صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۵۳۰۶
سعدالله زارعی/ نطق رئیس‌جمهور آمریکا که با تأخیری یک روزه ایراد شد و درباره موضوعات اصلی دچار تنزل شد، بیش از آنکه از «عزم جدید» حکایت کند، از مشکل جدید آمریکا حکایت داشت. در واقع، آمریکایی‌ها در خلال تصویب برجام در روز سه‌شنبه 24 تیر 94 تا نطق ترامپ در روز جمعه 21 مهر ماه 96 در مواجهه با ایران دچار مشکل مضاعفی شدند. قرار بر این بود که تصویب برجام قدرت بازیگری و اقتدار ایران را کاهش دهد، اما در این فاصله 27 ماهه ایران با سرعت زیادی به مهم‌ترین عنصر قدرت در منطقه غرب آسیا تبدیل شده است.روابط رو به رشد ایران و روسیه، بازسازی روابط ایران و ترکیه که تحت تأثیر بحران سوریه به سردی گراییده بود،‌ بازسازی روابط ایران و فلسطینی‌ها که تحت تأثیر تحولات سوریه کاهش یافته بود، گرایش به برقراری رابطه استراتژیک با ایران در پاکستان و عراق، محوریت یافتن انصارالله در یمن با وجود جنگی که به او تحمیل شده است، پیروزی در عملیات‌های متعدد ضد تروریست‌های تکفیری در عراق، سوریه و لبنان که در واقع با توجه به حمایت فراوان وابستگان آمریکا، غلبه انقلاب اسلامی بر جبهه آمریکا محسوب می‌شود، عبور دولت متحد سوریه و عراق از بحران امنیتی و چندین موضوع مهم دیگر همه در این فاصله زمانی اتفاق افتاد. پس برای آمریکا مسجل شد که قرارداد هسته‌ای آنقدر قدرتمند نبوده که مانع حرکت ایران شود، اما نه از این رو که در قرارداد هسته‌ای به اندازه کافی غل و زنجیر به دست و پای ایران بسته نشده، بلکه از این رو که با همین غل‌ها سرعت ایران به اندازه‌ای بوده که همه را پشت سر گذاشته است. دقیقاً به همین دلیل،‌ ترامپ در نطق خود مکرر از روابط ایران و خیز‌ش‌ها و تحولات منطقه‌ای سخن گفت و البته از روی نادانی و با سر هم کردن رطب و یابس، ایرانی را به تصویر کشید که از درون آمریکا تا سواحل اقیانوس هند به مهم‌ترین چالش واشنگتن تبدیل شده است. ترامپ گمان کرد از این طریق احساسات دیگران را علیه ایران تحریک می‌کند، اما واقعیت این است که آمریکا در این نطق به عظمت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعتراف کرد. آمریکا بر اساس تبلیغات گسترده، ‌قرار بود سپاه پاسداران را که نجیب‌ترین و مردمی‌ترین نیروی نظامی جهان به شمار می‌آید را در لیست تروریست‌ها قرار دهد، اما روز جمعه آمریکا به جای سخن گفتن از «پاسدارانی تروریست» از «پاسدارانی محصور» سخن گفت و در واقع نشان داد که کار تازه‌ای نمی‌تواند بکند. «پاسداران در محاصره»، پدیده جدیدی نیست؛ چرا که از همان آغاز شکل‌گیری سپاه، پاسداران همیشه در محاصره اقتصادی آمریکا و عوامل آن قرار داشته‌اند. بنابراین بدون آنکه بخواهیم برخی آثار اقدام جدید آمریکا را نفی کنیم، ممنوعیت معامله با سپاه، موضوع جدیدی محسوب نمی‌شود. رئیس‌جمهور ‌آمریکا در نطق جمعه خود بر روی قدرت موشکی ایران نیز تمرکز داشت و به طور خاص به تهدید‌پذیر شدن رژیم صهیونیستی و دولت عربستان سعودی و نیروهای نظامی آمریکا در منطقه اشاره کرد و گفت نه تنها موشک‌های بالستیک، بلکه موشک‌های قاره‌پیمای با برد 1000 کیلومتر ایران نیز خطری مهم و جهانی به شمار می‌آیند. هراس آمریکا از جنگ‌افزارهای بومی ایران حقیقت دارد. ایران پس از چهار کشور مطرح در صنعت نظامی، پنجمین قدرتی است که همه سلاح‌های مورد نیاز خود را تولید می‌کند، اما با وجود ابهت نظامی و موشکی ایران، آمریکا وقتی از جنگ‌افزار سخن می‌گوید، منظور او خود جنگ‌افزار نیست؛ چرا که به هر حال آنچه در بعد جنگ‌افزار در اختیار آمریکایی‌ها و عوامل آن است از تسلیحات سپاه و ارتش ایران بیشتر و احیاناً دقیق‌تر است. آنچه آمریکا را نگران می‌کند «اراده» پشت سلاح است؛ یعنی دوباره آمریکا به عنصر انسانی می‌رسد و آن «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. آمریکا برای حل مشکل خود با ایران و جبهه مقاومت گزینه‌ای ندارد؛ بنابراین بهتر است خود را به دردسر نیندازد و در منطقه‌ای که همه او را «شیطان بزرگ» می‌خوانند، ‌زندگی نکند. 
نام:
ایمیل:
نظر: