فیلم «ساعت 5 عصر» برخلاف فیلم های کمدی که این روزها روی پرده سینما هستند، هم دارای ساختار و فرم نسبتا استانداردی است و هم اینکه حرف هایی برای گفتن دارد. این فیلم بیش از به خنده واداشتن مخاطب، در پی عمل به رسالت اصلی طنز، یعنی تلنگر و به فکر واداشتن مخاطب است.
مهران مدیری در ادامه برنامه های تلویزیونی اش، در اولین فیلم سینمایی خود به هجو وضعیت امروز طبقه متوسط شهری پرداخته است. فیلم «ساعت 5 عصر» برخلاف فیلم های کمدی که این روزها روی پرده سینما هستند، هم دارای ساختار و فرم نسبتا استانداردی است و هم اینکه حرف هایی برای گفتن دارد. این فیلم بیش از به خنده واداشتن مخاطب، در پی عمل به رسالت اصلی طنز، یعنی تلنگر و به فکر واداشتن مخاطب است. با این حال، مدیری آنچنان که در برنامه های تلویزیونی و سریال های خود موفق است در این فیلم، توان راضی و قانع کردن مخاطب را ندارد. دلیل این امر هم توقع بالای مردم از این کمدین است. قطعا مهران مدیری بهترین طنزپرداز در ایران است و همه از او انتظار خلق شاهکار در حوزه کمدی را دارند.
مدیری همواره مضامین و مولفه های خاصی را در کارهایش محور قرار می دهد. به همین دلیل هم تحلیل فیلم «ساعت 5 عصر» با بررسی سیر کار وی بهتر صورت می گیرد. برنامه هایی چون «ساعت خوش» و «جنگ 77» روزگاری جزو آثار ساختارشکن صداوسیما بودند که سبک جدیدی را در تولید برنامه های طنزآمیز راه انداختند که یکی از دلایل درخشش این آثار و توجه مردم به آن ها، طرح بی مهابای نقد اجتماعی و زندگی شهروندی و همچنین شیوه های مدیریتی بود. دوران پخش این برنامه ها همزمان بود با سال های سازندگی و گسترش طبقه متوسط که البته برخی از ناهنجاری ها هم در این طبقه زاییده شرایط اقتصادی سال های پس از جنگ تحمیلی دیده می شد. سریال های مهران مدیری نیز واکنشی به همین ناهنجاری ها، اما به زبان طنز بود. اما اوج کار مدیری را باید مجموعه «پاورچین» دانست؛ سریالی که به طور خاص به نقد و هجو تازه به دوران رسیده ها پرداخته بود. هدف قرار دادن این طیف از جامعه در بسیاری دیگر از سریال های مدیری ادامه یافت. حتی برنامه اخیر وی در سیما یعنی «دور همی» نیز همین رویکرد را در پیش گرفته است و بیشتر به انتقاد از رفتار مردم می پردازد که طرح بعضی از مشکلات اقتصادی نیز چاشنی این برنامه شده است.
«ساعت 5 عصر» نیز همین موضوعات را دستمایه قرار داده است. این فیلم روایتگر یک وکیل دادگستری به نام "مهرداد پرهام" است که تماسی تلفنی از بانک در ابتدای صبح به او هشدار می دهد که اگر تا ساعت 5 عصر قسط وام مسکن خود را پرداخت نکند، خانه اش از مالکیت او خارج می شود. مهرداد از همان لحظه در تکاپو است تا خود را به بانک برساند. اما حوادثی پی در پی پیش می آیند تا او مسیر چند دقیقه ای به بانک را ساعت ها طی کند و ...
آنچه در این فیلم آشکار است، نگاه هجو گونه به بخشی از جامعه امروز ماست که به رغم برخورداری از ثروت و امکانات زندگی، اما فاقد فرهنگ و زیست متعادلی هستند. این نگاه انتقادی از همان سکانس ابتدایی فیلم شروع می شود؛ آپارتمانی اشرافی و پرتجمل در شمال شهر که ساکنانش به خاطر هزینه شارژ ماهانه به جان هم افتاده اند و حتی یکی از ساکنان، خودروی خود را جلوی در پارکینگ گذاشته و در اعتراض به هزینه شارژ، سد راه خروج خودروهای دیگران می شود. و یا در چند سکانس جلوتر، شهروندی که با خودروی گران قیمت و همراه با یک سگ غول پیکر(!) اما مسیری خلاف خیابان یک طرفه را طی می کند و حاضر به باز کردن راه برای دیگران نیست. مهران مدیری در این فیلم حتی به شبکه های ماهواره ای فارسی زبان هم طعنه می زند و نشان می دهد که تصاویر و اخبار منفی این رسانه ها علیه ایران، فریبکارانه است. شاید یکی از دلایلی که شبکه ای چون «بی بی سی فارسی» علیه این فیلم خبرسازی کرده و از فروش بالای آن ناراحت شده هم همین بخش از محتوای فیلم باشد.
آنچه در نگاه اول درباره این فیلم به نظر می رسد، پاک بودن «ساعت 5 عصر» از شوخی ها یا موقعیت های مبتذلی است که در بسیاری از دیگر آثار کمدی در حال اکران رواج دارد. اینکه در یک فیلم، عنصر طنز نه به عنوان ابزاری برای کاسبی و تجارت بلکه با هدف انتقال و تولید پیام و معنای اجتماعی به کار رفته خودش یک ارزش فرهنگی و سینمایی قابل تحسین است. ما در فیلم اول مهران مدیری نه بی اخلاقی می بینیم و نه عبارات و رفتار غیراخلاقی و همه چیز در مسیر سینما و هنر اتفاق می افتد.
دیگر ویژگی مثبت «ساعت 5 عصر» ساختار بصری متناسب و متوازن این فیلم است. بطوری که قاب بندی و دکوپاژ فیلم در خدمت فضاسازی و ایجاد حس و حال انتقادی فیلم است. طوری که در سرتاسر فیلم، هیچ نمای کاملا روشنی دیده نمی شود و اغلب فضاها خاکستری و غبارآلود است.
اما اگر کسی در پی آن است که دچار خنده های پی در پی و به اصطلاح روده بر شود، این فیلم انتخاب چندان مناسبی نیست. چون فیلم «ساعت 5 عصر» یک کمدی گروتسک و تاحدودی سیاه است؛ یعنی فیلمی است که بین تراژدی و کمدی نوسان دارد. در جای جای فیلم، موقعیت هایی ملتهب و استرس زا ایجاد شده است که گاهی نفس مخاطب را بند می آورند. اینکه مهرداد بطور دائم دچار وضعیت هایی ناگوار و سخت می شود، بیش از آنکه خنده دار باشد، نگران کننده و دلهره آمیز است. در واقع آنچه در «ساعت 5 عصر» اتفاق می افتد، خنده ای تلخ و زهرآلود به کژتابی های اجتماعی و فرهنگی و رفتار برخی از مردم است. البته مهران مدیری، گریزگاه ها و راه های تنفسی هم در خیل شرایط عصبی و پرخاشگر این فیلم باز کرده است. مثل از راه رسیدن پرستار مهربان در بیمارستان شلوغ و به هم ریخته. لطافت و خوش اخلاقی این پرستار همان قدر اغراق آمیز است که شرایط بغرنج بیمارستان. همچنین در وانفسای بازداشت اشتباهی مهرداد به اتهام اخلال در نظم عمومی و وقتی همه درهای امید به روی او بسته است، یک بازجوی منطقی و بااخلاق که نقشش را خود مدیری بازی کرده، گره ماجرا را باز می کند.
مهران مدیری در این فیلم هم مثل سریال های «شب های برره» و «قهوه تلخ» شخصیتی مثبت و درستکار را به دنیایی مملو از ناهنجاری و دشواری فرستاده است. این بار نیز نقش این آدم را سیامک انصاری برعهده گرفته و او در نقش مهرداد پرهام، همان تیپی را که در سریال های مذکور ایفا نموده بود، تکرار کرده است.
مهم ترین مشکل فیلم «ساعت 5 عصر» فیلمنامه است. ما با داستانی روبرو هستیم که هیچ منطقی در آن دیده نمی شود و علت بروز رخدادها مشخص نیست و بین وقایع آن گسل های زیادی وجود دارد. به طور مثال، همان اولین گره فیلم اشکال دارد. مهرداد وقتی می بیند که راه خروج ماشینش بسته است، حاضر می شود پول شارژ همه بدهکاران مجتمع مسکونی را بپردازد. این در حالی است که می توانست در همان ابتدا با آژانس برود. این مسئله که مهرداد به عنوان یک وکیل دادگستری از بلااشکال بودن تاخیر یک روزه در پرداخت قسط وام بی اطلاع است هم، غیرقابل باور است. فیلمنامه دچار مشکلات و حفره هایی از این دست است.
اما در مجموع، «ساعت 5 عصر» به رغم برخی ضعف های ساختاری و روایی در میان فیلم های کمدی سخیفی که این روزها سینمای ما را اشغال کرده اند، حکم برکه ای آب در بیایان خشک را دارد.