صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۰۸۶
بحران های زیست محیطی و آثار اجتماعی آن در گفتگوی بصیرت با دکتر قویدل:
دولت نقش مهمی در پیشگیری و مهار و مدیریت این چالش ها دارد. اولین و مهم ترین کاری که دولت ها می توانند در این زمینه انجام دهند، استفاده از پرسنل متخصص و کار بلد در نهادها و سازمان های مرتبط با چالش ها می باشد. مثلا سازمانی مثل محیط زیست باید توسط متخصص علوم محیطی مثل جغرافیدانان اداره و تدبیر شود. لازم به ذکر است که جغرافیا کامل ترین رشته محیطی است و تخصص محیط زیست به عنوان یک رشته دانشگاهی نیز از رشته جغرافیا اخذ و نشأت گرفته است.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی
خشک شدن تالاب‌ها، تخریب جنگل‌ ها، رتبه‌ اول جهان در فرسایش خاک با سالانه دو میلیارد فرسایش و اختصاص دادن 7/7 درصد از کل فرسایش خاک جهان به خود که چهار برابر میزان فرسایش در جهان است، بحران کم ‌آبی، بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ و پی ‌آمدهای اجتماعی و اقتصادی آن، بحران از میان رفتن گونه ‌های گیاهی و جانوری و تهدید ذخیره‌ ژنتیک کشور، و ورود سالیانه 122 هزار و 350 تن آلودگی نفتی به دریای خزر و تهدید حیات این اکوسیستم و... جایی برای تردید در بحرانی خواندن وضعیت زیست ‌محیطی کشور باقی نمی‌ گذارد. محیط زیستی که البته این روزها با شدت گرفتن پدیده ریزگردها در خوزستان بیشتر بر سر زبان ها افتاده و تکاپویی را برای چاره جویی بحران های زیست محیطی ایجاد کرده است. آیا این بحران زیست محیطی می تواند سبب ایجاد مشکلات اجتماعی شود؟ چه نوع مشکلات اجتماعی ممکن است در اثر گسترش این بحران ها بروز کند؟ با توجه به این که دولت آقای روحانی علت اصلی این مشکلات زیست محیطی در زمینه گردوغبار در استان های جنوب غرب کشور را به عوامل طبیعی در خاک عراق نسبت می دهد، دلایل اصلی این بحران چیست؟
خبرنگار گروه فرهنگی-اجتماعی بصیرت در گفتگو با دکتر یوسف قویدل، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، این مسائل را بررسی کرده است که در ادامه می آید:

بصیرت: درباه چالش های زیست محیطی در ایران و ارزیابی نقش دولت و مردم در ایجاد این چالش ها توضیحی بفرمایید.
مهم ترین چالش های محیطی ایران از نظر زمانی و مکانی و با صرف نظر از پدیده زلزله عبارتند از: 1- آلودگی هوا 2-مخاطرات جوّی.
آلودگی هوا خود شامل آلودگی شهری هوا و آلودگی از نوع ریزگردها است. از نظر زمانی و مکانی این نوع آلودگی بسیار مهم است. بخش های وسیعی از ایران در ایام متعددی از سال دچار آلودگی هوا و مساله ریزگردها است. شدّت و وسعت آن نوع آلودگی نیز بسیار متفاوت است. مثلا در پهنه کشور بخش های جنوب غرب و غرب کشور و همچنین شرق ایران با مساله ریزگردها بسیار بیشتر از سایر مناطق کشور درگیر هستند و به تبع اثرات نامطلوب آلودگی هوا از نوع ریزگرد یا طوفان های گرد و غباری و توفان های ماسه ای در آنجا بیشتر است.
در کلانشهرهایی مثل تهران نیز که با نوع آلودگی شهری بیشتر مواجهه دارد، بخش ها یا به طور دقیق تر مناطقی از شهر بیشتر از سایر مناطق 22 گانه دچار آلودگی هوا هستند. مثلاً کانون های اصلی آلودگی هوای تهرانی در مناطقی مثل منطقه 9 ( به خاطر فرودگاه مهرآباد)، یا مناطق مرکزی مثل منطقه 6، 7، 2، 10 و 11 قرار دارد. هر کدام از این مناطق در بخشی از سال و از طریق آلاینده ای خاص کانون اصلی آلودگی هوای تهران می شود که عمده ترین آلاینده در سال های اخیر ذرات معلق بسیار خطرناک صنعتی 10 و زیر 5/2 میکرونی بوده اند.
در سال های اخیر ریزگردهایی که هم در داخل و هم در خارج از مرزهای سیاسی کشور توسط باد حمل شده و ایجاد دردسر می کنند، مساله مهمی شده است. جالب توجه است که این نوع آلودگی در سال های اخیر به خاطر افزایش فراوانی وقوع و محدوده مکانی وسیع تری که تحت پوشش قرار داده، از آلودگی هوا تبدیل به آلودگی آب و هوا شده است.
مطالعات مستقیم ما نشان داده که بخش وسیعی از ریزگردها منشاء داخلی دارند و حدود نزدیک به 40 درصد آنها از سرچشمه های خارج از ایران و از کشورهای عراق، سوریه، اردن و شبه جزیره عربستان نشأت می گیرند و سایر منابع و درصدهای ذکر شده بیشتر با اهداف و اغراض سیاسی بیان شده و فاقد اعتبار علمی هستند.


مساله ای که اینجا لازم است در خصوص سرچشمه های خارجی ریزگردها عنوان بشود این است که کشور ما هم خود سرچشمه ریزگردهایی برای کشورهای دیگر است. مثلا در شرق و جنوب شرق مکان هایی را داریم که مواد منفصل آن توسط باد به صورت ریزگرد به کشورهایی دیگر منتقل می شود، یا مدارکی از تصاویر سنجش از دور در دسترس است که نشان می دهد ریزگردهای ناشی از کاهش سطح آب دریاچه ارومیه که حاوی نمک نیز هستند، تا باکو در جمهوری آذربایجان پخش و منتشر شده اند. بر این اساس همانطور که ما انتظار داریم، کشورهایی مثل عراق با تثبیت منابع ریزگردها مانع از انتقال آنها به ایران شوند، خودمان نیز باید با تثبیت سرچشمه های داخلی ریزگرد، مانع پخش و انتشار آن به مناطق شهری خودمان و دیگر کشورها شویم. 
یک نکته اساسی که در خصوص ریزگردهای مناطق خاصی مثل دریاچه ارومیه وجود دارد این است که از نظر محتوی، این ریزگردها با سایر ریزگردها تفاوت دارند. بخاطر وجود انواع املاح و مواد ناشی از فضولات خانگی و صنعتی که توسط رودهای حوضه آبریز به داخل دریاچه ارومیه حمل و انباشت شده اند، ریزگردهای ناشی از خشکیدن این دریاچه موجب بروز و ظهور بیماری های متعددی در اطراف و اکناف دریاچه شده است. مثلا مطالعات نشان داده که افرادی به پزشک مراجعه و از فشار خون بالا علی رغم خوردن به موقع قرص های فشار و رعایت دیگر موارد، شکایت کرده اند. 
بررسی ها نشان داده که زمانی که میزان ذرات معلق منتقله از دریاچه ارومیه در هوای شهرایی چون تبریز زیاد می شود، ذرات نمک معلق در هوا با تنفس وارد ریه افراد شده و فشار خونشان را بالا می برد. همچنین ذرات معلق ورودی از کشور عراق به خاطر استفاده آمریکائی ها از سلاح های حاوی اورانیوم ضعیف شده، حاوی مواد رادیو اکتیو بوده و به همین خاطر انواع سرطان ها در مناطق غرب و جنوب غرب ایران در سال های اخیر رو به افزایش گذاشته اند. بحث در این خصوص بسیار زیاد بوده و می توان کتاب ها و رساله ها نوشت که به همین مقدار مختصر در این خصوص بسنده می شود.
در خصوص مخاطرات جوّی که چالش محیطی نه تنها ایران که اغلب کشورهای دنیا است، می توان گفت که انواع متعددی از این مخاطرات در ایران حادث می شوند که می توان سیاحه آنها را به عنوان نمونه ذیل احصا نمود:
1- توفان های گرد و خاک و توفان ماسه (اغلب در نوشته ها و اخبار از آن به عنوان توفان شن یاد می شود که غلط مصطلح است، چون ماسه و شن از نظر دانه بندی و شکل و اندازه کاملا متفاوت هستند). این مخاطره تا چندی قبل در همه نقاط کشور به استثنای شمال ایران در سواحل دریای خزر قابل مشاهده بود که متاسفانه در سال های اخیر در مازندران نیز شاهد این نوع توفان ها بوده ایم. این نوع مخاطره جوی را می توان همردیف ریزگردها نیز قرار داد.
2- توفان های برفی، کوران، کولاک برف؛
3- توفان های تندری که با رعد و برق و باد شدید و اغلب با بارش تگرگ همراه هستند و در مناطق کوهستانی و گاه ساحلی ایران مثل بوشهر زیاد اتفاق می افتند.
4- بارش های سنگین برف و باران که اغلب موجب وقوع سیلاب می شوند و از قدیم الایام در ایران مساله ساز بوده و هستند.
5- توفان های حارّه ای که در سال های اخیر سواحل جنوبی ایران را درنوردیده و خسارات سنگینی وارد نموده اند. از جمله این توفان های می توان به توفان گونو، فت و نیلوفر اشاره نمود.
6- خشکسالی که مهمترین و خسارت بارترین چالش و مخاطره محیطی ایران می باشد و اثر مستقیمی بر وقوع دیگر مخاطرات و چالش ها مثل ریزگردها، بیابان زایی و مهاجرت (چالش اجتماعی) مردم دارد.
در سیاهه چالش های محیطی می توان به موارد دیگری هم اشاره نمود، که عبارتند از گرمایش جهانی (که به عقیده اینجانب در ایران منشاء طبیعی دارد و به گازهای گلخانه ای ربط ندارد) و چالش های ناشی از آن مثل بیابان زایی، خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها، فرونشینی زمین و مانند اینها اشاره کرد.


بخش عمده ای از چالش های یاد شده توسط طبیعت انجام شده، اما مردم و دولت نیز در پیدایش و تشدید آن اثرگذار هستند. مثلا خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها که موجب وقوع و تشدید ریزگردها می شود، با دخالت دولت در اکوسیستم های آبی و از طریق ساخت سد شروع شده و با افزایش بی رویه آب و برداشت از چاه های عمیق و اغلب بدون مجوز توسط مردم و گاه دولت تشدید می شود.
چالش آلودگی هوا هم چالشی است که مردم با استفاده بیش از اندازه از وسایل نقلیه شخصی غیر استاندارد، آن را کلید زده و بی برنامگی دولت آن را تشدید کرده و گاه تا مرز بحران به پیش می برد. در کل مردم و دولت در چالش های محیطی غیر طبیعی خیلی موثر هستند. در چالش های محیطی طبیعی نقش اصلی با طبیعت و نیروهای طبیعی است، اما در ادامه آن نقش مدیریت و بهینه سازی و رعایت نکات ایمنی توسط مردم نقش مردم و دولت را پررنگ تر می کند.
لازم به ذکر است که در اینجا بنا به تخصص وارد بحث های عمدتا طبیعی چالش های محیطی شدیم وگرنه چالش های محیطی ناشی از تکنولوژی مثل آلودگی های آب و خاک ناشی از صنایع نیز بسیار مهم هستند.
دولت نقش مهمی در پیشگیری و مهار و مدیریت این چالش ها دارد. اولین و مهم ترین کاری که دولت ها می توانند در این زمینه انجام دهند، استفاده از پرسنل متخصص و کار بلد در نهادها و سازمان های مرتبط با چالش ها می باشد. مثلا سازمانی مثل محیط زیست باید توسط متخصص علوم محیطی مثل جغرافیدانان اداره و تدبیر شود. لازم به ذکر است که جغرافیا کامل ترین رشته محیطی است و تخصص محیط زیست به عنوان یک رشته دانشگاهی نیز از رشته جغرافیا اخذ و نشأت گرفته است.



مساله محیط زیست و چالش های محیطی به قدری اهمیت داشت که در انتخابات اخیر جزو سوالات مطرح شده از نامزدهای ریاست جمهوری قرار داده شده بود. اگر از بنده نوعی، سوالی که از کاندیدا ها پرسیده شد را می پرسیدند با توجه به زمان کمی که در اختیار بود، در جواب مجری می گفتم بهترین کاری که می شود برای احیای محیط زیست کشور انجام داد و از وقوع مخاطرات و بحران های محیطی جلوگیری کرد، این است که باید از مدیریت سیاسی سازمان ها و نهادهای زیست محیطی جلوگیری به عمل آمده و افراد متخصص را در رأس مدیرت سازمان های مذکور به کار گرفت.

بصیرت: بین چالش های زیست محیطی و نابرابری های اجتماعی چه ارتباطی وجود دارد؟ برای مثال شنیده ایم که خوزستان پایتخت نفت ایران و جولانگاه طبقه رانتیر است تاثیر تخریبی این طبقه برای استحصال نفت چه تاثیری بر محیط زیست این منطقه دارد؟
طبیعتا عده ای در کشور وجود دارند که نفع اقتصادی آنها در تولید بیشتر نفت است. تولید بیشتر نفت نیز در وضعیت فعلی و با توان تکنولوژی پائین و قدیمی فعلی، با تولید آلودگی بیشتر در محیط امکانپذیر است. بنابراین چالش های محیطی در مناطقی مثل خوزستان با اصرار بر تولید بیشتر نفت توسط طبقه رانیتر گسترده تر و شدیدتر خواهد شد. متاسفانه وضعیت جغرافیایی و اقلیمی منطقه جنوب غرب ایران به رغم داشتن بیشترین منابع آب سطحی و ذخایر غنی نفت و گاز، طوری است که در اغلب ایام سال مواجه با ریزگرد، آلودگی هوای شیمایی ناشی از تولید و پالایش مواد نفتی و پتروشیمی و گرمای طاقت فرسا و شرجی هوا است و ساکنین منطقه مذکور به رغم داشتن پتانسیل و ثروت فراوان از داشتن ابتدایی ترین ملزومات زندگی که هوا و آب سالم است، محروم هستند. در اینجا نقش دولت بسیار مهم و چشمگیر است که متاسفانه هنوز به وعده های داده شده عمل نشده است.


بصیرت: چالش های زیست محیطی چون ریزگردها، خشکسالی و بحران آب و ... سبب افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها شده است این پدیده چه آثار و عواقب اجتماعی می تواند به دنبال داشته باشد؟
طبیعتاً تراکم بیشتر جمعیت خصوصا در تهران موجب کاهش فرصت های شغلی و اغلب سوء استفاده کارفرمایان می شود. از طرف دیگر بخاطر گمنامی مهاجرین، فقدان یا ناکافی بودن درآمد مهاجرین و فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف شهر مبدا و مقصد مهاجرین، انواع و اقسام جرم و جنایت ها در کلانشهرهایی مثل تهران اتفاق می افتد. از طرف دیگر افزایش جمعیت شهرهای بزرگ مستلزم فشار بیشتر به محیط زندگی برای تامین آب، غذا و مسکن و امثالهم است که خود چالش های محیطی را بیشتر و شدیدتر می کند. چالش های امنیتی نیز از مسایل مهم ناشی از مهاجرت به شهرهای بزرگ است که می تواند چالش های دیگری را هم پدیدار سازد. در کل مهاجرت می تواند موجب آثار و عواقب اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و امنیتی و زیست محیطی شود.

بصیرت: بحران زیست محیطی موجود در ایران نیاز ضروری به یک فرهنگ زیست محیطی جدید را مطرح می سازد، مولفه های ارتقا این فرهنگ در ایران چیست؟ و چگونه قابل حصول است؟
این مساله بسیار مهم و در عین حال پیچیده است و نمی شود به راحتی به آن جواب داد. منتهی اگر بخواهیم مختصر و مفید جوابش را بدهیم، باید بگوییم که متاسفانه آموزش محیط زیست در ایران بسیار ضعیف است و چون محیط زیست با پول سنجیده نمی شود، مردم خیلی به آن اهمیت نمی دهند. مثلا مردم اغلب از آب مسرفانه استفاده می کنند و موارد درست را رعایت نمی کنند، اما زمانی که یکی دو روز یا حتی دو سه ساعت آب شربشان قطع می شود، متوجه شده و به صورت موقت از آب استفاده صحیح می کنند.
فرهنگ ایرانی و اسلامی پتانسیل تقویت و استفاده درست از منابع طبیعی را در اختیار ما قرار داده که از آن می توان به عنوان مؤلفه اصلی ساخت و پرداخت فرهنگ زیست محیطی استفاده کرد. در کنار مولفه ایجابی مثل آموزش مردم از طریق خانواده و مراکز آموزشی می توان از مؤلفه های سلبی مثل جریمه متخلفان و مالیات های زیست محیطی شدید تکمیلی نیز به عنوان ابزار تثبیت و اجرای فرهنگ زیست محیطی استفاده نمود.
به نظر می رسد که مردم اگر قبول نکنند که استفاده بیش از اندازه از آب و اسراف کردن در مصرف منابع طبیعی حرام است، می شود با آموزش این که کشور در منطقه خشک و کم آب جهان قرار دارد و با استفاده درست و عدم اسراف می شود، آب را بین جمعیت بیشتری از هم وطنان تقسیم کرد، شاید بشود مردم را مجاب به رعایت حق استفاده دیگر هم وطنان نمود. زمانی که این رویکرد جواب ندهد می توان اضافه مصرف آب را با نرخ چند برابر محاسبه و یا حتی تا مرز سلب امتیاز استفاده از آب جلو رفته و متخلافان را مجبور به تمکین به قانون کرد.
متاسفانه در ایران آب به بهای واقعی به افراد پر مصرف عرضه نمی شود و بدبختانه اغلب ثروتمندان از آب شربی که کلی یارانه بابتش پرداخت می شود، اسراف آمیز استفاده می کنند. به نظرم، باید قانونی وضع شود که در مناطق ثروتمند شهرها، آب شرب به قیمت تمام شده و واقعی ارایه شود. این مساله ظالمانه نیست؛ چون افراد پردرآمد، می توانند هزینه های تمام شده آب مصرفی شان را بپردازند و یارانه نیز باید مختص بی بضاعت ها و طبقه متوسط باشد.
در تمامی موارد یاد شده نقش رسانه های دیداری و شنیداری و خصوصا در این زمان فضای مجازی بسیار مهم و موثر است.


بصیرت: برنامه های مختلف توسعه در مواد و فصل های خود به محیط زیست پرداخته اند اما واقعیت این است که وضع محیط زیست در کشور در طی سال های گذشته پیوسته رو به خراب شدن بوده است؟ علت چیست؟
واقعیت این است که در تمام سال های گذشته اداره و تدبیر مسایل زیست محیطی کشور اغلب دست غیر متخصصان بوده و طبیعتاً افرادی که آگاهی وافی و کافی در خصوص مسایل زیست محیطی نداشته اند، اگر هم می خواستند، نمی توانستند وضعیت را بهبود ببخشند. شما حساب کنید در کشور کنفرانسی تحت عنوان کنفرانس بین المللی تغییر اقلیم برگزار می کنند که ابتدائاً در هیات اجرایی و علمی کنفرانس اثری از هیچ جغرافیدانی با تخصص آب و هواشناسی دیده نمی شود، متعاقب اعتراضات جغرافیدانان فقط دو نفر به صورت تشریفاتی به بدنه علمی کنفرانس اضافه می شود. جالب است که افراد اجرایی کنفرانس هیچ کدام به معنی واقعی کلمه تخصص آب و هواشناسی ندارند اما در مساله فوق تخصصی تغییر اقلیم و گرمایش جهانی نظر می دهند. خوب مساله چیست؟
اگر هدف دستیابی به واقعیتی علمی برای حل مشکلات کشور بود، قاعدتاً باید از افراد متخصص در زمینه تغییر اقلیم دعوت به عمل می آمد که اینگونه نبود و نشد. با توجه به پیوستن ایران به موافقت نامه تغییر اقلیم پاریس به نظر می رسد که بانیان کنفرانس در صدد گرفتن موافقت علمی بعضی از محققان برای توجیه امضای موافقت نامه پاریس بوده اند، وگرنه چه دلیلی بر اجرای کنفرانسی علمی با بدنه اجرایی غیر متخصص می توان یافت؟ و اینجا مساله جالب می شود که در قطعنامه پایانی کنفرانس در یکی از بندها پیشنهاد می شود که در ایران رشته تغییر اقلیم در مقاطع تحصیلات تکمیلی دایر شود، غافل از این که این رشته تخصصی از سال 92 در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد توسط اقلیم شناسان ایجاد شده و 6 سال در دوره های متعدد فارغ التحصیلانی داده است که بیچاره ها اغلب بی کار هستند و در جستجوی کار مطلوب خون دلها خورده اند.
بله وقتی متخصصین زیست محیطی بیکار باشند و بجای آنها غیر متخصصین از رشته های دیگر که بعضا بی ارتباط هم نیستند، امورات زیست محیطی مملکت را در اختیار بگیرند و یا زمانی که صرفا با تاکید بر مسایل سیاسی مدیران زیست محیطی انتخاب شوند، محیط زیست نه تنها پیشرفت نخواهد کرد بلکه روز به روز مضمحل تر خواهد شد.

با تشکر از جناب آقای دکتر قویدل که وقت خود  را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: فهیمه عشرتی خلیل آباد

نام:
ایمیل:
نظر: