران تروریستهای اجارهای را ندارد و اگر دست به این اقدام بزند، نقض توافق محسوب میشود!
2. تعیین معبرها و کریدورهایی زیر نظر سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی برای رساندن کمکهای انسان دوستانه اعم از غذا و دارو و خروج افرادی که نیازمند مراقبتهای بهداشتی هستند. در این قسمت توافق هم، نیروهای امدادی سوریه به طور کامل نادیده گرفته شدهاند و حق دخالت ندارند !
از سوی دیگر، سرگئی لاوروف پس از این مذاکره و در کنفرانس مطبوعاتی پس از آن، جمله شگفتانگیزی را بیان و تأکید کرد که هیچ تضمینی در مورد رعایت کامل توافق بین ما و آمریکاییها وجود ندارد؛ زیرا هر گاه آتشبس اعلام شده، دولت سوریه و همپیمانانش نسبت به آن ملتزم بودهاند ولی گروههای تروریستی نه فقط آن را زیر پا گذاشتهاند بلکه توان نظامی خود را در پوشش آن تقویت کردهاند و بلافاصله آمریکا، عربستان و دیگر کشورها نیز به آنان سلاح رسانده و نیروهای تازهنفس برای آنان اعزام کردهاند. بنابراین، نگاه جبهه مقاومت، سوریه و حتی روسیه به این توافق، نگاهی همراه با تردید و عدم اطمینان به طرفهای مقابل است.
3. بر اساس آنچه توافق شده است، قرار نیست که آتشبس به صورت کلی اجرا شود بلکه به این صورت است که در مرحله اول (از نیمه شب دوشنبه) آتشبس به مدت 48 ساعت برقرار شده و در صورت التزام تمام طرفهای درگیر به رعایت آن، بناست که 48 ساعت دوم به اجرا درآید. پس از اجرای موفقیت آمیز 48 ساعت دوم که بسیار بعید به نظر میرسد، آتشبس، به مدت یک هفته اعلام میشود و پس از این مرحله است که به تدریج، تثبیت آتشبس در دستور کار قرار خواهد گرفت و در نهایت، مذاکرات صلح ژنو بین معارضین و نمایندگان دولت مشروع سوریه برگزار خواهد گردید.
4. تمام طرفهای درگیر در جنگ سوریه، به رعایت آتشبس دعوت شدهاند و با هر طرفی که آن را نقض کند، برخورد میشود؛ اما نحوه برخورد، مشخص نیست. به عبارت دیگر، معلوم نیست که برخورد با طرف یا طرفهای نقضکننده، «نظامی» یا «حقوقی» از طریق ارجاع موضوع به شورای امنیت یا دیگر نهادهای بینالمللی است.
در همین رابطه، استفان دیمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه نیز اعلام کرده است که نمیتوان درباره این توافق خوشبین بود اما فرصتی است که شاید بتوان از آن برای پیگیری جدیتر آتشبس استفاده کرد. از یک سو، رویکرد و سوگیری توافقنامه، نامشخص و مبهم و از سوی دیگر، بندهای آن بسیار شکننده است و قابلیت برداشت تفسیرهای چندوجهی را دارد. سابقه تروریستها هم در عمل نشان داده است که هرگاه بحث توقف درگیریها مطرح شده، به آن پایبند نبودهاند و فرصتی برای تروریستها فراهم شده که نیروی از دست رفته خود را بازآرایی و بازتوانی نمایند.
نشان دیگری که از شکست این آتشبس حکایت دارد، موضعگیری منفی اکثریت این گروههاست که در شبکهها و سایتهای وابسته به خود، آن را اعلام کرده و تأکید نمودهاند که این آتشبس، از هیچ نوع ضمانت اجرایی برخوردار نیست. این اعلام موضع، به وضوح، مقدمهای برای نقض آتشبس به شمار میآید و باید منتظر ماند و دید که آیا توقف درگیریها، بهانهای دیگر برای تکرار واقعه خانطومان در حلب خواهد بود یا خیر.