صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۰۳۳۱۸
محمدباقر قالیباف،شهردار تهران در برنامه جهان آرا اظهار داشت: بعد از اینکه من آن نامه را درباره «نواصولگرایی» نوشتم، یک آقایی می‌آید می‌گوید مانیفست سیاسی اصولگرایی را ما نوشتیم و کسی هم نمی‌تواند تغییرش دهد. هروقت خودمان بخواهیم تغییرش می‌دهیم. این یعنی چه؟! این درست است؟! یعنی همه باید بروند و در خانه‌هایشان بنشینند؟
محمدباقر قالیباف شهردار تهران و نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه جهان آرا اظهار کرد:تا یکروز آخر قصد آمدن در انتخابات را نداشتم و وقتی که آمدم هم خودم قصد کنار رفتن نداشتم. آن چیز که نباید باشد تبعیض است ما در بحث ۹۶ درصد مطالعه ی دقیق داشتیم و مبنای کاملا علمی دارد.

دکتر محمد باقر قالیباف طی سخنانی در برنامه تلویزیونی «جهان آرا» در شبکه افق با بیان اینکه افتخار می کنم فرزند انقلاب، تربیت شده مکتب امام (ره) و انقلاب اسلامی هستم و خودم را مدیون مردم، شهدا و حضرت امام (ره) می دانم درباره مبنای تفکیک 4 درصدی و 96 درصدی ها در انتخابات ریاست جمهوری، ابراز داشت: واقعیت این است که تا یک روز مانده به آخر قصد آمدن در صحنه انخابات را نداشتم همینطور که وقتی آمدم خودم قصد کنار رفتن نداشتم این ها همه اتفاق افتاد .اما
اینکه چرا جامعه را به 4 و 96 درصد تقسیم بندی می کنیم این را ما تقسیم بندی نمی کنیم. من خودم با دو قطبی کردن مخالف هستم، ما یک دو قطبی کردن کاذب دایم اما یک دو قطبی کردن معنی حقانیت و حقیقت دارد که این هیچ اشکالی ندارد
اگر بخشی ظالم و مظلوم باشند اگر موضوع فقر و غنا باشد دو قطبی اشکالی ندارد

موافق تولید ثروت هستم اما با رانت، تبعیض و ظلم مخالفم

البته می خواهیم بگوییم همه مردم یک طور باشند حتما همه با هم متفاوت هستند ممکن است یکی پولدار و یکی بی پول باشد یکی در حوزه علمی پیشرفت کند و دیگری نه اما آن چیزی که نباید باشد تبعیض است.

در 4 و 96 درصد مطالعه دقیق داریم، من هیچ موقع مطالعات خودم را نسبت به موضوعات جامعه و مردم قطع نکردم همیشه سعی کردم با مردم زندگی کنم هم نظر سنجی ها و هم نگرش سنجی ها را داریم.

4 درصد هستند از شرایط موجود در حوزه های ثروت اندوزی و رفاه راضی هستند نظر سنجی ها همه این را نشان می دهد.

بعضی اوقات تحلیل می کنند می گویندقالیباف با پولدارها مختلف است تولید ثروت از افتخارات کشور است. ما اگر بخواهیم در کشور تولید کنیم باید قدرت، ثروت، معرفت و منزلت تولید کنیم از این رو با تولید و تولید ثروت موافق هستیم با آنچه موافق نیستیم رانت، تبعیض و ظلم است معتقدیم آن 4 درصد امروز خلاف منافع 96 درصد حرکت می کنند گاهی اوقات ممکن است در مسند ها و جاهایی باشند یا خودشان باشند یا آنهایی که در مسئولیت هستند تحت تاثیر 4 درصدی ها تصمیم بگیرند.

 قالیباف با اشاره با مخالفت‌ها و انتقادها در خصوص این تقسیم بندی گفت:‌من می دانستم با چه قشری طرف می شوم وقتی می گویم 4 درصد چون پول، قدرت لابی و رسانه دارند اهل زد و بند هستند و اخلاق را هم نمی شناسند. انتظاری جز این نداشتم.

شهردار تهران با بیان اینکه در زمان تبلیغات انتخاباتی فرصت تبیین پیام این تفکیک نبوده است گفت: یکی از وظایف خودم را این می دانم که این موضوع را در جامعه پیگیری کنم یکی از موضوعات مهم ما تبعیض در جامعه است خیلی از مفاسد سیاسی و اقتصادی نیز ریشه در همین مباحث 4 درصدی ها دارد.

انتخابات یک علم و مهارت با قواعد دقیق است

قالیباف در خصوص انصراف خود در انتخابات ۹۶ گفت: ما چیزی را در فرهنگ دوران دفاع مقدس از فرهنگ شهدا یاد گرفتیم این اس تکه خوب به تکلیف عمل کنیم و وظیفه شناس باشیم.
به نظرمن  هر کسی به خودش نیاندیشد یک بسیجی است من واقعا در انتخابات به خودم فکر نکردم. 

از اشکالات ما این است که فکر میکنیم انتخابات همینطور می‌شود رفت 4 سال خوابید بعد بلند شد صبح تصمیم بگیریم می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم انتخابات یک علم و مهارت است کمپین بحث دقیق علمی، عقلی و چند دسیپلینی است در حوزه علوم سیاسی جامعه شناسی مسایل اجتماعی اقتصادی و مدیریتی.
در این بخش کاملا هم به این موضوع آگاهی داشتیم و هم قطعا یک کمپین خوبی را ساماندهی کرده بودیم و دنبال می کردیم اما طبیعتا بر اساس همان باورها باید اصولی را رعایت می کردیم که بعضی ها رعایت نکردند.

من فرد سیاسی هستم و 12 سال است در میدان سیاست آمده ام. جمع بندی من این بود و تحلیل داشتم که در این انتخابات به معنی رقابت با رئیس جمهور مستقر است نیایم. تا روز آخر تصمیم به آمدن نداشتم اما دوستانی که تا حدودی در یک اردوگاه هستیم  و برایشان احترام قائل هستم بالاتفاق به من می گویند شما حتما در انتخابات حضور پیدا کن. من خیلی برای آنها استدلال کردم حتی استدلال های خودم را مکتوب کردم اگر روزی لازم شد در اسناد برای تاریخ و تجربه و عبرت آموزی باشد ارائه کنم. اما آنها به من گفتند همه این ها درست یکی از دوستانی که خیلی من ارادت دارم به من گفت آقا باقر فکر نمی کنی اینجا بین اینکه به وظیفه ات عمل کنی یا مناقع شخصی خودت را ببینی تصمیم می گیری؟ من گفتم مسیر را به این روش درست نمی دانم اما همه اتفاق نظر پیدا کردید و می گویید حتما باید بیایم احترام می گذارم و می آیم.

تسلیم فشار ها نمی‌شوم

آن هایی که من را می شناسند می دانند تحت فشار تصمیم نیمی گیرم تحت گفت و گو و حرف هایی به من زدند اما من این حرف ها را قبول نداشتم من خودم یک تحلیل داشتم. در کنار این حرف جمع به این رسید که همانطو رکه وظیفه داشتم بیایم وظیفه داشتم کنار بروم

اصولگرایی از سال 84 تا کنون همه می گفتند سال 84 وحدت نبود دیدید چه اتفاقی افتاد. دوباره در سال 92 چه اتفاقاتی افتاد همه قول داند سر قولشان باقی بمانند همه گفتندهر کسی خلف وعده کند نشان از بی دینی و بد اخلاقی است اما ان اتفاق افتاد و توافقات هم به هم خورد مجموعه اردوگاه اصولگرایی حسش این بود که حلقه گمشده وحدت است. 

بعضی ها می گویند می دانی کنار رفتی 40 تا 50 درصد آرا به اردوگاه رقیب رفت چرا ان کار را کردی؟ من تحلیل داشتم. اگر می ماندم نتیجه این انتخابات هر چه می شد این اردوگاه باز می گفت مشکل ما وحدت است.

انتخابات تمام شد، امروز همه متوجه شدند که وحدت مهم است اما همه چیز ما نیست ما اشکالات دیگری هم دارم نه یک اشکال خیلی اشکالات دیگری داریم که باید به آنها بپردازیم.

اگر انصراف نمی‌دادم نتیجه انتخابات متفاوت بود


اگر در انتخابات باقی می ماندم نتیجه انتخابات تغییر می کرد. احتمال پیروزی 50 – 50 می شد رقابت خیلی نزدیک بود یا دو مرحله ای می شد یا اگر می باختیم فاصله بین 1 تا 1.5 درصد بر مبنای همه نظرسنجی ها بود.
اما با علم بر این این تصمیم را گرفتم برای یک بار باید بنشینم هم سیاست ورزی خودمان را تغییر دهیم هم نگاه هایمان را اصلاح کنیم یادمان باشد فلسفه انقلاب، قدرت و سیاست برای چیست؟

تقویت دولت مستقر یعنی کمک به مردم

من با روحانی در انتخابات رقابت نکردم اما وقتی انتخاب شدند حتما تشخیص مردم مهم و درست است با حفظ مرز ها و انتقادات تبریک گفتم. همیشه ثابت کردم در نوع مدیریت و کارم که تقویت دولت مستقر یعنی کمک به مردم. با حفظ همه مرزها و نگاه ها که روشن و شفاف است.

مدعی رهبری جریان اصولگرایی نیستم نامه‌ام صدای جوانان انقلابی بود

قالیباف در خصوص نامه اخیر خود گفت:‌ من هرگز مدعی رهبری جریان اصولگرایی نیستم هرگز نمی گویم من گفتم، من نگفتم. من احساس کردم شاید صدای من بیشتر از صدای هزاران و صد ها هزار و میلیون ها نفر جوانی که به رفتارهای سیاسی ما نگاه می کنند بیشتر شنیده شود. خیلی وقت ها وقتی با این ها گفت و گو می کردیم واقعا می دیدم بسیار بچه های دلسوز دقیق عمیق اهل تحقیق و شناخت و مدیر و باعرضه هستند می توانند در همین مبانی و نگاه های اصولگرایی تحول ایجاد کنند اما هیچ میدانی ندارند و حرفی هم بزنند، حرفشان شنیده نمی شود

باید از شکست‌ها درس بگیریم 

اگر کسی در زندگی مرتب موفقیت پیدا می کند به این فکر می کند چطور این را حفظ کند. در بحث سیاسی و بازی سیاسی هم همین است ما چند عدم موفقیت داشتیم نباید برگردیم نگاه کنیم چرا؟ 

کار سیاسی کار اقناعی و گفت و گو است از این رو من نه تنها ادعای رهبری این کار را ندارم نمی گویم این حرف شخص من است این تبدیل به خواست عمومی شده است می گویند بزرگان اصولگرایی چه می کنند بدنه می گوید در تصمیم سازی نقشی نداریم در تصمیم گیری اختیاری نداریم باید بایستیم 100 نفر به ما بگوید این کار را بکن و نکن. با ان نامه خواستم این را به گفت و گو بگذاریم 

ما تفکر اصولگرایی داریم مبنای داریم که گفتمان انقلاب است در گفتمان انقلاب مردم داری و توجه به مردم اساس کار است. ما در این مبانی ثابت هستیم. اصولگرایی گفتمان امام و انقلاب است هر شهروندی که این مبانی را داشته باشد می تواند اصولگرا باشد

اصولگرایان اهل گفت و گو نیستند
اصولگرایان اهل گفت و گو نیستند ما اشکالی داریم باید با هم حرف بزنیم این حرف ها را باید پشت درها بسته بزنیم؟ در تلویزیونی باید بزنیم؟ در رسانه؟ شبکه مجازی؟ اصولگرایی خود انتقادی ندارد اینکه می گوییم از بالا به پائین یعنی همین
وقتی مردم قانع شوند پای کار می آیند

می‌گویند مانیفست اصولگرایی را ما نوشتیم خودمان هم تغییر می‌دهیم

این نامه وحدت شکنی نیست. وقتی یک فرد محترمی که ارادت دارم می گویم مانیفست اصولگرایی را ما نوشتیم هیچ کس حق تغییر ندارد اینجا می خواهید کار حزبی کنید؟ می گویند خودمان تشخصی می دهیم این مانیفست را عوض کنیم یعنی همه در خانه هایتان بنشیندی تا برایتان تصمیم بگیریم؟ مردم این حرف را از ما قبول می کند ؟ باید فکری به حال خودمان کنیم

مبنای اصولگرایی گفتمان انقلاب اسلامی است. باورمان شود تنها ما نیستیم که حرف انقلااب اسلامی را می زنیم ممکن است بقیه هم بزنند. در بحث های تبغعیض و فساد و فقر و مبارزه با آن می توانیم مبنای حزبی داشته باشیم در مبارزه با این سه ملاک انسانیت است.

حزب‌اللهی کسی است که امروز به دنبال فقرزدایی باشد

در گفتمان انقلاب دنبال مردم داری هستیم اگر مردم را نداشته باشیم نظام و حکومت داریم؟ اسلام فقاهتی و جدا نبودن دین از سیاست، آزادگی و استقلال مبنای ما است

مردم با کسی که حرف و عملش یکی باشد همراهی می کنند. ما از گفتار و حرف انقلابی خجالت نکشیم و کار انقلابی هم انجام دهیم امروز می گوییم شعار مرگ بر آمریکا که شعار انقلابی است شعارش را بدهیم اما مصداق عملش کار، کار و کار است. امروز حزب اللهی کسی است که فقر زدایی کند و گره ای از مشکلات مردم را حل کند.

روزی که سینما آزادی را ساختیم و تحویل دادیم در جمع هنرمندان که همه هم بودند گفتم که حزب‌اللهی‌ها را متهم به آتش‌زدن سینما آزادی کردند اما سینما آزادی را بسیجی‌ها ساختند؛ حزب‌الله این سینما را ساخت و تحویل شما داد.
 
ما باید بتوانیم مردم را جذب کنیم و درست کار کنیم تا نرویم در انتخابات ۳۰ بر هیچ بازیم.
 
من نظرسنجی‌های مختلف را از گرایش‌های گوناگون دیدم که مردم به شهرداران تهران نمرده داده بودند. نمره مردم به این شکل بود که من نفر اول بودم، کرباسچی نفر دوم و احمدی نژاد نفر سوم. 
نام:
ایمیل:
نظر: