صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۴۸۲۹
تأملاتی در موضوع اخلاق حسینی و فرهنگ امروز ما
در طول همه این سال ها هر قوم و قبیله ای، هر صنف و مسلکی، هر جماعت و جریانی، تلاش کرده است ارادت خود را به محضر آن بزرگ بی نظیر عرضه داشته و از این خوان پرکرامت، عنایتی شامل حال خود کند، اما شاید بتوان گفت از میان همه وجوه واقعه عاشورا و حرکت اباعبدالله (ع) آنچنان بیش از همه مغفول مانده و مورد بی توجهی قرار گرفته است، عنصر اخلاق و زیست اخلاقی است. مطالعه و بررسی حرکت امام گویا و جویای این حقیقت ناب وخطیر است که اخلاق بر همه حرکات و سکنات و گفتار های ایشان در همه مقاطع انقلابشان سیطره داشته است.
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/محمدرضا محقق
دو ماه محرم و صفر و روزها و شب های سرشار از یاد و نام سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش از قرن ها پیش- از دوران آل بویه و پیش و پس از آن به این سو- در همه جهان اسلام و بخصوص در ایران، آوردگاه عزای پرشور و بی نظیری بوده است که چه بسا زمینه ساز بسیاری از حرکت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جغرافیای فکری این مرز و بوم شده و کماکان می شود.
حرکت امام حسین(ع) البته حرکتی است که می توان در ابعاد مختلف و متنوعی همچون سیاست و فرهنگ و نظام و اندیشه و دین و انسانیت دسته بندی اش کرد، شکل گرفت و لایه در لایه گی آنچنان بوده است که حتی امروز وپس از هزار و چهارصد سال، هنوز هم مورد بحث و نظر اندیشمندان و متفکران مسلمان و غیرمسلمان است.
در طول همه این سال ها هر قوم و قبیله ای، هر صنف و مسلکی، هر جماعت و جریانی، تلاش کرده است ارادت خود را به محضر آن بزرگ بی نظیر عرضه داشته و از این خوان پرکرامت، عنایتی شامل حال خود کند، اما شاید بتوان گفت از میان همه وجوه واقعه عاشورا و حرکت اباعبدالله (ع) آنچنان بیش از همه مغفول مانده و مورد بی توجهی قرار گرفته است، عنصر اخلاق و زیست اخلاقی است.
مطالعه و بررسی حرکت امام علیه السلام گویا و جویای این حقیقت ناب است که اخلاق بر همه حرکات و سکنات و گفتار های ایشان در همه مقاطع انقلابشان سیطره داشته و چونان چتری همه ابعاد دیگر را زیر سایه خود می گرفته است.
اما سوال اینجاست که وقتی اخلاق تا این مرتبه و با این درجه از اهمیت و وزانت، در اندیشه و عمل و بیان و بنان ایشان جریان داشته، امروزه تا به این حد مورد غفلت عده ای از مدعیان پیروی و شیعیان آن حضرت واقع شده است.


اخلاق می گوییم و همه امور مماس با زندگی فردی و جمعی امروزمان را مراد می کنیم؛ اخلاق می گوییم و از خردترین تا کلان ترین رویکردهای شخصی و شخصیتی مان را در ارتباط با خود، خدا و خلق اراده می کنیم و وقتی این امور را با عیار اخلاق آن هم اخلاق حسینی به سنجه می گذاریم چه بسا به نتایج قابل دفاعی نرسیم. چرا؟!
البته که دلایل بسیارند، اما شاید یکی از مهم ترین علل و عواملش این باشد که ما در حوزه شناخت و پیروی از حقیقت حرکت و شخصیت آن حضرت راه را به خطا رفته ایم و نتوانسته ایم عقلانی و عقلایی اهم و مهم نماییم و از سرچشمه های فضیلت و حقیقت حضرتش بنوشیم.
شواهد مثال بسیارند و در این مجال نمی گنجند، اما چه بسا ما جوانان عاشورایی با طبل و سنج و دمام و نوحه و اکو و دسته و... تا پاسی از شب، غوغایی از جنس شور بسنده کنیم، اما نماز صبحمان بی حال و نزار، یا قضا شود! این یعنی حرکت معکوس؛ یعنی نقض غرض؛ یعنی خسران مطلق!
یا در هنگامه ای که با سنج و طبل به راه انداخته ایم حواسمان نباشد که به اشد وجه، در حال تضییع و زیر پا گذاشتن حق الناسیم آنهم به نام حسین(ع) با داعیه اقامه عزای او! و دیگر چه چیزی بدتر از این؟!
از این مثال به ظاهر کوچک و به باطن بزرگ و زمینه ساز شروع کردیم تا برسیم به مراتب به ظاهر بزرگتر دیگر؛ از تضییع حقوق ملی و دینی تا ایجاد انحراف در یک عزای آیینی!
باری؛ امام حسين(ع) تجسم اخلاق بود؛ در هر زمینه ای و هر ساحتی؛ در هر برخوردی و هر گفتاری؛ او آیینه ای بود برای زیست اخلاقی و انبعاث فضیلت و حکمت. او بیش و پیش از هر چیز، منبع كرامت و اسوه بزرگواري بود. شامي دشنام گو را به خانه مي برد و بزرگش می داشت و همواره دست احسان از رحمت رحماني خويش به دوست و دشمن مي رساند. آن حضرت(ع) به مردم سفارش مي كرد كه در نيازهاي خويش به نزد هر كسي نروند؛ زيرا تنها گروه هاي خاص از جامعه هستند كه بي توجه به ايمان و مذهب و نژاد و رنگ و مانند آن تنها به حكم انسانيت خويش دستگير ديگران هستند و احسان مي كنند. امام حسين(ع) در اين باره فرمودند: لاترفع حاجتك الا الي احد ثلاثه: الي ذي دين، او مروه او حسب؛ جز به يكي از سه نفر حاجت مبر: به ديندار يا صاحب مروت يا كسي كه اصالت خانوادگي داشته باشد. (تحف العقول، ص152)


در همین مسیر است که امام حسين(ع) مراجعه مردم براي برآوردن نيازهاي خويش به سوي انسان را يك نعمت الهي می داند: ان حوائج الناس اليكم من نعم الله عليكم فلا تملوا انعم؛ نياز مردم به شما از نعمت هاي خدا بر شما است، از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد. (بحارالانوار، ج47، ص502)
حضرت همچنين مي فرمايد: ايها الناس نافسوا في المكارم و سارعوا في المغانم و لا تحتسبوا بمعروف لم تجعلوا؛ اي مردم در خوبي ها با يكديگر رقابت كنيد و در بهره گرفتن از فرصت ها شتاب نماييد و كار نيكي را كه در انجامش شتاب نكرده ايد، به حساب نياوريد. (ارشاد القلوب ديلمي، ص37)
گفتیم که حرکت امام (ع) یک حرکت انسانی و برای تعالی فضایل نسل انسان بود؛ آن هم در اوج انسانيت. آنچنان که حتي اگر قاتل او درخواست توبه از خدا و عفو از ايشان داشت، اين كار را مي كرد. ايشان براي هدايت مردم و مسلمانان يهودي با آنكه بر سر و صورتش سنگ مي باريد و هياهوي طبل و كرنا گوش فلك را كر مي كرد، دلسوزي نشان مي داد و خود را براي راهنمايي و هدايت ايشان به سوي بهشت، به رنج مي افكند؛ چنان كه پيامبر(ص) اين گونه بود.(شعراء آيه3)
وقتی رضای خدا و حرکت بر مدار اخلاق و معنویت، اصل می شود و همه چیز بر این مدار تنظیم می‌گردد، چنین جملاتی به ظهور می رسد: أيما اثنين جري بينهما كلام فطلب أحدهما رضي الاخر كان سابقه الي الجنه ؛ هر يك از دو نفري كه ميان آنها نزاعي واقع شود و يكي از آن دو زودتر به آشتي اقدام كند سبقت گيرنده اهل بهشت خواهد بود. (محجه البيضاء ج4، ص822)
و نیز این جمله که: ان اعفي الناس من عفا عند قدرته؛ بخشنده ترين مردم كسي است كه در هنگام قدرت مي بخشد. (الدره الباهره، ص42) بخشش در اوج قدرت و توانايي ارزشمند است، نه آنكه انسان در ذلت و خواري باشد و بخواهد به خاطر ضعف و ناتواني عفو و گذشت كند. اگر كسي بتواند در اوج قدرت و توانايي در مجازات و تنبيه خاطي، عفو كند آن هنگام است كه احسان روا داشته و خدايي شده، زيرا خداوند در اوج قدرت و توانايي است كه اهل مغفرت و گذشت از بندگان خطاكار خويش است.
و این همان نکته ای است که چه بسا بتواند بسیاری از گره های کور جامعه و روزگار امروز ما را نیز چه در عرصه مراودات شخصی و چه در حوزه مسایل اجتماعی باز کند.
به عبارت دیگر می توان مانیفست اخلاقی آن حضرت را در این تعبیر خلاصه و عصاره کرد که رستگاري انسان را در گرو رضايت خالق است و هر گونه عملي كه عليه واجبات و محرمات الهي و شكستن محارم الهي باشد، دشمن انسانیت انسان بوده و هرگز نباید در برابر حدود الهي كوتاه آمد چرا که: لا أفلح قوم اشتروا مرضات المخلوق بسخط الخالق؛ رستگار نمي شوند مردمي كه خشنودي مخلوق را در مقابل غضب خالق بخرند. (تاريخ طبري، ص1، ص932؛ مقتل خوارزمي، ج1، ص932)
اما با اینحال، در همین مسیر رضایت الهی، آنچه مربوط به شخص ایشان می شد، جز در وادی ایثار معنا نمی یافت و جز با از خود گذشتگی تامّ و تمام در مسیر تعالی بشیریت، نمود پیدا نمی کرد.
در نگاه الهی ایشان، تقواي الهي تنها ملاک تعالی بود و  فردی که به واجبات الهي گردن نگذارد و از محرمات خدا پرهيز نكند، نمي تواند رستگاري یابد؛ نه در دنیا و نه در عقبی: لا يأمن يوم القيامه الا من خاف الله في الدنيا؛ كسي در قيامت در امان نيست مگر كسي كه در دنيا ترس از خدا در دل داشت. (مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص96)
به همین دلیل است که حضرت، عاقبت این مسیر را نیز چنین توصیف می کند: من حاول امرا بمعصيه الله كان افوت لما يرجو و اسرع لمجي ما يحدر؛ آن كه در كاري كه نافرماني خداست بكوشد اميدش را از دست مي دهد و نگراني ها به او رو مي آورد. (بحارالانوار، ج3، ص 793)
و در بیان دیگر، این سلوک را به این بیان یادآور می شود: من طلب رضي الناس بسخط الله وكلّه الله الي الناس؛ كسي كه براي جلب رضايت و خوشنودي مردم، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا مي گذارد. (بحارالانوار، ج78، ص621)


آری؛ این گونه است که شيعه حقیقی در بیان امام حسین(ع) داراي خصوصياتی است که كاملا و تماما اخلاقي و در تعريف آنان این گوهر عملی می درخشد که شيعيان مي بايست انسان هاي «خدايي» باشند كه جز «اخلاق نيك» و خوشخويي نسبت به ديگران در انديشه و كردارشان نمي توان چيزي را دید و از کج خلقی، تمامیت خواهی و  نفاق و مانند آن در این گروه اثری نیست: ان شيعتنا من سلمت قلوبهم من كل غش و غل و دغل، به درستي كه شيعيان ما قلبشان از هر ناخالصي و حيله و تزوير پاك است. (فرهنگ سخنان امام حسين، ص674)
با همین نگاه است که شيعه اصیل در آینه امر به معروف و نهي از منكر به برجسته ترین وظیفه اجتماعی خویش توجه می کند و مگر تولی و تبری جز در هیئت امر به معروف و نهی از منكر قابل ردیابی است؟
در منظر اخلاق حسینی براي شناخت دوست و دشمن ملاکی هست و آن این که دوست واقعي بر مدار امر به معروف و نهي از منكر عمل مي كند و ولايت خود را اين گونه نشانگر می شود: من احبك نهاك و من ابغضك اغراك، كسي كه تو را دوست دارد، از تو انتقاد مي كند و كسي كه با تو دشمني دارد، از تو تعريف و تمجيد مي كند. (بحارالانوار، ج75، ص821)
به بیان دیگر می توان اخلاق را در اندیشه حسینی به عقلانیت متصف به امر معنویت در سایه سار آموزه های دینی تعریف کرد و اینکه انسان كامل، انسان عقلاني است. نشانه هاي اين بلوغ و كمال عقل را مي توان در افكار و كردار او جست وجو كرد كه بيانگر حق انديشي و حق گويي و حق مداري چنین کسی است: لا يكمل العقل الا باتباع الحق الاترون ان الحق لايعمل به والباطل لايتناهي عنه؛ عقل جز به پيروي از «حق» كمال نمي يابد؛ آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل نهي نمي شود؟ (بحارالانوار، ج78، ص721)
بصیرت نتیجه و دستاورد کمال عقل است و بصیر حقیقی كسي كه بر مدار عقلانيت و حق می گوید و رفتار می کند و خردورز انساني اهل حق و عدالت و ظلم ستيز و باطل ستيز است و به حق عمل، و از آنجاست که اخلاق با مبارزه در هم می آمیزد و  عدالت به عنوان نماد و مناط مهمی از حق و معروف، در مقابل، باطل، با ظلم و ستم و منکر و تبعیض صف آرایی می کند.
تأکید همیشه آن حضرت بر عدالت و مبارزه با ظلم هم از این روست: اياك و ماتعتذر منه، فان المومن لايسيء و لايعتذر و المنافق كل يوم يسي ء و يعتذر، حذر كن از مواردي كه بايد عذرخواهي كني، زيرا مومن نه كار زشتي انجام مي دهد و نه به عذرخواهي مي پردازد، اما منافق همه روزه بدي مي كند و به عذرخواهي روي مي آورد. (بحارالانوار، ج 78، ص 021)
از دیگر وجوه اخلاق حسینی قبول نقد و پذیرش آن و توجه به نظرات مختلف است. چیزی که جامعه امروز ما به خصوص در حوزه مدیران و مسئولان به شدّت بدان نیازمند است: من دلائل العالم انتقاده لحديثه و علمه بحقائق فنون النظر، از نشانه هاي عالم، نقد سخن و انديشه خود و آگاهي از نظرات مختلف است. (بحارالانوار، ج 78، ص198)
باری؛ اینها همه ابعاد و ساحت هایی مهم و اثرگذار از اخلاق حسینی است که می تواند ملاک و معیاری برای سنجش میزان اخلاقی بودن ما و جامعه مان باشد و حرکت امام حسین(ع) که البته حرکتی چند بُعدی و با رویکردهایی که می توان در ابعاد مختلف و متنوعی همچون سیاست و فرهنگ و نظام و اندیشه و دین و انسانیت دسته بندی اش کرد، شکل گرفت بی تردید برجسته ترین و ارزشمندترین نماد این سنجش است. با اینکه  این جماعیت حرکت آنچنان بوده است که حتی امروز و پس از هزار و چهارصد سال، هنوز هم مورد بحث و نظر اندیشمندان و متفکران مسلمان و غیرمسلمان است، اما در عین حال هیچ مکتبی همچون مکتب حسینی نمی تواند سنجه اخلاق و معیار درستی و فضیلت گرایی جامعه و انسان امروز و دیروز و فردا باشد. چه بسا به این دلیل که حق در این مکتب کاملا عیان و باطل نیز تماما هویداست.
اما اینک که به بررسی و مطالعه وجوهی از مقوله اخلاق حسینی در حوزه فردی و اجتماعی پرداختیم، بد نیست موضوعی مبتلا به در جامعه امروزمان را هم به مناسبت بحث اخلاق، مطرح و آسیب شناسی کنیم.
متأسفانه عزاداری های محرم و صفر به انواع و اقسام انحرافات و خرافات و جعلیات آغشته و آلوده شده است. این وضعیت البته حکایت دیروز و امروز نیست و سابقه ای طولانی تر از این حرف ها دارد، اما گویا در زمانه ما شکل و شیوه ای عجیب پیدا کرده است.
درد و دلسوزی اصلی این است که ما چیزی جز محرم و صفر به عنوان نمادهای مذهبی و اصالت های شیعی و هویت اندیشگی مان، برای مان باقی نمانده پس نباید اجازه ندهیم این گوهر یگانه نابود یا از مغز و حقیقت، تهی شود.
حرف و قصه و غصه در قضیه انحرافات و آسیب ها در این حوزه بسیار است، اما خلاصه اش اینکه در همه حرکات و سکنات و گفتارها و رفتاهایی که ذیل این مقوله یعنی عزای حسینی شکل می گیرد، بایستی شاهد زیباترین، اخلاقی ترین، مودبانه ترین، محتاطانه ترین و دقیق ترین رفتارها و گفتارها باشیم و گرنه خسران خواهیم دید.
به قول دوستی، مظلومیت امام حسین (ع) تنها در وقایع‌ دلخراش تاسوعا و عاشورا منحصر نمی ‌شود. اوج مظلومیت آن بزرگوار، رفتار و گفتار ما عزاداران است که زیر بیرق او بی ‌ادبی می‌کنیم، حق ‌الناس را زیر پا می ‌گذاریم و حرف بد و زشت می ‌زنیم. روی یکی از این طبل ‌های چند متری، از همین‌ ها که وقتی بر آن می‌ کوبند، در و پنجره خانه ‌ها به لرزش در می ‌آید، دیدم که درشت نوشته ‌اند «شهر باید به من هیاتی عادت بکند/ برود هر که دلش خواست شکایت بکند». مخاطب این شعر سُست و بی ‌منطق کیست؟
بابت یک شربت بی ‌هنگام راه خیابان را بند می ‌آورید، کف خیابان پر می ‌شود از لیوان ‌های پلاستیکی و شربت. آیا این کار مورد رضایت امام حسین است؟ شما بد رانندگی کنید و حقوق دیگران را نادیده بگیرید، بعد هم اسم هیاتی روی خود بگذارید، آیا امام حسین را یاری کرده ‌اید یا در حقش جفا کرده ‌اید؟ در تاریخ بگردید و تمام نقل‌ ها را زیر و رو کنید ببینید هیچ امامی آیا شده است که در حین عزاداری حرمت و حقوق خلق خدا را نادیده بگیرد و با صدای نامربوط یا راه‌بندان غیرضروری ایجاد مزاحمت کند؟ آیا هیچ کدام از مراجع بزرگوار را کسی دیده که حق ‌الناس را بی ‌اعتنا باشد و در برابر اعتراض ‌های مردم گرفتار و مریض ‌دار بگوید برود هر که دلش خواست شکایت بکند؟
کلا ما فراموش کرده ‌ایم امام حسین برای پاسداری از چه حقیقتی شهید شد و اصلا این کربلا برای مبارزه با چه ظلمی به پا داشته شد؟ محتوای اصلی قضیه کربلا مبارزه با ظلم است و شک نکنید که یکی از مصادیق بارز ظلم همین بی ‌اعتنایی به مردم، خود برتربینی، گستاخی، بی ‌ادبی و بددهنی است. حسینی واقعی کسی است که متواضع ‌تر، با ادب ‌تر، ملاحظه‌ کارتر و مهربان ‌تر باشد، نه اینکه برای خودش و مسلک اش بدنامی بخرد و آه و نفرین مردم را به خود ضمیمه کند.
باری؛ ایام محرم و صفر، روزها و شب های سرشار از یاد و نام سیدالشهدا(ع) و یاران با وفایش از قرن ها پیش به این سو در همه جهان اسلام و بلکه همه جهان هستی، و بخصوص در ایران، آوردگاه عزای پرشور و بی نظیری بوده است که چه بسا زمینه ساز بسیاری از حرکت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جغرافیای فکری این مرز و بوم شده و کماکان می شود.
ای کاش بتوانیم این فرهنگ، مکتب، نهضت و آموزه های انسانی و الهی و تعالی بخشش را صیانت کنیم که بزرگترین، اصلی ترین و مؤثرترین نماد و نمود دین و آیین ماست. همانگونه که پیر ما فرمود: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است. .../ی/

نام:
ایمیل:
نظر: