صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۱۵۲۵
آیا قطر تهران را بر ریاض ترجیح خواهد داد؟
قطری ها می دانند که آل سعود سعی دارد تمام کشورهای همسایه کوچک را زیر سلطه خود گرفته و آنها نباید هیچ اقدامی خارج از چارچوب تعریف شده عربستان صورت دهند و نقش آن ها باید محدود به نقشی باشد که ریاض برایشان در نظر گرفته است. در چنین شرایطی کشورهای کوچکی مثل قطر از عرصه مناسبات بین الملل حذف خواهند شد و این موضوع خوشایند دوحه نیست.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/یوسف شفیعی
بامداد چهارشنبه گذشته بود که رسانه‌های عربی از قول خبرگزاری «قنا» (خبرگزاری رسمی قطر) اظهارات امیر قطر را منتشر کردند که در پایگاه هوایی العدید عنوان کرده بود: «قطر همزمان موفق شده روابط خوبی با آمریکا و ایران برقرار کند و از آنجا که ایران، (نقطه) ثقلی منطقه‌ای و اسلامی است و نمی‌شود آن  را نادیده‌ گرفت، از عقلانیت به دور است که تنش را با آن تشدید کنند، چرا که قدرت بزرگ است و ضامن ثبات در منطقه؛ چیزی که قطر به دنبال آن است. »
وی در خصوص اختلافات قطر با همسایگان خود نیز گفت: «پایگاه هوایی «العدید» قطر که هم مورد استفاده نیروهای هوایی قطر است و هم آمریکا، از دوحه در قبال طمع ورزی های برخی کشورهای همسایه خود حفاظت می‌کند» .بن تمیم، حزب الله لبنان را نیز یک جنبش مقاومت معرفی کرد. اگرچه ساعتی بعد مقامات خبرگزاری قنا از هک شدن این سایت خبر دادند و عنوان کردند که برای چند ساعت صفحه توییتر و سایت اصلی شبکه هک شده و از دسترس آنها خارج شده است، اما این موضوع نتوانست مانع واکنش شدید رسانه‌های سعودی شود.
 با وجود گذشته 6 روز، رسانه‌های عربستانی همچنان امیر قطر را به خیانت و ایجاد شکاف در اتحاد اعراب متهم می‌کنند و هنوز خشم این رسانه‌ها درباره اظهارات جنجالی امیر قطر که در خبرگزاری رسمی این کشور منتشر شد، فروکش نکرده است. روزنامه‌های الحیاه، عکاظ، ریاض و شبکه العربیه، همچنان با اتهام‌زنی به دوحه و انتقاد از سیاست‌هایش، امیر قطر را یک بار به اخوان‌المسلمین و بار دیگر به القاعده مرتبط و ارتباطش با ایران را شماتت می‌کنند.
 در واقع مواضع اخیر قطر ضربه بزرگی به  ناتوی عربی مد نظر آل سعود وارد کرده است، اما علاوه بر این ضربه، شورای همکاری خلیج فارس نیز بدون شک بی تاثیر از این اختلاف بین اعضا نخواهد بود. در این جهت روزنامه رای الیوم اعلام کرد، همزمان با شدت تنش در روابط بین عربستان و امارات متحده عربی با قطر و انبوه مقالات روزنامه های سعودی علیه امیر قطر، این سوال مطرح است که آیا این روند تا خروج قطر یا اخراج آن از شورای همکاری خلیج فارس پیش خواهد رفت؟ 
نکته قابل توجه اینکه شیخ تمیم، امیر قطر، به خوبی می داند که چه چیزی دشمنانش را در ابوظبی و ریاض و نیز منامه و اندکی کمتر در قاهره نگران کرده است از همین رو تحت عنوان تبریک پیروزی حسن روحانی در انتخابات، و نیز حلول ماه رمضان با رئیس جمهور، روحانی، تماس گرفت و تاکید کرد که روابط کشورش با ایران عمیق، تاریخی و استوار است و امیدوار است این روابط بیش از پیش تقویت شود و قطر در این راه مانعی نمی بیند.
 نکته قابل توجه اینکه اقدام قطر در توسعه روابط با ایران در زمانی است که عربستان با حمایت و استقبال دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در تکاپوی تشکیل ائتلاف نظامی و سیاسی سنی علیه ایران است و از این رو مواضع اخیر قطر به مثابه نادیده گرفتن تمام خط قرمزهای سعودی است و به نوشته روزنامه های سعودی تماس با روحانی در این شرایط زمانی، تاکیدی بر سیاست قطر و علنی شدن چالش طلبی جسورانه با رویکرد تحریک آمیز آن است. 
اکنون این سوال مطرح است که این اختلاف قطر و عربستان به کدام سمت خواهد رفت؟
قطر و عربستان اختلافات سرزمینی با یکدیگر دارند و این اختلافات به درگیری نظامی نیز منجر شده است. اگر چه قطر در سال ۱۹۷۱ به استقلال دست یافت، اما ریشه اختلافات دو کشور به اوایل قرن بیستم باز می گردد. در سال ۱۹۱۳ و به دنبال خروج عثمانی ها از قطر، عبدالعزیز بن سعود تصمیم گرفت این کشور را اشغال و به پادشاهی آل سعود ملحق کند. این تصمیم عبدالعزیز اگرچه با دخالت انگلیس و عقد توافقنامه «دارین» عقیم ماند، اما اختلافات و درگیری های مرزی مجددا در سال ۱۹۹۲ و در قالب حادثه «الخفوس» شعله ور شد. این درگیری ها به کشته، زخمی و اسارت چندین نظامی قطری انجامید. قطر بر این باور است که دستیابی عربستان بر منطقه الخفوس به معنای سیطره این کشور بر تمام خشکی های قطر است. منطقه الخفوس در مسیر منتهی به پایگاه دریایی عربستان در «خور العدید» در جنوب قطر قرار دارد. بنابراین زمینه تاریخی- سرزمینی برای درگیر شدن دو کشور وجود دارد. 
از سوی دیگر قطر در جریان تحولات کشورهای عربی به صورت قاطع از اخوان المسلمین حمایت کرد و این در حالی بود که آل سعود موفقیت این جنبش را تهدیدی برای خود می دانست. از این رو مسئله اخوان المسلمین نیز بارها باعث اختلافات گسترده بین دو کشور شد. 
قطری ها می دانند که آل سعود سعی دارد تمام کشورهای همسایه کوچک را زیر سلطه خود گرفته و آنها نباید هیچ اقدامی خارج از چارچوب تعریف شده عربستان صورت دهند و نقش آن ها باید محدود به نقشی باشد که ریاض برایشان در نظر گرفته است. در چنین شرایطی کشورهای کوچکی مثل قطر از عرصه مناسبات بین الملل حذف خواهند شد و این موضوع خوشایند دوحه نیست. با توجه به اینکه قطر در برهه کنونی در برابر حملات دیگر کشورها خود را تنها می بیند، این کشور به دنبال یافتن متحدی قوی در منطقه است از همین روی تلاش دارد به ایران جهت همکاری های بیشتر و تفاهم منطقه ای نزدیک شود.  البته نباید این موضع گیری را جدا از  استقبال سرد مقامات سعودی از امیر قطر در اجلاس ریاض دانست.
سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به عربستان و انعقاد قرارداد 500 میلیارد دلاری با ریاض دو پیام مهم را به کشورهای عربی انتقال داد: از یک سو ترامپ با این قرارداد نشان داد که محور فعالیت های عربی آمریکا در منطقه، همچنان عربستان خواهد بود و این به معنای پایان دوران دوستی قطر با آمریکاست که در دوره اوباما شاهد آن بودیم. این سیاست ترامپ، قطر و برخی دیگر کشورها را به حاشیه راند. از سوی دیگر قرارداد 110 میلیارد دلاری فروش سلاح به عربستان به معنای قدرتمند شدن ریاض در برابر دوحه است و این مسئله تهدیدات زیادی را متوجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خواهد کرد، چرا که عربستان همواره خود را به عنوان برادر بزرگ تر کشورهای عربی خوانده است و نسبت به این کشور ها مطامع ارضی دارد. 
تجربه‌ حمله‌ عراق به کویت در سال 1990، برای قطر حاوی پیام‌های معناداری است. آن سال‌ها، عراق علیه ایران مسلح شده بود و حالا عربستان تا بن دندان در تقابل با ایران مسلح شده است و در این شرایط قطر منطقا بخشی از تقویت قدرت نظامی عربستان را علیه خود تصور کرده است.
بنابراین در شرایط کنونی قطر به نوعی در حال تغییر در اولویت های سیاست خارجی خود است. قدرتمند شدن ریاض در برابر پایتخت های دیگر عربی و به حاشیه رفتن دوحه، چاره ای برای قطر باقی نگذاشته است که به سمت ایران حرکت کند. 
در این میان یک نکته مهم را باید متذکر شد و آن این که قطر در جریان بحران های منطقه ای در کنار تروریست های تکفیری بود و از آنها حمایت مالی می کرد، اما همواره حوزه های نفوذ این کشور و اهداف آن با ریاض تفاوت های اساسی داشته است، به گونه ای که قطر به صورت جدی در یمن هیچگاه دخالت نکرد. این مسئله به معنای این است که به تدریج باید شاهد واگرایی گسترده در شورای همکاری خلیج فارس بود. در همین جهت عمان نیز نشان داده است چندان در مسیر سیاست های عربستان حرکت نخواهد کرد و کویت نیز شخصیت نسبتا مستقلی از خود بروز داده است.
نباید فراموش کرد که در سال 1392 نیز قطر به سبب حمایت از اخوان المسلمین با کشورهای خلیج فارس دچار تنش شد که در نهایت منجر به فراخواندن سفرای سه کشور عربستان،امارات و بحرین از قطر شد. 
در این شرایط جمهوری اسلامی ایران باید دیپلماسی خود را برای جذب قطر و دیگر کشورهای مخالف عربستان فعال تر کند. عربستان در حال ائتلاف سازی علیه محور مقاومت است و شکاف در اردوگاه عربی فرصت مناسبی در اختیار ایران قرار داده است که بتواند از آن استفاده کند. هرچند قطر علیه محور مقاومت فعالیت های زیادی انجام داده است، اما همواره نشان داده است که پتانسیل چرخش در سیاست خارجی خود را دارد و این مسئله بستگی به فعالیت های ایران در جذب قطر دارد. به نظر می رسد قطر در صورت حمایت های ایران بتواند از ریاض فاصله بگیرد، چرا که آل سعود با تبدیل کردن کشور خود به انبار سلاح های آمریکایی اکنون به عنوان بزرگترین دشمن کشورهای عربی کوچک درآمده است. دستگاه دیپلماسی ایران نباید این فرصت را از دست دهد، چرا که حفظ همراهی قطر می تواند در پرونده عراق، سوریه، لبنان، یمن و به ویژه فلسطین بسیار سودمند باشد./

نام:
ایمیل:
نظر: