صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۲۹۷۰۰۷
واقعیت این است که این طرح، امروزه از طریق دامن زدن به بی ثباتی در منطقه و مدیریت تروریست های داعشی و... دنبال می شود و در هر حال هرچند آمریکا و همراهانش توان سابق را برای ایجاد چنین طرحی ندارند، اما دست از خرابکاری برنداشته و در کوره بی ثباتی و تروریسم می دمند تا به قدر مقدور به این خواسته برسند، ولی واقعیت های منطقه راه رسیدن به این خواسته را بسیار دشوار نشان می دهد
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/روح الله صالحی
تحولات چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا را که مرور کنیم، نقش مخربانه آمریکا و متحدان اروپایی و عربی اش در ایجاد بحران های منطقه و شعله ور کردن جنگ فرقه ای به وضوح دیده می شود. هرچند آمریکا به بهانه مقابله با تروریست های داعش، ائتلاف نمایشی به راه انداخته است و به ادعای خود توانسته در طول دو سال گذشته تکفیری ها را تضعیف و مناطق زیادی را از دست آن ها خارج کند، اما در عرصه عمل هزاران حمله هوایی به تروریست ها نتیجه ملموسی نداشته است.

ادامه استعمارگری غرب
از زمان تشکیل ائتلاف ضد داعش در سپتامبر 2014، آمریکایی ها اعلام کرده اند که نزدیک به 10 هزار داعشی را نابود کرده و بسیاری از مناطق تحت کنترل این گروه را از دستشان خارج کرده اند. این ادعاها در حالی است که بارها تصاویر و فیلم هایی منتشر شده است، که نشان می دهد هواپیماهای امریکایی به جای بمباران داعش، تسلیحات برای آنها پرتاب می کنند. از طرف دیگر، جنگنده های آمریکایی بارها به جای حمله به تروریست های داعش، مواضع ارتش های عراق و سوریه و حتی غیرنظامیان را بمباران کرده اند و همواره مقامات ارشد وزارت دفاع آمریکا «پنتاگون» اعلام کرده اند که این حملات اشتباهی انجام شده است. این اظهارات مقامات آمریکایی در حالی است که در این حملات به اصطلاح اشتباهی، جنگنده های ائتلاف به طور دقیق مواضع ارتش های سوریه و عراق را بمباران کرده اند.
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم که انگلیس به عنوان سردمدار استعمار جهانی شناخته می شد، با استفاده از زور منابع طبیعی کشورهای ضعیف را غارت می کرد و در مستعمرات خود تنش ها و درگیری هایی را پی ریزی کرد که نتایج آن هنوز هم حل نشده است. کوچ دادن یهودیان به فلسطین و به تبع آن تشکیل رژیم صهیونیستی، مسئله اختلافات ارضی و حل نشده کشمیر بین هند و پاکستان و ... از جمله نتایج زیانباری است که حاصل چند قرن استعمارگری انگلیس است، زیرا انگلیسی ها می خواستند با ایجاد درگیری در مستعمرات، حضور خود را تثبیت کنند و این گونه القا کنند که کشورهای مستعمره توانایی ایجاد امنیت را ندارند و به این بهانه خودشان را منجی کشورها معرفی کنند.
الآن هم این روند به نوع دیگری ادامه دارد و فقط جای استعمارگر عوض شده و همان سیاست های قبلی پیش می رود. اکنون آمریکا جای انگلیس را گرفته و سعی دارد حضور خود در اقصی نقاط جهان را تثبیت کند و بهانه این حضور هم وجود درگیری و بی ثباتی در مناطق مورد نظر است. غرب آسیا باتوجه به دارا بودن منابع انرژی و غنی همواره برای قدرت های بزرگ اهمیت خاصی داشته است و آمریکا هم در دهه های گذشته برای تسلط بر منابع این منطقه حضور خود را توسعه داده است.
آمریکایی ها سال 2011 با این ادعا که پس از 8 سال جنگ در عراق ثبات و دموکراسی ایجاد کرده اند از عراق خارج شدند، ولی دیری نپایید که اشغالگران به بهانه مقابله با تروریست های خودساخته وارد عراق شدند تا همچنان به غارت منابع این کشور ادامه دهند و در دو سال گذشته نزدیک به 5 هزار نیروی جدید به عراق اعزام کرده اند تا به دولت عراق در مقابله با تکفیری ها مشاوره بدهند که آن هم بیشتر برای خرابکاری در عملیات آزادسازی شهرها بوده است نه مقابله با تروریست ها.
آمریکایی ها خود داعش را ایجاد کردند تا بتوانند از پتاسیل این گروه تکفیری برای پیشبرد اهداف خود در غرب آسیا استفاده کنند. آمریکا به دنبال نابودی داعش نیست و می خواهد با استفاده ابزاری از این گروه به عنوان اهرم فشاری در مقابل دولت عراق و سوریه استفاده کند.  

کارنامه سیاه ائتلاف ضد داعش
اگر بخواهیم نیّت واقعی امریکا را از اینکه در مقابله با داعش جدی نیست، بسنجیم باید به سخنان مقامات ارشد این کشور در سال 2014 نگاهی بیفکنیم که مدعی بودند نابودی داعش بین 10 تا 30 سال زمان می برد و این اظهارات نشان می داد که جدیّت و همتی برای از بین بردن تروریسم در بین رهبران کاخ سفید وجود ندارد. اما برخلاف این ادعاها، نیروهای عراقی توانستند در مدت دو سال بسیاری از مناطق عراق را از دست داعش آزاد کنند و اکنون در آستانه ریشه کردن تروریسم در عراق هستند.
نیروهای عراقی با فداکاری و نثار خون خود نشان دادند که نابودی تروریست ها ممکن است، اما باید تفکر نابودی وجود داشته باشد؛ چیزی که در ائتلاف آمریکا به چشم نمی خورد. آمریکایی ها مدعی هستند که مناطق آزادشده عراق و حتی شمال سوریه توسط حملات هوایی جنگنده های ائتلاف انجام شده است، اما این نیروهای عراقی و سوری بودند که با کمک ایران و روسیه تروریست ها را تضعیف کردند و همچنان به پیشروی های خود در مقابل تکفیری ها ادامه می دهند.
آمریکا حتی در آزادسازی شهرهای عراق مثل «الرمادی»، مرکز استان الانبار، که به طور مستقیم در عملیات حضور داشت به جای حمله به داعش، فرماندهان این گروه را از مهلکه فراری می داد تا بتواند در آینده از آنها برای تحت فشار قرار دادن دولت عراق و باج خواهی از این کشور استفاده کند. در عملیات موصل هم که در حال حاضر در جریان است، آمریکا به همراه عربستان سعی داشتند تا با فراری دادن تکفیری ها به سوریه، بتوانند از آن ها برای تغییر موازنه میدانی در سوریه استفاده کنند.



شبکه تلویزیونی «فاکس نیوز» آمریکا سال گذشته به نقل از یک خلبان آمریکایی اعلام کرد، خلبانان تعداد زیادی از تجمعات داعشی ها را می بینند، اما نمی توانند به آنان حمله کنند، زیرا به آنها اجازه حمله داده نمی شود و همین باعث شده است در کارشان به شدّت سرخورده شوند. این خلبانان می گویند وقتی بیشتر سرخورده می شوند که نمی توانند افرادی را به هلاکت برسانند که کارشان کشتن انسان های بی گناه است . همه این تحولات بیانگر این است که آمریکا برنامه ای برای ریشه کن کردن تروریسم در منطقه ندارد و حملات پراکنده به داعش نیز برای فریب افکار عمومی است.
حملات هوایی ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا که آخرین استراتژی قدرت‌ های غربی و منطقه ‌ای برای مهار داعش و دیگر گروه‌ های تروریستی حاضر در سوریه و عراق بود، با گذشت بیش از دو سال نه از کمیت این گروه‌ ها کاسته و نه به افول کیفیت عمل آنها منجر شده است.
آمریکا و همپیمانان غربی اش هنگامی که تکفیری ها شهرهای عراق را یکی پس از دیگری به اشغال خود در می آوردند، فقط نظاره گر اوضاع بودند و تا سه ماه هیچ اقدامی برای کمک به ارتش عراق در مقابل تروریست ها انجام ندادند، اما زمانی که داعش سر خر خود را به سمت مرزهای اقلیم کردستان کج کرد و پس از این که بسیج مردمی عراق موسوم به «حشدالشعبی» با فتوای آیت الله سیدعلی سیستانی، مرجع عالیقدر شیعیان عراق، شکل گرفت و به عنوان سدی در برابر داعش ظاهر شد؛ تازه آمریکا و متحدانش به فکر تشکیل ائتلاف افتادند تا این غول خودساخته را تا حدی مهار کنند.
این ائتلاف نمادین در عرصه میدانی، نمایش ناامید کننده ای داشت، زیرا داعشی ها با آزادی عمل به فعالیت خود ادامه می دادند در صورتی که با توجه به توان نظامی و ماهواره ای و اطلاعاتی، انتظار عملکرد بهتری از این ائتلاف می رفت. از همان ابتدا مشخص بود که غرب به دنبال مهار داعش برای تحقق مطامع خود در کشورهای عربی و اسلامی است. غربی ها همواره سعی کرده اند که تروریسم را به نوعی با جهان عرب و اسلام گره بزنند و خود را تافته جدا بافته بدانند.

مدیریت داعش در منطقه
آمریکا و سازمان های اطلاعاتی فعال در منطقه، قصد مقابله با داعش را ندارند، بلکه آن را مدیریت می کنند و با هدف تجزیه عراق و سوریه می خواهند بحران ایجاد کنند. آمریکا در مبارزه با داعش تلاش کافی انجام نمی دهد و سعی دارد جنگ با این گروه را طولانی کند. چرا که ادامه بحران برای حضور بلندمدت نیروهای آمریکایی فراهم می شود و آنها از نزدیک می توانند تحولات منطقه را مدیریت کرده و طرح های خود را عملی کنند. هرچند آمریکایی ها مدعی هستند که در عراق داعش را نابود می کنند، اما به فرض وجود چنین ادعایی حتی اگر داعش در خاک عراق از بین برود، معضل راهبردی حضور داعش در خاک سوریه باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر غرب بر این باور است که اگر داعش در غرب آسیا و شمال آفریقا نابود شود به سوی کشورهای غربی روی می آورد. از این رو سعی دارند تروریست ها را در خاورمیانه که دورتر از مرزهای کشورهای غربی است، مشغول نگه دارند تا آنها فکر حمله به غرب را در سر نپرورانند. حملات تروریستی در فرانسه در سال 2015 نشان داد اگر تروریست ها از خاورمیانه فارغ شوند و به غرب برگردند، چقدر می توانند خطرناک باشند و به همین منظور درگیر کردن تکفیری ها در سوریه و عراق می تواند از تکرار چنین حوادثی در غرب جلوگیری کند.
از طرفی، تجارت سلاح در حمایت داعشی ها در عراق و سوریه صورت گرفته است و غرب نظاره گر بوده است. نفت و آثار باستانی که از سوریه و عراق به یغما رفته است، زیر نگاه جنگنده های ائتلاف بوده است و هیچ اقدام موثری برای مقابله با این جنایات انجام نشده است. بدون شک بحران و جنگ بیش از هر طرفی به نفع کشورهای غربی و شرکت های اسلحه سازی است و آنها می توانند با ادامه بحران منافع تجاری خود را تامین کنند. آمریکا در بحران های غرب آسیا بزرگترین ذی نفع بوده و توانسته با هزینه کشورهای عربی به خصوص رژیم عربستان سعودی تسلیحات بیشتری را به تروریست ها ارسال کند.  

نتیجه: تجزیه کشورهای منطقه و ترسیم خاورمیانه جدید
به نظر می رسد، یکی از اهداف اصلی آمریکا از بحران آفرینی در منطقه، تجزیه کشورهای اسلامی است تا از این طریق هر چه بیشتر بتواند منابع طبیعی آنها را غارت کند. آنچه از اسناد و شواهد بر می آید این است که داعش ساخته و پرداخته انگلیس و آمریکا است و غرب به دنبال شعله ور کردن اختلافات فرقه ای و مذهبی با هدف تحقق طرح غربی-آمریکایی برای تجزیه منطقه و تبدیل کردن کشورها به مناطق کوچک و ضعیف به نوعی که تحت کنترل باشند، است، زیرا کشورهای ضعیف و ناتوان برای مقابله با ناامنی های موجود در داخل دست به دامان آمریکا خواهند شد و این مسئله حضور طولانی مدت آمریکا در منطقه را تداوم می بخشد. هرچند برخی کارشناسان بر این باورند که واشینگتن سعی دارد در رقابت جهانی با چین و مهار این کشور، بر شرق آسیا متمرکز شود و بخشی از مسئولیت های خاورمیانه ای خود را کاهش دهد، اما وجود منابع سرشار منطقه و حضور فعالانه روسیه و چین (رقبای اصلی آمریکا) در غرب آسیا در سال های اخیر سبب شده تا آمریکا همچنان این منطقه را در کانون توجه قرار دهد. زیرا خروج آمریکا از غرب آسیا به معنای تقدیم منطقه به روسیه و چین است و این مسئله برای پیشبرد سیاست های جهانی آمریکا شکست به شمار می رود.  
واقعیت این است که آمریکا و همراهانش طی سال های قبل با جدّیّت به دنبال ایجاد خاورمیانه جدید بر ویرانه های خاورمیانه قدیم بوده اند؛ خاورمیانه ای که رژیم صهیونیستی در آن قوی باشد و دیگر کشورها گرفتار بی ثباتی و ویرانی باشند و به قدری ضعیف شوند که نتوانند در مقابل رژیم اشغالگر قد علم کنند و بروز بی ثباتی و ایجاد جنگ نیابتی در منطقه از سال 2011 در این راستا انجام شد و نابودی زیرساخت های سوریه به عنوان کمر محور مقاومت و تنها کشور عرب مخالف رژیم صهیونیستی و همچنین نابودی عراق به عنوان دیگر ضلع مقاومت، برای افزایش امنیت رژیم اشغالگر و تضعیف ایران در منطقه انجام شد. سران رژیم صهیونیستی بارها مدعی شده اند از زمانی که بحران سوریه و عراق شروع شده مرزهای سرزمین های اشغالی امن تر شده است.
با این همه اما اکنون رسیدن به این هدف با مشکلات زیادی همراه شده و این طرح در حالت احتضار است، اما آمریکا سعی دارد تا فارغ از رسیدن این طرح به نتیجه یا ناکامی آن، منطقه را همچنان با فرسایش مواجه سازد.
 در واقع طرح «خاورمیانه جدید» همچنان آخرین نسخه آمریکا و عمّال منطقه ایش برای مقابله با کشورهای مستقل منطقه است، اما این طرح، امروزه از طریق دامن زدن به بی ثباتی در منطقه و مدیریت تروریست های داعشی و... دنبال می شود و در هر حال هرچند آمریکا و همراهانش توان سابق را برای ایجاد چنین طرحی ندارند، اما دست از خرابکاری برنداشته و در کوره بی ثباتی و تروریسم می دمند تا به قدر مقدور به این خواسته برسند، ولی واقعیت های منطقه راه رسیدن به این خواسته را بسیار دشوار نشان می دهد. این طرح طی سال های قبل با موانع بزرگی مواجه شده است، اما همچنان دستمایه آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بی ثبات سازی منطقه است./

نام:
ایمیل:
نظر: