صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

بین الملل >>  آمریکاواروپا >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۵۳۰
پیروزی دونالد ترامپ به معنای خسته شدن مردم امریکا از سلطه جریان غالب سیاسی و رسانه ای حاکم بر امریکاست. چنان که از شعارهای اصلی او، مبارزه با سیستم حاکم بود. محور تبلیغات انتخاباتی ترامپ، مخالفت وی علیه سیستمی بود که وی افرادی همچون کلینتون، اوباما و رسانه های حاکم همچون CNN و نیویورک تایمز را از نمادهای آن می داند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی
سرانجام انتخابات هشتم نوامبر در آمریکا با برتری قاطع حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و ایالات متحده چهل و پنجمین رئیس جمهور خود را شناخت. پیروز این میدان «دونالد ترامپ» بود؛ فردی که موسسات نظر سنجی چندان به پیروزی وی امیدوار نبودند و هیلاری کلینتون را رئیس جمهور بعدی آمریکا می دانستند. در این مطلب علل پیروزی به ظاهر غیر منتظره ترامپ و راه رسیدن وی به کاخ سفید را بررسی می کنیم:
 
مخالفت با ساختار رسمی 
یکی از مسائلی که باعث شکست سنگین دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد، موفقیت دونالد ترامپ در اقناع افکار عمومی آمریکا و همراه سازی آنها با خود در مقابل ساختار رسمی حاکم بر کشورشان بود. ترامپ توانست هیلاری کلینتون را به عنوان نماینده ساختار حاکم آمریکا و مورد حمایت این ساختار معرفی کند و در مقابل، خود را به عنوان نماد تغییر و دگرگونی در ساختار آمریکا به افکار عمومی معرفی کند. ترامپ و معاون وی «مایک پنس» در هدایت این بازی بسیار هوشمندانه عمل کردند. ترامپ برغم همه غرور و سرسختی اش، توانست فضای به وجود آمده علیه خودش را به نحوی هوشمندانه مدیریت کند. از اواسط رقابت های انتخاباتی به بعد، تقریبا همه نهادهای رسمی، رسانه ها، نخبگان و حتی بخش های مهمی از جمهوریخواهان علیه ترامپ موضع گیری کردند. این شرایط سخت و شکننده می توانست ترامپ را بشکند، ولی او این فضا را به عرضه ای برای مظلوم نمایی تبدیل کرد و این گزاره را ترویج داد که او در میان هجمه های حکومت و رسانه ها، تنها مانده است و نیاز به کمک مردم دارد. در واقع، رأی مردم به ترامپ به گونه ای اعتراض آنها به جریان غالب حاکمیت در آمریکا (و نه نظام آمریکا) بود و الّا فردی با سابقه سیاسی صفر، آن هم بعد از آن همه تخریب و مواضع رادیکال علیه مسلمانان، مهاجران، زنان و اقلیت ها نمی توانست نظر مردم را به خود جلب کند.

تحریک احساسات ملی‌گرایانه 
ترامپ در مورد کشیدن دیوار در مرز با مکزیک، محدود کردن مسلمانان و برخوردهای نژادپرستانه با مهاجران و اقلیت‌ها سخنرانی‌های پُرشوری ایراد کرد و توانست «جامعه هدف» مشخصی را به میدان آورد؛ جامعه هدفی که بسیار آن را سفیدپوستان سطح پائین و کم سواد آمریکا می دانند. این دست از مواضع ترامپ هرچند در بین نخبگان فکری و سیاسی، مسائلی نامطلوب و خطرناک تفسیر می شود و سایر کشورها و ملت های مسلمان نیز این مواضع را خطرناک می دانند و همچنان برایشان مواضع ترامپ در قبال مسلمانان سؤال مهمی است، اما سفیدپوستان آمریکایی طبقه پائین این مواضع را پسندیدند و به هواداری از ترامپ رأی دادند. در این میان تجربه ماجرای برگزیت و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ترامپ را امیدوار کرد که با همین استراتژی می‌تواند پیروز انتخابات باشد.

افشای ماجرای ایمیل های هیلاری کلینتون
افشاگری های صورت گرفته از سوی ویکی لیکس و دیگر سایت ها و پایگاه ها در خصوص ایمیل های خصوصی هیلاری کلینتون، نقش به سزایی در هدایت افکار عمومی آمریکا به سوی ترامپ داشت. شهروندان آمریکایی در جریان پرونده ایمیل های خصوصی، نسبت به ضعف امنیتی هیلاری کلینتون آگاه شدند. مقامات اف بی آی نیز در این خصوص بازی هوشمندانه ای را به سود ترامپ انجام دادند. به عبارت بهتر، ترامپ پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را تا حدود زیادی مدیون اف بی آی است. اف بی آی در فاصله یک هفته مانده تا رقابت های انتخابات هشتم نوامبر، از بررسی دوباره پرونده مربوط به ایمیل های هیلاری کلینتون خبر داد، خبری که انتشار آن منجر به کاهش محبوبیت کلینتون در نظرسنجی ها شد. اگرچه اف بی آی در فاصله یک روز مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هشتم نوامبر این پرونده را مختومه اعلام کرد اما این اقدام اف بی آی بسیار دیر هنگام بود! آرای هیلاری کلینتون در برخی ایالات ریزش کرده بود و اعلام دوباره اف بی آی مبنی بر مختومه شدن پرونده، عملا تاثیری در هدایت دوباره آرای عمومی به سود هیلاری کلینتون نداشت.

ساخت شکنی 
برخی از سخنرانان بر مخاطبانشان تأثیر بسیار زیادی دارند، زیرا آن‌ها بر موضوعات مورد بحث کاملاً مسلط هستند و با ایجاد یک چارچوب منظم و تنظیم یک برنامه مشخص وارد مناظره می‌شوند، اما ترامپ تمام این معادلات را برهم زد و با ایراد سخنرانی‌های مهیج و گفتن جملات کوتاه و مؤثر به تحریک احساسات مخاطبانش می‌پرداخت. او در مناظرات به پرسیدن سؤالاتی در مورد زندگی شخصی و مسائل جزئی از حریفش می‌پرداخت که اغلب توهین‌آمیز تلقی می‌شود، اما هواداران ترامپ را به وجد می‌آورد. این موضع را می توان از نشانه های رویکرد پوپولیستی ترامپ تلقی کرد. 


فاصله گرفتن طبقه متوسط از هیلاری
تأکید بیش از حد کلینتون و حامیانش بر مباحث حقوق بشری با محوریت اقلیت ها (رنگین پوست ها، مهاجران، دگرباشان جنسی و ...) هر چند در جلب آرای این افراد به دموکرات ها مؤثر بود، اما این حس را به اکثریت سفید پوست و طبقه متوسط منتقل کرد که نادیده گرفته می شوند و لذا به سمت ترامپ متمایل شدند.

کنترل چرخه خبری
ترامپ در میان روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه، دوستان نزدیک و ارتباطاتی قوی داشت و معمولاً از طریق آن‌ها نقل‌قول‌ها و تیترهای جنجالی و عجیب‌وغریبی از او در صفحات اول روزنامه‌های کثیرالانتشار نقش می‌بست و یا از طریق سایر رسانه‌های دیداری و شنیداری منتشر می شد. این تیترهای رسانه‌ای گاه حریفان ترامپ را هدف قرار می‌دادند و آن‌ها را عصبی می‌کرد. این در حالی است که معمولاً در چنین رقابت‌هایی نامزد جمهوری‌خواه یا دموکرات به‌طور روشن از رقیبش نام نمی‌برد و او را با عنوان "حریف من" یا چنین عباراتی خطاب قرار می‌دهند، اما ترامپ با ذکر نام حریفش عباراتی توهین‌آمیز را نیز به او نسبت می‌داد که از طریق شبکه‌های گسترده رسانه‌ای حامی او به‌طور گسترده در میان مردم منتشر  و معمولاً کلینتون را به واکنش وا می‌داشت و او را به میدان بازی ترامپ می‌کشاند.

ضعف جسمی هیلاری کلینتون
هیلاری کلینتون در جریان رقابت های انتخاباتی آمریکا، یک بار در نیویورک دچار حالت ضعف شدید شد و از حال رفت! همین مسئله به نماد ناتوانی و ضعف جسمی وی تبدیل شد. در این میان، برخی رسانه های آمریکایی نیز گزارش هایی را در خصوص وضعیت جسمانی وخیم هیلاری کلینتون منتشر کردند. حتی برخی منابع اعلام کردند که وی تا مدت اندکی بیشتر زنده نخواهد بود که بخواهد سکانداری کاخ سفید را بر عهده بگیرد! 


در هر حال، انتشار گسترده فیلم مربوط به از حال رفتن (غش کردن) هیلاری کلینتون تاثیر به سزایی در کاهش محبوبیت وی در نزد افکار عمومی آمریکا و خصوصا جوانان آمریکایی داشت.

زمان‌بندی ترامپ در مناظرات
در مناظرات تلویزیونی مسئله زمان‌بندی اهمیت بسیاری دارد. مسائلی همچون مهاجرت، کنترل اسلحه، محیط‌ زیست و... معمولاً در مناظرات مطرح می‌شوند، اما آن طرفی پیروز خواهد بود که بتواند در یک زمان‌بندی مناسب به‌طور موثر به این مسائل بپردازد. ترامپ در مناظرات و سخنرانی‌هایش با توضیحاتی ساده و وعده‌های بزرگ برای ضربه زدن به رقیبش در مورد مسائلی همچون بحران مالی، ریاضت اقتصادی، بیکاری، افسردگی، کاهش دستمزد و فقر برنامه‌ریزی کرد.


وضعیت اقتصادی مردم
در 8 سال حاکمیت دموکرات ها، متوسط درآمد مردم آمریکا در سال رو به کاهش بوده است (برخی منابع از کاهش 2 الی 3 هزار دلاری خبر می دهند) و این برای مردم کشوری که سرمایه داری در آن حرف اول را می زند، هرگز خوشایند نبود. در چنین شرایطی، یک تاجر موفق که به ریزه کاری های تجارت و اقتصاد وارد است، کاندیدای جمهوریخواهان شد تا بخشی از آرای مردد به سمت او مایل شوند تا بلکه بتواند گشایشی در معیشت شان ایجاد کند.

نتیجه گیری
پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا، حاوی چند پیام است: اول این که پیروزی او به معنای خسته شدن مردم امریکا، از سلطه جریان غالب سیاسی و رسانه ای حاکم بر امریکاست. چنان که از شعارهای اصلی او، مبارزه با سیستم حاکم بود. محور تبلیغات انتخاباتی او، مخالفت وی علیه سیستمی بود که ترامپ، افرادی همچون  کلینتون، اوباما و رسانه های حاکم همچون CNN و نیویورک تایمز را از نمادهای آن می داند. چنانکه او همین رسانه ها را در پشت درب سالن جشن پیروزی نگه داشته و به داخل مراسم راه نداد. 
نکته دوم به مسئله خواسته مردم آمریکا برای پایان دادن به ماجراجویی های کشورشان در جهان بر می گردد. رای مردم آمریکا نشان داد که احساسات ملی گرایانه برای آن ها بسیار بیشتر از جهانگرایی و دخالت در امور جهان اهمیت دارد. در واقع شکست سیاست های بین المللی دموکرات ها باعث شد تا مردم به ترامپ روی بیاورند.
در پایان بازخوانی تحلیل مقام معظم رهبری از اقبال مردم آمریکا به ترامپ که در سخنانی که در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت 13 آبان امسال داشتند، بینش روشنی از اقبال آمریکائی ها به فردی همچون ترامپ را روشن می کند. ایشان در این سخنان گفتند: «این مناظره‌ی دو نامزد [ریاست جمهوری] آمریکا را دیدید؟ حقایقی که این ها بر زبان راندند، دیدید؟ شنیدید؟ اینها آمریکا را افشا کردند. چند برابر چیزهایی را که ما می گفتیم و بعضی باور نمی کردند و نمی خواستند باور کنند، خود این ها گفتند. و جالب این است که آن که صریح‌تر گفت، بیشتر مورد توجّه مردم قرار گرفت. آن مرد چون واضح‌تر گفت، صریح‌تر گفت، مردم آمریکا بیشتر به او توجّه کردند. طرف مقابل گفت این پوپولیستی کار می کند؛ عوام‌گرایانه، چرا عوام‌گرایانه؟ برای خاطر اینکه حرف هایش را مردم نگاه می کردند، می دیدند درست است؛ در واقعیّات زندگی خودشان آن را می دیدند. ارزش های انسانی در آن کشور نابود شده و لگدمال‌شده است؛ تبعیض نژادی وجود دارد. فقر آمریکایی‌ها را [هم گفت]. گفت ۴۴ میلیون نفر در آمریکا گرسنه‌اند. او گفت و دیگران هم گفتند که کمتر از یک درصد مردم آمریکا مالک 90 درصد ثروت آمریکا هستند. ارزش های انسانی در آنجا لگدمال شده است؛ تبعیض، اختلاف، نژادپرستی، لگدمال کردن حقوق بشر.»
آنچه گفته شد، دلایل اقبال مردم آمریکا به دونالد ترامپ بود، اما وی که شعارها و مواضع تندی علیه مسلمانان و دیگر اقلیت ها گرفته است و همچنین وعده تعین ضرب الاجل 30 روزه برای تعین تکلیف داعش را داده است و یا از پاره کردن برجام – که البته بعد به نوعی این موضع را اصلاح کرد- و یا تغییر مفاد برجام سخن گفته است، این که رئیس جمهور جدید آمریکا با این وجود چه سیاستی در ارتباط با منطقه غرب آسیا و یا ایران خواهد داشت، نیازمند تحلیل ها و مقالات دیگری است./  

نام:
ایمیل:
نظر: