صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۲۲۸


40 در برابر 1440


حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم با همه فراز و نشیب‌ها و چالش‌های ریز و درشتی که داشت به پایان رسید و آقای روحانی با 23 میلیون رأی از رقیب اصلی خود آقای رئیسی که 16 میلیون رأی کسب کرده بود، پیشی گرفت و به ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم انتخاب شد. بدیهی است که با پایان انتخابات، رقابت‌های انتخاباتی نیز به نقطه پایان خود رسیده و آقای روحانی رئیس‌جمهور همه ملت ایران خواهد بود، چه آنهایی که به ایشان رأی داده‌اند و چه آنان که رقیب ایشان را ترجیح داده بودند. ولی انتخابات اخیر، درس‌ها و عبرت‌هایی نیز با خود داشت و درباره آن گفتنی‌هایی هست که اشاره‌ای هر چند گذرا به برخی از آنها - فقط برخی از آنها - ضروری به نظر می‌رسد.


1- رأی آقای رئیسی در پائین‌ترین حد ممکن،می‌توانست 2برابر آراء اعلام شده باشد. چرا؟ ... بخوانید.


الف: آقای روحانی، رئیس‌جمهور مستقر بود و طی 4 سال گذشته همه امکانات و ظرفیت‌های فراوان قوه مجریه، از جمله ظرفیت‌های تبلیغاتی را در اختیار داشت و از این امکانات و ظرفیت‌ها در بالاترین حد و اندازه ممکن بهره می‌گرفت و این در حالی است که آقای رئیسی نه فقط به هیچیک از امکانات مورد اشاره دسترسی نداشت، بلکه با انبوهی از اتهامات ناروا و یکسویه که از تریبون‌های بی‌شمار دولت شلیک می‌شد نیز روبرو بود.


ب: آقای روحانی برای تبلیغ انتخاباتی - مستقیم و غیرمستقیم - یک فرصت 4 ساله یعنی 1440 روز را در اختیار داشت ولی آقای رئیسی کمتر از 2 ماه، یعنی فقط 40 روز بود که به میدان رقابت آمده بود و از این 40 روز، تنها 2 هفته را به سفرهای استانی و گفت‌وگو با مردم اختصاص داده بود و طی همین 2 هفته توانسته بود به حدود 16 میلیون رأی دسترسی پیدا کند که در مقایسه با حدود 23 میلیون رأی آقای روحانی که طی 1440 روز و با بهره‌گیری از بسیاری امکانات و ظرفیت‌های دولت به دست آمده بود، رقم بسیار بالا و تقریبا بی‌سابقه‌ای است. با این محاسبه که نه پیچیده است و نه دشوار، به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که رأی آقای رئیسی دستکم دو برابر آراء  اعلام شده یعنی نزدیک به 30 میلیون است چرا که وقتی با امکانات اندک و فرصت 40 روزه توانسته است صاحب 16 میلیون رأی شود، به یقین اگر امکانات فراوان و فرصت 4 ساله آقای روحانی را در اختیار داشت، تقریبا رأی چندانی برای رقبای ایشان باقی نمی‌ماند.


ج: رأی 16 میلیونی آقای رئیسی، نشان می‌دهد که سخنان، برنامه‌ها و بینش و منش وی در میان توده‌های مردم خریداران فراوانی دارد به گونه‌ای که هر جا با مردم مواجه شده و به معرفی خود پرداخته‌اند، اقبال و رویکرد گسترده مردم را در پی داشته است. از این زاویه نیز می‌توان گفت؛ در صورتی که آقای رئیسی فرصت بیشتری برای ارائه نظرات خود به مردم داشت، به یقین توده‌های عظیم بیشتری از آنان را جذب می‌کرد.


2- دولت در چند ماه نزدیک به انتخابات توان قابل ملاحظه‌ای را برای مقابله با رقبای انتخاباتی به صحنه آورده بود تا آنجا که با نقض صریح و آشکار قوانین موجود، بسیاری از وزرا، معاونان، استانداران، فرمانداران، بخشداران و رسانه‌های در اختیار به ستاد انتخاباتی دولت تبدیل شده بود. اظهارات برخی وزرای دولت به هنگام رأی‌گیری که نه فقط غیرقانونی بلکه بیرون از دایره اخلاق بود نیز، فصل جداگانه‌ای می‌طلبد. و این در حالی است که آقای رئیسی نه فقط از این امکانات بهره‌ای نداشت، بلکه قانون‌گرایی و اخلاق‌مداری ایشان باعث شده بود که استفاده از حداقل امکاناتی را که در اختیارش بود نیز بر خود ممنوع و حرام کند.


گفتنی است تخلفاتی نیز در برخی از شعبه‌های اخذ رأی صورت گرفته بود که شورای نگهبان قول پیگیری آن را داده است. ضمن اینکه تخلفات صورت گرفته اگرچه تخلف است و پیگیری آن ضروری است ولی این تخلفات نمی‌تواند در نتیجه نهایی انتخابات، مخصوصا انتخابات ریاست‌جمهوری که پای آراء میلیونی در میان است تاثیری داشته باشد.


3- و اما، مهمترین و اصلی‌ترین حربه‌ای که علیه حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی بکار گرفته شد، ترساندن مردم از سایه جنگ بود!  دولت در اقدامی غیراخلاقی و تعجب‌آور که از پشتیبانی گسترده رسانه‌های بیگانه نیز برخوردار بود، اصرار داشت به مردم بقبولاند، اگر به آقای روحانی رأی ندهند و آقای رئیسی به ریاست‌جمهوری برسد، باید در انتظار جنگ و حمله نظامی آمریکا باشند! دراین‌باره گفتنی‌های فراوانی هست که در آینده به آن خواهیم پرداخت ولی نکته درخور توجه که تأسف‌آور نیز هست، اینکه دولتمردان - البته برخی از آنان - به گونه‌ای که نشان می‌داد قادر به دفاع از عملکرد 4 ساله خود نیستند، ناکارآمدی و خسارت‌آفرینی دولت یازدهم و وعده‌های برزمین مانده آن را با گزینه «سایه جنگ»  تاخت می‌زدند!  و سعی داشتند این گزاره دو قطبی را به مردم القاء کنند که اگرچه دولت یازدهم را ناکارآمد و خسارت‌آفرین و ناتوان از انجام وعده‌ها وتعهدات خود می‌دانید، ولی باید میان «جنگ» و «دولت ناکارآمد» یکی را انتخاب کنید! و سایه جنگ را در انتخاب آقای رئیسی آدرس می‌دادند.  به بیان دیگر، می‌دانستند که ناکارآمدی دولت یازدهم قابل دفاع نیست و این ناکارآمدی را فقط با ترس کاذب از جنگ می‌توان تاخت زد و چنین کردند.


4- و بالاخره با توجه به صدر این نوشته، آراء 16 میلیونی آقای رئیسی اولا؛ فقط با حضور 40 روزه ایشان در رقابت با رقیبی که از 1440 روز تبلیغات برخوردار بود، کسب شده است، ثانیا؛ برخلاف رقیب، بی‌آنکه از امکانات و ظرفیت‌های نظام بهره‌ای داشته باشد به دست آمده است و ثالثا؛ در میان حجم انبوه تهمت‌های بی‌وقفه طرف مقابل حاصل شده است. بنابراین به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که چنانچه ایشان فرصت بیشتری برای تبلیغات داشت و از امکانات و ظرفیت فراوان دولت برخوردار بود و حجم انبوه اتهامات ناروا علیه ایشان در میان نبود، بدون کمترین تردید دستکم دو برابر 16 میلیون رأی کسب شده را به دست می‌آورد. این واقعیت به وضوح نشان می‌دهد که اردوگاه نیروهای انقلابی در آوردگاه انتخاباتی گام‌های بلندی برداشته‌اند و از برخی ناهنجاری‌های ناخواسته قبلی به سلامت عبور کرده‌اند. اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسوئی مثال‌زدنی آنان در عرصه رقابت انتخاباتی و اخلاق‌مداری و قانون‌گرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این‌ اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است و این احتمال جدی وجود دارد که از سوی یک جریان خاص، تلاش پی‌گیر و بی‌وقفه‌ای برای مقابله با این جهش به کار گرفته شود. جریان یاد شده در اولین گام سعی در القاء این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزه‌های خود تجدیدنظر کند!  این در حالی است که آرای 16 میلیونی آقای رئیسی با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد حاکی از پیروزی مثال‌زدنی این گفتمان است و نشان می‌دهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامه‌ای درخشان در پی دارد.
و دراین‌باره گفتنی‌های دیگری نیز هست.
 


آقای رئیس جمهور حال نوبت شماست

 کوروش شجاعی در خراسان نوشت:

هر مسابقه ای یک فرد یا طرف پیروز دارد و یک فرد یا طرف شکست خورده، انتخابات هم از یک منظر، نوعی مسابقه است اما در کشور ما ، انتخابات مسابقه ای است که پیروز و برندگانی دارد به عدد و شمار یک ملت بزرگ، پیروزمندانی که با مشارکت حداکثری، آگاهانه و دلسوزانه خود، نصاب پیروزی 41 میلیون نفری در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری را در تاریخ ایران با افتخار به ثبت رساندند و دیگر بار حماسه ای از جنس غیرت ملی آفریدند. 41 میلیون انسان پیروز و برنده ای که دیگر بار با شور و شعور و زمان شناسی خود آن هم در این شرایط سخت و پیچیده منطقه ای و ناامنی و فضای تروریستی دهشتناکی که در اکثر کشورهای همسایه وجود دارد ملت ایران به لطف خداوند و به برکت امنیت کم نظیر موجود در کشور عزت و اقتدار ایران و ایرانی را با خلق حماسه ای بزرگ به رخ جهانیان کشیدند.

بیش از 41 میلیون ایرانی آزاده عاشق سرافرازی و عزت ایران پیرو جوان، مرد و زن صف در صف با سلیقه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از قومیت ها، مذاهب و ادیان گوناگون به عنوان پشتوانه اصلی «مانایی» و ماندگاری سربلندی ایران و نظام جمهوری اسلامی به  کاندیدای موردنظر و حمایت خود در آرامش و امنیت کامل رای دادند تا بار دیگر با صدای بلند به دنیا اعلام کنند این ما هستیم این ملت بزرگ ایران است که سرنوشت کشور بزرگ و تمدن ساز ایران را رقم می زند، نه بیگانگان و استعمارگران و سلطه طلبان و مدعیان کدخدایی جهان.

ملت آگاه و بیدار ایران با مشارکت آگاهانه و حداکثری خود بار دیگر «نه» ای به بزرگی و عظمت یک ملت نثار بدخواهان و دشمنان و آرزومندان زمین خوردن ایران کردند.

«نه» ای کوبنده ، اثرگذار، دشمن شکن و مأیوس کننده به همه بدخواهان ایران زمین اما از دیگر سو این حضور و مشارکت گسترده مردم در جای جای ایران و در گوشه و کنار جهان در پای صندوق های رای نه تنها مایه امید و همبستگی و همدلی هرچه بیشتر آحاد ملت و حتی بیشتر ایرانیان مقیم خارج از کشور شد بلکه نور امید را در دل و جان آزادی خواهان و دین مداران و استقلال طلبان و مظلومان جهان روشن تر و شادمانشان کرد.

ملت بزرگوار ایران در دل این حماسه آفرینی، افتخار در دل افتخار آفریدند، افتخار پشتیبانی حداکثری از نظام مردم سالاری دینی و پایمردی در راه تحکیم هرچه بیشتر استقلال و عزت ایران و ایرانی و ابراز وفاداری به راه امام و شهیدان و رهبری و همچنین افتخار بزرگ و امیدبخش برگزاری انتخابات و مشارکتی در عین نجابت، متانت و رعایت ادب، نظم و انضباط و قانون مداری هرچند برخی کاندیداها در «شبه مناظرات» و تبلیغات خود، اخلاق و انصاف لازم را رعایت نکردند و به نوعی خاطرات تلخ مناظرات که نه، مچ گیری ها و تهمت زنی های سال 88 را زنده کردند.

پیروزی 41 میلیونی مردم ایران در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ، اقتدار و قدرت و غیرت ایرانی را دیگر بار هوشمندانه و هنرمندانه در تابلویی به بزرگی جغرافیا و نقشه بزرگ و پرعظمت ایران پیش چشم جهانیان قرار داد، تا هم الگویی آموزنده باشد برای دوستداران مردم ایران  و هم نشان دهنده عظمت و غیرت و هیبت ملت در پیش چشمان بی رمق دشمنان و تهدیدکنندگان و جنگ طلبان نادان و پرادعا.

پس باید دست آحاد این ملت بزرگ و 41 میلیون نفر پیروزمند عرصه رقابت انتخابات را بوسید مردمی که با هوشیاری و بیداری و زمان شناسی و مشارکت حداکثری خود، جشن و شادمانی و حماسه ای ملی آفریدند و افتخاری دیگر در تاریخ جمهوری اسلامی به ثبت رساندند و «دوازدهمین پیروزی ملی» را برای ایران و ایرانی رقم زدند. درود بی کران به ملت ایران. و اما جناب آقای دکتر روحانی رئیس جمهور منتخب و محترم همه ایرانیان ، مردم با مشارکت حداکثری خود سنگ تمام گذاشتند حالا نوبت عمل کردن شما به وعده هایی است که به مردم داده اید. خصوصا وعده های اقتصادی و معیشتی و نجات کشور از رکود و بیکاری. این گوی و این میدان.


واقعیت‌های انتخابات 96

محمدجواد اخوان در جوان نوشت:

انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، به پایان رسید و با مشخص شدن نامزد پیروز، فصل رقابت‌ها به دوره آماده‌سازی برای شروع کار دولت آتی تبدیل شد. هرچند مدت زیادی از برگزاری انتخابات نگذشته و به دلیل فشردگی رقابت ها، جای تحلیل بسیاری در این باب هست، اما در ادامه تلاش خواهد شد به اجمال به چند نکته کلیدی در این موضوع اشاره شود:

1 ـ‌ مطابق معمول، هر رقابت انتخاباتی دو سر «کسب رأی اکثریت» و «عدم کسب آن» دارد و هرنامزدی که وارد این عرصه می‌شود و تا انتها می‌ماند با یکی از این دو حالت خارج می‌شود. از این رو خوشحالی مفرط از پیروزی یا اندوه فراوان از شکست به هیچ روی منطقی نیست. خوشبختانه جبهه رقیب آقای روحانی از ظرفیت بالایی برای مواجه شدن منطقی در این شرایط برخوردار است و تجربه چند دوره خصوصاً سال 92، جای هیچ‌گونه نگرانی در این مورد نمی‌گذارد. در نقطه مقابل بخشی از کسانی که در طیف حامیان آقای روحانی هستند، در فتنه 88 کارنامه خوبی از خود به جای نگذاشته و ثابت کردند با الفبای مردم‌سالاری بیگانه‌اند. اکنون که شاد از یک حماسه 41 میلیونی عظیم ملت ایران هستیم، تصور کنید اگر نتیجه انتخابات 96 به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد، چه آسیب‌هایی ناشی از رویه این طیف را شاهد بودیم؟

2 ـ ‌آقای روحانی هرچند با رأی بالاتری از سال 92 انتخاب شده است، اما باید بداند نزدیک به نیمی از شرکت‌کنندگان در انتخابات و حدود 60 درصد کل واجدان شرایط به او رأی نداده‌اند. این بدان معناست که نارضایتی جدی نسبت به وضع موجود به چشم می‌خورد. حتی می‌توان ادعا کرد که بخش قابل توجهی از رأی‌دهندگان به آقای روحانی نیز در زمره ناراضیان از وضع موجود بوده‌اند و تنها مطابق روال دولت‌ها، فرصتی چهار ساله دیگر برای حل مشکلات به وی داده‌اند. پیمایش‌های اجتماعی و بررسی وضعیت آرا به خوبی نشان از وجود نارضایتی‌های اقتصادی و معیشتی در جامعه دارد که خیلی زود برای حل آنها اقدام کرد. به نظر می‌رسد جزو اولین اولویت‌های دولت دوازدهم مسئله معیشت و خصوصاً حل بحران بیکاری است.

3 ـ ‌جبهه انقلابی که در جایگاه نقد وضع موجود در انتخابات حضور یافت، هرچند نتوانست در نهایت رأی اکثریت را کسب کند، اما رهاوردهای مهمی در این عرصه داشت؛ از جمله ایجاد سازوکار جدید و مردمی رسیدن به نامزدهای انتخاباتی، همگرایی و بهره‌گیری از خرد جمعی و نیز تأکید بیشتر بر مطالبات اجتماعی و اقتصادی. عقل تشکیلاتی و سیاسی ایجاب می‌کند به خاطر عدم‌الفتح این رهاوردهای مثبت این دوره به فراموشی سپرده نشود و با آسیب‌شناسی و بازاندیشی برای ادوار آتی بهینه گردد.

از سویی باید دانست که نخبگان جبهه انقلابی به خوبی بر ریسک‌های عدم موفقیت در رقابت با رئیس‌جمهور مستقر آگاه بودند و تنها به مصلحت مردم و با هدف نجات‌بخشی از مشکلات وسیع اقتصادی و اجتماعی موجود در این عرصه وارد شدند.

4 ـ ‌در جریان برگزاری انتخابات، رویدادهای تلخی وجود داشت که اگر نمی‌بود چهره این نماد مردم‌سالاری دینی را زیباتر می‌کرد. گزارش‌های اثبات نشده ولی قابل اتکایی از خرید و فروش رأی در نقاط مختلف کشور، استفاده از امکانات و اختیارات دولت به نفع رئیس‌جمهور مستقر، انجام برخی اقدامات در یک ماه منتهی به انتخابات که شائبه تبلیغاتی بودن یافت و نهایتاً سوءتدبیر و سوءمدیریت در توزیع تعرفه که به عدم شرکت بخش قابل توجهی از مردم کشورمان در انتخابات انجامید، مسائلی است که شاید در تعیین پیروز نهایی انتخابات تعیین کنندگی کامل نداشته باشد، اما رعایت حق، قانون و عدالت ایجاب می‌کند توسط نهادهای ذی‌ربط و محاکم صالحه مورد ارزیابی و رسیدگی قرار گیرد.

5 ـ ‌ناگفته پیداست که انتخابات 96 باید بیش از همه بر رئیس‌جمهور مستقر و کابینه‌اش تأثیرگذار باشد و رویکرد و رفتار آنها در دولت دوازدهم را اصلاح کند. بی توجهی به محرومین، مستضعفین، روستاییان و حاشیه‌نشین‌ها که در قالب یک نه بزرگ به رئیس‌جمهور مستقر تبلور یافت، باید مدیران دولتی را به فکر وادار کرده و نوع مواجهه آنها را با ولی نعمتان انقلاب تغییر دهد. دولتمردان آینده باید بدانند مردم دچار آلزایمر نمی‌شوند و وعده‌های نامزدها را فراموش نمی‌کنند. مدیران باید درک کنند که منتقدان وسیعی در جامعه داشته و یک رأی 16 میلیونی برای رقیب اصلی دولت به خوبی نشانگر واقعیت ماجراست. با این تفاصیل رئیس‌جمهور منتخب باید بداند که با «بی سواد» و «بی شناسنامه» خواندن منتقدان نمی‌تواند آنها را از راه به در کرده و امکانی برای یکه‌تازی در مدیریت کشور و سرنوشت مردم نیست.

6 ـ ‌ممکن است اتاق‌های فکر جریان دولت، تفسیرهای متعددی از دلیل اقبال مجدد جامعه به رئیس‌جمهور مستقر ارائه دهند یا  تلاش کنند مطابق سلیقه خود این رأی 23 میلیونی را معنادهی کنند. اما یک واقعیت را نمی‌توانند منکر شوند که وجه غالب رأی‌دهندگان به روحانی با استدلال قدیمی دادن فرصتی دوباره به رئیس‌جمهور برای به نتیجه رسیدن وعده‌هایش او را برای یک بار دیگر به پاستور فرستادند. از این رو نباید تصور شود که مردم خام این ادعا هستند که به وعده‌های 92 عمل شده یا  احیاناً فلان وعده اصلاً داده نشده است. همچنین در جریان رقابت‌های انتخاباتی خصوصاً هفته‌های آخر از سوی رئیس‌جمهور و معاون اولش وعده‌های اقتصادی خاصی داده شد که به خوبی در حافظه مردم هست و نخبگان و رسانه‌ها به نمایندگی از مردم وظیف مطالبه آنها را از مسئولان دارند.

7ـ ‌در جریان مناظرات تلویزیونی، مسائلی مطرح شد که فارغ از آنکه در مورد رئیس‌جمهور منتخب یا رقبایش باشد باید مورد رسیدگی عادلانه و قضایی قرار گیرد. علاوه بر اینها در جریان رقابت‌ها، اسنادی از قیبل عدم اصالت پایان نامه و ... مطرح شد که بر اساس قانون باید رسیدگی شود. همچنین رئیس‌جمهور منتخب صراحتاً در مناظره تأکید نمود که «با هیچ کس عقد اخوت ندارد» با توجه به مسائلی که در مورد برادر وی و برخی دیگر از حلقه پیرامونی مطرح است، خوب است ایشان به این نکته مورد تأکید خود جامه عمل پوشانده و دست قوه قضائیه را در رسیدگی عادلانه به اتهامات موجود باز کند.


چشم انداز آینده دولت دوازدهم

سید مسعود علوی در رسالت نوشت:

روحانی برنده انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری شد. ادب و آداب مردم سالاری دینی حکم می کند که باید به رأی مردم احترام گذاشت و به او تبریک گفت و فصل جدیدی را در اجرا با همکاران او تجربه کرد. روحانی در دور دوم با وعده های جدید و مواضع نو آمد. مردم به او رأی اعتماد دادند که وعده های قدیم را تکمیل و به وعده های جدید به عنوان کسی که به او اعتماد مجدد شد، عمل کند. او وعده داده با قوا برای رسیدن به اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی تعامل داشته باشد و با متخصصان مشورت کند و بر اساس خرد جمعی حرکت کند. او وعده داده است در میان مدت، تحریم های ظالمانه آمریکا را بردارد. او وعده داده محیط امن و آزادی را فراهم کند که منتقدین بتوانند حرف خودشان را بزنند. او وعده داده است با فساد مبارزه کند و در این باره خط قرمزی را جز مبارزه با فساد قبول نکند. او وعده داده وحدت ملی را حفظ نموده و انسجام اسلامی را پاس بدارد. او گفته است پاسخگویی را وظیفه خود می داند. او وعده داده است در دور دوم، مدیران لایق را برای اداره کشور فرابخواند و اگر اشتباهی کند با صراحت عذرخواهی کند و شایسته سالاری را در نوع انتخاب وزرا و مدیران رعایت نماید.

او باز وعده داده است فراجناحی عمل کند و همکاران خود را از میان احزاب و گروه ها و جناح های مختلف برگزیند. او وعده داده دولت آینده، دولت ادب و اخلاق خواهد بود و دولت او در دور دوم، دولت خودشیفته و تمرکزگرا نخواهد بود. او گفته است به ناتوی فرهنگی معتقدم و برای مقابله با آن برنامه دارم. او معتقد است پرداخت پول از بیت المال باید بر اساس عدل باشد و میثاق من با ملت، فقط عدل است و حقوق شهروندی را رعایت می کنم. او گفته است بدون آزادی نمی توان به توسعه دست یافت، لذا نقد دولت را بسیار مهم می دانم. او در مورد مطالبات اقتصادی مردم گفته است به سیاست های اقتصادی ابلاغ شده از سوی رهبری عمل می کنم، معضل اشتغال مردم به ویژه تحصیلکرده ها در دستور کار دولت من است، شعار من نجات اقتصاد ایران است. روحانی دو روز مانده به انتخابات با انتشار بیانیه ای برنامه جامع خود را برای دولت دوازدهم در قالب کتابی منتشر کرد. او در 9 بخش و یک فصل که مسائل اساسی کشور را احصاء کرده، به طور مشروح گفته است در دور دوم چه می خواهد بکند، که بخشی از آن را در بالا اشاره کردیم.

بخش دیگری که در این جزوه 225 صفحه ای آمده، این است که آقای روحانی قول داده است چالش های اشتغال، نابرابری استان ها، فقر و کاهش قدرت خرید مردم و مشکلات صندوق های بازنشستگی را حل کند. او قول داده است آسیب های اجتماعی و تهدیدهای امنیتی آن را رفع کند و جلوی فرسایش سرمایه اجتماعی را بگیرد و نظام حمایت و تأمین اجتماعی را سامان دهد، به تولید اهمیت دهد و اشتغال را از طریق بهبود فضای کسب و کار به نقطه قابل قبول برساند و اشتغال درآمد آفرین را از دل بهبود فضای کسب و کار پدید آورد. او در مورد اشتغال، وعده های جدید داده است از جمله کارانه اشتغال جوانان، طرح اشتغال امید و اشتغال پایدار را در دستور کار خود قرار داده است. روحانی قول داده است نسبت به بهبود وضعیت محیط زیست و رفع آلودگی هوا همت ویژه ای به کار ببرد.

مردمی که روز 29 اردیبهشت به او رأی دادند امیدوارند که او در دور دوم خدمت خود بتواند به وعده ها عمل کند. مردمی هم که به او رأی ندادند او را توانا در اجرای وعده ها ندیدند. چهار سال آینده آوردگاه همت و اراده دولتمردان جدید است که ثابت کنند داوری کسانی که به او رأی نداده اند صحیح نیست. او می تواند با اتحاد ملی و انسجام اسلامی و به استخدام درآوردن همه ظرفیت های کشور، به وعده های خود عمل کند. 

بازخوانی وعده های جدید روحانی در مناظره ها، سخنرانی ها و برنامه های پرسش و پاسخ صدا و سیما، تصویری از چشم انداز آینده دولت دوازدهم را ترسیم می کند. این تصویر پیش چشم همه کسانی است که به او رأی داده اند یا به دلایلی رأی نداده اند.

روحانی باید بداند چه گفته است و چگونه می خواهد به گفته های خود عمل کند. او چهار سال بعد دیگر در معرض رأی مردم قرار ندارد تا مردم به او و کارکرد او نمره دهند. او در محضر خداوند متعال و مردم صبور و شریف ایران قرار دارد با این پرسش که؛ آیا به وعده ها عمل کردید؟! این وعده ها به مثابه پیمان و تعهد به ملت است. خداوند در قرآن، مؤمنین را دعوت می کند به عهد و پیمان خود پایبند باشید؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ - ای کسانی که ایمان آورده‏ اید به قراردادهای خود وفا کنید.» (سوره مائده، آیه 1)

رئیس جمهور برای بار دوم سوگند یاد می کند که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور کند. قاعدتاً او در برنامه های خود گفته است چگونه می خواهد خود را وقف مردم و اعتلای کشور نماید. او بار دوم، باز سوگند می خورد که در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزد. خداوند در قرآن می فرماید؛ «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ - کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند، آنها بهره ای در آخرت نخواهند داشت.» (سوره آل عمران، آیه 77) سؤال کلیدی این است که آیا روحانی در دور دوم خدمتش موفق به عمل به سوگند الهی خود می شود و این انذار قرآنی را همواره مد نظر خواهد داشت؟


همبستگی ملّی؛ دستور کار پس از انتخابات

محمد امین  قانعی‌راد در ایران نوشت:

بعد از مدتی شور و شوق سیاسی در شهر بالاخره مردم با شرکت در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری هم بر تمایز خود و هم بر همبستگی ملی خود تأکید کردند. منظور از شهر در اینجا همان معنای سیاسی شهر است که هر از چند گاه عرصه رقابت‌ها و شوق‌های انتخاباتی بوده و خود را برای «شدنی دیگر» آماده می‌کند و در این مسیر به انبوهی از امیدها و اشتیاق‌ها و گفت‌وگوها وجدال‌ها دامن می‌زند و همراه خود شادی‌ها وگاه بیم‌ها و امیدهایی را به بار می‌آورد.

در این میان برخی معتقد بودند که انتخابات در ایران فاقد معنای مشخصی است؛ آنان گویا تفاوت‌های معنادار کاندیداها را احساس نمی‌کردند؛ اینان معتقد بودند هر گاه تفاوت‌های معناداری نیز در زمینه برنامه‌ها و شعارها احساس شود، بلافاصله بعد از انتخابات رنگ می‌بازد و بر خلاف گفته‌ها چیزی در کردارها تغییر نمی‌کند و به قولی «سخن‌ها به کردار بازی بود.» تداوم این احساس از این نظر نامطلوب است که آمیخته با «بیگانگی سیاسی» و احساس ناتوانی از ایجاد تغییر در سیاست‌ها و راهبردها است. اگر این احساس در عرصه سیاست لانه کند آن را از یک فعالیت لذت‌بخش به یک تکلیف و مشقت تبدیل می‌کند و به همین دلیل مبنای محرکه سیاست دموکراتیک یعنی مردم را از آن می‌گیرد و به زوال سرمایه سیاسی بین مردم و دستگاه کشورداری می‌انجامد. یکی از وظایف دولت تازه مقابله با از خود بیگانگی سیاسی در بین مردم است که از طریق تقویت فرآیندهای تحزب و دامن زدن به گفت‌وگوهای اجتماعی در باره سیاست عمومی بدست می‌آید.

پس از یک دوره زمانی تأکید بر «تنور گرم انتخاباتی» گویا در این دوره برخی از افراد اصولگرا و نهادهای مسئول به این نتیجه رسیده بودند که به ویژه در کلانشهرها و دیگر مناطق شهری می‌توان انتخابات را با مشارکت پایین تر، سردتر ولی از حیث نتیجه نهایی آن ایمن‌تر برگزار کرد. درک این گرایش از سوی مردم به ویژه ساکنان کلانشهرها حتی به تمایل آنان برای حضور در پای صندوق‌ها افزود. مشارکت گسترده مردم در یکی از حساس‌ترین و جدی‌ترین انتخابات چند دهه اخیر نشان داد که اهمیت فرصت‌های انتخاباتی از طرف شهروندان ایرانی به رسمیت شناخته شده است. رفتار انتخاباتی یک رفتار آمیخته به بیم و امید برای تأثیرگذاری است. در دموکراسی هر کس بیش از یک رأی ندارد و از یک رأی هم بیشتر ندارد. شهروندان باید به حدود تأثیرگذاری خود بر عرصه سیاست آگاه باشند ودر عین حال به گونه هوشمندانه از این توانایی بی‌بدیل برای تغییر جامعه خود در سمت و سویی بهتر استفاده کنند.

هواداران روحانی از فرصت انتخاباتی برای دفاع از دستاوردهای دولت او همچون برجام و تنش زدایی از مناسبات بین‌المللی استفاده کردند و حتی با رأی بالاتر ازبار اول او را با انگیزه بیشتری به میدان کشور داری روانه کردند. اکنون همراهانِ منتقد روحانی نیز باید دلایل همراهی مشروط خود در فرآیندهای انتخاباتی را آشکار کنند. این انتخابات بایدبه مثابه فرصتی برای پالایش و ارتقای سطح سیاستگذاری در کشور تلقی گردد. انتخابات فرصتی برای بازسازی انرژی اجتماعی و کارمایه سیاسی شهروندان وسیاستمداران جامعه فراهم ساخت. اهمیت انتخابات در این دوره فقط معطوف به نتیجه آن و پیروزی حسن روحانی نبود و خودِ فرآیندهای انتخاباتی از جمله کمپین‌ها ومناظره‌های انتخاباتی نیز از اهمیت برخوردار بودند.این فرآیندهای انتخاباتی در عین حال فرصت‌های دستیابی به شیوه‌های مطلوب رقابت و مبارزه مدنی را نیز برای مردم و نمایندگان سیاسی آنان فراهم ساخت.

نهادینه‌سازی فرآیندهــــــــــای انتخاباتی و افزودن اعتماد مردم به صندوق‌های رأی می‌تواند به عنوان شاخص رشد وبلوغ سیاسی تلقی شود. نه تنها گروه‌های مختلف مردم باید در عین حفظ استقلال و تمایزهای خود به فرآیندهای اجتماعی حاصل از خرد جمعی تن بسپارند بلکه نهادهای بخش عمومی نیز بیش از همیشه باید بر لزوم شفاف سازی، ابهام زدایی و مدنی کردن بیشتر فرآیندهای انتخاباتی تأکید کنند. اکنون بعد از یک دوره از گروه‌بندی مردم در پیرامون تب و تاب‌های انتخاباتی، با پیروزی حسن روحانی، فرآیند تازه‌ای از انسجام و همبستگی ملّی آغاز می‌شود. رئیس جمهور روحانی که اکنون یک بار دیگر از جایگاه خود نزد گروه‌های مختلف مردم آگاه شده است، باید بار دیگر برنامه‌های خود را برای تحقق خواسته‌های ملت تدبیر کند. مسئولان و نهادهای دولت جدید باید بدانند که بستن پیمانی دموکراتیک با مردم ایجاب می‌کند که آنان ظرفیت‌های خود را برای پاسخگویی هوشمندانه ومبتنی بر برنامه‌های حساب شده و پایدار به مطالبات مردم تقویت کنند.

به دولتمردان دولت دوازدهم توصیه می‌شود که در این میان به ویژه تقویت زیرساخت‌های رفاهی و تأمین اجتماعی برای اقشار محروم و زحمتکش شهری و روستایی را در اولویت قرار دهند. امید می‌رود که دولت دوم حسن روحانی بتواند- فراتر از عملکرد خود در دور اول- به تقویت فرآیندهای خرد ورزی و گفت‌وگویی از طریق افزایش مشارکت مردم و سازمان‌های غیردولتی و فعالان جامعه مدنی در عرصه‌های تصمیم گیری، ارتقای شفافیت نهادها و کاهش فساد دستگاه‌ها و سازمان‌های بخش عمومی، تقویت شایسته سالاری و بهبود مدیریت‌ها، کاهش حاکمیت شبه سازمان‌ها وسازمان‌های موازی، استقرار بیشتر مغزها و سرمایه‌ها در کشور بپردازد و شرایط را برای یک جهش توسعه‌ای پایدار و سازگار با الزامات زیست محیطی فراهم سازد.

نام:
ایمیل:
نظر: