این اهداف استعمـاری امروزه با رنگ و بوی جدیدی خودنمایی میکنند که در رأس همۀ آنها قـدرتهای بـزرگی همچون کشورهای غربی و متحدان آنها دیده میشوند. در تاریخ معاصر منطقۀ غرب آسیا و خصوصاً کشور ایران ردپای این فتنهها و دسیسهها بسیار پُررنگ و پُرتعداد دیده میشود، از جنگهای مستقیم تا جنگهای نیابتی، تغییر در جغرافیای منطقه، تهاجم فرهنگی، نبردهای اقتصادی، و در جدیدترین آنها اختلافات فرهنگی، اعتقادی و فرقهای که با تروریسمهای دولتی و گروهی آمیخته است. امّا به راستی چه دلایلی باعث گرایش افراد به این گروهها میشود؟
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگیهای روانشناسانه افراد مستعد جذب به گروههای تکفیری و تروریستی با روش توصیفی و کتابخانهای صورت گرفت و نتایج نشان داد بیشتر این افراد دارای مشکلات عمیق روانشناختی میباشند و در همین رابطه باید بیان داشت که پراکندگی این مهم در کشورهای مختلف نزدیک به یکدیگر است و همۀ فرهنگها این ظرفیت را دارند. پس میتوان از این قسمت برای مبارزۀ با کشورهای استعمارگر بهره گرفت. و در حقیقت بلای خودشان را به خودشان بازگرداند.
معنای لغوی ترور و تروریسم
ترور به معنای دهشت و دهشتافکنی، کشتن افراد به صورت ناگهانی آمده است و در واقع یک واژۀ فرانسوی به حساب میآید. دهخدا از این واژه به عنوان قتل سیاسی و با کمک اسلحه یاد کرده است.(دهخدا،1375)
انیس و دیگر همکاران، در کتاب المعجم الوسیط از تروریستها، به عنوان کسانی یاد می کنند، که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود راه خشونت و جنگ را انتخاب میکنند. بر اساس دانشنامه بریتانیکا، تروریسم به معنای کاربرد سیستماتیک ارعاب یا خشونت پیشبینینشده علیه حکومتها، مردم و یا افرادی برای رسیدن به یک یا چند هدف سیاسی میباشد. (دهخدا،1375،به نقل از حاجیان و ضمیری،1389). فرهنگ دهخدا سیطرۀ تروریسم را برابر برقراری سلطه ارعاب و وحشت تعریف کرده است.(همان منبع). در واقع تروریسم اعتقاد به لزوم آدم کشی و ایجاد وحشت در میان مردم و با یک سیستم فکری است که هرگونه عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز میداند.(کشاورز،1385).
امّا به لحاظ اصطلاحی نمیتوان تروریسم را یک پدیدۀ جدید و نو دانست که تنها به یک فرهنگ و یا یک محدوده جغرافیایی تعلق دارد. با مروری بر تاریخ به خوبی میتوان نمونههای بسیار بیشمار و وحشتناکی از آن را مشاهده کرد. این نمونهها در واقع افراد زیادی را از حق حیات محروم داشته و روابط دوستانه میان دولتها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی آنها را به مخاطره افکنده است. (غالی،237:1382)
تکفیری یعنی مسلمانی که دیگر مسلمانان را متهم به ارتداد میکند. این اتهام تکفیر نامیده میشود. این واژه در ادبیات سیاسی روز، در توصیف گروههایی در حال رشد از مسلمانان تندرو و طلاب انشعابی سُنی و متمایل به وهابیت است که از آنان با نام «سلفی- تکفیری» یاد میشود. سلفی- تکفیریها ورای نگاه سنتی به فقه، حق تکفیر و صدور حکم ارتداد دیگر مسلمانان را برای خود محفوظ میدانند و بر اجرای مجازاتهای مربوط به آن مانند اعدام رأساً اقدام میکنند. واژۀ تکفیر از کلمۀ عربی کفر مشتق شده است. در اتهام تکفیر، شخصِ تکفیری، دیگر مسلمانان را به ناخالص بودن و انحراف از اسلام متهم میکند. و این در حالی است که در اسلام مجوز متهم کردن دیگر مسلمانان به دست علما و به شرط رعایت تمام جوانب احتیاطی آن است.
پیشینۀ تکفیر در جهان اسلام، به صدر اسلام بازمیگردد. برخی از حوادث مهم صدر اسلام به سبب تکفیر رخ داده است. از جمله مهمترین رویدادهای مهم دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، جنگهای رده در زمان خلافت ابوبکر بود که این جنگها با هدف نابودی مخالفان خلافت صورت میگرفت و مخالفان را کافر مینامید. امّا درباره اینکه واقعاً تمامی یا بعضی از کسانی که در آن دوره تکفیر شدهاند، از دیدگاه فقه اسلامی کافرند یا خیر، تردید جدی وجود دارد به طوری که بسیاری از منابع تاریخی تردیدهای بسیار دراینباره و حتی تردید افراد نزدیک به خلیفه را نشان میدهد. بر همین اساس عواملی همچون نپرداختن زکات، نپذیرفتن اصل خلافت و یا در نظر گرفتن اشخاص دیگر برای خلافت در انتساب کفر به این گروهها نقش مهمی داشته است. شاید بتوان خوارج را به عنوان یکی از بزرگترین گروههای تکفیری نام برد که خود رأساً در این زمینه اقدامات بسیاری را صورت دادند.
امّا به راستی چرا افراد و گروهها به نقطهای میرسند که تا این حد قساوت و بیرحمی از خود بروز دهند؟ چه این نقطه تکفیر باشد و چه تروریسم؟
از منظر روانشناسی این اقدامات و احساسات ریشه در فرهنگ غالب و همچنین دوران کودکی افراد دارد. چرا که هیچ انسان سالم و معتقدی هیچگاه دست به چنین اقدامات حیوانی و وحشیانهای نمیزند. به هر حال پدیدۀ تروریسم و در زیر مجموعه آن تکفیر که امروزه گریبان گیر دنیای پیرامون ما و خصوصاً کشورهای مسلمان شده است، نهایتاً باید با اقدامات فرد و کنش آنها شکل واقعی خود را به دست آورد که در ادامه به این ویژگیها پرداخته شده است.
اختلالات شخصیتی
اختلالات شخصیتی عبارت است از نارسایی در تکوین، رشد، تکامل شخصیت و یا داشتن گرایشهای مرضی در ساختمان شخصیت که الگوهای رفتار نابهنجاری را در طی زندگی نشان میدهد و نوع این بیماری را مشخص میکند. اختلال شخصیت یک اختلال شایع است که در بین 10-15درصد از افراد جامعه دیده میشود و حدود نیمی از بیماران روانپزشکی به این اختلال مبتلا هستند. (فرید حسینی و همکاران،1388).
ملاکهای اجتماعی و روانشناختی
روزنهان[1] و سیلیگمن[2] (1984)، فهرستی از رفتارهای نامطلوب تهیهکردهاند و اظهار میدارند اگر تعدادی از این رفتارها در هر زمانی بروز یابند، میتوان گفت که فرد به کمک روانشناختی نیاز دارد. این فهرست دربردارندۀ مواردی مانند رنج بردن خود فرد، کژسازگاری[3] شخصی و اجتماعی، پیش بینی پذیر نبودن و فقدان احساس کنترل، عدم رعایت آداب و رسوم، رفتار غیرمنطقی، ناراحتکننده بودن رفتار برای مشاهده گران و نقص معیارهای اخلاقی و آرمانی است. این ملاک، میزان و کیفیت رنجی را که خود شخص گزارش میکند در نظر میگیرد تا قضاوت در مورد وی تنها بر پایۀ نظرهای سایر افراد نباشد؛ هرچند، اندازهگیری بسیاری از ملاکهای مذکور مشکل است، بنابراین تا حد زیادی متکی به قضاوت غیر عینی متخصص بالینی است. رنج بردن و عدم رعایت آداب و رسوم نمونههایی از این دست بشمار میروند. بر این اساس هر فرد میتواند به معیارهای فهرست شده اعتراض کند. برای مثال، رنج بردن همیشه آشکار نیست. برخی از افراد دچار اختلال روانی (مانند کسانی که بعضی از انواع اختلالات شخصیت را دارند) خودشان رنجی احساس نمیکنند، با این حال میتوانند دیگران را بیازارند. رفتار خلاف عُرف یا عدم رعایت آداب و رسوم، همان طور که از بیماران سر میزند، ممکن است از کسانی که با جامعۀ خود یک رنگ نیستند نیز سر زند. امتناع از پوشیدن لباس در اماکن عمومی، نمونۀ خوبی از این مورد است. رفتار غیرمنطقی نیز در پارهای از شرایط غیرعادی به نظر نمیرسد، همچنین افراد هنگامیکه دلشوره یا بیماری جسمی داشته باشند، ممکن است رفتارشان در نظر دیگران غیرمنطقی جلوه کند. سرانجام، معیار ناراحتی مشاهده گر بسته به خود مشاهده گر و فرهنگ مربوط متغیر است.
مهمترین انواع اختلالات شخصیتی عبارتانداز: بدبینی(پارانویید)، منزوی(اسکیزویید) وسواسی، نمایشی(هیستریک)، خودشیفته(نارسیستیک)، دوری گزینی(اجتنابی)، وابسته، ضد اجتماعی، بینابینی.
تروریسم تکفیری و اختلالات روانشاختی
بررسی نتایج تحقیقات صورت گرفته نشان داد، اکثریت افرادی که گرایش به جذب و همراهی با تروریستها دارند و به خصوص تروریستهای اعتقادی نظیر تکفیریها، دچار اختلالات روانشناختی هستند. از جمله مهمترین اختلالات این افراد میتوان به اسکیزوفرنی، پارانویید و خودشیفتگی اشاره کرد که در اکثر تحقیقات میدانی و آزمایشی نمود بیشتری داشتهاند. تحقیقات نشان دادهاند که هر انسانی، سرشار از نیاز است و هرگونه مانعی در ارضای این نیازها سبب میشود تا افراد برای نیل به این نیازها نهایت تلاش و کوشش خود را به کار گیرند و مادامی که سرکوب این نیازها با تحقیر و توهین همراه شود این مهم به صورت نابهنجاریهای در افراد بروز خواهد کرد. از آنجا که در کشورهای منطقه ما و همچنین بیشتر کشورهای جهان سوم به سبب فقر فرهنگی که آن هم ناخواسته بوده و در حقیقت نتیجه کار کشورهای استعمارگر است، این سرکوبها شدیدتر بوده است، بنابراین ظرفیتهای بسیاری برای گرایش افراد به گروههایی وجود دارد، که این گروهها، در حقیقت تمامی شرایط را برای ارضای عقدههای درونی این افراد فراهم میکنند. یقیناً برای پیشگیری از تروریسم، باید بهداشت و سلامت روانی خانواده و جامعه را ارتقاء داد. تمامی افرادی که دچار آسیبهای روانی و روحی هستند را ترمیم کرد. پس پیشگیری آسانتر از درمان است. البته این یک روی سکه است و باید در نظر داشت هزینههای سنگینی که در طول سالهای اخیر به منطقه و کشورهای آن تحمیلشده و سبب شده تا افراد بیشماری به صورت بیگناه از این مهم آسیب جدی ببینند و در حقیقت حس تلافیجویانهای نظیر انتقام در آنها شکل بگیرد به همۀ این حوادث دامن میزند و سبب تشدید ناامنی میگردد.
البته به این صورت نیست که در کشورهایی که بازیگردان اصلی این قضایا هستند هیچ گونه خلل عاطفی و شناختی نباشد. همه این ویژگیهای ذکرشده در جوامع آنها نیز دیده میشود. و به نظر میرسد در شرایطی که هیچکس از احوالات به وجود آمده کوتاه نمیآید باید به صورتی عمل کرد که در کشورهای دیگر نیز این افراد برای ارضای نیازهای خفته خود گام بردارند و در حقیقت حق خود را از جامعهای که به آنها ظلم شده بگیرند و نه از مردم بیگناه منطقه.
در حقیقت جوامع اروپایی، خود باید پاسخگوی تفاوتهای فرهنگی و طبقاتیشان باشند و خودشان باید تاوان نظام سرمایهداری و تبعیضآورشان را بدهند، نه اینکه همۀ افراد عقده ای و بیمارشان را با عناوین گوناگون راهی دیگر مناطق جهان کنند. شاید این نقش بیدارگرانه را باید کشورهایی که قربانی تروریسم هستند ایفا کنند.
منابع فارسی:
1. اسماعیلی, مهدی. تروریسم از منظر اختلالات روانشناختی، فصلنامه حقوق پزشکی، سال ششم، شماره 20، بهار 91
2. انیس، ابراهیم و دیگران. المعجم الوسیط، ج 1 چاپ دوم، بیروت، دارالامواج، 1410 ق
3. دهخدا، علیاکبر. لغتنامه دهخدا، ج 15، تهران، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران(1375)
4. زمانی، سید قاسم . غالیه، ترجمه ؛ نشر نی ، 1382.
5. فرید حسینی، فرهاد و همکاران-(1388) ارزیابی تصمیمگیری در شرایط مخاطرهآمیز بیمار، در بیماران مبتلا به
6. فروم، اریش.(1361) هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، تهران. نشر مروارید.
7. مرآتی، علیرضا. اختلالات شخصیت مرزی و ضد اجتماعی، مجله اصول بهداشت روانی، شماره2.
منابع لاتین:
Schmid , Alex p (1993) The Response Problem As a Difination Problem, in western Respone to Terrorism ,Alex schmid and Roland
D. crelinster. london: Frankcass and coltd . p.8. Lander Fraid ,Robert A. (1981)Terrorism And The Law: what price safety ? Gait hers burg, MD:IACP.p.3.
Hudson .R.A(1999) the socidogy and psychology of terrorism: whobecomes a terrorist and why? Library of congress, Washington D.C.p10
Kernberg ,O.F.(2003).Sanctioned Social Violence :A psychoanalytic view – partI. International Journal of psychoanlysis,953 – 968.
Berlet ,c.(2004). Dehumanization And Demonization. Some rville , MA: political Research Associates .http: //www.publiceye.org/too close/scapegoatingol.html
نمی دونم اصرار بر درج نظر از طرف بنده برای چیست اینجانب هیچگونه نظری در خصوص پژوهش مورد نظر ارسال نکرده ام.
عذرخواهی می کنم
ثبت نظر ابتدایی صحیح می باشد.
ببخشید.
سلام
بنده نظری ارسال نکرده ام !!!!!!
البته نویسندۀ محترم رو بنده می شناسم و خودشان از شهدای زنده هستند.
سلام خدا بر مجاهدان نستوه که هم در سنگر مقاومت و جهاد اسلامی هستند.
و هم در عرصه ی علم پرقدرت مشغول انجام فعالیت.
احسنت،
تشـــــــــــــــــــــکـــــــــــــــــــــــــــر از بــــــــــــــــــــــاقــــــــــــــــــــــر انـــــــــــــــــقلابـــــــــــــــــــــــــــی
آفرین درود بر شما رزمندۀ دلاور.
واقعاً خوب جمع و جور کردی مطالب رو ما باید بیشتر تو این حوزه کار کنیم.
واقعاً محققین ما کم کار می کنند.
واقعاً بسیار جالب و کامل و مفید بود تشکر فراوان از پژوهشگر محترم جناب حاج آقا عباسی عزیز و سایت بصیرت.
موفق باشید
تشکر می کنم از پژوهشگر بزرگوار برادر ارزشمند و انقلابی جناب آقای محمدباقر عباسی عزیز که واقعاً تحقیقات ارزشمندی در این راستا انجام داده اند.
غفرالله لناولکم