جريان مدعي اصلاحطلبي و گروه موتلف آن جريان اعتدال برای جبران خطاهاي راهبردي خود در سال های 88 و 96، امروز بايد در برابر اظهارات مريم رجوي واکنش درخوري نشان دهند و برائت خود را از اين جريان اعلام نمايند و نشان دهند که جريانهاي سياسي فعاليت خود را در چارچوب منافع ملي و ساختار نظام تعريف ميکنند.
برگزاري گردهمايي ساليانه گروهک تروريستي منافقين در روز 10 تيرماه در ويلپنت پاريس، يکروز پس از ديدار دکتر ظريف و امانوئل مکرون در کاخ اليزه حاوي نکات قابل تامل فراواني است که ابعاد آن ميتواند مورد بررسي قرار گيرد. در اين گردهمايي ايرانستيزاني چون "رودي جولياني" شهردار سابق نيويورک، "جان بولتون" سفير اسبق آمريکا در سازمان ملل، "نيوت" گينگريچ، "ترکي الفيصل" و همچنين هياتي از گروه معارضان سوري جمع آمده بودند تا پاي سخنراني سران گروهکي بنشينند که در کارنامه خود قتل عام بيش از 17 هزار نفر از ملت ايران را ثبت کرده و امروز جزو منفورترين چهرهها در ميان ملت ايران به حساب ميآيند. شکلگيري موج توييتري که عليه منافقين در روز شنبه بر پا شد، تنها گوشهاي از خشم ايرانيان از اين گروهک تروريستي را در اين روزها به نمايش گذاشته است.
در اين ميان آنچه مورد توجه اين نوشتار است بخشي از اظهارات مريم رجوي در ويلپنت پاريس است که بصورت کليپي در فضاي مجازي پيچيده و حاوي تعابيري است که به سادگي نميتوان از کنار آن گذشت. رئيس سرسپردگان منافق است در اين نشست که شعار خود را "تغيير رژيم" (Change Regime) برگزيده بود، با اشاره به اقدامات فتنه گران در سال 1388 مدعي شد که در آن حوادث هسته اصلي شورشها را اين گروهک تشکيل داده و توانسته شعارها را از "راي من کو" به "مرگ بر اصل ولايت فقيه" تغيير دهد! در ادامه وي با صراحت نقش سازمان خود را در ماجراي انتشار فايل صوتي سخنراني منتظري در باره اعدامهاي تابستان سال 1367 علني ساخت و مدعي ميگردد که توانسته در انتخابات رياست جمهوري، آن را به عنوان يکي از خطوط اصلي تبليغات انتخاباتي عليه نامزدهاي جريان اصولگرا به کار گيرد!
انتشار چنين اظهاراتي بار ديگر يکي از معضلات سياسي کشور در طول سالهاي اخير را به چالش ميکشاند و بخشي از جريانهاي سياسي کشور ا در معرض پاسخگويي به افکار عمومي قرار ميدهد. واقعيت آن است که مساله مرزبندي با بيگانگان و اپوزيسيون و ضدانقلاب، يکي از شاخصهاي مهم فعاليت سياسي است که بيتوجهي به آن حفرههاي امنيتي فراواني را ايجاد کرده و فضاي رقابتهاي سياسي کشور را بسترساز نفوذ دشمن خواهد کرد. همچنين فضاي افکار عمومي را با تشويق و آلودگي همراه خواهد نمود که حاصل آن به هم ريختگي انسجام ملي و تقويت واگراييهاي اجتماعي و چندگانگي سياسي خواهد بود. در اين وضعيت نه تنها رقابت سياسي تمريني براي ارتقاء فرهنگ سياسي و ايجاد شور براي افزايش مشارکت سياسي نخواهد بود، بلکه به مانعي پيشروي رشد و توسعه سياسي بدل خواهد بود که حاصلي جز انفعال و سياستزدگي به همراه نخواهد داشت.
بيتوجهي به اين اصل ضروري فعاليت سياسي موجب شد تا باشکوهترين انتخابات رياست جمهوري در سال 1388، به چالشي امنيتي در کشور بدل گردد که امروز سرکرده گروهک منافقين بار ديگر در نقش آفريني در آن حوادث با افتخار ياد کند! به راستي چه کساني در آن سال شعارهاي ساختارشکنانه عليه ارزشهاي يک ملت و انقلاب سر دادند؟! چه کساني مناقشه در نتايج يک انتخابات را به بحراني ملي بدل کردند!؟ چه کساني حاضر به پذيرش نتيجه راي ملت نشدند و با طرح دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، اردوکشيهاي خياباني به راه انداختند، در حالي که به خوبي ميدانستند که امکان تقلب بيش از 10 ميليوني در انتخابات کشور ممکن نخواهد بود! کدام جريان مدعي خط امامي حاضر شد تا در برابر توهينها به حضرت امام(ره) و ارزشهاي مورد تاکيد او سکوت کرده و مرزهاي خود را با ضدانقلاب و منافقين علني ننمايد و از آنان به موقع برائت نجويد؟! آن مدعي راس فتنه که هر روز با بيانيههايش تلاش ميکرد تا شعلههاي فتنه گري را روشن نگه دارد و خود را پرچمدار حقوق ملت و آرمانهاي انقلاب جا بزند، چرا هيچگاه حاضر نشد متن يکي از بيانيههاي خود را به برائت کامل و آشکار از جريان ضدانقلاب و منافقين اختصاص دهد!؟ اگر آن روز اين جريان سياسي به وظيفه خود در قبال انقلاب و ملت و حضرت امام(ره) عمل مينمود، امروز سردمدار گروهک ورشکسته منافقين نميتوانست از عملکرد خود در فتنه 88 با افتخار سخن بگويد و براي کسب درآمد بيشتر در حضور سران صهيونيستي – وهابي شان دم تکان دهد!
تداوم همين وضعيت را در انتخابات سال 1396 هم ميتوان مشاهده نمود که چطور دوگانه دست ساخته منافقين به محور تبليغاتي یکی از جریانات سیاسی قرار ميگيرد! و نامزد مورد حمایت آنها بدون توجه به دستهاي پشت پرده طراحان آن، بارها آن کلام را در ميتينگها و تجمعات هواداران تکرار ميکند، تا چند راي بيشتر از طريق سياه نمايي چهره رقيب کسب نمايد، در حالي که به خوبي به دروغ بودن آن آگاه است!
جريان مدعي اصلاحطلبي و گروه موتلف آن جريان اعتدال اگر مايلند که کمي از خطاهاي راهبردي خود را جبران کرده و اعتبار از دست رفته را ترميم نمايند، امروز بايد در برابر اظهارات مريم رجوي واکنش درخوري نشان دهند و برائت خود را از اين جريان اعلام نمايند. در سطحي راهبردي نيز بايد تلاش نمود تا جريانهاي سياسي که فعاليت خود را در چارچوب منافع ملي و ساختار نظام تعريف ميکنند، قواعد بازي سياسي را نيز پذيرفته و خود را ملزم به رعايت قانون بدانند و فراموش نکنند که رقابت سياسي تا آنجايي اعتبار خواهد داشت که به تقويت اقتدار و امنيت ملي بينجامد، و در اين مسير پررنگ کردن مرزبندي هاي سياسي با بيگانگان و ضدانقلاب اصلي حياتي و اجتناب ناپذير خواهد بود.