صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۱۱۳
نگاهی به فیلم اکسیدان
در فیلم «اکسیدان» همچنین چهره ای حقارت بار از همجنس گراها به نمایش درآمده است. البته، تخریب این گونه ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری قابل قبول است، اما مشکل این است که نمایش این صحنه ها، با فرض اینکه با هدفی اخلاقی به تصویر کشیده شده اند، خود یک اقدام غیراخلاقی است.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/آرش فهیم
طرح مضامین دینی و اخلاقی در سینما دارای پیچیدگی های فراوانی است؛ نظریه پردازان هنر و رسانه اسلامی نیز در نوشته ها و سخنان خود بارها به این مسئله پرداخته اند. کتاب ها و مقالات سیدمرتضی آوینی و  تا اندازه ای محمد مددپور، از جمله آثار خوب درباره نسبت سینما و امر مقدس است. همه این نظریه پردازها در یک تعبیر دارای اشتراک نظر هستند؛ اینکه ویژگی های ذاتی سینما آن را به ظرفی تبدیل کرده که تناسب چندانی با مظروفات دینی و قدسی ندارد، مگر اینکه ساختاری متناسب با مضامین مذهبی را فراهم آورد. این درحالی است که طی ده ها سال تجربه پرداختن به موضوعات دینی و اخلاقی در سینمای ایران، برخلاف این نظر عمل شده است. نمونه بارز چنین تجربیاتی فیلم «اکسیدان» است. این فیلم برای انتقال مفاهیم مثبت از فرمی استفاده کرده که بیشتر مناسب موضوعات نازل است.
احتمالا سازندگان این فیلم بنا داشته اند تا ضمن سرگرمی و کمک به رونق اقتصادی سینما، پیام هایی چون نفی و تقبیه مهاجرت، ارزش دادن به نهاد خانواده، ترویج و تبلیغ روحانیت اسلامی، تقریب ادیان، نفی ناهنجاری هایی چون همجنس گرایی و ... را به مخاطب منتقل کنند، اما آنچه به تصویر کشیده شده، در تضاد با این شعارهاست.


فیلم «اکسیدان» مصداق تام و تمام تضاد میان هدف و وسیله است. اینکه «هدف وسیله را توجیه نمی کند» عبارتی کلیشه ای و کهنه است، اما بسیاری از محصولات سینمایی ما مصداق چنین اتفاقی هستند. سازندگان فیلم «اکسیدان» هم دقیقا به همین وضعیت دچار شده اند. آن ها می گویند مفاهیم دینی را به طور طنازانه به مخاطب منتقل می کنند، اما مشکل این فیلم و امثالش این است که تنها چیزی که به تماشاگر خود می دهند، الفاظ و شوخی های رکیک است! نه از معانی و لطایف اخلاقی و مذهبی در این فیلم خبری است و نه طنز و نه حتی از کمدی! فیلم«اکسیدان» حتی در خلق موقعیت کمدی یا ارائه دیالوگی طنزآمیز ناتوان است. پس چه چیزی دارد؟ تقریبا هیچ! در خوش بینانه ترین حالت، «اکسیدان» از چند شوخی پیش پا افتاده رایج در فضای مجازی و واقعی تشکیل شده است. بزرگ ترین دستاورد این فیلم، انتقال توهین ها و رکیک گویی های لمپن های فعال در شبکه های اجتماعی به پرده سینماست!


فیلمنامه «اکسیدان» حتی از الزامات اولیه یک داستان روان و منطقی هم بی بهره است. به طوری که اتفاقات رخ داده در آن، باورپذیر نیستند و هیچ عقلانیتی در آن دیده نمی شود. فقط کافی است، بخشی از ماجراهای فیلم را مرور کنیم. در آغاز فیلم می بینیم که اصلان و نامزدش در حال بررسی یک خانه هستند که پس از ازدواج، در آن زندگی کنند، اما چند دقیقه بعد، به اصلان خبر می رسد که نامزدش به خارج از کشور مهاجرت یا به عبارتی پناهنده شده است! در حالی که دلیل این اتفاق تا پایان برای مخاطب فیلم مشخص نمی شود. پس از آن اصلان، تصمیم می گیرد تا برای پیدا کردن و بازگرداندن نامزدش به خارج برود، اما نمی تواند ویزا بگیرد. دلیل این اتفاق نیز معلوم نمی شود! اصلان چون نمی تواند ویزا برای خروج از کشور بگیرد، مبلغ زیادی را به یک خلافکار پرداخت می کند تا زمینه را برای خروج وی از کشور فراهم کند. فرد مجرم هم به وی پیشنهاد می دهد که نقش یک راهب مسیحی را بازی کند تا سفارت خانه های خارجی به وی ویزا دهند. آن ها به یک کلیسا می روند و لباس های کشیش شاغل و ساکن در آنجا را به زور از تنش خارج می کنند. این هم مشخص نیست که چطور ممکن است که دو جوان، در روز روشن به داخل یک کلیسا آن هم وسط شهر تهران بروند و هر کاری می خواهند بکنند و هر چه می خواهند از آن سرقت کنند و کسی مانع آن ها نشود؟ یعنی در یک کلیسا به آن بزرگی آن هم در ساعت اداری، حتی یک نفر نگهبان حضور ندارد؟  قصه و روایت فیلم به قدری خلل و حفره دارد که گویی توسط یک فرد آماتور که از حداقل اطلاعات سینمایی بی بهره است نوشته شده است. 
به این مشکلات باید ضعف مفرط در کارگردانی را هم اضافه کرد. حامد محمدی در این أثر حتی نتوانسته از بازیگران خود نقش آفرینی بگیرد، به طوری که جواد عزتی و امیر جعفری، همان تیپ های همیشگی که معمولا در سریال های طنز تلویزیونی ارائه داده بودند را در این فیلم هم تکرار کرده اند.ساختار بصری فیلم، مغشوش و به هم ریخته است. سطح میزانسن ها و قاب های فیلم حتی از بی کیفیت ترین سریال ها و تله فیلم های تلویزیون نیز پایین تر است. 
یکی از ادعاهای مطرح شده درباره «اکسیدان» تلاش این فیلم برای تقریب ادیان است. این موضوع در قالب تعامل پیروان دو دین اسلام و مسیحیت در فیلم جریان دارد، اما مشکل اصلی آنجاست که از مسیحیان و آداب و مناسک آن ها تصویری کاریکاتوریزه و در پاره ای لحظات، تحقیرآمیز به نمایش درآمده است. به طور مثال، در سکانس غسل تعمید نوزاد، رفتار اصلان به گونه ای است که برداشتی جز تمسخر آئین های کلیسا از آن نمی توان داشت. اگر قرار بر نزدیکی و دوستی ادیان است، اولین قدم، احترام متقابل و ایجاد حس همذات پنداری است که این فیلم برعکس آن عمل می کند.
در فیلم «اکسیدان» همچنین چهره ای حقارت بار از همجنس گراها به نمایش درآمده است. البته، تخریب این گونه ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری قابل قبول است، اما مشکل این است که نمایش این صحنه ها، با فرض اینکه با هدفی اخلاقی به تصویر کشیده شده اند، خود یک اقدام غیراخلاقی است. چطور می توان به مردم توصیه کرد که همراه خانواده و فرزندان خود به تماشای فیلمی بنشینند که در آن، این ماجراهای مهوع دیده می شود! مردم چگونه می توانند درباره اتفاقاتی که در فیلم می افتد به فرزندان خود توضیح دهند و همجنس بازی را برای آن ها تعریف کنند؟
متأسفانه مدتی است که سینمای ایران، هدف هجوم این نوع فیلم‌های کمدی قرار گرفته است. اگر چه حضور فیلم‌ هایی از ژانر کمدی بر پرده سینماهای کشور، امری طبیعی و لازم است، اما آنچه نگران ‌کننده است، تبدیل شدن نوع خاصی از کمدی سخیف و مبتنی بر شوخی های فضای مجازی به جریان اصلی اکران در سینمای ایران می باشد.
کمدی و هر قالب طنزآمیز دیگری می‌ تواند هم به شادی و نشاط جامعه، هم به رونق اقتصادی سینما و هم انتقال مفاهیم اخلاقی و فرهنگ سازی در سطح جامعه کمک کند، اما آنچه طی سال های اخیر در سینمای ما به عنوان کمدی شناخته شده، مسیری کاملا خلاف این جهت را می ‌رود. فیلم هایی مثل «اکسیدان» نه قدرت شاد کردن مردم را دارند؛ چون بسیار ضعیف هستند و در ایجاد طنز واقعی ناتوانند و نه مردم را به تفکر و تعمق وا می دارند؛ چون حجم ابتذال در این گونه فیلم ها به قدری در فیلم بالاست که پیام های اخلاقی فیلم در آن ها مستتر می شوند. به ویژه اینکه مضامین مثبت فیلم، بدون هیچ منطقی وارد فیلم شده اند و در نتیجه، این شوخی های رکیک فیلم هستند که به ذهن و فکر مخاطب منتقل می شوند. بنابراین، آنچه در فرامتن چنین فیلم هایی اتفاق می افتد، غفلت مخاطبان و دور ساختن آنها از اندیشیدن و خودآگاهی است. 
گذشته از تمام این مسایل، فیلم ‌هایی چون «اکسیدان» و بسیاری دیگر از کمدی های رایج در سینمای ما در درازمدت به اضمحلال و زوال سینما می ‌انجامند؛ نکته مهم این است که اکثر این فیلم‌ ها دارای شباهت سبکی و ساختاری هستند و این مسئله نوعی رکود و یکنواختی را بر سینما تحمیل کرده است.این معضل، نه تنها فرصتی برای بازسازی بدنه سینمای ایران و آشتی دادن مخاطبان نیست، بلکه تهدیدی علیه فرهنگ جامعه محسوب می ‌شود؛ به خصوص این که می ‌دانیم تعداد زیادی از این نوع آثار در نوبت اکران هستند و تعداد بسیار بیشتری نیز در مراحل مختلف تولید قرار دادند./

نام:
ایمیل:
نظر: